ارزش معنوی دیگر که حکایت از مقام معنوی بالای حضرت معصومه سلام الله علیها دارد پاداش فراوانی است که بر زیارت آن حضرت مترتب است.
از آنجا که آن بانو در سه ضلع ولایت یعنی: فرزند و خواهر و عمه امام، قرار گرفته، چنان که در زیارتنامه آن حضرت میخوانیم: «السلام علیکِ یا بنت ولیّ الله، السلام علیک یا اُخت ولیّ الله، السلام علیک یا عمّة ولیّ الله.» از همان سه ضلع امامت نیز روایات فراوانی درباره پاداش زیارت آن حضرت نقل شده است. از جمله:
امام صادق علیه السلام فرمود: «فمن زارها وجبت له الجنّةُ(1)؛ پس هر کس او (فاطمه) را زیارت کند، بهشت بر او واجب میگردد.»
از امام رضا علیه السلام از فاطمه دختر موسی بن جعفر (علیهماالسلام) سؤال شد: فقال: من زارها فلهُ الجنّة(2)؛ هر کس او (فاطمه) را زیارت کند بهشت برای او خواهد بود.»
و امام جواد علیه السلام فرمود: «من زار عمّتی فلهُ الجنّه(3)؛ هر کس عمهام (فاطمه) را در قم زیارت کند برای او بهشت خواهد بود.»
به همین مضمون روایات متعددی از حضرات معصومین نقل شده است.
پینوشتها:
1- بحار الانوار، ج 48، ص 316، بیروت .
2- سفینة البحار، ج 2، ص 376.
3- هر کس معصومه را در قم زیارت کند مثل این است که مرا زیارت نموده، ناسخ التواریخ، ج 3، ص 68و ریاحین الشریعه، ج 5، ص 35.
علاوه بر روایات فراوانى که از پیشوایان معصوم پیرامون فضیلت زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام رسیده، هنگامى که یکى از محدثان برجسته قم، به نام «سعدبن سعد» به محضر مقدس امام رضا علیه السلام شرفیاب مىشود، امام هشتم خطاب به ایشان مىفرماید: «یا سعد عندکم لناقبر»؛ «اى سعد!از ما در نزد شما قبرى هست.» سعد مىگوید:
«فدایت شوم،آیا قبر فاطمه دختر(موسىبن جعفر)(علیهماالسلام) را مىفرمایید؟» مىفرماید: «نعم، من زارها عارفا بحقها فله الجنه»؛ «آرى، هر کس او را زیارت کند، در حالى که به حق او عارف باشد، بهشت از آن اوست.»
در این حدیث تعبیر «عارفا بحقها» بسیار تعبیر بلندى است که فقط در لسان حجج الهى چنین تعبیرى به کار مىرود. امام صادق علیه السلام در این رابطه مىفرماید:
«من زارها وجبت له الجنه»؛ «هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب گردد.» و در حدیث دیگرى آمده است: «ان زیارتها تعادل الجنه»؛ «زیارت او همسنگ بهشت است.» ادامه مطلب ...
اى دَهُم فرزند دلبند على |
کى شود بوسه زنم بر پاى تو |
جانثار مکتب پاک توایم |
در شب میلاد پر غوغاى تو |
---------
تویی آن آینه حسن خداوند کریم |
که عیان نور الهی زلقای تو بود |
--------
نام حسن، خُلق حسن، خو حسن |
آینهی حُسن خدا میرسد |
-------
زبوستان ولایت، گلی شکوفا شد |
گلی که باغ جنان، خرم از بهارش بود |
------
اگر چه مدت عمرش چو عمر گل، کم بود |
به فضل و علم، سرآمد به روزگارش بود |
امام حسن عسکری علیه السلام: «ان ابنی هو القائم من بعدی یجری فیه سنن الانبیاء: بالتعمیر و الغیبه حتی تقسو قلوب لطول الامد و لا یثبت علیالقول به الا من کتب الله عز و جل فی قلبه الایمان و ایده بروحمنه »
پس از من فرزندم قائم است و اوست که مانند پیامبران ، عمریدراز و غیبتخواهد داشت در غیبت طولانی او دلهایی تیره گردد .فقط کسانی در اعتقاد به او پای برجا خواهند ماند که خداوند عزو جل دل آنان را به فروغ ایمان ثابت و آنان را با مدد خویشموید گرداند .
امام حسن عسکری علیه السلام: « . . . لا ن طاعه آخرنا کطاعه اولنا و المنکر لا خرناکالمنکر لا ولنا اما ان لولدی غیبه یرتاب فیها الناس الا منعصمه الله عزوجل »
. . . فرمانبری از آخرین ما همچونفرمانبری از نخستین ماست و انکار آخرین ما بسان انکار نخستینماست . هان که فرزند من غیبتی خواهد داشت که مردم در آن دچارتردید خواهند شد مگر آن کسی که خدای عز و جل حفظش کند ..
امام حسن بن علی عسکری (ع) یازدهمین امام شیعیان، در سال 232 هجری به دنیا آمد و در هشتم ربیع الاول سال 260 رحلت کرد. آن حضرت پس از رحلت پدر، در سال 254، عهدهدار امامتشد و در سن بیست و هشتسالگی رحلت کرد.
زمانی که متوکل عباسی، امام هادی (ع) را به سامرا آورد، خانواده آن حضرت نیز همراه وی بودند. در تمام این مدت، امام عسکری (ع) نیز در سامرا بود و هم چنان تا رحلت در همین شهر زندگی میکرد. آن حضرت در این مدت تحت نظر حکومتبوده و به ایشان توصیه شده بود که همچون افراد تبعید شده، حضور مداوم خود را به اطلاع حکومتبرساند. افزون بر آن، بر وی بود تا هر دوشنبه و پنجشنبه در دار الخلافه حاضر شود.
ارتباط شیعیان با امام، بیشتر در میانه راه و یا از طریق خادمان ایشان صورت میگرفت. به شیعیان، توصیه شده بود که به صورت آشکار با امام تماسی نداشته باشند. امام به دلیل موقعیتخانوادگی و علمی خود، مورد احترام و علاقه مردم بودند. با این حال، این مانع از آن نبود که حکومت مزاحم ایشان نشود. یک بار در سال 256 در زمان مهتدی و بار دیگر در زمان معتز(به احتمال در سال 258) امام عسکری (ع) زندانی شدند. خبر دیگر حاکی است که امام در سال 259 هجری نیز در زندان بوده است.
اشاره کردیم که در این دوره، نظام وکالت، شیعیان بلاد مختلف را با امام مرتبط کرده بود. در برخی شهرها، عالمان برجستهای بودند که خود هادی مردم بوده مشکلات فکری آنها را حل میکردند. در این زمان، یکی از شناخته شده ترین چهرهها، فضل بن شاذان نیشابوری بود که مقام ارجمندی میان اصحاب ائمه و علمای شیعه داشت. شیعیان مشکلات علمی خود را به کمک آنها حل میکردند و در صورتی که نیاز به نظر امام بود، وکلای حضرت در هر منطقه آماده بودند تا از راههایی که میشناختند، نظر امام را جویا شوند. یکی از وکلای امام در ایران، علی بن مهزیار اهوازی بود که خود از محدثان بنام شیعه است. امام، به طور معمول، ضمن نامهای به شیعیان، وکیل خویش را معرفی میکرد و اگر کسی از وکلا، مرتکب خطایی میشد، شخص دیگری را به جای وی معین میکردند.
از نتایج نظام وکالت، انسجام میان شیعیان بود که پراکندگی آنها در شهرها، انحراف آنها را در پی داشت. شیعیان از دو سوی در معرض انحراف بودند. نخستخارج شدن از مذهب شیعه و دیگر گرایش به افراطیگری که در دوران امامان آخر، فعالتر از پیش عمل میکرد. قرار گرفتن شیعیان در مدار نظام وکالت، عامل مهمی برای جلوگیری از انحراف آنها بود.
آنچه درباره وکلای امامان (ع) موجب تعجب آمیخته با تاسف عمیق شده، آن که گاه و بیگاه میان وکلا، افرادی یافت میشدند که در مقابل اموالی که شیعیان به آنها میسپردند تا به امام برسانند، دچار وسوسه شده دستبه خیانت میزدند، و به همین سبب از طرف امام مورد لعن و سرزنش قرار گرفته و طرد میشدند. این امر تا بدانجا رسید که برخی از وکلا پس از رحلت امام، وفات او را انکار میکردند تا آن را بهانه قرار داده و از پرداخت پولهایی که نزد آنها جمع شده بود به امام بعدی طفره روند. اصولا میتوان همین پیشامدها را یکی از علل مهم پیدایش فرقههای انشعابی میان شیعیان دانست.
از نظر فقهی و حدیثی، این زمان، تالیفات زیادی از اصحاب امامان (ع) در دستبود که هر کدام مشتمل بر احادیثی در زمینههای کلام، فقه، تفسیر و سیره نبوی بود. این کتابها را اصل مینامیدند. کتابهای مفصل حدیثی در قرن چهارم، مانند کافی کلینی و آثار شیخ صدوق، با استفاده از این اصلها که در حدود چهار صد عدد بوده نگاشته شده است. درست در همین زمان، مؤلفان برجستهای در قم زندگی میکردند که آثار فراوانی در علوم مذهبی، ادبی، تاریخی و دائرة المعارفی داشتند. این نشانگر قوت علمی جامعه شیعه در قرن سوم هجری است.
کتاب تفسیری از امام عسکری (ع) بر جای مانده که مشتمل بر روایات فراوانی از آن حضرت در تفسیر آیات قرآنی میباشد. این افزون بر روایات فقهی است.