انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

مقام زن در اسلام و در آئین‏هاى دیگر

مشاهده و تجربه این معنا را ثابت کرده که مرد و زن دو فرد، از یک نوع و از یک جوهرند، جوهرى که نامش انسان است، چون تمامى آثارى که از انسانیت در صنف مرد مشاهده شده، در صنف زن نیز مشاهده شده است، (اگر در مرد فضائلى از قبیل سخاوت، شجاعت، علم خویشتن دارى و امثال آن دیده شده در صنف زن نیز دیده شده است)آنهم بدون هیچ تفاوت، بطور مسلم ظهور آثار نوع، دلیل بر تحقق خود نوع است، پس صنف زن نیز انسان است، بله این دو صنف در بعضى از آثار مشترکه(نه آثار مختصه از قبیل حامله شدن و امثال آن)از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند ولى صرف شدت و ضعف در بعضى از صفات انسانیت، باعث آن نمى‏شود که بگوئیم نوعیت در صنف ضعیف باطل شده و او دیگر انسان نیست.و با این بیان روشن مى‏شود که رسیدن به هر درجه از کمال که براى یک صنف میسر و مقدور است‏براى صنف دیگر نیز میسور و ممکن است و یکى از مصادیق آن استکمالهاى معنوى، کمالاتى است که از راه ایمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل مى‏شود، با این بیان کاملا روشن مى‏شود که در افاده این بحث، بهترین کلام و جامع‏ترین و در عین حال کوتاه‏ترین کلام همین عبارت: "انى لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثى بعضکم من بعض"است و اگر خواننده محترم این کلام را با کلامى که در تورات در این باره وارد شده مقایسه کند برایش روشن مى‏گردد که قرآن کریم در چه سطحى است و تورات در چه افقى!.

در سفر جامعه تورات آمده: من و دلم بسیار گشتیم(من با کمال توجه بسیار گشتم) تا بدانم از نظر حکمت و عقل جرثومه شر یعنى جهالت و حماقت و جنون چیست، و کجا است؟

دیدم از مرگ بدتر و تلخ‏تر زن است که خودش دام و قلبش طناب دام است و دستهایش قید و زنجیر است تا آنجا که مى‏گوید من در میان هزار نفر مرد یک انسان پیدا مى‏کنم، اما میان هزار نفر زن یک انسان پیدا نمى‏کنم.

بیشتر امتهاى قدیم نیز معتقد بودند که عبادت و عمل صالح زن در درگاه خداى تعالى پذیرفته نیست، در یونان قدیم زن را پلید و دست‏پرورده شیطان مى‏دانستند، و رومیان و بعضى از یونانیان معتقد بودند که زن داراى نفس مجرد انسانى نیست و مرد داراى آن هست و حتى در سال 586 میلادى در فرانسه کنگره‏اى تشکیل شد تا در مورد زن و اینکه آیا زن انسان است‏یا خیر بحث کنند!، بعد از بگومگوها و جر و بحثهاى بسیار، به این نتیجه رسیدند که بله زن نیز انسان است اما نه چون مرد انسانى مستقل، بلکه انسانى است مخصوص خدمت کردن بر مردان، و نیز در انگلستان تا حدود صد سال قبل زن جزء مجتمع انسانى شمرده نمى‏شد، و خواننده عزیز اگر در این باب به کتابهائى که در باره آراء و عقاید و آداب ملت‏ها نوشته شده مراجعه کند به عقایدى عجیب بر مى‏خورد.

منبع: کتاب: ترجمه المیزان، ج 4، ص 140

نویسنده: علامه طباطبایى

اشعارامام

در مدح ولیعصر (عج)

دوستـــــان، آمد بهـــــــــار عیش و فصل کامرانى            مـــــژده آورده گـــــــل و خواهد ز بلبل مژدگانى

بــــــــاد در گلشن فزون از حد، نموده مُشک بیزى           ابـــــــر در بستــان، برون از حد نموده دُر فشانى

بــــــــــــرقْ رخشان در فضا چون نیزه سالارِ توران           رعــــــدْ نــــــالان چون شه ایران ز تیر سیستانى

از وصــــــــــــــــــول قطره باران به روى آب صافى           جلـــــــــوه‏گــــــر گشته طبقها پر ز دُرهاى یمانى

دشت و صحرا گشته یکسر فرش، از دیباى اخضر            مـــــــــر درختان راست در بر، جامه هاى پرنیانى

گـــــــــــــوییا گیتى، چراغان است از گلهاى الوان            سـوسن و نسرین و یاس و یاسمین و استکانى

هم، منــــــــــــزّه طَرْف گلشن از شمیم اُقحوانى            هــــــم، معطّــــر ساحت بستان ز عطر ضیمرانى

ارغــــــــــوان و رُزّ و گل، صحن چمن را کرده قصرى          فــــرش او سبز و فضـایش زرد و سقفش ارغوانى

وآن شقــــــــــایق، عاشق است و التفات یار دیده           روى از ایــــــن‏رو، نیم دارد سرخ و نیمى زعفرانى

لادن و میمون و شـــاه اِسْپَرغم و خیرى و شب بو           برده‏اند از طـــــــز خوش، گوى سبق از نقش مانى

ژالـــــــــــــــــــه بر لالـــه چو خال دلبران در دلربایى          نرگس و سنبل چو چشم و زلفشان در دلستانى

وآن بنفشـــــــــه بین، پریشان کرده آن زلف معطّر            کـــــــــــــــرده دلها را پریشان همچو زلفین فلانى

زیـــــــن سبب بنگر سر خجلت به زیر افکنده، گوید           من کجــــــا و طُـــــــــرّه مشکین و پُرچین فلانى؟

عشق بلبل کـــــــــــرده گل را در حریم باغ، بیتاب             آشکــــــارا گوید از "شهناز" و "شور" و "مهربانى"

قمـــــــــــریک "ماهور" خواند، هدهد "آواز عراقى"            کبکْ صــــــــوت "دشتى" و تیهو "بیات اصفهانى"

کــــــــى چنین خرّم بهاران دیده چشم اهل ایران؟             کــــــرده نــــــــــــوروز کهن از نو خیال نوجوانى

یـــــــــــــا خداوند این بساط عیش را کرده فراهم              تـــــــا به صــــد عزّت نماید از ولى‏اش میهمانى

حضــــــــــــــــرت صاحب زمان، مشکوة انوار الهى             مــــــــــــــالک کوْن و مکان،  مرآت ذات لامکانى

مظهــــــــــــــر قدرت، ولىّ عصر، سلطان دو عالم              قــــــــــائم آل محمّـــــــد،مهدى آخــــــــر زمانى

با بقـــــــــــــــاء ذات مسعودش، همه موجود باقى            بــــــــى لحاظ اقدسش، یکدم همه مخلوق فانى

خوشه چین خرمن فیضش، همه عرشى و فرشى            ریـــزه خوار خوان احسانش، همه انسى و جانى

از طفیـــــــل هستى‏اش، هستىّ موجودات عالم              جـــــــوهـــــرى و عقلى و نامى و حیوانىّ و کانى

شاهـــــــدى کو از ازل،  از عاشقان بر بست رُخ را              بر ســــــــر مهـــــر آمـد و گردید مشهود و عیانى

از ضیــــــــائش ذرّه‏اى برخاست، شد مهر سپهرى              از عطــــــــایش بـــــــــــدره‏اى گردید بدر آسمانى

بهـــــــــــــــــــر تقبیل قدومش، انبیا گشتند حاضر                بهــــــــر تعظیمش، کمر خم کرد چرخ کهکشانى

گــــــــــــــو بیا بشنو به گوش دل، نداى "اُنظُرونى"               اى که گشتى بى‏خود از خوف خطاب "لَنْ ترانى"

عیـــــــــــــد "خُم" با حشمت و فرّ سلیمانى بیامد                کـــــــه نهـــــادم بر سر از میلاد شه، تاج کیانى

جمعه مــــــــى گوید  من آن یارم که دائم در کنارم             نیمــــــه شعبـــــــــــان مرا داد عزّت و جاه گرانى

قـــــــــــــــــرنها باید که تا آید چنین عیدى به عالم               عیــــــــــد امسال از شرف، زد سکه صاحبقرانى

عقل گوید باش خامش، چنـــــد گویى مدح شاهى ؟             کـــــــه سروده مدحتش حق،  با زبان بى زبانى

اى کـــــــه بـــى نور جمالت، نیست عالم را فروغى              تا بــــــــه کـــى در ظلِّ امر غیبت کبرى ، نهانى؟

پــــــــــــــرده بردار از رخ و ما مردگان را جان ببخشا                اى کـــــــــه قلب عالـــــــم امکانى و جانِ جهانى

تا به کــــــــى این کافران،  نوشند خون اهل ایمان؟             چنـــــد این گرگان، کنند این گوسفندان را شبانى؟

تا به کــــــــى این ناکسان،  باشند بر ما حکمرانان؟             تا کى این دزدان، کنند این بى کسان را پاسبانى؟

تا به کـــــــــــــــى بر ما روا باشد جفاى انگلیسى؟              آنکه در ظلم و ستم، فرد است و او را نیست ثانى

آنکـــــــه از حرصش،  نصیب عالمى شد تنگدستى              آنکـــــه بــــــر آیات حق رفت از خطایش، آنچه دانى

خـــــــوار کن شاها تو او را در جهان تا صبح محشر               آنکـــــه مــــــــى زد در بسیط ارض، کوس کامرانى

تا بـــــدانند از خداوند جهان، این دادخـــــــواهـــى                 تـــــــا ببینند از شه اسلامیان، این حکمــــــــرانى

حــــــــــوزه علمیّه قم را عَلَــــــــــــم فرما به عالم                  تـــــــــــــــــا کند فُلک نجات مسلمین را، بادبانى

بس کـــــــرم کن عمر و عزّت بر "کریمى" کز کرامت              کــــــــرده بر ایشان چو ابر رحمت حق، دُر فشانى

نیکخــــــــــــــــــــواهش را عطا فرما، بقاى جاودانى               بهـــــــــر بدخواهش رسان هر دم، بلاى آسمانى

تا ز فـــــــرط گل،  شود شاها زمین چون طرف گلشن             تــــــا ز فیض فرودین، گردد جهانى چون جنانى

بگـــــــــــذرد بر دوستانت هــــــــــر خزانى چون بهارى              رو کنـــــــــد بر دشمنانت هر بهارى چون خزانى

 

آن شب قلب ملت از کار ایستاد ...

بدیهى است رهبرى و هدایت هر انقلابى پس از پیروزى به مراتب مشکلتر از دوره‏ هاى پیش از پیروزى زیرا تا زمان حصول پیروزى انگیزه‏هاى فراوانى براى وحدت کلمه به منظور استیلا یافتن بر دشمن مشترک وجود دارد. حتى افراد و گروههایى یافت مى‏شوند که به رغم عدم خلوص کافى، براى دستیابى به اهداف خاص خود، ضمن قلمداد دادن خود به همراهى و همفکرى با مردم، در مبارزه شرکت مى‏کنند و معارضه آشکارى با رهبرى مبارزه و انقلاب ندارند، اما پس از پیروزى انقلاب، به دلیل سهم خواهى که از خصلتهاى افراد و گروههاى ناخالص است نغمه ‏هاى جدایى آنها ساز مى‏شود و این روند در برخى موارد به شکل‏گیرى توطئه ‏هاى گوناگون علیه انقلاب و رهبرى آن منجر مى‏گردد.

چنین واقعیتى را در انقلاب اسلامى ایران نیز شاهد بودیم که نمونه ‏هاى بارز آن توطئه ‏ها و کارشکنیهاى منافقین، ملى‏گراها و دیگر گروههاى وابسته به شرق و غرب بود. از سوى دیگر قدرتهاى استعمارى نیز به ستیز با انقلاب پرداختند و با تحمیل جنگ ناخواسته، محاصره اقتصادى تبلیغات مسموم و اعمال فشارهاى سیاسى به دشمنى با انقلاب و مردم مسلمان ایران پرداختند اما رهبریهاى خردمندانه و هوشیارانه امام خمینى (س) و مقاومت‏ بى نظیر مردم تمام نقشه‏ هاى شیطانى مستکبران عالم علیه انقلاب را نقش بر آب ساخت.

رحلت جانگداز امام خمینى (س) این توهم پوچ را در دشمنان قسم خورده انقلاب به وجود آورد که انقلاب اسلامى از مسیر خود منحرف مى‏شود و توده‏ ها به بى تفاوتى کشیده خواهند شد، اما از آنجا که انقلاب اسلامى ایران، ریشه در اعماق قلوب مردم داشت، هیچ گاه تصور خام مخالفان اسلام و انقلاب و مردم، مصداق نیافت و مجلس خبرگان، یک روز پس از ارتحال امام، با انتخاب یکى از فرزندان رشید اسلام و شاگرد خلف و شایسته امام خمینى - حضرت آیت‏ الله خامنه ‏اى - بر تداوم راه رهبر راحل، مهر تایید زد و امروز همه جهان بر این نکته اعتراف دارند که پایانى براى انقلاب اسلامى متصور نیست و ایران اسلامى به عنوان تنها ملجا و مامن محرومان و پشتیبان مستضعفان شناخته شده است.

امروز هر ایرانى مسلمان و آزاده بر خود مى‏بالد که کشورش در شمار مستقل‏ ترین و آزادترین ممالک دنیاست و رهبرش راهى را مى‏پیماید که بنیانگذار فقید جمهورى اسلامى ایران، از نخستین روزهاى قیام به پیروان راستین و وفادارش نشان داده است.

در تاریخ 28 اردیبهشت‏سال 1368 تیم پزشکى حضرت امام از اولین علائم خونریزى در دستگاه گوارش معظم له اطلاع یافت و بلافاصله معاینات و بررسیهاى لازم صورت گرفت انجام معاینات، دو زخم در معده حضرت امام را مشخص مى‏نمود که یکى سطحى و دیگر نسبتا عمیق بود. با مشاهده زخمها مشاوره با پزشکان متخصص بیماریهاى گوارشى صورت گرفت.

مشخصات ظاهرى زخمها حکایت مشکوکى از احتمال وجود بیمارى بدخیم مى‏کرد. مطالعات پرتونگارى و عکس‏بردارى از معده امام نشان دهنده ضایعاتى نگران کننده بود. بزرگترین زخم چهار تا پنج‏سانتى‏متر و حاشیه آن نامنظم و کاملا برجسته و متورم بود و در معده آثار خونریزى و خون تازه وجود داشت. این مشاهدات توسط اندوسکوپى و مشاهده داخل معده توسط دستگاه صورت گرفته بود که شرح آن توسط پزشکان تیم مراقبت از امام، آقایان دکتر عارفى و دکتر فاضل داده شده است.

روز یکشنبه 31 اردیبهشت ماه آزمایشات تکمیلى انجام شده و وضعیت قلبى و عمومى حضرت امام مورد بررسى دقیق واقع شد، چرا که تصمیم‏گیرى در مورد انتخاب درمانى جراحى در شخصى با سن امام و با وضعیت قلبى و عمومى ایشان تصمیم‏گیرى بسیار دقیق و حساسى بود. در چنین شرایطى با محاسبه بسیار دقیق وضعیت‏بیمارى و خطرات ناشى از عدم انجام عمل جراحى در مقایسه با انجام آن، انتخاب نهایى صورت گرفت.

مشکلى که از نظر جسمانى براى حضرت امام پیش آمده بود از دو جنبه جان معظم له را تهدید مى‏کرد. یکى ایجاد خونریزى وسیع و کشنده و غیرقابل کنترل و دیگرى احتمال ایجاد سوراخ در جدار معده و ورود محتویات معده به داخل حفر شکم در آن صورت یا به سرعت مرگ مستولى مى‏شد و یا باید تن به انجام عمل جراحى در شرایطى بسیار نامناسب داد که احتمال خطرش بسیار بیشتر از زمانى بود که جراحى با آمادگى کامل قلب و وضعیت عمومى بدن صورت مى‏گیرد.

شرح حالى که حضرت امام از وضعیت جسمانى و دستگاه گوارش ارائه مى‏فرمودند حاکى از افزایش میزان خونریزى در دستگاه گوارش بود و روز به روز بر میزان آن افزوده مى‏شد.

از طرفى مطالعات اندوسکوپى با دستگاه اندوسکوپ وسعت و عمق قابل توجه زخمها را نشان مى‏داد و بخصوص در مورد یکى از زخمها حاکى از نازک شدن خطرناک جدار معده بود.

بنابراین قضاوت پزشکان متفقا در پیشگیرى از دو عارضه بسیار خطرناک و کشنده که امکان وقوع آن در آینده‏اى نزدیک حتمى مى‏نمود برانجام عمل جراحى قرار گرفت. بنابراین این تصمیم ‏گیرى با فرزند امام حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج احمد آقا در میان گذاشته شد و ایشان نیز مساله را با مسئولان مملکتى در میان گذاشت. جوانب کار براى مسئولان کاملا توضیح داده شد و پس از موافقت موضوع با حضرت امام مطرح شد. امام پس از حصور اطلاع از تصمیم پزشکان با خونسردى فرمود: "هر طور صلاح است همان طور عمل کنید. "

مقدمات عمل جراحى براى روز دوم خرداد آماده شد و امام به بیمارستان منتقل گشت. زمانى که امام، جماران را به سوى بیمارستان ترک مى‏کرد در سر پایینى کوچه جلو بیت‏به اطرافیان فرمود: "من از این سرازیرى که پایین مى‏روم دیگر بالا نمى‏آیم"

و بنا به گفته اطرافیان حالتى حاکى از آرامش و ثبات در برخورد با مساله مرگ در موقع گفتن این جمله کاملا حس مى‏شد.

بررسى‏هاى قلب، وضع امام را، حتى بهتر از آنچه تصور مى‏شد نشان داده بود و با تزریق یکى دو واحد خون، کم‏ خونى ناشى از خونریزیهاى مکرر نیز اصلاح شد. بنا به گفته دکتر فاضل جراح امام، معظم له نماز شبشان را خواند که از تلویزیون نیز بخشى از آن پخش شد.

امام پس از اداى نماز صبح جهت جراحى آماده شد. یکى دو لوله نازک براى رساندن مایعات و نشان دادن فشار داخلى وریدهاى مرکزى در رگها قرار گرفت و در ساعت 45/7 دقیقه امام توسط یک برانکارد به اتاق عمل منتقل گشت. بنا به گفته دکتر فاضل در اتاق عمل، تیم جراحى مرکب از دکتر فاضل، دو جراح، یک تکنسین، پرستار اتاق عمل، دو نفر متخصص بیهوشى، یک تکنسین بیهوشى و دو متخصص قلب آماده انجام عمل شدند. بیهوشى که یکى از حساسترین مراحل انجام عمل بود با موفقیت انجام شد و ساعت 30/8 دقیقه انجام جراحى آغاز گشت و جریان عمل توسط تلویزیون مدار بسته‏اى در معرض مشاهده اشخاصى که در بیرون اتاق عمل حضور داشتند قرار گرفت. جراحى کمتر از دو ساعت طول کشید و در ساعت 20/10 دقیقه به پایان رسید.

طبق اظهارات دکتر فاضل، وقتى شکم امام باز شد مشاهده گشت که قسمت میانى معده دچار ضایعه است. بزرگترین زخمى که قبلا ذکر شد در خم بزرگ معده وجود داشت و جدار معده را به نحو خطرناکى نازک نموده بود. ضایعه‏اى کوچک با قطرى حدود شش میلیمتر در قسمت چپ کبد به صورت یک دانه مشاهده مى‏شد و غدد لنفاوى کمى بزرگ بود که مشابه آن در افراد عادى نیز دیده مى‏شود و اندازه طحال طبیعى بود.

قسمتى از معده که مبتلا بود، برداشته شد و قسمتهاى باقیمانده به هم متصل گشت و از غدد لنفاوى و کبد نیز نمونه ‏بردارى شد و در طول عمل مشکل خاصى پیش نیامد. سپس امام به بخش آى. سى. یو منتقل شد، بخشى که از نظر مراقبتهاى ویژه داراى امکانات کامل جهت کنترل خطرات احتمالى است. لوله داخل ناى یا تراشه حضرت امام براى 24 ساعت آینده باقى ماند تا وضع تنفسى حضرت امام کاملا مطمئن شود.

در فاصله کوتاهى پس از عمل، جلسه ‏اى با حضور مسئولین کشور تشکیل شد و با مشورت دو تا سه نفر از تیم پزشکى، نحوه اطلاع دادن مساله به مردم مشخص شد. نکته‏ اى که در این موضوع مورد توجه قرار گرفت جلوگیرى از ایجاد نگرانى زیاد بود و همان روز ساعت دو بعدازظهر متنى از اخبار رادیو براى مردم خوانده شد مبنى بر اینکه حضرت امام به علت‏ خونریزى گوارشى و براى کنترل آن، مورد عمل جراحى موفقى قرار گرفته‏ اند و حال ایشان رضایت‏بخش است.

على‏رغم لحن اطلاعیه که حاکى از موفقیت آمیز بودن جراحى امام بود ملت عاشق و دلباخته امام ناگهان براى اولین بار از کسالت جدید امام مطلع و این موجب بروز نگرانى شد. ولى در طى روزهاى بعد که رسانه‏ هاى گروهى و سیماى جمهورى اسلامى ایران از بهبود حال امام گزارش مى‏دادند دلهاى نگران مردم با ناباورى مى‏رفت که دلهره و اضطراب را از خود بیرون کند. که. . . ساعت 30/8 بعدازظهر روز شنبه سیزده خرداد اولین خبر نگران کننده از اخبار شبکه سراسرى پخش شد:

این اطلاعیه امشب از سوى دفتر حضرت امام به این شرح انتشار یافت:

بسمه تعالى

به اطلاع ملت ‏شریف و عزیز ایران مى‏رسانیم امروز در ساعت ‏سه بعدازظهر در سیر درمان حضرت امام مدظله العالى مشکلى پیش آمد. پزشکان با همه کوشش خستگى ناپذیر خود براى درمان حضرت امام به مراقبت و درمانهاى لازم سرگرمند و از همه ملت ‏خداجوى درخواست می ‏کنیم دعاهاى خالصانه خود را ادامه دهند. امید و انتظار مى‏رود که ادعیه شما مردم مورد اجابت‏ حضرت حق قرار گیرد.

دفتر امام خمینى

متعاقب پخش این اطلاعیه از اخبار شبکه سراسرى، هزاران دلباخته امام به سوى جماران شتافتند تا از حال امام خویش با خبر شوند. مردم با ناله و اشک راه جماران را در پیش گرفته بودند تا بیقرارى و اضطراب خویش را تسکین دهند. در میان آنان صدها تن از جانبازان انقلاب به چشم مى‏خورند. خانواده‏ هاى شهدا، زنان، مردان، پیر و جوان خیابانى را که به جماران منتهى مى‏شد پر کرده بودند و اندوهبار حال امام خود را جویا مى‏شدند، ولى هیچ‏کس پاسخى نمى‏داد. رفت و آمدهاى پر جنب و جوشى به بیت ‏حضرت امام صورت مى‏گرفت و چشمهاى راهیان بیت، بیشتر اوقات گریان بود. نزدیکهاى صبح خبرهاى رسیده غم ‏انگیز و غم ‏انگیزتر مى‏شد. تا اینکه در اخبار ساعت هفت‏ بامداد روز چهارده خرداد. . . و اما بشنوید از روزهاى پس از عمل جراحى از داخل بیمارستان.

در اطلاعیه روز دوم خرداد چیزى از تشخیص بیمارى امام گفته نشد چرا که در حقیقت از اسرار مملکتى به شمار مى‏رفت و گذشته از آن حال حضرت امام در آن موقع خوب و رضایتبخش بود و بنابراین ظاهر امر حاکى از موفقیت عمل جراحى حضرت امام بود و بر طبق مفاد آن مساله منتفى شده بود.

در واقع در چند روز اول هم اوضاع به خوبى پیش مى‏رفت. امام پس از عمل به راحتى به هوش آمد، منتها به دلیل وجود لوله تراشه در داخل ناى قادر به صحبت کردن نبود و به دستورات پزشکان مبنى بر باز و بسته نمودن چشم و حرکات دستها و پاها پاسخ مثبت مى‏داد. ساعت‏ شش بعدازظهر همان روز یعنى در دوم خرداد ناگهان اختلالى در منحنى نوار قلب حضرت امام پیدا شد که نگران کننده بود و حدود یک ساعت و نیم به طول انجامید که با درمانهاى لازم مرتفع شد و پس از آن در همان روز مصاحبه ‏اى توسط پزشکان حضرت امام صورت گرفت و اطلاعاتى در اختیار مردم قرار گرفت.

فرداى آن روز حال امام بهتر بود و چند تن از مسئولین مملکتى و حجت ‏الاسلام والمسلمین حاج احمد آقا خدمت امام رسید. همان روز لوله داخل تراشه حضرت امام برداشته شد و امام قادر به صحبت کردن شد. ضمنا قرار شد وضعیت امام از طریق اطلاعیه‏ اى به اطلاع مردم برسد.

در روز پنج‏شنبه چهارم خرداد وضع کلیوى امام مختصر اشکالى پیدا کرد که پیش بینى آن مى‏شد که تدابیر لازم اندیشیده شد. در این شرایط به گفته اطرافیان و پزشکان، معظم له حاضران را دلدارى مى‏دادند.

روز سوم پس از عمل، از نظر بروز مشکلات عفونى و پیدا شدن اشکال تنفسى و تب از روزهاى دیگر اهمیت‏ بیشترى داشت; و در بخشهاى جراحى پس از انجام عمل در روز سوم بیشتر از روزهاى دیگر احتمال وقوع عوارض وجود دارد. روز جمعه پنجم خرداد ماه یعنى روز سوم پس از عمل عده ‏اى از اعضاى خانواده امام و آقاى هاشمى رفسنجانى نیز به حضور ایشان رسیده بودند.

تا ظهر اتفاقى که نگران کننده باشد نیفتاد و امام با آقاى هاشمى صحبت کرد و وقتى آقاى هاشمى اجازه خواست که سلامتى حضرت امام را از طریق خطبه ‏هاى نماز جمعه به اطلاع مردم رساند، امام اجازه داد و مطالبى فرمود که توسط آقاى هاشمى به اطلاع مردم رسید و طى آن امام عزیز به مردم سلام رسانید و از کسانى که ابراز احساسات نموده بودند، تشکر کرد. ولى در ساعت دوازده و پنج دقیقه همان روز امام ناراحتى تنفسى پیدا کرد و در نوار قلبى تغییراتى پیدا شد که بنا به اظهارات پزشکان بیش از دو سال طول کشید ومختصرى هم تب ایجاد شد که با تدابیر لازم درمانى و خروج لوله ‏هاى تزریقات از رگها مرتفع شد.

روز شنبه به خوبى و بدون وجود واقعه نگران کننده‏اى سپرى شد و فقط به دلیل وجود علائم خونریزى در دستگاه ادرارى، بررسى داخل مثانه با دستگاه و بدون بیهوشى عمومى و صرفا با بى حسى موضعى انجام شد و نکته مهمى مشاهده نشد. بعلاوه یک عکسبردارى هم با استفاده از ماده حاجب از معده صورت گرفت که نشان دهنده جوش خوردن بخیه‏ هاى عمل بود و شب همان روز تصاویرى از حضرت امام از طریق سیماى جمهورى اسلامى ایران ملت پخش شد که همه مشاهده نمودند، سپس لوله معده خارج شد و رژیم مایعات شروع شد. فرداى آن روز به جز مختصرى کاهش فشار خون، مشکل دیگرى پیش نیامد و امام نماز را با وضو خواند و شب مختصرى هم غذا میل کرد روز دوشنبه هشتم خرداد وضع تنفسى و ریوى امام دچار مشکل شدو ظاهرا مقدارى مایع در داخل ریه‏ ها جمع شده بود که مى‏توانست ناشى از سه عارضه باشد: یکى اینکه ریه‏ ها دچار عفونت ‏شده باشند، دیگر اینکه وضع قلبى و نارسایى قلب موجب تجمع مایع در ریه شده باشد و سوم اینکه بیمارى اصلى که معده را گرفتار کرده است ریه‏ ها را هم مورد تهاجم قرار داده باشد. مشکل ریوى کماکان ادامه داشت و اختلالات کلیوى نیز به درمان پاسخ نمى‏داد.

روز چهاشنبه جلسه مشاوره‏اى با تعداد زیادى از پزشکان متخصص سراسر کشور تشکیل شد و وضع بیمارى امام از جنبه ‏هاى مختلف مورد بررسى قرار گرفت.

در کنار مشکلات متعددى که وجود داشت، تغییرات نگران کننده فرمول شمارش خون حاکى از پیشرفت‏ بیمارى اصلى امام بود که لزوم انجام سریع شیمى درمانى را مطرح مى‏ساخت، ولى مساله ‏اى که تیم پزشکان در این مورد با آن روبرو شد این بود که معمولا اگر شیمى درمانى پس از عمل جراحى لزوم داشته باشد آن را دو تا سه هفته پس از جراحى به تعویق مى‏اندازند تا آثار سؤ ناشى از شیمى درمانى مشکلى را در وضع عمومى بدن ایجاد نکند، ولى آزمایشات خون حضرت امام در هر لحظه مبین مشکلات بیشترى بود و ناچار پزشکان، شیمى درمانى را شروع کردند و این در حالى بود که وضعیت عمومى بدن از نظر وضع ریوى و کلیوى در شرایط چندان مطلوبى به سر نمى‏برد. روز شنبه سیزدهم خرداد دفع ادرارى به کلى مختل شده بود و کلیه‏ ها که وظیفه دفع ادرار را به عهده دارند به درمانها جواب نمى‏دادند و این موضوع باعث تشدید مساله ریوى نیز مى‏گشت و ریه ‏ها نیز پر از مایعى بود که خروج آن با درمانهاى انجام شده امکانپذیر نبود.

ساعت‏ یازده صبح همان روز، نوار قلب تغییراتى را نشان داد و فشار خون کم ‏کم کاهش یافت، در بیمارستان پزشکان، حاج احمد آقا، بعضى از مسئولان مملکتى و نوه امام نزد معظم له بودند و بنا به اظهارات نوه حضرت امام ایشان شاید بیش از 100 بار شهادتین گفته بود. امام نماز ظهر و عصر را خواند و حدود ساعت‏ سه بعدازظهر یک ایست قلبى پیش آمد که با ماساژ قلبى و تنفس مصنوعى دوباره قلب به کار افتاد و دستگاهى جهت کمک به ایجاد ضربان قلب در جلوى سینه امام کار گذاشته شد. این وضعیت تا ساعت 30/8 دقیقه بعدازظهر ادامه داشت که وضع نگران کننده از طریق اخبار شبکه سراسرى سیماى جمهورى اسلامى به اطلاع مردم رسید و موج عاشقان امام به سوى جماران روان گشت. وضعیت عمومى حضرت امام اصلا خوب نبود ولى بعدازظهر گویى مجددا کمى به هوش آمده بود. کهولت ‏سن، بیمارى صعب ‏العلاج و وضع نامناسب قلبى دست ‏به دست هم داده بودند تا ملتى را داغدار کنند. کارى از دست پزشکان بر نمى‏آمد. على‏رغم تلاش همه جانبه و درمانهاى متعدد و مختلف، کارى از پیش نمى‏رفت. انبوه جمعیت هر لحظه در جماران بیشتر و بیشتر مى‏گشت، اشکها از نگرانى جارى بود و دستها به سوى آسمان بلند. چشم حاج احمد آقا مانند چشم میلیونها انسان دیگر، چشم میلیونها فرزند دیگر امام، اشک آلود بود. دستان امام لرزش داشت و در لحظات آخر با صدایى لرزان فرموده بود: "من مى‏دانم زنده نمى‏مانم، اگر مرا براى خودم نگهداشته ‏اید به حال خودم بگذارید و اگر براى مردم است هر کارى مى‏خواهید بکنید. "

در سراسر ایران دستها به دعا برداشته شد، حتى در خارج از مرزها عاشقان امام ضجه‏کنان بقاى امام را از یگانه استدعا مى‏کردند، ولى در ساعت 20/10 دقیقه بعدازظهر روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال 1368، دعاى امام بر دعاى میلیونها انسان غلبه یافت و قلب ملت از کار ایستاد.
انالله و انا الیه راجعون

تاریخچه مبارزات امام ره

   این نوشتار مهمترین سرفصلهاى مبارزات امام خمینى - قدس سره - و قیام اسلامى حاصل از آن را تا مقطع ارتحال امام در بردارد.

تا سال 1963 نام آیت الله روح الله خمینى به عنوان یک مخالف برجسته رژیم شاه بر سر زبانها افتاده بود. جلسات درس ایشان در قم، انبوه دانشجویان را که مجذوب انتقادهایش از رژیم شاه مى شدند، جلب مى کرد. در مارس 1963 (اسفند 1342) فیضیه قم در سالگرد شهادت (امام) جعفر صادق (ع) ، امام ششم مورد حمله نیروهاى ساواک و چتربازان قرار گرفت و عده اى از دانشجویان کشته و آیت‏الله خمینى توقیف شد. وى پس از یک بازداشت کوتاه آزاد شد و به انتقاد از کنترل امریکا بر ایران ادامه داد.

امام بار دیگر در سالگرد شهادت امام حسین (ع) بازداشت ‏شد. وقتى این خبر به مردمى که در خیابانها براى امام حسین (ع) عزادارى مى کردند، رسید، تظاهراتى براى آزادى وى در تهران، اصفهان، مشهد، شیراز و کاشان برگزار شد.

نیروهاى امنیتى به 15هزار نفر شلیک کردند. امام خمینى تا ماه اوت زندانى شد. وى پس از آزادى به پیروانش گفت انتخابات اکتبر را تحریم کنند و دوباره توقیف شد.

70 - 1964: آیت‏الله خمینى در مه 1964 (خرداد1343) از زندان آزاد شد. در اکتبر، مجلس با تصویب لایحه ‏اى به مشاوران نظامى آمریکایى مصونیت دیپلماتیک داد و راى به پذیرفتن یک وام 200 میلیون دلارى امریکا براى خرید تجهیزات نظامى داد. امام خمینى با صدور اعلامیه اى به این اقدامات مجلس حمله کرد و کمى بعد به ترکیه تبعید شد که در سال 1965 از آنجا به عراق رفت.

طى سیزده سال بعد، شهر مقدس نجف خانه وى بود و در آنجا خود را به عنوان یک شخصیت مذهبى برجسته تثبیت کرد. انتقادهاى او از رژیم پهلوى مخفیانه در ایران انتشار مى‏یافت و پیامهایش براى مسلمانان جهان در مراسم حج در مکه پخش مى شد.

انتقادهاى او از سیاستهاى دولت ایران، اساسى بود. اصلاحات ارضى فاجعه از آب در آمد، باغهاى میوه، مراتع، چراگاهها و کشاورزى مکانیزه را از قانون اصلاحات ارضى معاف کرده بودند و به مالکان بزرگ فرصت داده شده بود املاک خود را به طور غیرقانونى به اقوام خویش انتقاد دهند یا با تبدیل وضعیت آنها را در گروه زمینهاى معاف از تقسیم قرار دهند. فقط 9 درصد کشاورزان ایران صاحب زمین شدند، و دولت‏حتى به همین عده هم براى افزایش تولید کمک نکرد.

گندم و سایر مواد غذایى از خارج وارد مى‏شد، اما به کشاورز ایرانى کمک نمى شد. سیل مهاجرت روستاییان بیکار و بى زمین به نسبت 8 درصد در سال، در جستجوى کار به شهرها روان شد. استفاده از درآمدهاى نفت، ثروتى بى‏حساب به ثروتمندان داد و این در شرایطى بود که اکثریت عظیم مردم با فشار روزگار مى‏گذراندند و نارضایتیها افزایش یافت. در این حال، پس از شکست اعراب در جنگ سال 1967 از اسرائیل و آمریکا، آیت الله خمینى براى احتمال آغاز تلاش مشترک علیه اسرائیل با آیت الله باقر صدر به مشورت پرداخت.

77-1970: با افزایش شدید قیمت نفت‏شاه اعلام کرد که ایران به زودى یکى از پنج قدرت بزرگ جهان خواهد شد! او و واقعیت کمبود مواد غذایى، راه بندیهاى شدید و زیادى جمعیت در تهران را نادیده مى‏گرفت، جهان غرب دلارهاى نفتى شاه را به اسلحه تبدیل مى کرد، به طورى که ایران بیش از انگلیس، تانکهاى "چیفتن" انگلیسى داشت و امریکا هواپیماهاى جنگى خود را قبل از این که به خط تولید بیفتد یا کارساز بودن آنها تایید شود، به شاه مى فروخت. فروشندگان تسلیحات امریکا داراى موقعیت مهم در اقتصاد ایران بودند، سیمان و مصالح ساختمانى صرف ساختن پایگاههاى نظامى مى شد و براى ساختن خانه، مردم با کمبود مصالح روبرو بودند. نفت، بانکدارى و تسلیحات ایران به شدت تحت کنترل امریکا بود، تاجگذارى در سال 1971 (1350) و مراسم پر خرج براى خیالپردازیهاى شاه در زمینه اثبات این قضیه که تاریخ شاهنشاهى ایران به 2500 سال پیش برمى گردد، شکاف عظیم بین فقیر و غنى را در ایران علنى تر کرد. آیت الله خمینى از این اقدامات به شدت انتقاد مى کرد.

سرکوب هرگونه آزادى بیان، مطبوعات و حتى مخالفت‏ بالقوه به تمرکز مخالفان در خارج از کشور منجر شد. توزیع پیامهاى آیت الله خمینى به شکل نوار کاست، این مخالفان را تشویق مى کرد. امام خمینى از علما در ایران خواست‏ خفقان سیاسى و برباد دادن منابع ایران را محکوم کنند. شاه وقتى در 1977 براى دیدار با کارتر به واشنگتن رفت‏با تظاهرات خصومت آمیز عظیمى مواجه شد. در ایران زنان دانشجو مجددا شروع به استفاده از حجاب کردند و یک مخالفت مذهبى شروع به خودنمایى کرد. در اکتبر 1977 (1356) ماموران ساواک (آقا) مصطفى پسر امام خمینى را به شهادت رساندند.

سال 1978: در ژانویه به تحریک شاه، مقاله اى در روزنامه اطلاعات انتشار یافت که در آن به شدت به آیت الله خمینى حمله شده بود.

روز بعد طلبه ها در قم یک اعتراض مسالمت آمیز ترتیب دادند و اقدام به تحصن کردند، ماموران امنیتى با خشونت واکنش نشان دادند و عده اى را شهید کردند. تظاهرات به سراسر کشور انتشار یافت. آیت الله خمینى از مردم خواست‏براى سرنگونى شاهنشاهى به سود یک دولت اسلامى مبارزه کنند.

در هر یک از مراسم چهلم شهدا، عده بیشترى به وسیله ماموران امنیتى شهید مى شدند. مردم در تظاهرات خود در مقابل سربازان مسلح خواستار بازگشت آیت الله خمینى شدند.

سپتامبر: شاه به این امید که نداشتن یک پایگاه موجب نابودى قدرت رهبرى امام خمینى خواهد شد از عراق خواست آیت الله را اخراج کند. آیت الله خمینى گفت آماده است ‏به کشورى برود که تحت نفوذ شاه نباشد، اما هیچ دولتى پیشنهاد پذیرفتن و تضمین ادامه فعالیت وى را نداد.

اکتبر: امام خمینى وارد "نوفل لوشاتو" در نزدیکى پاریس شد.

سپتامبر: در پایان ماه رمضان یک تظاهرات اعتراض آمیز عظیم منجر به اعلام حکومت نظامى در ایران شد. صبح روز بعد وقتى مردم بى خبر از اعلام حکومت نظامى در میدان ژاله اجتماع کردند، نیروهاى امنیتى به روى آنها شلیک کردند و هزاران نفر را کشتند. یک ملت وحشتزده علیه شاه قیام کرد و اعتصابها، بازارها، مدارس، دانشگاه ها، ادارات، کارخانه ‏ها و حوزه ‏هاى نفت را به تعطیل کشاند و اقوام و دوستان ثروتمند شاه، طى سه ماه با 5/1 میلیارد دلار به غرب گریختند.

آیت الله خمینى از پاریس پیامهاى خود را براى پخش به ایران مى فرستاد.

10و11 دسامبر (9و10 محرم) : تقریبا چهار میلیون نفر به خیابانها آمدند و خواستار تشکیل یک دولت اسلامى تحت رهبرى امام خمینى شدند. هزاران نفر از تظاهر کنندگان غیر مسلح کشته شدند. بازداشت‏شدگان شکنجه مى‏شدند، و مجروحان را در تختهاى بیمارستانها قتل عام مى کردند. فشار تحمل ناپذیر و بى پایان افکار عمومى، امریکا را وادار کرد تا شاه را تشویق به انتخاب یک نخست وزیر (شاپور بختیار) براى خنثى کردن نفوذ امام خمینى کند.

16 ژانویه 1979: شاه از ایران فرار کرد و به مصر رفت و یک دولت‏بى قدرت و مردمى بپاخاسته را در خیابانها رها کرد.

اول فوریه: امام خمینى با استقبالى بى سابقه به ایران آمد. امام دستور داد دولت موقت اسلامى تشکیل شود. پس از این که صدها نفر از اعضاى نیروى هوایى از امام حمایت کردند، یک پادگان نظامى تهران ناگهان مورد هجوم گارد شاهنشاهى قرار گرفت. انبوه مردم بى سلاح به تقاضاى کمک نیروى هوایى پاسخ دادند و گاردیها را مجبور به بازگشت‏به سربازخانه‏هایشان کردند. با پذیرفتن رهبرى امام خمینى از طرف بیشتر نیروهاى امنیتى، کلیه پاسگاههاى پلیس، زندانها، پایگاههاى ارتش و ادارات دولتى به تصرف انقلابیان در آمد.

11 فوریه: سرانجام رژیم شاه سقوط کرد.

16 فوریه: چهار نفر از محافظان شاه سابق تیرباران شدند.

اول مارس: امام خمینى تشکیل دولت اسلامى را اعلام کرد.

اول آوریل: هویدا نخست وزیر شاه اعدام شد.

5 ژوئیه: صنایع بزرگ خصوصى ملى شد.

پیروزى انقلاب اسلامى

9 ژوئیه: امام به استثناى جنایتکاران و شکنجه گران، دیگران را عفو کرد.

23 اکتبر: شاه سابق در یک بیمارستان نیویورک بسترى شد.

4 نوامبر: دانشجویان ایرانى در نیویورک علیه حضور شاه مخلوع در امریکا تظاهرات کردند.

سفارت آمریکا در تهران، معروف به "لانه جاسوسى" به وسیله دانشجویان پیرو خط امام تصرف شد. آنها 52 امریکایى را مدت 444 روز در مقابل تحویل شاه و برگرداندن داراییهاى دزدیده شده ایران، گروگان نگه داشتند.

6 نوامبر: بازرگان از نخست وزیرى استعفا داد.

23 نوامبر: وزارت خارجه و اقتصاد، کلیه بدهیهاى خارجى ایران را "کان لم یکن" اعلم کرد.

4 دسامبر: به دنبال رفراندم، قانون اساسى تصویب شد.

15 دسامبر: شاه سابق پس از این که نتوانست ‏به مکزیک برود، از امریکا عازم تبعید در پاناما شد.

4 ژانویه 1980: "کورت والدهایم" دبیرکل سازمان ملل به دنبال عدم موافقت ‏با تقاضایش براى ملاقات با گروگانهاى امریکایى، ماموریتش را در ایران ناتمام گذاشت.

17 فوریه: دبیرکل سازمان ملل تشکیل کمیسیونى براى بررسى فعالیتهاى شاه سابق را تکمیل کرد.

10 مارس: یک سخنگوى خط امام گفت وقتى کمیسیون سازمان ملل نتایج‏ بررسیهاى خود را انتشار داد و نشان داد که طرفدار ایران و درستکار است مى تواند به ایران برگردد و با گروگانها ملاقات کند.

مارس، مه: اولین انتخابات مجلس.

23 مارس: شاه سابق درست 24 ساعت قبل از این که قرار بود، ایران استرداد او را تقاضا کند، از پاناما به قاهره رفت.

9 آوریل: روابط دیپلماتیک امریکا با ایران قطع شد.

25 آوریل: حمله کوماندویى امریکا براى نجات گروگانها در یک طوفان شن کست‏خورد. امام خمینى گفت این ماموریت اقدامى احمقانه بود.

30 آوریل: مردان مسلح عرب، بیست ایرانى را در سفارت ایران در لندن گروگان گرفتند.

5 مه: نیروهاى امنیتى انگلیس به سفارت ایران در لندن حمله کردند و چهار نفر از پنج مرد مسلح را کشتند.

11 مه: گور رضاخان پدر شاه سابق در نزدیکى تهران ویران شد.

27 ژوئیه: شاه سابق در قاهره مرد.

11 اوت: محمد على رجایى نخست وزیر شد.

22 سپتامبر: عراق على رغم تعهد اعلام شده اش به منشور سازمان ملل و برخلاف عبارت اول ماده 33 منشور فوق که به حل مسالمت آمیز اختلافات بین دولتها اشاره کرده است، به ایران حمله کرد.

24 سپتامبر: عراق به آبادان و خرمشهر حمله کرد و پالایشگاه نفت آبادان را به آتش کشید.

2 نوامبر: مجلس چهار شرط پیشنهادى امام را براى آزادى گروگانهاى امریکایى تصویب کرد.

2 ژانویه 1981: در آخرین روز ریاست جمهورى کارتر گروگانهاى امریکایى آزاد شدند.

10 ژوئن: امام خمینى بنى صدر را از فرماندهى کل قوا خلع ید کرد.

20 ژوئن: استیضاح بنى صدر آغاز شد.

21 ژوئن: بنى صدر از ریاست جمهورى عزل شد.

28 ژوئن: 72 مقام برجسته کشور در انفجار دفتر حزب جمهورى اسلامى در تهران شهید شدند.

24 ژوئیه: محمدعلى رجایى به ریاست جمهورى انتخاب شد.

29ژوئیه: بنى صدر به فرانسه فرار کرد.

30 اوت: انفجار بمب، محمدعلى رجایى و جواد باهنر نخست وزیر او را به شهادت رساند.

29 سپتامبر: چهار تن از فرماندهان نظامى ایران در سقوط هواپیما کشته شدند.

اکتبر: آیت الله على خامنه اى به ریاست جمهورى انتخاب شد و میرحسین موسوى را به نخست وزیرى منصوب کرد.

28 مارس 1982: ایران در شدیدترین نبردهاى جنگ به پیروزیهاى با ارزشى دست‏یافت.

24 مه: نیروهاى انقلابى وارد خرمشهر شدند. بیشتر قسمتهاى ایران که در مراحل اولیه جنگ به تصرف عراق در آمده بود، بازپس گرفته شد.

14 ژوئیه: امام خمینى در پیامى از مردم عراق خواست قیام کنند و صدام را سرنگون نمایند. نیروهاى ایران به عراق حمله کردند و تا حدود پانزده کیلومترى بصره پیش رفتند.

اول اکتبر: با شروع سومین سال جنگ، ایران حمله علیه عراق را آغاز مى کند.

2 اکتبر: در یک انفجار تروریستى در تهران 60 نفر کشته و 700 نفر مجروح شدند.

11 ژوئن: عملیاتى براى آزادى قسمتهاى دیگرى از خاک ایران آغاز و 50 هزار سرباز عراق به اسارت در آمدند

22 ژوئیه: حمله ایران نیروهاى عراق را از حاج عمران در کردستان بیرون کرد.

آوریل 1984: انتخابات مجلس دوم انجام شد. حجت‏الاسلام هاشمى رفسنجانى 5/1 میلیون راى آورد.

12 ژوئن: "پرز دکوئیار" دبیرکل سازمان ملل از عراق خواست‏حمله به مناطق مسکونى ایران را قطع کند.

18 مارس 1985: نیروهاى ایران در حمله اى در شمال بصره از خطوط نیروهاى عراقى گذشته و جاده بغداد را به خطر انداختند.

14 اوت: آیت الله على خامنه اى براى بار دوم به ریاست جمهورى انتخاب شد.

19 فوریه 1986: نیروهاى ایران در یک حمله یازده روزه شبه جزیره فاو را گرفتند. عراق در این حمله از گاز خردل استفاده کرد.

2 ژوئیه: ایران شهر مرزى مهران را پس گرفت.

4 نوامبر: رسوایى ایران گیت، معامله امریکا براى تبادل اسلحه در برابر آزادى گروگانه برملا شد.

18 ژانویه 1987: نیروهاى ایران به بصره رسیدند.

17 ژوئیه: سفارت فرانسه در تهران تعطیل شد.

20 ژوئیه: شوراى امنیت‏سازمان ملل با قطعنامه 598 خواهان آتش بس فورى شد اما ایران که خواهان معرف عراق به عنوان متجاوز بود، آن را نپذیرفت.

31 ژوئیه: بیش از 400 زایر که 275 نفرشان ایرانى بودند، در مراسم حج‏به شهادت رسیدند.

29 سپتامبر: به دنبال رهگیرى هلیکوپترهاى امریکایى در تنگه هرمز و بازرسى کشتى ایران اجر; ایران کشتیهاى خود را در تنگه هرمز افزایش داد.

18 اکتبر: چهار ناوشکن امریکایى دو سکوى نفتى ساحلى ایران را با شلیک هزار گلوله به آتش کشیدند و خسارات سنگینى به آنها وارد کردند.

28 فوریه 1988: جنگ شهرها با شلیک 135 موشک به تهران تشدید شد.

17مارس: بمباران شیمیایى عراق بیش از پنج هزار نفر را در حلبچه کشت و متجاوز از هشت هزار نفر دیگر را به شدت مجروح کرد.

18آوریل: امریکا چند کشتى ایران را در خلیج فارس غرق کرد، هلیکوپترهاى توپدار امریکا در حمله عراق به فاو به کمک عراقیها رفتند.

2 ژوئن: هاشمى رفسنجانى رئیس مجلس، کفیل فرماندهى نیروهاى مسلح شد.

3 ژوئیه: ناو امریکایى به هواپیماى ایرباس مسافربرى ایران حمله کرد و 290 سرنشین آن را به شهادت رساند.

18 ژوئیه: ایران با بى میلى قطعنامه 598 را پذیرفت. امام خمینى گفت‏براى او این تصمیم کشنده تر از سرکشیدن زهر است.

20 اوت: آتش بس در جبهه ها و مذاکره بین ایران و عراق شروع شد. موسوى نخست وزیر گفت درهاى ایران به روى بازرگانى و نفوذ غرب بسته خواهد ماند.

15 فوریه 1989: امام خمینى اعلام کرد "سلمان رشدى" به خاطر کفرگویى در کتاب " آیه‏ هاى شیطانى" خود، باید کشته شود.

7 مارس: روابط دیپلماتیک انگلیس و ایران قطع شد.

19 مارس: رفسنجانى نامزد ریاست جمهورى شد.

24 آوریل: اعضاى کمیته اصلاح قانون اساسى انتخاب شدند.

23 مه: امام خمینى به علت‏خونریزى داخلى تحت عمل جراحى قرار گرفت.

3 ژوئن: امام خمینى درگذشت.

مسلم مدیا - چاپ لندن