انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

غیبت امام زمان(ع)، علل و آثار آن از دیدگاه امیرمؤمنان(ع)

اشاره :
اگر چه در تمامى ادیان و مکاتب اعم از الهى و غیر الهى در زمینه ظهور مصلح و منجى جهان کم و بیش مطالبى به چشم مى خورد؛ ولى براساس دلیلهاى متقن و معیارهاى درستى که وجود دارد این حقیقت به اثبات رسیده است که کامل ترین و قابل اعتمادترین اطلاعات در مورد شخصیت و ابعاد گوناگون زندگى موعود جهانى نظیر: تولد، غیبت، ظهور، حکومت و... در مجموعه روایات اهل بیت(ع) ارائه شده است. با توجه به این حقیقت در مقاله حاضر تلاش مى شود تا مسئله غیبت منجى عالم بشریت و علل و آثارش با توجه به مجموعه کلمات و رهنمودهاى حضرت على(ع) به اختصار مورد بررسى قرار گیرد.

1. غیبت امام مهدى(ع)

امام على بن ابى طالب(ع) مسئله غیبت حضرت مهدى(ع) را با زمینه سازى حساب شده و منسجمى در چند مرحله مطرح مى کنند و کاملاً روشن است که این کار به صورت تصادفى انجام نگرفته است بلکه با توجه به ظرفیت و کشش فکرى افراد و شیوه هاى صحیح آموزشى و همینطور با در نظر گرفتن سیر طبیعى و خارجى وقایعى که در آینده پیش خواهد آمد به تبیین و تشریح امور پرداخته اند. در یک مرحله پس از تصریح به ضرورت وجود حجت الهى در روى زمین و بلکه کل نظام عالم هستى مى فرمایند:
هرگز زمین از حجت الهى که با دلیل و برهان براى حاکمیت بخشیدن به احکام و ارزشهاى دینى قیام مى نماید خالى نخواهد بود و حجت خداوند عالم یا به صورت شناخته شده و آشکار [مثل یازده امام(ع)، در میان مردم زندگى مى کند] یا [در اثر فراهم نبودن شرایط مناسب] به طور پنهان و ناشناخته به سر مى برد.1
در روایت دیگرى امام على(ع)، پس از اشاره به ضرورت وجود امام معصوم در روى زمین و تبیین مسؤولیتهاى او مى فرمایند:
حجت خدا، گاهى به صورت علنى به طورى که همه او را مى شناسند در میان مردم حضور دارد؛ امّا زمام امور را به جهت فراهم نبودن شرایط در دست ندارد. گاهى نیز حجت الهى روى مصالحى به اراده خداوند متعال از دیده مردم غایب است. در چنین مواقعى آنها در انتظار حجج الهى به سر مى برند. توجه به این نکته ضرورى است که در دوران غیبت گرچه جسم امام(ع) به علت وجود خطرات و یا مصالح دیگرى از دیده مردم نهان است ولى دانش او براى مردم مخفى نیست (همه از آن اطلاع دارند) و آداب و احکام و تعالیمش در قلب و جان انسانهاى مؤمن استوار و پابرجاست و مردم بر اساس تعالیم و رهنمودهاى او زندگى مى کنند.2
در مرحله بعد، امیرالمؤمنین(ع) ضمن معرفى آخرین حجت الهى اصل مسئله غیبت آن حضرت را بیان مى کنند. از »اصبغ بن نباته« نقل شده است که مى گوید:
روزى به حضور على بن ابى طالب(ع) رسیدم آن حضرت را غرق در اندیشه دیدم در حالى که از این وضع بسیار متعجب بودم [چون حضرت را هرگز در آن حال ندیده بودم] عرض کردم: یا امیرالمؤمنین مگر اتفاقى افتاده است که اینگونه نگران و غرق در دریاى تفکّر به نظر مى رسید؟
حضرت على(ع)، در پاسخ فرمودند: درباره فرزندى که بعدها از نسل من به دنیا خواهد آمد فکر مى کنم. او یازدهمین فرزند من است. او مهدى ما اهل بیت است که زمین را پس از پر گشتن از ظلم و ستم و تباهى با عدل و داد پر خواهد ساخت. امّا پیش از آن براى او یک دوره غیبتى هست که عده زیادى از مردم در این دوره از حق و صراط مستقیم منحرف مى شوند.3
در گام بعدى على(ع) به طولانى بودن دوره غیبت امام عصر(ع) و مشکلات و گرفتاریهاى آن مى پردازند. به عنوان نمونه در یک مورد مى فرمایند:
در دوره غیبت امام غایب مردم از حدود و چارچوب احکام شرع خارج خواهند شد و بسیارى از آنها گمان خواهند کرد که حجت الهى از دنیا رفته و امامت پایان پذیرفته است ولى سوگند به خدا در چنین دوره اى حجت خدا در بین مردم و در کوچه و بازار آنها در حال رفت و آمد خواهد بود و وى حرفهاى مردم را خواهد شنید... او مردم را خواهد دید ولى آنها تا زمان معینى که خداوند مقرر کرده است قادر به دیدن آن حضرت نخواهند بود.4
همینطور در این باره به مناسبت دیگرى مى فرمایند:
دوره غیبت امام مهدى(ع) به قدرى طولانى خواهد بود که انسانهاى بى خبر از مصالح و حکمتهاى الهى از ظهور آن حضرت مأیوس خواهند شد و در اثر ناامیدى از ظهور منجى عالم بشریت حتى این جمله را به زبان خواهند آورد که: خداوند عالم نیازى به آل محمد(ص) ندارد؛ یعنى اگر از آل محمد(ص) کسى در روى زمین بود تا کنون باید قیام مى کرد و به این نابسامانیها و بى عدالتیها پایان مى داد.5

2. علل و حکمتهاى غیبت امام زمان

از آنجا که عالم براساس یک نظام علّى و معلولى اداره مى شود لذا همه وقایعى که در آن به وقوع مى پیوندند داراى علت و حکمت به خصوصى هستند. در این راستا وقتى به منظور معلوم شدن علت غیبت امام عصر(عج) به بررسى روایات مى پردازیم به روایات زیادى برمى خوریم که در ضمن آنها تصریح شده است که فلسفه واقعى غیبت آن حضرت براى بشر معلوم نیست. امّا در عین حال در تعدادى از روایات از حکمتهاى غیبت سخن به میان آمده است. به عنوان مثال در بعضى از آنها (از امورى چون امتحان و آزمایش مردم، حفظ جان امام(ع) در امان ماندن از بیعت با ستمگران، فراهم شدن زمینه انجام وظایف و... به عنوان عوامل غیبت امام مهدى(ع) یاد مى شود.
در مجموعه روایتهایى که از حضرت على(ع)، نقل شده است به برخى از حکمتهاى غیبت اشاره شده است که از جمله آنهاست:

2-1. در امان ماندن از بیعت با ستمگران
بر طبق یک روایت، على بن ابى طالب(ع) مى فرمایند:
موقعى که قائم [حضرت مهدى(ع)]، قیام کند بیعت کسى در گردن (ذمه) او نخواهد بود و به همین جهت است که تولد او به صورت مخفى صورت خواهد گرفت و بعد نیز وجود مبارکشان غایب خواهد شد.6

2-2. مشخص شدن گمراهان
یکى از راههاى تشخیص قوت ایمان و میزان پایبندى افراد به تعالیم اولیاى الهى، عملکرد آنها در دوره غیبت رهبران الهى است. به عنوان مثال وقتى حضرت موسى(ع) به امر الهى حدود چهل روز براى مناجات در کوه طور اقامت کرد اغلب مردم به خاطر نداشتن ایمان و یقین کافى فریب سامرى را خوردند و از آیین الهى دست کشیدند. در اشاره به این سنت الهى امام على بن ابى طالب(ع) در روایتى پس از اشاره به وجود مبارک امام مهدى(ع) اضافه مى کنند:
آن حضرت از چشم مردم نهان خواهد شد تا مردمان گمراه از غیر گمراهان مشخص شوند.7

2-3. ستم و ظلم مردم به خودشان
على(ع) آنجا که از لزوم وجود حجت الهى در نظام هستى سخن مى گویند به مسئله غیبت حجت الهى و علت آن با این تعابیر اشاره دارد:
اى مردم! بدانید که زمین هرگز از حجت الهى خالى نمى ماند. امّا پروردگار عالم مردم را به خاطر ظلم و ستمى که مرتکب مى شوند و همینطور به جهت زیاده رویهایى که در حق خود انجام مى دهند به زودى از دیدن حجت خودش [امام مهدى(ع)]، محروم خواهد ساخت.8

2-4. به جهت ستم به فرزندان على(ع)
حضرت على بن ابى طالب(ع)، در روایتى به مناسبتى از وقایع غیبت و پیشامدهاى آن سخن مى گویند و وقایع مربوط به آن دوران را به حوادثى که براى قوم حضرت موسى(ع) رخ داده است تشبیه و تصریح مى کنند که سرگردانى و تحیر مسلمانان در زمان غیبت حضرت مهدى(ع) چندین برابر سخت تر و بیشتر از دوران سرگردانى و تحیر قوم حضرت موسى(ع) خواهد بود. آنگاه در اشاره به علت این پیشامد مى فرمایند:
شما به خاطر ظلم و ستمهایى که بر فرزندان من خواهید کرد به این مسئله و سختیهاى آن دچار خواهید شد.9
قابل ذکر است با وجود تصریح امام(ع) به این موضوع، مردم در اثر غرق شدن در دنیا و زخارف آن چند سال بعد از شهادت على(ع)، امام حسن(ع)، و امام حسین(ع)، را به آن وضع رقّت بار به شهادت مى رسانند و ائمه بعدى را نیز مسموم مى کنند و در نتیجه اینکار وقتى نوبت به آخرین حجت الهى مى رسد خداوند، ایشان را به خاطر لطفى که بر بندگان خود دارد (على رغم ناسپاسى آنها) در پس پرده غیبت جهت هدایت مردم و حفظ نظام هستى ذخیره مى نماید... .

2-5. حفظ علامتهاى هدایت
همانطور که در حکمت قبلى اشاره شد خداوند متعال به منظور تداوم هدایت مردم در برهه اى از زمان وقتى آنها قدر نعمت بى نظیر الهى؛ یعنى امام معصوم(ع)، را فراموش مى کنند بنابر مصالحى وجود مبارک او را در پس پرده غیبت قرار مى دهد تا علاوه بر حفظ نظام عالم، نزول فیض و رحمت الهى از طریق وى به بندگان خدا تداوم پیدا کند و باب هدایت مردم به سوى خداوند همچنان باز باشد. امام على بن ابى طالب(ع)، در این باره مى فرماید:
... خداوند حجتهاى خود را به صورت آشکار یا پنهان یا حتى در حالى که خطر آنان را تهدید مى کند (در حال ترس و نگرانى) در میان مردم حفظ خواهد کرد تا حجت و دلیلهاى روشن و واضح (هدایت و رستگارى) از بین نروند.10

3. آثار و نتایج غیبت امام زمان(ع)

همانطور که در ضمن بعضى از روایات قبلى هم بیان شده بود دوره غیبت امام(ع) داراى مشکلات و گرفتاریهاى فکرى و اعتقادى بسیار خطرناکى است که امروزه حداقل بخشى از آنها را بعینه مشاهده مى کنیم. حضرات معصومین(ع) سالها پیش از تولد امام عصر(ع) به این پیشامدها و اثرات منفى آنها اشاره کرده اند و ارائه هشدارها این واقعیت را تأیید مى کند که مردم اگر برنامه ریزى و عملکرد مناسبى را در پیش بگیرند از همه این گرفتاریها مى توانند در امان باشند والاّ دلیلى ندارد که در دهها روایت از وقایع و فجایع آخرالزمان سخن به میان آید. این مسایل مطرح شده است تا مردم پیشاپیش آمادگیهاى لازم را در خود ایجاد کنند تا گرفتار تبعات منفى این امور نشوند. در لابلاى مجموعه رهنمودهاى حضرت على(ع)، به برخى از گرفتاریها و معضلات مهم دوره غیبت اشاره شده است که در اینجا چند مورد از آنها به عنوان نمونه ذکر مى شود:

3-1. سرگردان شدن مردم
امام على بن ابى طالب(ع) در چندین روایت به این گرفتارى اشاره دارند. در یک مورد مى فرمایند:
براى قائم ما دوره غیبتى هست که مدت زمان زیادى طول خواهد کشید. گویى شیعیان را هم اکنون با چشم خود مى بینم که در آن دوره همانند گله اى بى سرپرست در دشت و صحرا پراکنده شده اند و دنبال سرپناه و محل امن و راحتى مى گردند امّا آن را پیدا نمى کنند. اى مردم! آگاه باشید در چنان شرایطى اگر کسى در دین خود ثابت قدم باشد و در نتیجه طولانى شدن دوره غیبت قلب او قساوت پیدا نکند در روز قیامت با من خواهد بود.11
یا در سخن دیگر مى فرمایند:
در غیبت امام زمان(ع)، مردم آن چنان دچار حیرت و سرگردانى مى شوند که عده زیادى از آنان گمراه مى گردند. تنها کسانى که به دامن عترت پیامبر اکرم(ص) چنگ بزنند نجات پیدا مى کنند و در مسیر هدایت باقى مى مانند.12
در جاى دیگر على(ع)، ضمن ارائه تصویرى از دوره غیبت امام مهدى(ع)، مى فرمایند:
فتنه ها و مشکلات گوناگونى در این دوره به وجود خواهد آمد. به عنوان مثال دشمنان شیعیان از آنها بدگویى کرده، افراد فاسق و شرور به شرارت و گمراه سازى مردم از مسیر صحیح خواهند پرداخت و اوضاع به اندازه اى آشفته و پریشان خواهد شد که بعضى مردم دچار حیرت و سرگردانى خواهند شد.13
به عبارت دیگر مردم از تشخیص راه درست عاجز خواهند بود. بدیهى است که وقتى امکان تشخیص راه صحیح مشکل بشود اغلب مردم خود به خود یا در اثر تبلیغات گوناگون دشمنان و بدخواهان به مسیرهاى انحرافى سوق داده مى شوند.

3-2. مشکل شدن دیندارى
پایبندى به احکام و مقررات دینى، فضا و بستر مناسبى لازم دارد. به دلالت روایتهاى فراوان، یکى از گرفتاریهاى دوران غیبت آن است که پایبندى به ارزشهاى دینى بسیار کم خواهد شد و این مسئله ناشى از عواملى است که کم و بیش به آنها هم در لابلاى سخنان معصومین(ع) اشاره شده است. على(ع) در روایتى مى فرمایند:
سوگند به خدایى که حضرت محمد(ص) را به حق براى پیامبرى برگزیده و او را به همه مخلوقات فضیلت و برترى داده است مسئله ظهور امام عصر(عج) واقع نخواهد شد مگر پس از یک دوران سخت حیرانى و سرگردانى که در آن شرایط کسى جز افراد خالص و پاکیزه که یقین را با تمام وجود خود لمس کرده باشند، در پایبندى به دین استوار و پابرجا نخواهند ماند. پروردگار عالم از چنین کسانى که با وجود آن همه نابسامانیها در دین ثابت قدم اند براى ولایت ما پیمان گرفته و در دلهاى آنها ایمان را تثبیت کرده است وبا عنایات خاصى که به آنها دارد مورد تأئیدشان قرار داده است.14
در روایت دیگر آن حضرت با تشبیه محسوسى، سختى دیندارى را در دوران غیبت به تصویر کشیده، مى فرمایند:
براى صاحب الامر(ع) دوره غیبتى هست که در آن زمان هر کس که به دین خود چنگ بزند و در آن استوار باشد همانند کسى است که با دست خود بخواهد بوته هاى خار را بکند. به راستى چه کسى مى تواند با دست خود بوته هاى خار را لمس کند؟15
در یکى از روایتها، امام على بن ابى طالب(ع)، پس از اشاره به سختیهاى دوره غیبت از نظر پایبندى به احکام دینى در ضمن تصریح مى کنند که همه این پیشامدها به منظور امتحان و آزمایش انسانهاست تا میزان تقوى و ایمان آنها معلوم گردد؛ چرا که به یک تعبیر هدف از خلقت جهان، امتحان انسان است. آن حضرت مى فرمایند:
براى صاحب این امر دوره غیبتى هست که باید انسانها (افراد) در چنان شرایطى تقواى الهى را در پیش گیرند و به دین و احکام و مقررات آن پایبند باشند.16
امام على(ع)، آنگاه آیه زیر را تلاوت کرده و بدینوسیله تذکر دادند که سنت دائمى خداوند؛ یعنى امتحان بشر در همه زمانها جریان دارد و تمام پیشامدهاى دوران غیبت نیز در این راستاست:
آیا گمان کردید بى آن که حوادث و وقایعى که براى گذشتگان پیش آمد براى شما پیش آید داخل بهشت مى شوید؟! همان گذشتگانى که آنچنان دچار گرفتاریها و مشکلات شدند که حتى پیامبر و افرادى که به او ایمان آورده بودند با خود مى گفتند: پس نصرت و یارى خداوند چه زمانى فرا خواهد رسید؟ آنگاه به آنها گفته شد یارى خداوند نزدیک است.17

3-3. تردید در وجود امام زمان(ع)
یکى از وقایع بسیار تلخ عصر غیبت آن است که در نتیجه نابسامانیها و شیوع فساد و بى عدالتى، مردم آن چنان دچار یأس و ناامیدى خواهند شد که در این که امام معصومى در چنین شرایطى در روى زمین باشد شک خواهند کرد و با خود خواهند گفت: اگر در روى زمین حجتى از حجتهاى الهى وجود داشت در مقابل این همه ظلم و ستم که انجام مى گیرد ایستادگى مى کرد و نسبت به برطرف ساختن آن اقدام لازم به عمل مى آورد. حضرت على(ع)، به این مسئله اینگونه اشاره مى نمایند:
موقعى که امام غایب از فرزندان من در پس پرده غیبت قرار گیرند... اکثر مردم دچار این توهم خواهند شد که حجت خدا از بین رفته و امامت به پایان رسیده است امّا سوگند به خدایى که على را آفریده است در چنین روزى حجت خدا در میان آنها حضور دارد.18
در روایت دیگر مى فرمایند:
صاحب الامر از فرزندان من است. مردم در دوره غیبت او خواهند گفت: وى [صاحب الامر و امام عصر(ع)]، از دنیا رفته است والاّ اگر زنده است پس کجاست؟19
علاوه بر موارد مذکور آثار دیگرى نیز براى غیبت امام عصر(ع)، ذکر شده که در اینجا فقط به ذکر عناوین آنها اکتفا مى گردد.
- مردم از یکدیگر در این دوره برائت خواهند جست.20
- مردم بى پناه خواهند شد و جاى امنى پیدا نخواهند کرد...21
- مردم به نزاع با یکدیگر و آب دهان انداختن به صورت همدیگر خواهند پرداخت.22
و...




پى نوشتها :

1 . فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، حکمت 13، ص1158.
2 . محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج 2، ص 139، ح 13.
3 . محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51 ، ص 119، ح 19.
4 . همان، ج 28، ص 70.
5 . همان، ج 51، ص 119، ح 19.
6 . همان، ص 119 و 110 ، ح 1.
7 . همان، ص 112، ح 7.
8 . همان، ص 113 و 112، ح 8 .
9 . بشارةالاسلام، ص 63.
10. السیّد مصطفى ال سید حیدر الکاظمى، ترجمه و شرح نهج البلاغه، حکمت 139، ص 1158.
11. شیخ صدوق کمال الدین و تمام النعمة، ص 203.
12. شیخ طوسى، کتاب الغیبة، ص 202.
13. بحارالانوار، ج 28، ص 70.
14. کمال الدین، و تمام النعمة، ص 304.
15. بحارالانوار، ج 52، ص 111 و 135.
16. همان، ص 135.
17. سوره بقره(2)، آیه 214.
18. نعمانى، کتاب الغیبة، ص 72.
19. بحارالانوار، ج 51 ، ص 114، ح 11.
20. همان، ج 51 ، ص 111، ح 5.
21. نعمانى، کتاب الغیبة، ص 291 و 292.
22. على متقى هندى کنزالعمال، ج14، ص 578.

+نوشته شده در&یکشنبه دوازدهم اردیبهشت 1389ساعت 23:49 توسط احمد سلیمانی فر | نظر بدهید

 

نمیدونم از کدوم ستاره میبینی منو

چشماتو میبندیو دوباره میبینی منو

پر بغض جمعه های ناگزیر و بی صدام

خیلی خستم باورم کن دنیا زندونه برام

توی کور راه چشمام عطر بارون بوی سیبی

واسه عاشقونه موندن تو همون حس غریبی

تو همون حس غریبی که همیشه با منی

تو بهونه هر عاشق برای زنده موندنی

میدونم هنوز اسیرم تو حصار لحظه ها

کاش میشد با یه اشاره ی تو ازاد میشدم

با توام که گفته بودی غصه هام تموم میشن

پس کجایی که بیایی منو بگیری از خودم

ناجی ترانه ها منو به واژه ها ببر

این حقیرو به سخاوت شب و دعا ببخش

نمیدونم از کدوم ستاره میبینی منو

چشماتو میبندیو دوباره میبینی منو

پر بغض جمعه های ناگزیر و بی صدام

خیلی خستم باورم کن دنیا زندونه برام

توی کور راه چشمام عطر بارون بوی سیبی

واسه عاشقونه موندن تو همون حس غریبی

تو همون حس غریبی که همیشه با منی

تو بهونه هر عاشق برای زنده موندنی

+نوشته شده در&جمعه دهم اردیبهشت 1389ساعت 19:42 توسط احمد سلیمانی فر | نظر بدهید

 

پرسش: آیا ظهور نزدیک است ؟ ظهور را شرح دهید ؟

پاسخ: با توجه به این که زمان ظهور مشخص نیست. بنابراین، سخن گفتن از نزدیکی یا دوری آن، امری پسندیده نیست.
البته، عده‌ای با توجه به اوضاع و شرایط فعلی حاکم بر جهان، به این باور رسیده‌اند که دوره‌ای که در آن زندگی می‌کنیم همان دوره‌ی آخرالزمان است که در روایات به آن اشاره شده است؛ زیرا، برای آخر الزمان نشانه‌هایی گفته شده، مانند گسترش فساد و تفسیر دین بر اساس هوا و هوس و ... که این نشانه‌ها در دوره‌ی زمانی ما به وقوع پیوسته است. پس زمان کنونی، آخر الزمان است و ظهور نیز در این دوران محقق می‌شود. به علاوه، با وجود انقلاب اسلامی ایران و زنده شدن نام و یاد امام زمان، و معرفی ایشان به دنیا، آمادگی و اقبال مردم به پذیرش ایشان، بیشتر شده و امید به ظهور هم بیشتر شده است.
به هر حال ما در عین آن که باید امید به تعجیل در فرج داشته باشیم و آمادگی برای ظهور را در خود تقویت بکنیم، ولی نباید فکر خود را متوجه اموری بکنیم که از محدوده‌ی علم ما فراتر است و راهی برای دسترسی به آن نداریم. لذا سخن از نزدیکی علایم، امری قابل قبول نیست.
به بیان دیگر همانگونه که بیان شد، زمان ظهور حضرت مهدی(ع) برای کسی معلوم نیست و در روایات متعدد، تعیین کنندگان وقت، دروغگو معرفی شدهاند. بنابراین، هیچ یک از علمای بزرگوار ما نیز برای ظهور، زمانی را تعیین نکرده است. باید توجه داشت که در مواردی، افراد، کلام بزرگان را به درستی درک نمیکنند و طبق فهم و برداشت خود، چیزی را میگویند و بعد آن را به علما نسبت میدهند.
البته دوره زمانی ما، همراه با حوادثی است که امید انسان را به ظهور نزدیک حضرت، افزایش میدهد از جمله:
1. گسترش مباحث مهدویت در سطوح مختلف جامعه به این معنا که توجه مردم به حضرت و اقبال عمومی و آمادگی پذیرش در مردم نسبت به ایشان، بالا رفته است.
ظهور انقلاب اسلامی که منادی و معرف حقایق اسلام(در حد ممکن) بود، باعث توجه بیشتر جهانیان به اسلام شد و روحیه کفر ستیزی و مبارزه با ظلم در میان ملتها، به ویژه مسلمانان بیشتر شده است . به گونهای که اصول گرایی اسلامی، یکی از جریاناتی است که منافع غرب را به خطر انداخته است. برخی از علما نیز معتقدند، همانگونه که در انقلاب اسلامی ایران تجلی یافته، مردم با حقیقت قیام امام زمان(ع) آشنایی بیشتری پیدا کردهاند و برای ظهور اصلی و قیام جهانی حضرت، آماده میشوند.
2. آن چه در روایتهای متعدد درباره وضعیت آخر الزمان به تصویر کشیده شده است و در زمان ما قابل مشاهده است، و این احساس به انسان میدهد که شاید دوران آخر الزمانی که در روایات به آن اشاره شده و ظهور حضرت را در بستر چنین دورانی معرفی کرده است، همین زمان ما باشد.
3. حرکت عمومی کشورها و جوامع به سمت وحدت و همگرایی و به عبارت دیگر، توجه به تشکیلات بین المللی و اتحادیههای منطقهای و فاصله گرفتن از جزء گرایی، ملتها را به این نتیجه رسانده که برای آینده بهتر، باید مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهکدهای کوچک دانست. طبعا، این پدیده نیاز به یک قانون عمومی و بین المللی را تشدید میکند. و این رویداد آمادگی را برای پذیرش یک حاکمیت فراگیر، بیش تر کرده است.
4. ظلم و ستم بیش از حد و روز افزون دولتهای استکباری به کشورهای فقیری که به صورتهای گوناگون در جریان است، از یک سو، و لجام گسیختگی فرهنگی و فکری و علمی از سوی دیگر، و درماندگی مکاتب مختلف در اصلاح بشریت که باعث هرج و مرج در زندگی بشر شده است؛ از سوی سوم، این واقعیت را اثبات کرده است که آینده روشن فقط، در سایه حاکمیت فردی آسمانی است. "الوین تافلر" صاحب نظریه "موج سوم" اعتراف کرده است که : "فهرست مشکلاتی که جامعه ما (غرب) به آن مواجه است، تمامی ندارد. با دیدن فروپاشی پیاپی نهادهای تمدن صنعتی در حال نزاع به درون غرقاب بی کفایتی و فساد، بوی انحطاط اخلاقی آن نیز مشام را میآزارد. در نتیجه، موج ناخشنودی و فشار برای تغییرات، فضا را انباشته است. در پاسخ به این فشارها، هزاران طرح ارائه میشود که همگی ادعا دارند اساس و بنیادی و حتی انقلابیاند، اما بارها و بارها مقررات و طرحهای جدید ـ برای حل مشکلات کمانه میکنند و بر وخامت مشکلات ما میافزایند و این احساس عجز و یأس را دامن میزنند که هیچ فایدهای ندارد. این احساس برای هر نظام دموکراسی خطرناک است و نیاز شدید به وجود مرد اسب سفید سوار ضربالمثلها را هر چه بیشتر دامن میزند"(مجله انتظار، ش3، ص98)
ب. چگونگی قیام: با توجه به روایات به صورت خلاصه می‌توان چنین گفت:
وقتی مردم جهان آماده پذیرش حضرت شدند، با دیدن علایم ظهور نگاه‌ها متوجه مکه می‌شود. حضرت مهدی(عج) با اذن و امر خدا همراه با 313نفر از یاران در مسجد الحرام ظاهر می‌شوند و با معرفی خود ظهور را اعلام کرده و مردم را به سوی خدا و پیروی از خود دعوت می‌کند. با اعلام ظهور، یاران دیگر حضرت نیز به طرف مکه حرکت می‌کنند تا اینکه جمعیت یاران به ده هزار نفر می‌رسد و حضرت خروج می‌کند. مکه را به تصرف در می‌آورد و پس از اصلاح امور به طرف مدینه حرکت می‌کند. با تصرف این شهر و اصلاح امور آن به سمت عراق به راه می‌افتد. البته در طول حرکت یاران دیگری نیز به سپاه حضرت افزوده می‌شود. در عراق پس از ارشاد و راهنمایی، به جنگ با معاندان و لشکر ظالم سفیانی می‌پردازد که در نهایت به پیروزی حضرت و کشته شدن سفیانی و سپاه او می‌انجامد. سپس حضرت برای فتح بیت المقدس اقدام می‌کند. نزول حضرت عیسی(ع) و نماز خواندن ایشان پشت سر امام مهدی(ع) باعث می‌شود افراد زیادی از اهل کتاب به اسلام گرایش پیدا کنند و سر انجام با فرستادن یاران به نقاط مختلف عالم و فتح آن ، پیروزی نهایی برای اسلام رقم می‌خورد.
باید توجه داشت حرکت حضرت با تبلیغ و تبیین حقیقت آغاز می‌شود. او پیام‌آور صلح و راستی است. او برای نجات می‌آید، او رحمت الهی بر بندگان است. او ضد ظلم و شرک و فساد است. لذا ابتدا دعوت به حقیقت می‌کند و سپس در صورت تقابل و عناد افراد، با آنان می‌جنگد. 

پرسش: آیا می توان امیدوار بود که ایران پایگاه ظهور امام زمان باشد؟

پاسخ: بنابر روایات، قبل از ظهور، ایران و قم مرکز صدور معارف دین خواهد بود، و معارف دین از آنجا به سراسر عالم منتشر می‌شود و می‌توان ایران را پایگاه زمینه سازان و منتظران ظهور دانست.
در زمان ظهور بنابر روایات شهر کوفه، پایتخت حکومت امام زمان(ع) خواهد بود؛ البته باید توجه داشت که در آن دوران، این مرزهای جغرافیایی برچیده می‌شود. 

پرسش: آیا هنگام ظهور انسانهای خوب می مانند و بد ها کشته و به جهنم می روند ؟

پاسخ: دوران ظهور، مربوط به همین دنیا است و دوزخی شدن انسانهای گناهکار، مربوط به عالم آخرت است. زمانی که امام زمان(ع) ظهور کند، ابتدا مردم را به خدا و پذیرش دین حق دعوت میکند. او ابتدا با تبلیغ آیین الهی از مردم میخواهد پیام او را بپذیرند و به سوی خوبیها حرکت کنند. برخی از بد کرداران ـ که آلودگی همه وجودشان را فرا گرفته و حالت حیوانی پیدا کردهاند ـ در مقابل حضرت میایستند و با او میجنگند و سر انجام نیز از بین میروند. اما اگر فردی قبل از ظهور، دارای اشتباهاتی بود ولی آن قدر گناه نکرده که قابلیت توبه را از دست داده باشد، هنگام ظهور راه برگشت و توبه برای او باز است.
نتیجه: هنگام ظهور، انسانهای زیادی زنده خواهند بود، و از موهبتهای آن دوران استفاده خواهند کرد و فقط کسانی از بین میروند که بخواهند در شرک و فساد تباهی باقی بمانند.

+نوشته شده در&جمعه دهم اردیبهشت 1389ساعت 16:1 توسط احمد سلیمانی فر | نظر بدهید

 

زندگی در زمان ظهور حضرت ولی عصر دلپذیر است

یکی از عواملی که سبب می شود مردم از دعا کردن برای فرج امام زمان علیه السلام غفلت ورزند، عدم آگاهی آنها به زندگی لذت بخش در زمان ظهور آن بزرگوار است. برای اینکه موالیان و دوستان حضرت بدانند در زمان ظهور چه تحول و دگرگونی عجیبی در دنیا پیدا می شود، به چند روایت از حضرات ائمه معصومین علیهم السلام اشاره می کنیم.

 

دگرگونی جهان

امام صادق علیه السلام تحول جهان را در زمان ظهور حضرت صاحب الامر و الزمان در پرتو آیه شریفه و اشرقت الارض بنور ربها (1).

چنین بیان می فرماید: ان قائمنا اذا قام اشرقت الارض بنور ربها و استغنی العباد عن ضوء الشمس و ذهبت الظلمه و یعمر الرجل فی ملکه حتی یولد له الف ذکر لا تولد فیهم انثی و تظهر الارض کنوزها حتی تراها الناس علی وجهها و یطلب الرجل منکم من یصله بماله و یاخذ من زکاته لا یوجد احد یقبل منه ذلک استغنی الناس بما رزقهم الله من فضله. (2).

 هنگامی که قائم ما قیام کند:

 

1 - زمین با نور پروردگارش روشن می شود.

 

2 - مردم از نور خورشید بی نیاز می شوند.

 

3 - تاریکی از بین می رود.

 

4 - عمر انسان بقدری طولانی می شود که خداوند هزار پسر به او مرحمت می کند.

 

5 - خزاین نهفته زمین بر مردم ظاهر می شود و در برابر دیدگان آنها قرار می گیرد.

 

6 - مردم به دنبال کسی می روند که از آنها زکات و صدقات بپذیرد و نمی یابند.

 

7 - مردم به فضل پروردگارشان بی نیاز می شوند. خداوند توفیق یاری آن بزرگوار و زندگانی کردن در زیر سایه اش را به تمام شیفتگانش مرحمت فرماید.

 

(1). زمر / 69.

 

(2). بحارالانوار، ج 52، ص 337.

 

تقسیم ثروت به طور مساوی

بی عدالتی ها و ظلمهایی که در عالم می شود، به خاطر کمبود ثروت نیست بلکه به دلیل تقسیم ظالمانه آن در جهان است. در مقابل هزاران انسان گرسنه ای که هر روز در گوشه و کنار کشورهای فقیر و غنی از کمبود غذا می میرند، انسانهای زیادی هستند که بر اثر پر خوری و افراط در عیش و نوش هلاک می شوند، و این به خاطر تقسیم غیر عادلانه ثروت در جوامع بشری است. ولی در عصر پر شکوه حکومت جهانی حضرت بقیه الله الاعظم - روحی و ارواح العالمین مقدمه له الفداء - ثروت به طور مساوی زیر نظر آن عدل مطلق تقسیم می گردد، چنانکه در احادیث مختلف وارد شده است: اذا قام مهدینا اهل البیت قسم بالسویه و عدل فی الرعیه. (1).

چون مهدی ما اهل بیت قیام نماید، ثروت را به طور مساوی تقسیم می کند و عدالت را در بین مردم پیاده می کند.

(1). عقد الدرر، ص 40.

 

رضایت و خشنودی عمومی

در حکومت عدل پرور حضرت ولی عصر علیه السلام تمام مردم از او خشنود می شوند حتی پرندگان هوا و درندگان صحرا، چنانکه در احادیث شریف آمده است: فیفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطیر و الوحوش و الحیتان فی البحر. (1).

اهل زمین و آسمان با پرندگان هوا، درندگان صحرا و ماهیان دریا، همه و همه از او خشنود می شوند. خشنودی در دل زندگان و مردگان نیز پیدا می شود، چنانکه در حدیث آمده است: و لا یبقی مومن الا دخل علیه تلک الفرحه فی قلبه و فی قبره. (2).

مومنی باقی نماند جز اینکه این خشنودی به او می رسد، یا در قلبش و یا در قبرش.

(1). الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 82.

 

(2). اعلام الوری، ص 435.

 

بی نیازی همگانی

در زیر سایه حکومت عدالت گستر آن امام همام، همگان مستغنی می شوند به اندازه ای که در روی زمین محتاجی پیدا نمی شود که زکات و صدقات را بپذیرد، چنانکه در روایات مختلف بیان شده است:

لیاتین علی الناس زمان یطوف الرجل فیه بالصدقه من الذهب ثم لا یجد احدا یاخذها منه. (1).

زمانی برای مردم خواهد رسید که انسان شمشهای طلا با خود حمل می کند که در راه خدا انفاق کند، ولی کسی (فقیری) را پیدا نمی کند که آن را قبول کند. فلا یجد الرجل منکم یومئذ موضعا لصدقته و لا لبره لشمول الغنی جمیع المومنین. (2).

انسان در آن روز (در زمان حکومت حضرت ولی عصر علیه السلام) برای صدقات و مبرات خود جایی پیدا نمی کند، چون بی نیازی همه مومنان را فرا می گیرد. حتی در زمان آن نازنین، دلهای مردم همه بی نیاز می گردد و حرص و طمع و صفت زیاده طلبی از قلوب آنها زایل می شود و دلها نیز صفت بزرگواری پیدا می کنند: و یجعل الله الغنی فی قلوب هذه الامه. (3).

در روزگار او پروردگار بی نیازی را در دل این امت قرار می دهد. در زمانی کنونی که دوران غیبت آن عزیز است، هر کس گدایی آستان ملک پاسبانش را آموخت، از غیر او مستغنی

 

(1). صحیحی بخاری، ج 2، ص 136.

 

(2). اعلام الوری، ص 432.

 

(3). الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 64.

 

امنیت در تمام آفرینش

در عهد شکوهمند منجی عالم بشریت حضرت اباصالح المهدی (عج) دلهای مردم از کینه و عداوت خالی می شود و سرانجام امنیت و آرامش سراسر گیتی را فرا می گیرد. و لذهبت الشحناء من قلوب العباد و اصطلحت السباغ و البهائم حتی تمشی المرئه بین العراق الی الشام لا تضع قدمیها الا علی النبات و علی راسها زنبیل لا یهیجها سبع و لا تخافه. (1).

کینه ها از دلها زدوده می شود و درندگان و چهارپایان با یک دیگر سازش می کنند تا جایی که یک زن با طبقی بر سر از عراق تا شام تنها سفر می کند، همه جا قدم بر سرزمین سبز و خرم می گذارد و درنده ای او را نمی آزارد و گرفتار ترس و اضطراب نمی شود.

 

نزول برکات آسمانی و خروج نعمات زمینی

در احادیث گوناگونی آمده است که در زمان آن حجت حق برکات آسمانی زیاد می گردد و گنجهای زمینی ظاهر می شود: لا تدخر الارض من بذرها شیئا الا اخرجته و لا السماء من قطرها شیئا الا صبه الله علیهم مدرارا. (2).

 زمین چیزی از بذرهای خود را نگه نمی دارد مگر اینکه آن را بیرون می دهد، و آسمان چیزی از باران رحمتش را نگه  نمی دارد جز اینکه آن را سیل آسا بر مردم فرو می ریزد. ابن عباس از رسول خدا روایت می کند که درباره حکومت جهانی مهدی موعود علیه السلام فرماید: تامن البهائم و السباع و تلقی الارض افلاذ کبدها. چهارپایان در امانند و درندگان سازش می کنند و زمین پاره های جگرش را بیرون می ریزد. ابن عباس سوال می کند: پاره های جگر زمین چیست؟ رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: امثال الاسطوانه من الذهب و الفضه. مانند ستونهایی از طلا و نقره است (که در زمان حکومت امام زمان )عج( از زمین بیرون می ریزد). (1).

(1). بشاره الاسلام، ص 236.

 

(2). مستدرک حاکم، ج 4، ص 465.

 

آبادانی جهان

در عصر پر نور حضرت ولی عصر علیه السلام طبق احادیث وارده سر تا سر جهان آباد می شود: فلا یبقی فی الارض خراب الا عمر. (2).

 

(1). همان ماخذ، ص 514.

 

(2). اعلام الوری، ص 433.

در روی زمین خرابه ای باقی نمی ماند جز اینکه آباد می شود. خرابی جهان بر اثر ظلم و بی عدالتی است، اما هنگامی که آن خسر و عدالت گستر بر جهان حاکم باشد، تمام ویرانیها تبدیل به آبادانی می گردد تا جایی که همگان آرزو می کنند ای کاش پدران، مادران و عزیزان از دست رفته شان زنده بودند و طعم زندگی لذتبخش زمان حکومت آن یوسف زهرا (سلام الله علیها) را می چشیدند. فیظهر علی کل جبار و ابن جبار و یظهر من العدل ما یتمنی له الاحیاء امواتهم. (1).

بر هر ظالم و ظالم زاده پیروز می گردد و عدالتش آن قدر در جهان آشکار می شود که زندگان آرزو می کنند ای کاش در گذشتگانشان بودند و آن زندگی شکوهمند و روزگار طلایی را می دیدند.

 

رفاه همگانی

رفاه عمومی در زمان آن خورشید فروزان ولایت به اوج خود می رسد، چنانکه در روایات مختلف از طرق فریقین آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:

تنعم امتی فی زمن المهدی نعمه لم ینعموا مثلها قط یرسل السماء علیهم مدرارا و لا تدع الارض شیئا من نباتها الا اخرجته و المال یومئذ کدوس یقوم الرجل فیقول یا مهدی اعطنی فیقول خذ. (1).

(1). الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 61.

 امت من در زمان حضرت مهدی (علیه السلام) آن چنان از نعمتها برخوردار می شوند که هرگز نظیر آن دیده نشده است. آسمان سیل آسا بر آنان فرو می ریزد، زمین تمام گیاهانش را می رویاند و ثروت آن روز روی هم انباشته می شود و هر کس بگوید: ای مهدی، بر من عطا کن. می فرماید: بگیر [و به او عطا می کند]. اکنون که در دوران فراق جانسوزش هستیم، ولی نعمت ماست و همه نیازهای مادی و معنوی ما را از خوان کرمش مرحمت می فرماید. اگر چه رعایای خوبی برای آن مولا نیستیم اما آن کریم و کریم زاده به اعمال زشت ما نمی نگرد و ما را از عطا و احسانش محروم نمی گرداند.

 نااهلم و سزای نوازش نیم ولی   نااهل و اهل پیش کریمان برابر است

 

فزونی دامها

هنگامی که در جهان فزونی گیاه باشد، فزونی دامها نیز به  وجود می آید که در احادیث به این فزونی تصریح شده است: یخرج فی آخر امتی المهدی یسقیه الله الغیث و تخرج الارض نباتها و یعطی المال صحاحا و تکثر الماشیه و تعظم الامه. (1).

(1). عقدر الدرر، ص 170.

 

در پایان امت من (آخر الزمان) مهدی (علیه السلام) خارج می شود که خداوند با باران رحمتش او را سیراب می کند، زمین گیاهش را می رویاند، ثروت به طور مساوی تقسیم می گردد، دام در جهان افزون می شود و امت اسلامی با عظمت می گردد.

   

اصلاح مزاحمتها و رفع نقصانها

 در دنیای کنونی، ما شاهد هستیم که مردم به اشکال مختلف برای یک دیگر مزاحمت ایجاد می کند، اما در دوران با شکوه حکومت ولی الله الاعظم تمام مزاحمتها به هر شکلی که باشد، از بین می رود. در دهها حدیث به نمونه هایی از این اقدامات اصلاحی اشاره شده است که ما در اینجا به بیان یک نمونه بسنده می کنیم: و وسع الطریق الاعظم و کسر کل جناح خارج فی الطریق و ابطل الکنف و المازیب الی الطرقات و لا یترک بدعه الا ازالها و لا سنه الا اقامها. (2).

راههای اصلی را توسعه می دهد، بالکونهایی را که به داخل جاده ها [و خیابانها] آمده بر می دارد و ناودانهایی را که به کوچه ها می ریزد از بین می برد. هیچ بدعتی نمی ماند جز اینکه از بین می برد و هیچ سنتی نمی ماند مگر اینکه بر پا می دارد. راستی چه شیرین است زندگی در زیر سایه اش و در زمان حضورش. در خاتمه این بحث دست به دعا بر می داریم و می گوییم: پروردگارا، لباس فرج را بر اندام زیبای دلربایش بپوشان و دل نازنینش را با بشارت ظهورش مسرور فرما و توفیق دیدار جمال ملکوتیش را با عافیت نصیب گردان بمنک و کرمک یا ارحم الراحمین.

 

(1). تاریخ ما بعد الظهور، ص 774.

 

(2). ارشاد مفید، ص 365.

 

 

 

+نوشته شده در&جمعه دهم اردیبهشت 1389ساعت 11:45 توسط احمد سلیمانی فر | نظر بدهید

 

جهان پس از ظهور

آن گاه که شرایط هموار کرد و خدا خواهد، خورشیدی که در پس ابرهای انتظار بسر می برد، طلوع می کند، شب تیره نسل بشر، پایان می پذیرد و صبح سعادت و پیروزی آغاز می گردد. او که پرچم پیامبران الهی را در دست دارد، بر خانه توحید، کعبه، تکیه زند و همه ساکنان کره خاک را به آخرین دین و کاملترین آرمان الهی، دعوت کند. آن گاه نخبه ترین پارسایان دلیر که تعدادشان، به عدد یاران پیامبر در نبرد پیروز بدر است یعنی 313 نفر با او همراه شوند و برای براندازی تمامی دولتهای ستمگر و باطل، قیام کنند و حکومت جهانی عدل را بر اساس موازین الهی، بر پا سازند. در این هنگام، وعده ای که خداوند بزرگ به همه پیامبران الهی داده بود، تحقق می یابد و حکومت زمین به دست متقیانی که به دو سلاح ایمان و عمل صالح مجهز هستند، سپرده می شود، تا کاروان بشریت را به دور از ظلمها و فسادها و خونریزی رهانیده، به سوی سعادت و کمال و رفاه، هدایت کنند. برخی از محورهای اصلی این حکومت جهانی چنین است: رهبری: رهبری در هر حکومت و جامعه، مهمترین نقش را در سعادت یا شقاوت مردم دارد. مردم از رهبری الگو می گیرند و رهبری در حکم ناخدای کشتی است که به هر سو که بخواهد، کشتی را هدایت می کند. رهبری در حکومت عدل جهانی بر عهده شایسته ترین انسان از تبار پیامبران و پیشوایان معصوم است. او رهبری قدرتمند است که پشتوانه حکومتش امدادهای الهی است. او، علی وار، عدل پرور است. حسین گونه، ظلم ستیز است. و همچون صادق، معدن علم و حکمت است. او مهدی هدایت کننده امت، حجت خدا برای بشر و جانشین خدا در زمین است.

قوانین

از ارکان مهم هر حکومت، قوانین و مقررات حاکم بر آن است. در حکومت جهنی عدل، نیازی به فرضیه پردازی خرد محدود بشری نیست، بلکه قوانین و مقررات جامعی که از سوی پروردگار جهان، تنظیم شده، بر جامعه حکومت می کند.

دولتمردان

یکی دیگر از ارکان هر حکومت، دولتمردان آن هستند. هر گاه رهبر، صالحترین فرد، و قوانین بهترین قوانین باشند، اگر دولتمردان توانایی نداشته باشند، آن حکومت قابل دوام و رشد نیست. در حکومت جهانی عدل، در کنار صالحترین رهبر و عالیترین قوانین، شایسته ترین دولتمردان، به عنوان بازوان اصلی حکومت و نمایندگان رهبری در سراسر دنیا، اداره کننده امور هستند.

 

ویژگیهای حکومت جهانی عدل

حکومت واحد

از نقشه های شوم استعمارگران کنونی، این است که کشورهای پهناور را به قطعه های کوچک تقسیم کنند و برای هر کدام یک حکومت مستقل تشکیل دهند و از این کار سودهای بسیار می برند از جمله: - اگر مردم یک کشور به مبارزه با آنها پرداختند، گروه کمی باشند که بتوان آنها را کنترل نمود. - بین حکومت های کشورهای کوچک، ایجاد اختلاف کنند و خود از آب گل آلود، ماهی بگیرند. - چون کشورهای کوچک نمی توانند نیازهای خودشان را برطرف کنند، هر کدام، نیازمند به کشورهای قوی و استعمارگر شوند و... اما در حکومت جهانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هیچ یک از این مسائل مطرح نیست. به همین جهت مرزهای سیاسی و جدائیها از بین می رود و سراسر کره خاک، با یک حکومت قوی و مقتدر، اداره می شوند.

 

دین واحد

از موارد اختلاف و تفرقه بین ملتها، اختلاف آنان در دین و آیین است، برخی مسلمانند، گروهی مسیحی و جماعتی و برخی از افراد پیرو مکاتب بشری هستند، مکاتبی که هر کدام در زمانی رشد می کند و پس از مدتی، به دلیل تزلزل مبانی و محدود بودن مقررات همچون کمونیسم که 70 سال بر کشور پهناور شوروی حکومت کرد و پس از این مدت جز فقر و بدبختی ره آوردی نداشت. اما در حکومت عدل جهانی، حقانیت اسلام برای پیروان همه مکاتب الهی یا بشری، روشن می شود و کسانی که خواهان حق باشند، به اسلام می گروند. در حکومت جهانی، قوانین بر اساس اسلام است، اما از آنجا که پذیرفتن دین حق، اجباری نیست، ممکن است کسانی پیرو مکاتب دیگر باشند، اما آنها هم باید طبق ضوابط دین حق، زندگانی کنند.

 

صلح جهانی

اگر جنگهای تاریخ بشر را بررسی کنیم، در می یابیم که علت برافروخته شدن جنگها، جاه طلبی حاکمان یک کشور یا تفرقه افکنی استعمارگران جهانی و یا علتهای پوچ و باطلی از این قبیل بوده است. اما در حکومت جهانی، نه جاه طلبان حکومت می کنند و نه استعمارگران وجود دارند و نه رهبری الهی اجازه می دهد که انسانها، همچون از حیوانات جنگل، به جان یک دیگر افتند. بنابر این صلح جهانی بر پا می شود و همه بودجه های کلانی که امروز برای ساخت و خرید سلاحهای مرگبار به کار می رود، در خدمت رفاه و آسایش عمومی مصرف می گردد.

 

رشد علم

پیشرفتهای علمی قرن اخیر، با سطح دانش بشری در قرون پیشین قابل مقایسه نیست، اما گسترش دانش در حکومت عدل جهانی، چنان سریع و شگرف است که دانش امروزین بشر قابل مقایسه با آن نخواهد بود. استعدادی که آفریدگار توانا به انسان عنایت کرده، به حدی گسترده و فراوان است که حتی دانشمندان بزرگ نیز، تنها مقدار کمی از آن را بهره برداری نموده و به آن درجات رسیده اند. اگر نیروی فکری و قابلیتهای روحی انسانها به هدر نرود و زمینه مناسب برای پرورش استعدادها به وجود آید، بدون شک بسیاری از افراد معمولی امروز، می توانند در ردیف دانشمندان بزرگ در آیند. در حکومت جهانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زمینه مناسب برای کسب علم و پرورش استعدادها بوجود می آید. در روایات اسلامی گفته شده است اگر دانش را 27 قسمت کنیم، بشر از آغاز حیات خویش تا ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها به 2 بخش آن دست می یابد و بر 25 قسمت دیگر دانش، در حکومت آن حضرت دست خواهد یافت. در آن دوران فرخنده آگاهی مردم به علوم الهی، بدان پایه رشد می کند که فرمود: در آن زمان، حکمت و علم چنان فراگیر و همگانی می شود که همه طبقات اجتماع به مراتب بسیار بالای علمی می رسند و حتی زنان خانه دار، حکم مسائل را بر اساس قرآن و سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله اجتهاد می کنند.

رفاه عمومی

امروز هیچ گونه توازن اقتصادی در دنیا وجود ندارد. چنانکه اشاره شد، برخی انسانها از شدت اسراف، دچار بیماری می شوند و برخی از مردم کشورهای دیگر، یا کشور خودشان، از شدت فقر، هلاک می شوند. از یک سو بسیاری از سرمایه کشورها، در آتش جنگها از بین می رود و از سوی دیگر رشد علمی بشر به مرحله ای نرسیده که بتواند از همه استعدادهای کره خاک بهره برداری کند و جامعه بشری را به رفاه برساند. اما در حکومت جهانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از افراد ثروتمند، حقوق الهی گرفته می شود و توزیع عادلانه و روابط اقتصادی سالم برقرار می گردد. از یک سو بودجه های کلانی که امروز برای جنگ و مانند آن به هدر می رود، در خدمت رفاه عمومی قرار می گیرد و از سوی دیگر با پیشرفت سریع علمی، توان بشر در استفاده از طبیعت بسیار افزوده می گردد. چه بسا بتوان از انرژی خورشیدی و اتمی و بسیاری موارد که اکنون به ذهن ما نمی رسد، بهره برداری نموده و جامعه بشر را به رفاه و آسایش رساند. چنانکه نفت که امروز یکی از منابع تامین انرژی است و دهها کالای مورد نیاز بشر از آن ساخته می شود، تا سالیان پیش ناشناخته بود و از آن بهره برداری نمی شد. در آن زمان چنانکه روایت می فرماید: زمین گنجهای خود را آشکار می کند، به گونه ای که مردم آنها را مشاهده می کنند. و مردم با آنچه که خداوند به ایشان عنایت کرده، بی نیاز می شوند (و در رفاه و آسایش، بسر می برند. )1(. همچنین روایت دیگر می فرماید: آن گاه که مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ظهور کند برکات آسمان فرود می آید و گیاهان زمین، رشد می کنند و همه مردم، ثروتمند می شوند. رفاه عمومی چنان می شود که پیامبر فرمودند: لیاتین علی الناس زمان یطوف الرجل فیه بالصدقه من الذهب ثم لا یجد احدا یاخذها. زمانی خواهد آمد (در حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که شخصی قصد دارد طلا را صدقه دهد، اما کسی را نمی یابد که آن را بگیرد. )2(. آری هر جامعه ای که تقوی پیشه کند، از برکات الهی بهره مند خواهد شد، چنانکه حضرت نوح علیه السلام به مردم فرمود به درگاه خداوند توبه کنید (و دست از گناه بردارید) تا خداوند برکات آسمانی بر شما نازل کند و ثروت و فرزند به شما دهد و باغها و نهرها به شما عنایت نماید. (نوح / 12)

 

امنیت عمومی

دولتهای امروزه برای برقراری امنیت جهانی، بسیار تلاش می کنند و بودجه های سنگین در این راه خرج می کنند، اما ب این همه کوشش و صرف هزینه، نسبت به برقراری امنیت، موفقیت کامل ندارند. برخی از عوامل عدم امنیت عبارتند از: ضعف ایمان، فقر و تنگدستی، اختلاف طبقاتی، ضعف دستگاه حاکمه، همراه نبودن مردم با حکومت و.... در حکومت جهانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هیچ یک از این عوامل منفی وجود ندارد، بلکه چنانکه قبلا دانسته شد، با رشد علم و معرفت و ایجاد سازندگی و به دنبال آن رفاه عمومی و عدالت اجتماعی و توانایی حاکمان لایق و متقی و همراهی مردم با حکومت، جامعه جهانی، جامعه ای امن و امان خواهد بود، به طوری که در روایت می فرماید. زنی بر سرش طلا و جواهرات می گذارد و از یک نقطه زمین به دورترین نقطه می رود و هیچ کس برای او مزاحمتی ایجاد نمی کند.

 

پی نوشتها:

(1). الارشاد شیخ مفید ص 703.

 

(2). صحیح بخاری، چاپ مصر ج 2 ص 136.

+نوشته شده در&جمعه دهم اردیبهشت 1389ساعت 11:43 توسط احمد سلیمانی فر | نظر بدهید

 

نشانه های ظهور

هر پدیده اجتماعی وقتی به وقوع می پیوندد که زمینه مناسب داشته و مقدمات آن فراهم شده باشد. حکومت جهانی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مهمترین پدیده اجتماعی تاریخ بشریت است اگر چه این رویداد با امدادهای الهی انجام می گیرد، اما قبل از آن باید با وقوع برخی حوادث، زمینه قیام حضرت آماده شود. این حوادث و پدیده ها را نشانه های ظهور می نامیم. به برخی از نشانه های ظهور که گویا و قابل درک می باشد، اشاره می نماییم این نشانه ها به دو دسته کلی تقسیم می شوند:

1 - اجتماعی

2 - طبیعی نشانه های اجتماعی، پدیده هایی هستند که در جامعه بشر رخ می دهد و نشانه های طبیعی، حوادثی هستند که در زمین و آسمان، رخ خواهد داد.

 

نشانه های اجتماعی

آزمایش همگانی

غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میدان آزمایشی است که برخی با اعتقادی استوار، پیروز می شوند و برخی دچار لغزشهای گوناگون می گردند و سرافکنده می شوند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: قیام قائم ما، نشانه هایی دارد. محمد بن مسلم کوفی، سوال کرد: آن نشانه ها چیستند؟ امام (علیه السلام) با اشاره به آیه قرآن (1) فرمودند مسلمانان، قبل از ظهور حضرتش، مورد آزمایش قرار می گیرند. (2).

آری، همه انسانها مورد آزمایش الهی قرار می گیرند، تا میزان اعتقادی که به گفتارشان دارند، روشن گردد. نمونه آن، آزمایشی است که در جنگ احد، رخ داد. آن گاه که کافران بر لشکر اسلام هجوم آوردند، شایع شد که پیامبر کشته شدند به دنبال این شایعه، برخی از میدان نبرد، فرار کردند، برخی تسلیم شدند، اما گروهی هم می گفتند، حتی اگر پیامبر کشته شوند، ما باید از دین خدا دفاع کنیم و به سختی در کارزار با کافران بودند. امروز نیز غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای ما آزمایشی بزرگ است.

 

(1). و لنبونکم بشی‏ء من الخوف... بقره / 155.

 

(2). میزان الحکمه، ج 1، ص 290.

امام (ع) فرمودند: وقتی غیبت قائم طولانی شد، برخی گویند: امام رحلت فرموده، برخی گویند امام به شهادت رسیده (1) اما یاران با وفای حضرت، ثابت و استوار، از دین خدا دفاع می کنند و در انتظار قیام جهانی حضرت، زمینه ظهورش را فراهم می سازند.

 

فراگیری ظلم

یکی از نشانه های ظهور این است که ظلم و ستم در جامعه بشری، فراگیر می شود، به طوری که همگان احساس می کنند که این وضع قابل دوام نیست و باید در انتظار سرنگونی ظلم باشند. ظلم و ستم، یکی از نتایج شوم سلطه حکومتهای ستم پیشه است که هیچ پایگاه مردمی ندارند. اگر کسانی می توانند ظلم و ستم خویش را بر همه جامعه تحمیل نمایند، تنها با تکیه بر قدرت و سرمایه آنها است، و اینان روزی از دست خواهد رفت. در نظم نوین جهانی که به وسیله سردمداران کاخ سفید مطرح شده، می بینیم که می خواهند همه کشورهای جهان را تحت سلطه خود در آورند و با سلب آزادی از همه ملتها، آنان را بردگان خویش سازند. از آنجا که در شرایط کنونی، همه کشورها و ملتها، با یک دیگر ارتباط دارند، ستمی که بر یک ملت واقع شود، خواه ناخواه به دیگران نیز منتقل می شود و چنین است که فراگیر شدن ظلم، معنا پیدا می کند. البته ظلم و ستم، شکلهای گوناگون دارد. در یک بررسی کوتاه می یابیم که ظلم و ستم ابر قدرتها، بر همه ملتها تحمیل می شود، اما به شکلهای گوناگون. ظلم بر بعضی از ملت ها این گونه است که رئیس کشورشان از آمریکا می آید و اجرا کننده سیاستهای شیطانی آنها می شود، ظلم بر دیگران این گونه است که همه ثروتهای آنها را غارت می کنند و مردم آن دیار، محکوم به فقر و بیچارگی می شوند، بر برخی از ملتها جنگهای خانمان سوز تحمیل می کنند و بر ملت خودشان ستمی دیگر روا می دارند که با طرح و اجرای نقشه های شیطانی آنان را در فساد و خشونت و آدم کشی غرق می نمایند به طوری که هر گونه رفتار انسانی و مهربانی و عاطفه، در جامعه آنان، نامفهوم و غیر قابل اجرا است. ظلم و ستمی که امروز ابر قدرتها، بر ملت خودشان روا می دارند، هرگز کمتر از ظلم و ستم بر ملتهای دیگر نیست. برنامه های غلط سبب شده که مردم آنان از قله رفیع انسانیت و آزادی سقوط کنند و همچون مهره هایی بی اراده در خدمت سردمداران باشند.آنچه امروز در جامعه های بظاهر متمدن دیده می شود، یعنی فساد، هرزگی، قتل، خودکشی و... نتیجه ظلم فرهنگی ای است که سران این کشورها، بر ملت خویش روا داشته اند. قابل توجه این که، بسیاری از متفکران خودشان، آینده ای تاریک و شوم را برای جامعه خویش پیش بینی می کنند و در همین حال سردمداران شعار تمدن سر داده و با تبلیغات فریبنده، می خواهند فرهنگ پوچ خود را بر ملت های دیگر نیز تحمیل کنند و علاوه بر ظلم و ستم سیاسی و اقتصادی، ظلم و ستم فرهنگی خویش را نیز در همه جا فراگیر نمایند.

 (1). میزان الحکمه ج 1 ص 281.

پیشرفت علمی چشمگیر اما...

یکی از نشانه های اجتماعی ظهور این است که علوم گوناگون رشد می کنند، اما نه رشدی در جهت خدمت به انسانها. دانشی که همراه با ایمان به ارزشهای الهی نباشد، اگر چه در ظاهر علم و دانش است و قابل احترام، اما چون در جهت تخریب جامعه و نابودی بشر بکار می رود، باعث ننگ و سرافکندگی بشر می گردد. وقتی که دانش بشری به مرحله ساختن بمب اتم نرسیده بود، در جنگها، از اسلحه هایی استفاده می شد که تنها یک یاچند نفر از جنگجویان را از پای در آورد، اما پس از ساختن بمب اتمی در یک لحظه، میلیونها انسان در آتشی که زاییده پیشرفت علمی است، می سوزند، کودکان همچون گل، پرپر می شوند، خانه ها ویران می شوند، و گیاهان و حیوانات نیز از بین می روند و...

 

پیدایش جنگها و فتنه ها

یکی از جلوه های ظلم که پیش از ظهور حضرت پدید می آید، بر افروختن آتش جنگ و پیدایش فتنه ها است. چون بشر از آموزشهای پیامبران، فاصله گرفته، هر دولت قدرتمند می خواهد ملتهای دیگر را نیز تحت سلطه خویش آورد و این صفت شیطانی، هیزمی برای آتش جنگ می گردد. جنگ جهانی اول و دوم که میلیونها انسان را در کام مرگ فرو برد و آثار تخریبش هنوز هم برجاست، کافی بود که بشر دست از غرور حیوانی خویش بردارد و به راه انسانیت در آید، اما گویا چشمها، توان دیدن و گوشها توان شنیدن حق را ندارند و باز هم می بینیم که بیشترین سرمایه کشورهای جهان، برای تهیه اسلحه و در حقیقت برای مقدمه سازی جنگ، به کار می رود. مهمتری در آمد کشورهای پیشرفته، از راه فروش اسلحه و ابزار جنگی به دست می آید و برای اینکه کارخانجات عظیم اسلحه سازی تعطیل نشود و کارگران بی کار نشوند، هر روز در یک گوشه دنیا جنگی به راه می اندازند و بر صفحات ننگین تاریخ بشر، می افزایند. جای تاسف و ننگ است که آمار بگوید هر سال در جامعه بشری میلیاردها دلار خرج جنکهای خانمان سوز و تهیه سلاحهای مرگبار می شود، در حالی که هر روز انسانهایی از فقر و گرسنگی ناله می زنند و کودکانی بر دست مادرشان، از گرسنگی دست و پا می زنند.

 

از بین رفتن امنیت و سلامتی

یکی دیگر از نشانه های اجتماعی ظهور این است که در اثر فاصله گرفتن جامعه بشری از تعالیم پیامبران، از یک سو ناامنی رواج می یابد و از سوی دیگر سلامتی به خطر می افتد. وقتی در جامعه، روابط اقتصادی بر پایه خود محوری بود، فقر و تهیدستی رواج می یابد و کسانی برای نجات از فقر، دست به دزدی و جنایت می زنند. وقتی تعالیم اخلاقی نادیده گرفته شد، و نظام خانواده از بین رفت، کودکان بی سرپرست برای رهایی از عقده حقارت، دست به خشونت می زنند و کار به جایی می رسد که دولت آمریکا، برای نوجوانان حکومت نظامی اعلام می کند و آمدن نوجوان کمتر از 18 سال را در ساعاتی از شب، ممنوع می کند.

اما آیا با این ممنوعیت، مشکل برطرف می شود؟! هرگز. سلامتی نیز، سرنوشتی همچون امنیت پیدا کرده است. در نتیجه زیر پا نهادن تعالیم اخلاقی و فراموشی نظام خانواده که یک نظام طبیعی و فطری بشر است، بیماریهای گوناگون دیر درمان و گاه بدون درمان پدید آمده است. این بیماریها تنها از نوع بیماریهای جسمی نیست که هزاران نفر از بیماری ایدز و غیره، با ذلت می میرند، بلکه بیماریهای روحی و روانی را نیز باید علاوه کنیم. پوچ گرایی و هیپی گری و سرانجام خودکشی و انواع دیگر بیماری های روانی، باعث ننگ جامعه بشری است. این که برخی زنان و مردان در کشورهای متمدن، عشق به یک یا چند عدد سگ را جایگزین عاطفه مادر - فرزندی و مهر پدر به فرزند نموده اند، باعث ننگ بشر است. شگفتا بیچارگانی که خود در ناامنی و انواع بیماریهای روحی و جسمی، دست و پا می زنند، می خواهند ملتهای دیگر به صلح و سعادت رهنمون شوند! آنان در واقع بر آنند که دیگر ملل را نیز در منجلاب تیره ای که خود در آن غرقه اند، گرفتار بنمایند.

 

پیدایش دروغگویانی که...

همه می دانند که بشر در انتظار روزی است که ظلم و فساد از بین رود و اعضای جامعه بشری، به صورت مسالمت آمیز، با صلح و صفا، زندگانی کنند.قدرتهای شیطانی، برای فریب مردم جهان، مطالبی مطرح می نمایند که مردم تصور کنند صلح و صفای مورد انتظار و مطلوبشان، همین است. این گونه است که سازمان بین الملل ایجاد نموده اند و با تبلیغات فراوان برای حقوق بشر، هر روز شعاری بدون عمل، سر می دهند. اکنون بیش از پنجاه سال از تشکیل سازمان بین الملل می گذرد، اما براستی توانسته اند در این پنجاه سال از بروز جنگهای ستمگرانه پیشگیری کنند؟ توانسته اند گرسنگان و بیماران را نجات دهند؟ توانسته اند زندانیان بی گناه را آزاد سازند و... آری، سالیانه بودجه سنگینی بر ملتهای جهان تحمیل می شود تا تشکیلات عظیم سازمان بین الملل به کار خود ادامه دهد، اما در واقع کشورهای دارای حق و تو هستند که قوانین بین المللی را، نه برای رفاه جامعه بشری، بلکه برای مقاصد و اهداف خود، تدوین و اجرا می نمایند.

نابسامانی اقتصادی

قبل از ظهور حضرت، اختلاف طبقاتی و تبعیض اقتصادی، در جامعه بشری اوج می گیرد. آنچه که امروز در جامعه جهانی رخ می دهد، باعث تاسف است، از یک سو میلیونها انسان از فقر و گرسنگی به هلاکت می رسند و از سوی دیگر برخی از کشورها برای آنکه قیمت گندمشان پایین نیاید، هر سال میلیونها تن گندم را به دریا می ریزند. آری برخی از کودکان جامعه بشری از گرسنگی دست و پا می زنند و در گوشه دیگر جهان، سگها از پر خوری بیمار می شوند.

 

پیدایش حرکت های اصلاح گرایانه

به دنبال نشانه های ظهور که قبلا شمارش نمودیم و توضیحی کوتاه تقدیم داشتیم، در کنار آن نشانه ها که همگی آدمی را دچار نگرانی و تاسف می نماید، نشانه هایی هم هست که نور امید را در دلهای منتظران، روشن می کند. آن گاه که ناتوانی مکاتب مادی و ساخته فکر بشر، بر همگان ثابت شد، در جامعه بشری، حرکتهایی اصلاح گرایانه پدید می آید که مردم جهان را با راه حل نجات از گرفتاریها، آشنا سازد. قبل از ظهور حضرت، باید مسلمانان دنیا بتوانند با عمل کرد صحیح و تبلیغات منطقی، اسلام را به جهان معرفی نمایند، تا در جامعه بشری آمادگی ذهنی برای دعوت عمومی آن حضرت به اسلام، وجود داشته باشد. شاید حرکتهای اسلام خواهانه ای که امروز در آسیا، آفریقا و حتی اروپا مشاهده می شود، گامی در همین راستا محسوب گردد.

  

انقلاب اسلامی ایران پیش آهنگ انقلاب جهانی حضرت

 چنان که دانستیم، انقلاب جهانی حضرت حجت (علیه السلام) به عنوان مهمترین نقطه عطف تاریخ بشریت و عظیمترین حادثه اجتماعی، نیاز به مقدمات و زمینه هایی دارد، که با توجه به ماهیت آن انقلاب جهانی و ماهیت انقلاب اسلامی ایران، می توانیم انقلاب اسلامی را زمینه ساز انقلاب جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بدانیم. تحلیل شرایط قبل از انقلاب و تغییر دیدگاههایی که بعد از انقلاب اسلامی به وقوع پیوست این حقیقت را آشکار می سازد. در اینجا تنها به ذکر چند نکته بصورت اختصار بسنده می کنیم: تعریف دین: قبل از انقلاب تبلیغات سوء مادی گرایان سبب شده بود که برخی، دین را یک سری خرافات مربوط به دوران جاهلیت بشر بخوانند و برخی، دین را یک سری دستورات فردی بدانند و گروهی دین را ساخته و پرداخته قدرتهای سلطه گر برای به سکوت کشاندن مظلومان، تلقی نمایند. انقلاب اسلامی همه این تحلیلهای پوچ را خنثی کرد و ثابت نمود که دین، اعتقادات راستینی است که بشر تا ابد به آن نیازمند است و معارف و تکالیف دینی، نه تنها برای سازندگی فرد لازم است، بلکه برای اداره جامعه نیز کار آمد و ضروری است. دین نه تنها سکوت در برابر ظلم را نمی پذیرد، بلکه دستور به نبرد با ظالمان و ستمگران، از اولین دستورات الهی است. این گونه است که انقلاب اسلامی، با روشنگری افکار مسلمانان بلکه همه جهانیان، نسبت به جایگاه بلند دین، نقش مقدمه بودن برای انقلاب جهانی را ایفا می کند تا ذهنها برای آن حرکت دینی جهانی روشن و آماده گردد.

 دین و سیاست

 قدرتهای شیطانی، برای منزوی کردن انسانهای حق طلب، همواره ادعا می کردند که دین جدای از سیاست است و مردان الهی، فقط باید به عبادت بپردازند و سیاست و حکومت را به ما واگذار کنند. برخی افراد ساده اندیش که نقشه های پلید قدرتهای شیطانی را درک نکرده بودند، نیز تصور می کردند براستی که دین و سیاست، دو قلمرو و متمایز، بلکه مخالف یک دیگرند. اما دیدگاههای بلند رهبر انقلاب اسلامی، به همگان آموخت که، حتی دستورات فردی دین، در صورتی می تواند تحقق پیدا کند که سیاست و حکومت جامعه در دست دینداران با تقوا و کاردان باشد و اگر حاکمان طاغوتی بر جامعه سلطه داشته باشند، افراد جامعه حتی در اجرای دستورات فردی دینی موفق نخواهند شد. از آنجا که حکومت جهانی حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر اساس دستورات الهی است، واضح است که انقلاب اسلامی چگونه نقش مهم خود را به عنوان مقدمه آن انقلاب جهانی ایفاء کرده و افکار مسلمانان و جهانیان را نسبت به هماهنگی دین و سیاست، روشن نموده است.

 

نشانه های طبیعی ظهور (حوادث طبیعی)

در بسیاری از روایاتی که نشانه های ظهور را بیان می کنند، به حوادث طبیعی از قبیل سیل، زلزله، خسوف و کسوف قبل یا مقارن ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره شده است. قبل از ظهور حضرت، حوادث طبیعی، به صورت بسیار شدید و دگرگون کننده، رخ خواهد داد. خوب است علت پیدایش این همه حوادث وحشتناک را بدانیم. ممکن است ما تصور کنیم که اعمال و رفتار ما با حرکات زمین و ستارگان، ارتباطی ندارد. اما آفریدگار انسان و جهان می فرماید: و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض... (اعراف / 96)

 اگر مردم جامعه، ایمان آورده و پرهیزگاری می کردند، برکتهایی از آسمان و زمین به روی ایشان می گشودیم.... از سخن خداوند در می یابیم که هر گاه جامعه ای به گناه و ظلم و فساد، آلوده شد، به جای برکات آسمانی و زمینی، مصیبتها و حوادث ناگوار آسمانی و زمینی رخ خواهد داد. در شرایط قبل از ظهور حضرت، چنانکه دانستیم ظلم و فساد و گناه بر کره خاک بسیار می شود و به نظر می رسد که حوادث وحشتناک مانند سیلهای شدید، طوفانهای ویران کننده، زلزله های درهم کوبنده و... با عمل کرد مردم در آن شرایط خاص مربوط باشد.

+نوشته شده در&جمعه دهم اردیبهشت 1389ساعت 11:41 توسط احمد سلیمانی فر | نظر بدهید

 


السلام علیک یا بقیه الله

توای زندانی زندان غربت

دعا کن طی شود دوران غربت

به آنهایی که مشتاق ظهورند

چوسالی بگذرد هرآن غیبت

آقاجون با دلی پر از گناه هرروز میخوانمت نمی دانم می ترسم ، می ترسم وقتی بیایی سرم از شرمندگی پایین باشدوکوله بارم جز گناه چیزی نداشته باشد

آقا جون دستم رو بگیر.........

دلم بی قراری میکنه

+نوشته شده در&جمعه دهم اردیبهشت 1389ساعت 11:25 توسط احمد سلیمانی فر | نظر بدهید

 

img/daneshnameh_up/4/4c/mahdi.gif



زمان و مکان ولادت

زمان و مکان تولد:
حضرت مهدی علیه السلام فرزند امام حسن عسگری علیه السلام و نرجس خاتون در طلوع فجر روز جمعه نیمه شعبان سال 255ه . ق در شهر سامراء دیده به جهان گشود. سالروز ولادت آن امام از فضیلتی بسیار برخوردار است .

مادر امام

مادر حضرت مهدی علیه السلام، دختر یشوعا فرزند قیصر روم بود؛ نام اصلی آن بانو ملیکه است که پس از ازدواج با امام حسن عسگری علیه السلام به نام‌های دیگری مشهور شد؛ مشهورترین آنها عبارتند از نرجس، ریحانه، صقیل، سوسن و حکیمه، که در این میان« نرجس» از همه مشهورتر است.

در برخی از احادیث از نرجس خاتون با عنوان بهترین کنیزان یاد شده است. وی شدیدا مورد علاقه‌ی جدش، قیصر روم، بود. در دوران کودکی، زیر نظر اساتید و معلمان خبره، آداب و رسوم اقوام گوناگون و از جمله زبان عربی را آموخت؛ به‌گونه‌ای که بر این زبان تسلط کامل یافت.

به‌هم خوردن مراسم ازدواج نرجس

سیزده ساله بود که جدش ـ قیصر روم ـ مراسم بسیار مجلل و باشکوهی ترتیب داد، تا او را به عقد برادرزاده اش در آورد؛ ولی بر اثر حادثه‌ای شگفت‌آور، تخت برادر زاده‌اش سرنگون شد و او در دم جان سپرد. پس از او بار دیگر مراسم مشابهی ترتیب یافت تا ملیکه به عقد ازدواج برادرزاده دیگر قیصر در آید، ولی او نیز به سرنوشت برادر خود دچار شد.

در همان شب، ملیکه در عالم رویا توسط رسول گرامی اسلام به عقد ازدواج امام حسن عسگری علیه السلام درآمد. از آن پس عشق و علاقه به امام حسن عسگری آن‌چنان در قلب ملیکه جای گرفت که او را از غذا و خوراک بازداشت. روز به روز حالش به ضعف و وخامت گرایید به‌طوری که پزشکان از بهبودی‌اش قطع امید کردند. ملیکه همچنان در آتش فراق و جدایی امام حسن عسگری می‌سوخت تا اینکه شبی در عالم رویا به دست مبارک حضرت زهرا مسلمان گردید و از آن پس شبی نگذشت مگر اینکه امام حسن عسگری را درخواب زیارت می‌کرد.

img/daneshnameh_up/7/77/mahdi4.jpg


سرانجام بر اساس دستور امام حسن عسگری به صورت ناشناس به جمع اسرای روم پیوست و از سوی امام هادی توسط بشر بن سلیمان خریداری شد و به سامرا منتقل گردید. امام هادی، نرجس خاتون را به خواهرش حکیمه واگذار کرد تا احکام دینی را به او آموزش دهد.

در اواخر عمر شریف امام هادی، امام حسن عسگری با نرجس ازدواج کرد و در سال 255 یا 256 حضرت امام مهدی متولد گردید. نرجس خاتون پس از ولادت آن حضرت، به دلیل حمله جعفر کذّاب به خانه امام حسن عسگری، از خدا خواست پس از شوهرش زنده نباشد و به همین جهت در حدود سال های 256 تا 260 دارفانی را وداع گفت.

ازدواج نرجس خاتون با امام عسکری علیه السلام

نرجس خاتون در خانه حکیمه، دختر امام جواد علیه السلام، به‌سر می‌برد تا اینکه روزی امام حسن عسگری به خانه عمه خود رفت و نرجس خاتون توجه امام را به خود جلب کرد.

حکیمه به امام حسن عرض کرد اگر تمایل دارد، نرجس را به ازدواجش در بیاورد. امام پاسخ فرمود: « از این در شگفتم که به زودی فرزند بزرگواری از او متولد خواهد شد که خداوند به‌وسیله او زمین را از عدل و داد پر می‌کند، همان‌گونه که از جور و ستم پر شده است.» حکیمه پرسید: « آیا نرجس را به حضورتان روانه کنم؟» و امام آن را مشروط به اجازه پدرش کرد.

حکیمه در همان لحظه برای کسب اجازه ازدواج امام حسن و نرجس خاتون به حضور برادرش امام هادی شرفیاب شد، ولی پیش از آنکه سخنی بر زبان بیاورد، امام علیه السلام فرمود: «نرجس را نزد فرزندم ابومحمد بفرست.»

مراسم ازدواج امام حسن عسکری و نرجس خاتون را در خانه حکیمه برگزار شد و آنها پس از چند روز به خانه امام هادی رفتند.

مخفی بودن حمل

دوران بارداری نرجس خاتون همانند بارداری مادر موسی علیه السلام مخفی بود و کسی از آن آگاهی نداشت، چرا که دشمنان مترصد بودند آن حضرت را به قتل برسانند.
img/daneshnameh_up/7/79/mahdi9.jpg

کیفیت ولادت

شب پانزدهم شعبان سال 255 هجری قمری، حکیمه به خانه امام حسن عسکری علیه‌السلام رفته بود. نزدیک غروب آفتاب تصمیم گرفت برگردد که امام حسن به او فرمود شب را در همان جا بماند چرا که قرار است مهدی علیه السلام متولد گردد.

حکیمه و نرجس خاتون آن شب با هم نماز خواندند، افطار کردند و آنگاه به رختخواب رفتند. پس از مدتی، حکیمه برای ادای نماز شب آماده شد ولی اثری از وضع حمل در نرجس خاتون مشاهده نکرد. سپس نرجس نیز از خواب بیدار شد و مشغول نماز شب گردید.

حکیمه همچنان در اضطراب به‌سر می برد و منتظر وعده خدا بود. کم‌کم نزدیک بود که شک و تردید او را فرا گیرد، که امام حسن عسکری او را باز داشت. نرجس خاتون در نماز وتر بود که حالش دگرگون شد. حکیمه می‌گوید: « در این حال پرده‌ای میان من و او مانع شد که دیگر نرجس را ندیدم. طولی نکشید که حجاب برطرف گردید و نرجس خاتون را دیدم که نوری از او می درخشید. آن نور به‌قدری شدید بود که جایی را نمی‌توانستم ببینم.

در آن حال کودکی را دیدم که صورت و زانوهایش را بر زمین نهاده، دو انگشت سبابه را به سوی آسمان بلند کرده و سخن می گوید: « شهادت می‌دهم که هیچ معبودی جز خدای یگانه نیست، تنهاست و شریکی ندارد؛ و شهادت می‌دهم که جدم رسول صلی الله علیه و آله و سلم خداست و پدرم امیر مومنان است.» آنگاه یکایک امامان را نام برد تا به نام خودش رسید. پس فرمود:« خدایا وعده‌ات را درباره من به انجام رسان. کار مرا به پایان برسان. گام‌هایم را محکم گردان و زمین را به وسیله من از عدل وداد پر کن.»

آداب پس از ولادت

امام حسن عسکری برای فرزندش گوسفندان زیادی عقیقه کرد و شیعیان را اطعام نمود.

مخفی نگه‌داشتن ولادت حضرت مهدی «علیه السلام) از همان آغاز رعایت می‌شد و جز شیعیان خاص و افراد معدودی از ولادت او باخبر نمی‌شدند؛ چرا که در صورت آگاهی دشمنان از ولادت آن حضرت، آنها درصدد کشتن او بر می‌آمدند.

اسامی

امام زمان علیه‌السلام نام‌های گوناگونی دارد که بسیاری از آنها لقب‌هایی است که از جهت خصوصیات و صفات مختلف، به او داده‌اند.

حضرت مهدی (علیه السلام) از آغاز ولادت دشمنان فراوانی داشت که همواره در پی یافتن و کشتن آن حضرت بودند. به همین جهت آن حضرت پیوسته در اختفا و غیبت به‌سر می‌برده و در احادیث پیشوایان معصوم علیهم السلام و در میان شیعیان، از نام اصلی آن حضرت، کمتر استفاده می‌شده است.
برخی از نام‌های آن امام عبارتند از:

محمد: نام اصلی امام زمان محمد است. در بسیاری از احادیث، آن حضرت همنام و هم‌کنیه رسول بزرگوار اسلام معرفی گردیده است. با این حال در تعدادی از احادیث، بردن این نام ممنوع شمرده شده است و حتی در پاره‌ای از احادیث، کسی که آن حضرت را به این نام یاد کند، کافر و ملعون دانسته شده است. دلیل این حکم از سوی پیشوایان معصوم علیه السلام، مسایل امنیتی و حفظ جان آن حضرت از دست دشمنانش بیان شده است.

مهدی: مهدی در لغت به معنی هدایت‌شده و راه‌یافته است. دلیل نامیده‌شدن امام زمان علیه السلام به مهدی راهنمایی و هدایت‌یافتگی به امور مخفی و پنهان بیان شده است.

3- قائم: از آنجا که حضرت مهدی به‌حق قیام می‌کند و حق را بر پا می‌دارد، در احادیث پیشوایان معصوم قائم به حق نامیده شده است.
img/daneshnameh_up/c/cc/bg.jpg
منتظر: منتظر به معنای کسی که در انتظارش به‌سر می‌برند. از آنجا که حضرت مهدی برای مدت بسیار طولانی در غیبت به‌سر می‌برد و در این مدت شیعیان مخلص، منتظر او هستند تا با ظهور خود جهان را از عدل وداد پرکند، آن حضرت منتظر نامیده شده است.

5- احمد

6- محمود

مومل «آرزو داشته شده)

8- خلف

9- الحجه من آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم

10ـ منصور

11- عبدالله

12ـ خلف صالح

13- صاحب الزمان

14ـ خلیفه الله

15ـ بقیه الله.

حضرت مهدی علیه السلام کنیه‌هایی نیز دارند که عبارتند از : ابوالقاسم، ابوعبدالله و ابوجعفر.

دوران کودکی

چنانچه گفته شد، حضرت مهدی علیه السلام از همان آغاز ولادت و دوران کودکی ـ بلکه پیش از ولادت ـ در خفا به‌سر می‌برد و جز تعداد کمی از شیعیان و یاران خاص پدرش، کسی موفق به دیدار و ملاقات با او نمی‌شد. از این‌‌رو از حوادث دوران کودکی آن حضرت اطلاعات زیادی در دست نیست.

در اینجا به برخی از حوادث دوران کودکی امام اشاره می کنیم:

حضرت مهدی علیه السلام در روز اول ولادت: حکیمه در موارد متعدد به دیدار و زیارت امام می‌رفت. او در همان روز نخست ولادت امام برای عرض تبریک به خانه‌ی برادرزاده اش امام حسن عسکری رفت؛ ولی با کمال تعجب، حضرت مهدی را در جای خودش ندید.

وقتی از امام حسن عسکری پرسید، آن حضرت فرمود:« او را به کسی سپردیم که مادر موسی فرزندش را به او سپرد.»

روز سوم ولادت: حکیمه روز سوم ولادت حضرت مهدی نیز برای دیدار امام به آنجا رفت. در این دیدار، حضرت مهدی علیه السلام را در آغوش گرفت و بوسید. امام حسن عسکری از حکیمه خواست فرزندش را نزد او ببرد.

هنگامی که حکیمه، حضرت مهدی علیه السلام را به پدر داد، امام حسن فرمود: « فرزندم سخن بگو!» و حضرت مهدی لب به سخن گشود و گفت: « اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم الارض و نری فی الارض و نری فرعون و هامان و جنود هما منهم ما کانوا یحذرون»؛ « پناه می برم به خدا از شیطان رانده‌شده، به نام خداوند بخشایشگر مهربان. و ما اراده کردیم بر کسانی که در زمین ضعیف شده‌اند، منت گذاریم و آنان را پیشوایان قرار دهیم و وارثان (زمین) قرار دهیم و آنان را در زمین قدرت دهیم و به فرعون و هامان و سپاهیانشان از سوی آنان چیزی نشان دهیم که آنها را به ترس وا دارد»

سپس بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و حضرت علی علیه السلام و همه امامان درود فرستاد تا به نام پدرش رسید و پس از ذکر نام پدرش ساکت شد.

همچنین در روز سوم ولادت حضرت مهدی، پدرش اصحاب خود را جمع کرد، حضرت مهدی را به آنها نشان داد وفرمود: « پس از من این کودک، امام شما و جانشین من است. او همان کسی است که گردن‌ها در انتظارش کشیده می‌شود و آنگاه که ظلم و جور پر شود، قیام می‌کند و دنیا را از عدل وداد پر می‌نماید. »

روز هفتم ولادت نیز حکیمه به دیدار آن امام رفت و ماجرای این دیدار شبیه دیدار روز سوم است.

روز دهم ولادت: در این روز خادمی به نام نسیم، در حضور حضرت مهدی عطسه کرد.

امام به سخن درآمد و فرمود: « خداوند تو را رحمت کند. (یرحمک الله.)» نسیم از این سخن خوشحال شد. آنگاه امام فرمود: « به تو بشارت می‌دهم که عطسه، سه روز ایمنی از مرگ را در پی دارد.»

چهل روزگی: حکیمه می‌گوید: « چهل روز پس از تولد حضرت مهدی علیه السلام به خانه امام حسن عسکری رفتم. مولایم امام زمان را مشاهده کردم که در خانه راه می رود و کسی را ندیدم که فصیح‌تر از او سخن بگوید.»


حکیمه گوید: « پس از آن از ابومحمد علیه السلام سراغ امام زمان را می گرفتم و او در پاسخ می فرمود: « او را به کسی سپردیم که مادر موسی علیه السلام فرزندش را به او سپرد»

ویژگی های آن حضرت

امام زمان دارای ویژگیهایی است که از یک جهت به همه انبیاء و اولیاء شباهت دارد ولی از جهت دیگر با تمام آنان تفاوت دارد.

قیام آن حضرت

قیام آن حضرت که آرزوی تمام شیعیان و مظلومان تمام جهان است دارای ویژگیهایی است که در روایات ائمه معصومین به آنها اشاراتی شده است و همچنین در قبال آن حضرت و قیام جهانی وی وظایفی برای شیعیان و موالیان حضرت آورده شده است.
+نوشته شده در&جمعه دهم اردیبهشت 1389ساعت 11:17 توسط احمد سلیمانی فر | نظر بدهید

 

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاده و اصحابه

جمیعا یوم ولدوا و یوم استشهدوا و یوم یبعثون احیاء


آنان که به گوش دل شنیدند تورا        رفتند و به پای دل رسیدند تورا

وآن کور دلان که بر دلت تیر زدند      دیدند تو را ولی ندیدند تورا

دستانت را به قنوت نهال خونبار ثارالله بلند کن ، آنقدر بلند کن که سر شاخه های هدایت گر
آن را لمس کنی ، باشد که در سایه سار شاخسار طوبی و در میان کوثری از
مظلومیت و معصومیت آن از طوفانهای خرد کننده عقل و عشق و معرفت در امان باشی .

قدری آهسته تر ، کربلا نزدیک است ، قدم ها را آرام ولی عزتمدارانه بردار و
بر فراز قله ی بصیرت استوار بایست و بنگر که چگونه طی طریق خواهی کرد و راه را
از بیراهه باز خواهی یافت .

بنگر ، بنگر تا مباد در لبه پرتگاه نفاق ایستاده باشی یا نه ! مباد ! مباد بر لجنزار زور و زر و زیور
بیراهه زده باشی و یا نه ! آرام آرام در مرداب واپس زدگی به پیشواز عفریت خود مداری رفته باشی ،
و از همه بد شگون تر؛شب تار و سجاده ای از خدایگان حجاب قاسطین ،
پهن بر بستر خاکروبه های مارقین شب ظلمانی را به صبح کاذب برسانی .

 آری میگویم ای امید فردا که مباد فردا روزی بستر ساز روزهای از جنس عاشورا و
خاکهای تفدیده ای  از جنس کربلا باشی . آن سان که در وادی عزتمداری بر فراز کوه بصیرت
ایستاده ای خوب بنگر ، با چشمانی زلال مسلح بر سر سبیل معرفت که مباد خاشاکی
از تند باد ساده انگاری ، سوی نگاهت را از شاهراه ولایت مداری به
کج راهه های ابلیس مداری منحرف سازد ...


اجرکم عندالله، خسته نباشی ، حضورت را در شاهراه ولایت مداری تبریک میگویم

 وَهَذَا صِرَاطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیمًا(1)
صراط مستقیمی که پاسداری حریمش قدمتی به بلندای مظلومیت یاسهای کبود دارد ،
گاه در کوچه پس کوچه های بنی هاشم ، گاه در خرابه شام، یا غنچه ای قنوده
در سایه تیغ های بیابان یا خاتونی زیر شلاقهای نفاق وتعصب !
سَلاَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ (2)


نیمی از  سر منزل  معشوق طی شد مابقی از شط خون میگذرد چرا که در عشق
رازیست که جزبه خون فاش نمی گردد.
قدری آهسته تر ، کربلا نزدیک است ، بوی سیب می آید ...
و در این راه تنها ریحانه بوی سیب می پروراند و تنها نیلی ترین یاسها ،
تسبیح به تسبیح مظلومیت  می سرایند و تنها بوتراب است که کهکشان
وجودش سلاله عشق و رب النوع معرفت بار می دهد ،
رب النوع معرفتی که سلطنت عشق را در سوزناک ترین
لحظه های آب و عطش بر پایه ی ستون هایی از شقایق های پرپر و سرو های بی سر
در کویری ترین دلهای مرده بنیان نهاد وَیُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ...(3)

بنیادی که از بنیانش هنوز که هنوز است ندای غیرت آفرین هل من ناصر ینصرونی
به گوش جان می رسد و اینک ای امید فردا همه چیز مهیاست تا تو در شاهراه ولایت مداری
و در تحت لوای یاری ندای هل من ناصر ینصرونی به درجه رفیع

عبادالرحمن نائل آیی إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (4)

 

-------------------------------
منابع :
1.انعام ،126 - و راه راست پروردگارت همین است
2.رعد ، 24 - [و به آنان مى‏گویند] درود بر شما به [پاداش] آنچه صبر کردید 
3.یونس، 82 - و  خدا با کلمات خود حق را ثابت مى‏گرداند هر چند بزهکاران را خوش نیاید 
4.صافات ، 60 - راستى که این همان کامیابى بزرگ است 

+نوشته شده در&جمعه دهم اردیبهشت 1389ساعت 11:8 توسط احمد سلیمانی فر | نظر بدهید

 

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاده و اصحابه

جمیعا یوم ولدوا و یوم استشهدوا و یوم یبعثون احیاء


آنان که به گوش دل شنیدند تورا        رفتند و به پای دل رسیدند تورا

وآن کور دلان که بر دلت تیر زدند      دیدند تو را ولی ندیدند تورا

دستانت را به قنوت نهال خونبار ثارالله بلند کن ، آنقدر بلند کن که سر شاخه های هدایت گر
آن را لمس کنی ، باشد که در سایه سار شاخسار طوبی و در میان کوثری از
مظلومیت و معصومیت آن از طوفانهای خرد کننده عقل و عشق و معرفت در امان باشی .

قدری آهسته تر ، کربلا نزدیک است ، قدم ها را آرام ولی عزتمدارانه بردار و
بر فراز قله ی بصیرت استوار بایست و بنگر که چگونه طی طریق خواهی کرد و راه را
از بیراهه باز خواهی یافت .

بنگر ، بنگر تا مباد در لبه پرتگاه نفاق ایستاده باشی یا نه ! مباد ! مباد بر لجنزار زور و زر و زیور
بیراهه زده باشی و یا نه ! آرام آرام در مرداب واپس زدگی به پیشواز عفریت خود مداری رفته باشی ،
و از همه بد شگون تر؛شب تار و سجاده ای از خدایگان حجاب قاسطین ،
پهن بر بستر خاکروبه های مارقین شب ظلمانی را به صبح کاذب برسانی .

 آری میگویم ای امید فردا که مباد فردا روزی بستر ساز روزهای از جنس عاشورا و
خاکهای تفدیده ای  از جنس کربلا باشی . آن سان که در وادی عزتمداری بر فراز کوه بصیرت
ایستاده ای خوب بنگر ، با چشمانی زلال مسلح بر سر سبیل معرفت که مباد خاشاکی
از تند باد ساده انگاری ، سوی نگاهت را از شاهراه ولایت مداری به
کج راهه های ابلیس مداری منحرف سازد ...


اجرکم عندالله، خسته نباشی ، حضورت را در شاهراه ولایت مداری تبریک میگویم

 وَهَذَا صِرَاطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیمًا(1)
صراط مستقیمی که پاسداری حریمش قدمتی به بلندای مظلومیت یاسهای کبود دارد ،
گاه در کوچه پس کوچه های بنی هاشم ، گاه در خرابه شام، یا غنچه ای قنوده
در سایه تیغ های بیابان یا خاتونی زیر شلاقهای نفاق وتعصب !
سَلاَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ (2)


نیمی از  سر منزل  معشوق طی شد مابقی از شط خون میگذرد چرا که در عشق
رازیست که جزبه خون فاش نمی گردد.
قدری آهسته تر ، کربلا نزدیک است ، بوی سیب می آید ...
و در این راه تنها ریحانه بوی سیب می پروراند و تنها نیلی ترین یاسها ،
تسبیح به تسبیح مظلومیت  می سرایند و تنها بوتراب است که کهکشان
وجودش سلاله عشق و رب النوع معرفت بار می دهد ،
رب النوع معرفتی که سلطنت عشق را در سوزناک ترین
لحظه های آب و عطش بر پایه ی ستون هایی از شقایق های پرپر و سرو های بی سر
در کویری ترین دلهای مرده بنیان نهاد وَیُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ...(3)

بنیادی که از بنیانش هنوز که هنوز است ندای غیرت آفرین هل من ناصر ینصرونی
به گوش جان می رسد و اینک ای امید فردا همه چیز مهیاست تا تو در شاهراه ولایت مداری
و در تحت لوای یاری ندای هل من ناصر ینصرونی به درجه رفیع

عبادالرحمن نائل آیی إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (4)

 

-------------------------------
منابع :
1.انعام ،126 - و راه راست پروردگارت همین است
2.رعد ، 24 - [و به آنان مى‏گویند] درود بر شما به [پاداش] آنچه صبر کردید 
3.یونس، 82 - و  خدا با کلمات خود حق را ثابت مى‏گرداند هر چند بزهکاران را خوش نیاید 
4.صافات ، 60 - راستى که این همان کامیابى بزرگ است 

+نوشته شده در&جمعه دهم اردیبهشت 1389ساعت 11:7 توسط احمد سلیمانی فر | نظر بدهید

 


ایام شهادت بی بی دو عالم ،ام ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام ا... علیها را به محضرمقدس و نورانی

حضرت بقیة الله روحی و ارواحنا فداه تسلیت عرض می نمائیم.

تقدیم به ساحت مقدس حضرت زهراسلام الله علیها

السلام علیک یافاطمه 

من راضیه‏ام، اینجا خانه‏ی من است، و مدّتی از شهادت پدرم می‏گذرد.
از آن روزی که به درِ خانه‏ام ریختند و گفتم که چه کردند روز به روز شکسته‏تر می‏شوم.
گریه امانم نمی‏دهد و به هیچ طرف نمی‏توانم بنگرم.
این سو درِ خانه است و پشتِ در که مرا به یاد طفل نازنینم «محسن» می‏اندازد.
آن طرفِ خانه فرزندان زانو بغل گرفته‏ام‏اند که بی‏صدا اشک می‏ریزند.
آن سوتر قبر پدرم است، در مسجد هم نامردان و دشمنان همسرم و از همه دردناکتر چهره‏ی غم‏بار همسرم امیرالمؤمنین. این روزها چروک‏های پیشانیَش کاملاً پیداست که او دو چندانِ من مصیبت دارد.....
+نوشته شده در&جمعه دهم اردیبهشت 1389ساعت 11:6 توسط احمد سلیمانی فر | نظر بدهید

 

بنام او که خالق یاس ونرگس است

یا رب المهدی بحق المهدی اشف صدر المهدی بظهور الحجت

ای روح دعا سلام مهدی

1170 بهار وخزان گذشت ونیامدی0سالهاست نگاهم پشت پنجره ای که متعلق به فرداست قاب گردیده وگرد وغبار هجران برآن سایه افکنده0

عمری است که برای آمدنت بی قرارم0 یابن الزهرا،ببین از فراقت سخت بارانیم0 ببین ثانیه ها چگونه از هجر تو بغض کرده وبه هق هق افتاده اند0

آقا جان!حیف نیست ماه شب چهادره پشت ابرهای تیره وپاره پاره پنهان بماند،حیف نیست دیده را شوق وصا ل باشد ولی فروغ دیده نباشد0

بیا وقرار دل بیقرارم شو0 بیا وصداقت آینه را به زلال آبی نگاهت پیوند بزن0 بیا تا سر به دامانت بگذارم وعقده های چندین ساله ام را باز کنم0 تو که معنای سبز لحظه هایی بیا تو که ترنم الطاف حق تعالی بیا0

بیا که از هجرت چون اسپندی بر آتشم0 یوسف فاطمه!کی طنین دلنواز انا بقیه ا000 تو از کعبه مقصود جانها را معطر می نماید0 کی کعبه به خود می بالد وزمین بر قامت دلربایت طواف عشق می گزارد وجان در سعی وصفای نگاه تو محرم می شود ومناسک حج وقربان را بجای می آورد0 برای آمدنت تمام دلهای عشاق دنیا را به ضریح چشمهای قشنگ وعباس گونه ات گره زده ایم ودر مراسم اعتکاف شبهای فراق برای گرفتن حاجتمان دست به دعا برداشته ایم0 آقا جان برای آن لحظه که سبز پوش با پرچم یالثارات الحسین در انتهای افق غباری بپا می شود وتو با ذوالفقار حیدر وسوار بر اسب سفید قصه ها می آیی لحظه ها را بدست باد می سپارم0

بگذار صادقانه بگویم که کهانسالترین آرزوی دلم آرزوی وصال توست!آرزویی که برای بدست آوردنش تمام کلافهای عمرم را به بازار معشوق فروشان برده ام وخودم را در جرگه خریداران یوسف زهرا(س) قرار داده ام0

نازنینم!تو زیبا ترین دلیل برای شبهای قدر وشب زنده داریهای منی تو ضیاعین ودلیل امن یجیب منی 0

آقا جان! می خواهم برایت قصه بگویم 0 قصه سیب وگندم ومردی که سالهاست در میان مردم چشمم ایستاده،قصه خوشه خوشه انتظار وچشمانی که درو میکنند،قصه باران وسطرهایی که دلواپس پونه هاست،قصه اسب وخیال آمدن تو در باران،قصه هایی که مشق هر شب من است0

کاش می شد واژه ها را شست وانتظارراتفسیر کرد ولی افسوس000

میدانی مرز انتظار کجاست!؟آنجا که قطره اشک منتظری سدی از دلواپسی ساخته وقطره قطره انتظار را ذخیره می کند،آنجا که وجودش چون جرعه ای آب از تشنه ای رفع عطش می کند آنگاه که می فرماید اگر شیعیان ما مرا به اندازه قطره ای آب بخواهند هر لحظه ظهور من نزدیکتر می شد0

حس می کنم نزدیکی آنقدر نزدیک که با آمدن یک نسیم تو را احساس کرد وبویید0

خوب می دانم که آخر دل سنگ وطلسم نحس قصه را می شکنی وآنگاه زمان وصل وجان نثاری می رسد0

پس بیا از پس کوچه های انتظار ،بیا که شعرهایم بی قافیه مانده اند،بیا که با آمدنت گم میشود در تبسم تو بغض چندین ساله ام،بیا که غزلهایم مضمون ندارند ومثنوی عشق نا تمام است0

محبوبم!هر روز که میگذردبیشتر از قبل دلم برایت تنگ می شود0 عشق تو سراسر وجودم را فرا گرفته و اگر دلم را بشکافی بر لوح آن نام تو هگ گردیده وکنون ای بهار عشق!می ترسم از خزان عمرترسم از ندیدن است بگو که تا خزان من آیا فرصت بهار دیدن است؟

یابن الزهرا!"لیت شعری أین استقرت بک النوی"0 کاش میدانستم که کجا وکی دلها به ظهور تو آرام خواهند گرفت0

بنفسی أنت!

به جانم سوگند که تا طلوع صبح صادق به انتظارت خواهم ماند ولحظه ها را با تمام سنگینی به دوش می کشم وسکوت ثانیه ها را به ازای فریاد زمان تحمل می کنم فقط برای رسیدن به لحظه با شکوه وصا لت0

آقا جان!

دروادی انتظار زمان را بنگر که چگونه از هجر تو همچون شمع ذره ذره آب می گردد0 کی می آیی که قطره ها به دریا بپیوندند؟خیبر گشای فاطمه(س) کی می آیی؟

کی می آیی که کران تا بیکران دلم را برایت چراغانی کنم وچشمانم را فرش قدومت نمایم؟

بیا که بهار بی صبرانه مشتاق آمدن توست وقلبم جویبار اشکهایی که هرروز وشب برای فراق تو ریخته می شوند0

یاس سفیدم!بیا که با ظهورت آیه"والنهار اذا تجلی" تأویل گردد0 بیا که چشمه سار وجودم سخت خشکیده وفریاد العطش برآورده،بیا تا از نرگس چشمانت عطری برای سجاده ام بگیرم0بیا ومرا زائر شهر قاصدکها کن،بیا000

دلم برای ورود هر عشقی غیر از عشق تو بن بست است ودیده ام جز برای فراق تو نمی بارد0 بیا که هجر توآیه"ان عذابی لشدید" را تفسیر می نماید0 آقا جان!بحق کوچه وچادر خاکی بیا،بیا که سید علی ماتنهاست وچاهی ندارد که غصه هایش را بااو در میان بگذارد0 بیا ورأس سبز شاپرکهایی باش که در جستجوی قبر یاس سرگردان کوچه های هاشمیند0

ای پیدا ترین پنهان من!

تا تو بیایی مروارید چشمانم رابرای سلامتیت صدقه می دهم وبرای آمدنت روزه سکوت می گیرم وبا جام وصال تو افطار می نمایم0 نذر کرده ام که بیایی تا جان شیرین را فرش قدمها یت نمایم0 پس بیا که نذر خود را ادا کنم0

ای آفتاب عمر!

تا تو بیایی انتظار را قاب میکنم وبر لوح دلم می کوبم0 فریاد را حبس می کنم وبه سکوت اجازه حضور می دهم0 در نبود تو جام تلخ فراق را سر می کشم وسر به دوش هجران می نهم وبرای آمدنت دعا می کنم0 به امید آنروز هزار وصد وهفتادمین شمع را روشن می کنیم ومنتظرت می مانیم0

به خدای کعبه می سپارمت وسبد سبد نرگس ویاس چشم براهی میکنم0

کاش می شد که خدا

اجازه ظهورت می داد

کاش می شد

که در این دیار غربت

ومیان موج غمها

به سکوت سرد وسنگین

رخصت خاتمه می داد

کاش می شد

جمعه ما

شاهد ابروی زیبای تو می شد

دیده نا قابل ما

فرش کیسوی تو می شد

کاش می شد

انتظار منتظر بپایان رسد

وهوا میزبان یاسها و

نسترنها

خاک پای مهدی زهرا شود

کاش می شد

تو هم از انتظار خسته شوی و

برای فرج دعا کنی

کاش می شد000

                      
+نوشته شده در&جمعه دهم اردیبهشت 1389ساعت 10:58 توسط احمد سلیمانی فر | نظر بدهید

 


دینداری در عصر غیبت


امتحان مردم یکی از سنتهای مهم الهی است که در تمام دوران زندگی بشر به شیوه های گوناگون انجام می گیرد تا میزان پای بند افراد به اصول و احکام دینی مشخص شود. بر این اساس یکی از حکمتهای مهم غیبت امام دوازدهم نیز امتحان مردم است که این کار در این دوران، به صورتهای گوناگون انجام می گیرد؛ از جمله سنت آزمایشها در عصر غیبت ، امتحان به دین است.در روایات زیادی تصریح شده است که پایبندی به عقاید و حفظ ایمان در دوره غیبت به علت ویژگیهای این دوره بسیار دشوار است. لذا یکی از هشدارهای مهم و تاکیدهای مکرر در خصوص عصر غیبت مراقبت از دین و ارزشهای دینی است.

امام کاظم (ع) در روایتی می فرمایند:
وقتی پنجمین فرزند از فرزندان من غایب شد در مورد دین خود بسیار مراقب باشید مبادا کسی شما را از دین تان جدا کند. [1]

امام صادق (ع) در اشاره به سختی دینداری و حفظ ایمان در زمان غیبت امام زمان (ع)می فرمایند:...
صاحب الامر (ع) دوران غیبتی در پیش دارند که در آن حفظ دین کردن همانند شاخه پرخار درخت قتاد را با دست تراشیدن است ... چه کسی می تواند چنین کاری را با دست خود انجام دهد. بنابراین بندگان خدا باید در دوران غیبت حجت الهی تقوا را پیشه خود سازند و دین خدا را رها نسازند. [2]
در این باره علی بن ابیطالب (ع) می فرمایند: پس از غیبت امام عصر (عج)مردم دچار حیرت و سرگردانی بسیاری می شوند. گروهی گمراه می شوند اما گروهی دیگر علیرغم تمام ناملایمات بر هدایت باقی می مانند. [3]
از مجموعه این قبیل از روایات کاملاً معلوم می شود در دوره غیبت شرایطی پیش خواهد آمد که دینداری و پایبندی به ارزشهای انسانی و اخلاقی بسیار مشکل خواهد بود؛ با این همه ، گروههای زیادی با وجود همه این سختیها لحظه ای از دین خود دست بر نخواهند داشت و با تمام وجود به حفظ ارزشها و احکام الهی که تضمین کننده سعادت دنیا و آخرت انسان است پافشاری خواهند نمود.

حال این سوال مطرح است که مگر در دوره غیبت امام (ع) اوضاع جوامع چگونه خواهد بود که دین افراد این چنین در معرض تهدید واقع خواهد شد؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت از بررسیها چنین برمی آید عوامل گوناگونی در پیدایش این وضع موثر است و از جمله آنهاست :


الف ) غیبت امام معصوم

صرف نظر از علت غیبت امام عصر (ع) به یک اعتبار ، ریشه تمام گرفتاریهای مردم در دوران غیبت به عدم دسترسی به امام معصوم (ع) بر می گردد. لذا مهمترین وظیفه این منتظران دعا برای فرج امام زمان (ع) است چون با ظهور آن حضرت مشکلات برطرف شده و موانع موجود بر سر راه تکامل انسانها تا حدود زیادی برطرف خواهد شد. گرفتاریهای دوره غیبت و برکات حکومت حضرت مهدی (عج) در دعای افتتاح وارد شده است:
اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا صلواتک علیه و آله و غیبه ولینا و کثره عدونا ... پروردگارا به تو شکایت می کنیم و از نبود پیامبرمان و از غیبت ولی مان و از فزونی دشمنانمان، از کمی نفرات پیروان اهل بیت (ع) و سختی های فتنه ها و هجوم حوادث بر علیه ما ...
و در بخشهای قبلی این دعا آرزوی حاکمیت یافتن دولت کریمه اهل بیت (ع) که با ظهور منجی عالم بشریت تحقق پیدا خواهد کرد با این عبارات مطرح می شود که : پروردگارا درود بفرست بر ولی امرت حضرت قائم (ع) که چشم امید همگان به دوست و عادلی است که جهانیان در انتظار اویند. خداوندا در روی زمین به او تمکن بخش و او را گرامی ساز و بوسیله او عزیز و گرامی بودن را به بندگانت ارزانی دار ... به وسیله او دین و سنت پیامبرت را پیروزی بخش. خداوندا! ما مشتاق آن دولت کریمه هستیم که به وسیله آن اسلام را عزیز ساخته اهل نفاق را خوار و ذلیل خواهی نمود ...
با دقت در این قبیل از تعابیر به خوبی معلوم می شود که دشمنان در غیبت امام (ع) با انواع دسیسه ها و تهاجمات در مسیر هدایت مردم موانع ایجاد می کنند و دینداران واقعی را با انواع توطئه های فکر و فرهنگی و اعتقادی دچار مشکل می سازند.


ب) پیدایش اختلافات فکری و عقیدتی

پیدایش فتنه های فکر و اعتقادی از خطرناکترین وقایع دوران غیبت است. بسیاری از افراد پی تقوا در این دوره با اهداف دنیا پرستانه ای که دارند گروههایی از مردم را با ایجاد برخی مسلکهای غلط و منحرف از مسیر صحیح مکتب اهل بیت (ع) دور می سازند و این کار موجب تفرقه و بهم خوردن صفوف متحد توده های مردم می شود و رواج مرامها و مسلکهای نادرست در نهایت به تشتت دینی و در مواردی به افتادن زمام امور دین مردم به دست افراد ناصالح منجر می گردد.

امام باقر (ع) در اشاره به چنین پیش آمدی می فرمایند:
در دوران غیبت اختلافهای شدید در میان مردم پدید می آید و وحدت دینی آنان خدشه دار می شود. [4] و در نتیجه این اختلافات اعتقادی گاهی مکاتبی پدید می آیند و تعداد زیادی از مردم را آن چنان به خود جذب می کنند که راه اهل بیت (ع) که همان اسلام راستین است بی رهرو می گردد.

امام صادق (ع) در این باره می فرمایند:
در زمان غیبت مردمان را می نگری که به پیروی از عقاید و بافته های ذهنی یکدیگر و به پیروی از افراد بد کردار می پردازند و در اعمال و رفتارشان از آنان تبعیت می کنند و راه مستقیم و مسلک صحیح شریعت اسلام بی رهرو شده است. [5]


ج ) فریفتگی مردم به زرق و برق دنیا

یکی دیگر از گرفتاریهای مردم در دوره غیبت گرایش آنان به زرق و برق دنیاست. تعداد زیادی از مردم به جهت کوتاهی کردن در انجام وظایف مربوط به دوره غیبت و دسیسه های پی در پی دشمنان ، کم کم از ارزشهای دینی و فضایل اخلاقی و انسانی دور و در مقابل در لذات مادی و زینتهای دنیوی غرق می شوند و تقریباً تمام کارهای ناپسند که از دید تعالیم شریعت ممنوع دانسته شده است مرتکب می شوند.

رسول اکرم (ص) در این باره می فرمایند:
برای مردم زمانی فرا می رسد که هم وغم آنها فقط شکمشان و ارزش و اعتبارشان به تجملات زندگیشان و ... دین و آیین شان ثروت و مالشان می شود. بدانید که اینان بدترین خلایق اند و در نزد خداوند برای آنها هیچ گونه ارج و منزلتی وجود ندارد. [6]

و باز در توصیف این عصر از آن حضرت روایت شده است:
در آن زمان وبا شیوع پیدا می کند، کارها از طریق پرداخت رشوه انجام می گیرد و ارزش و اعتبار دین به شدت تنزل می یابد و در مقابل دنیا در نظر مردم بسیار ارزشمند می شود. [7]

و همچنین می فرمایند:
زمانی بر امت من می آید که در آن زمان دلهای آنها پلید و آلوده شده و در مقابل ظاهرشان به طمع دنیا آراسته می گردد، به آنچه در پیشگاه خداوند است دل نمی بندد ، کار آنان ریا و تظاهر است، خوف از خدا در دل آنان راه نمی یابد ... خداوند دعاهای آنان را مستجاب نمی کند. [8]
پرواضح است همانگونه که امام صادق (ع) فرمودند در چنین شرایطی اهل باطل بر اهل حق چیره می شوند و منکر و بدیها به صورت آشکار در سطح جامعه مشاهده می شود و کسی جرأت نهی کردن از آن را پیدا نمی کند. اگر کسی به مرتکب منکر اعتراض کند همه به طرفداری از او برمی خیزند و افراد فاسق در ارتکاب به کارهای ناپسند روز به روز گستاخ تر می شوند و بر این کار تشویق می گردند.
در مقابل، پیروان حق، خوار و کوچک شمرده می شوند. [9]


چه باید کرد؟

اگر اوضاع جهان و افکار و عقاید و اخلاق توده های مردم، در دوره غیبت امام(ع) اغلب رو به انحطاط خواهد بود پس چه باید کرد؟ آیا تلاش برای دینداری و حاکمیت بخشی به ارزشهای دینی کاری عبث و بیهوده است ؟ در نتیجه ما نیز همانند برخی مفسران ناصواب انتظار که معتقدند در دوره غیبت باید از هر گونه کار اصلاحی خودداری کنیم باید فقط منتظر باشیم تا امام (ع) خود ظهور کنند و اوضاع را به سامان برسانند؟!...

حقیقت این است که چنین تفکری با روح تعالیم اسلامی منافات دارد، چون اولاً در هیچ مقطعی از تاریخ احکام و قوانین اسلامی تعطیلی نمی پذیرند ثانیاً بر طبق مجموعه رهنمودهای اولیای الهی ، ما مسئولیت زمینه سازی برای ظهور را از طریق عمل به تعالیم اسلامی بر عهده داریم؛ یعنی نه تنها جایز نیست که از انجام تکالیف دینی ذره ای کوتاهی کنیم بلکه با توجه به مشکلات دوره غیبت و شرایط خاصی که در این دوره پیش می آید به مراتب بیشتر و دقیقتر از دوران حضور علی امام (ع) باید به انجام وظیفه بپردازیم و در برخی روایات به این حقیقت تصریح شده است تا آمادگی لازم فکری و اعتقادی و اجتماعی در توده های مردم فراهم نشود و یاران با ایمان و شجاع و مخلص تربیت نشوند زمینه برای ظهور فراهم نخواهد شد.

بنابراین آن دسته از روایات که از سختیها و نابسامانیهای دوران غیبت سخن به میان می آورند با هدف ایجاد انگیزه بیشتر برای پایبندی به احکام و هشدار نسبت به حل نشدن در وقایع این کار را انجام می دهند.
و از قضا، در روایاتی که از مؤمنان دوران سخت غیبت سخن به میان آمده است از آنها با اوصاف بسیار نیکویی یاد شده است ؛ از جمله پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
هر یک از آنان (مومنان واقعی دوره غیبت) اعتقاد و دین خویش را با هر سختی حفظ می کنند چنان که گویی درختان خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست می کنند یا آتش پر دوام را با دست نگاه می دارند. [10]
معلوم می شود آنها با توجه به این قبیل از روایات، علاوه بر افزودن بر تلاش و کوشش، با موانع و مشکلات نیز آشنا می شوند و پیشاپیش آمادگیهای لازم را در خود ایجاد می کنند و درنتیجه در سخت ترین پیشامدها بر ایمان و عقاید خود پای می فشارند و در حد توان به زمینه سازی ظهور کمک می نمایند. امام سجاد(ع) در توصیف مومنان عصر غیبت می فرمایند: مردم زمان غیبت مهدی (ع) که به امامت آن حضرت پای بندند و همواره در حال انتظار ظهور به سر می برند از مردم همه زمانها برترند، زیرا خدا چنان درک و فهم و نیروی تشخیص آنان را قوت می بخشد که غیبت نزد آنان همانند زمان ظهور باشد... آنان به حق اخلاص ورزانند... [11]

انسان دین دار عصر غیبت که دسترسی عادی به امام زمان (عج) ندارد بر اساس درک عقلی و تهذیب اخلاق و اندیشه به یقین والایی دست می یابد و همواره به دفاع از احکام و عقاید دینی می پردازد و این در شرایطی است که اغلب مردم در زرق و برق و لذات مادی خود را غرق ساخته اند و به احکام و ارزشهای دینی و فضیلت های انسانی بی توجه شده اند.

امام صادق (ع) می فرماید:
پیامبر (ص) و علی (ع) فرمودند یاعلی ! بزرگترین مردمان در ایمان و یقین کسانی هستند که در آخر الزمان زندگی می کنند ، آنها پیامبرشان را ندیده اند و امامشان در غیبت به سر می برد، با این همه آنان از روی علوم و معارف و کتابهایی که در اختیار دارند ایمان آورده و در ایمان خود پایداری می ورزند... [12] بنابراین یکی از راههای مهم در امان ماندن از فتنه های آخر الزمان ،عمل به وظایف دینی و وظایف و مسئولیتهای مربوط به دوران غیبت است که به طور خلاصه این وظایف عبارتند از :
1– تلاش برای شناخت بیشتر امام عصر (ع)
2– خودسازی و تهذیب نفس
3– انتظار فرج امام زمان (ع)
4– سعی در اصلاح وضع جامعه
5– حفظ و تحکیم پیوند معنوی با امام عصر (ع)
6– پیروی از نائبان امام زمان (ع)
7- ...




پی نوشت:

1- اصول کافی ، ج 1 ، صص 6 و 335.
2 - همان.
3 - کتاب الغیبه ، ص 104
4- همان ، ص 235.
5- بحارالانوار ، ج 52 ، ص 259
6 - منتخب الاثر، ص 438
7 - بشاره الاسلام ص 26
8 - بحارالانوار ، ج 52 ص 190
9- همان ، ج 52 ص 256
10- همان ، ج 52 ص 256
11 - کمال الدین ، ج 1، ص 320
12- بحارالانوار ج 52 ص 125

معرفی دعای در زمان غیبت

عالم بزرگ شیعه جناب « سیدبن طاووس » در کتاب « جمال الاسبوع » می نویسد :
« اگر تعقیبات نماز عصر روز جمعه را به هر دلیل یا به جهت عذری بجا نیاوردی , خواندن این دعا را ترک مکن , چرا که ما براستی آنرا از فضل خداوند جل جلاله شناختیم که ما را بدان اختصاص داده , پس بر آن اعتماد کن . (1 )
دعایی که سید بن طاووس اینگونه از آن به بزرگی یاد می کند , دعایی است به نام « دعا در زمان غیبت » که در کتاب شریف مفاتیح الجنان در قسمت ملحقات آمده است . این دعا را « عثمان بن سعید » نایب اول از نواب چهارگانه امام عصر علیه السلام روایت کرده است . این شخص بزرگوار محضر امام هادی و امام عسگری علیهماالسلام را درک کرده بود. در عظمت ایشان همین بس که سه امام معصوم یعنی امام دهم , یازدهم و دوازدهم او را از مقربان و محرمان راز خود قرار داده اند.
دعای عصر غیبت با این عبارات آغاز می شود :
« اللهم عرفنی نفسک , فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک »
اللهم عرفنی رسولک , فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک .
اللهم عرفنی حجتک , فانک ان لم تعرفنی حجتک ظللت عن دینی »
خدایا خود را به من بشناسان زیرا اگر خود را به من نشناسانی من پیامبرت را نمی شناسم .
خدایا پیامبرت را به من بشناسان زیرا اگر پیامبرت را به من نشناسانی حجتت را نخواهم شناخت .
خدایا حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی از دینم گمراه می گردم » .

هدف خلقت و پایه بندگی , معرفت ذات منزه پروردگار عالم است . معرفت خدا آنگونه که در کلام حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام آمده , پایه دین و دینداری است .
حضرت در خطبه اول نهج البلاغه می فرمایند :
« اول الدین معرفته »
« پایه و اساس دین معرفت خداست » .
از منظر عقل نیز این سخن بسیار دلنشین و پذیرفتنی است زیرا دینداری و عبادت آنگاه معنادار و ثمربخش و مورد قبول درگاه ربوبی است که انسان بداند چه کسی را می پرستد و سر بر آستان عبودیت چه کسی می ساید. اگر هدف دینداری , قرب خداست پس می بایست شروع آن دین , شناخت معبودی باشد که می خواهیم در طریق قرب او قدم برداریم .
امام صادق علیه السلام در اهمیت « شناخت خدا » می فرمایند : « اگر مردم فضیلت معرفت خدا را می دانستند هرگز به شادیها و نعمتهای دنیوی که به دشمنانشان رسیده چشم نمی دوختند و دنیای آنها در نظرشان از چیزهایی که قدم بر آن می نهند کمتر جلوه گر می شد و در عوض از معرفت الله بهره مند می شدند و از آن لذت می بردند , همانند کسی که در باغهای بهشت با اولیای خدا همنشین بوده و در آنجا در خوشی و لذا به سر می برد.
همانا معرفت خدا , انیس انسان در هر وحشت , مصاحب و همنشین او در هر تنهایی , روشنایی در تاریکی , توانایی در هرگونه ناتوانی و شفا و تندرستی از هر نوع بیماری است . (2 )

آری ! انسانی که متولد گشته و با نعمت خدادادی « وجود » , از « عدم » پا به دنیای پررمز و راز خلقت نهاده است و با نعمت خدایی عقل و نعمت های دیگر الهی همچون تندرستی و توانایی , زندگی را از ضعف کودکی به قدرت جوانی رسانده است , سزاوار این است که اولین سوال زندگی خویش را این گونه آغاز کند :
« خالق من و همه آنچه با من است کیست و چگونه می توان او را شناخت »
با این سئوال , کتاب تمایز انسان و حیوان ورق می خورد و فصل تفاوتی میان آدمی و حیوانات رقم زده می شود.
پروردگار متعال , از راههای مختلف خود را به بندگانش می شناساند. سیر در آفاق عالم و مشاهده نظم خلقت و اجرام و سازه های موجود در هستی , راهی است که عقل در آن به وجود خالق و صانع حکیم پی می برد.
انسانها وقتی مظاهر قدرت خدا را در طبیعت و انسان مشاهده کنند و جهان هستی را از دریچه عقل بنگرند حتما وجود آفریدگاری مدبر و حکیم را در ورای این جهان منظم خواهند یافت . مانند زمانی که مشاهده یک بنا ما را به وجود سازنده اش رهنمون می کند.
اثبات وجود خدا , انتهای راهبرد و توان عقل است اما معرفت مقوله ای فراتر از اثبات وجود است .
خدایی که نه جسم است و نه روح , نه در وهم می آید و نه عقل می تواند به ذات مقدس او احاطه یابد , بعد از تجلی به عقول که همان اثبات وجود باری تعالی است , ذات مقدسش معرفتی از خود به بندگان فرمانبردار خویش می دهد که دین و عبادت برپایه آن قرار می گیرد.
این که خداوند بنا به فضل , معرفت خویش را به بندگان عطا کند در بسیاری از روایات بر آن صحه گذاشته شده است چرا که بشر ابزاری برای احاطه و شناخت بر خالق خود ندارد.
این شناخت که نتیجه آن عبودیت بیشتر است , نه مادی است و نه حسی و نه وهم در آن راه دارد.
به دیگر سخن آنچه از احادیث ائمه هدی علیهم السلام برمی آید این است که :
معرفت خدا شناختی حسی و در محدوده حس و عقل نیست بلکه نوری است که خداوند در قلب بندگان خویش قرار می دهد که راه دست یافتن بدان نور , عبودیت و بندگی و عبادت خداوند است .
هر چه انسان بندگی و عبادت خویش را در درگاه الهی بالاتر برد و هر چه در راه اطاعت از دستورات الهی که اطاعت ائمه هدی علیهم السلام گام بردارد , و هر چه شرط تقوا را بیشتر بجا آورد , خداوند عبادت خویش را وسیله ای برای افزایش معرفتش قرار می دهد و نور معرفت الرب در قلب او بوسیله خداوند هر روز افزون تر می شود.
و دعا یکی از مصادیق عبادت است . که با خواندن دعا نور معرفت خداوند در نهاد انسان روشنتر می گردد.
ما در اینجا فقط به تبیین فقره اول دعا که در باب معرفت پروردگار است پرداختیم و علاقمندان را به مطالعه سایر فقرات دعا در مفاتیح دعوت می کنیم .
روزنامه جمهوری


پاورقی : 


1 ـ مفاتیح الجنان
2 ـ کافی ج 8 ص 247 ح 347
به نقل از نشریه نرگس انتظار
حسین بشارت