به هنگام سحر، امام حسین علیهالسلام به خوابى سبک فرو رفت
چون بیدار شد فرمود: یاران من! مىدانید هم اکنون در خواب چه دیدم؟
اصحاب گفتند: یابن رسول الله چه دیدى؟
فرمود: سگانى را دیدم که به من حمله مىکردند تا مرا پاره پاره کنند، و در میان آنها سگى دو رنگ را دیدم که نسبت به من از دیگر سگان وحشىتر و خون آشامتر بود!
گمان مىکنم آن مرا خواهد کشت مردى باشد ابرص! و در دنباله این خواب، جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را دیدم که تعدادى از اصحابش همراه او بودند و به من فرمود: فرزندم! تو شهید آل محمدى و اهل آسمانها و کروبیان عالم بالا از مژده آمدنت شادى مىکنند و امشب به هنگام افطار نزد من خواهى بود، شتاب کن و کار را به تأخیر مینداز! این فرشتهاى است که از آسمان فرود آمده است تا خون تو را گرفته و در شیشه سبز رنگى قرار دهد.
یاران من! این خواب گویاى آن است که اجل نزدیک و بى تردید هنگام رحیل و کوچ از این جهان فانى فرا رسیده است.
منبع: بحار الانوار 45/3.
پرسش:
فلسفه این که در روز عاشورا روزه گرفتن مکروه است چیست؟ دلیل آن چیست؟
وقتی برادران سنی را می بینم آنها می گویند روز عاشورا روزه گرفتن مستحب
است. این فرق به خاطر چیست؟
پاسخ:
چنانکه می دانید منابع استنباط احکام فرد شیعه و اهل سنت متفاوت است که شاید مهمترین تفاوت آن باشد که شیعیان قول ائمه (ع) را همانند قول پیامبر (ص) حجت می دانند. اما اهل سنت چنین باوری ندارند.
حکم روزه روز عاشورا نیز از مسائل فقهی است که هر گروه برای تبیین آن به ادله مورد استناد خود تمسک می جویند که درباره این مسئله دلیل عمده روایات است. با بررسی روایات موجود در منابع اهل سنت، به تعارض آشکار میان این روایات و وجود اضطراب و خدشه در متن بعضی از آنها بر می خوریم؛ در حالیکه بعضی از این روایات بر روزه این روز تاکید می کنند بعضی دیگر خلاف اینرا ثابت می کنند.
مثلا در صحیح مسلم، کتاب الصوم، صوم یوم عاشورا به نقل از ابن مسعود آمده است که: «قبل از نزول حکم روزه ماه رمضان، روز عاشورا را روزه می گرفتند اما پس از آن، روزه عاشورا ترک شد.» از طرف دیگر در بعضی از این روایات آمده است که اهل جاهلیت، عاشورا را روزه می گرفتند و پیامبر نیز به تبع آنها آن روز را روزه گرفت![1] در بعضی دیگر آمده که پیامبر فضیلت روزه عاشورا را نمی دانست اما پس از هجرت به مدینه از یهود یاد گرفت و به آن عمل کرد.[2]
به نظر شما امکان دارد پیامبر (ص) با آن علم لدنیش حکم مساله ای را نداند و آنرا از اهل کتاب بیاموزد!؟ ضمن اینکه در میان اهل کتاب چنین روزه ای وجود ندارد و اساسا آنها روزی به نام عاشورا نمی شناسند. تعارض مذکور و مطالب عجیب بعضی از این روایات، این احتمال را بسیار تقویت می کند که این روایات از محصولات بنی امیه است و آنها به خاطر سرور و شادی در عاشورا، استحباب روزه این روز را جعل کردند و کم کم این امر به یک سنت در میان اهل سنت تبدیل شد[3]. و این همان مطلبی است که در زیارت عاشورا آمده است؛ آنجا که میخوانیم: "اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنی امیه"، و نیز آنجا که "هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین صلوات الله علیه".
جالب آن است که در روایات اهل بیت به این نکته تصریح شده است و به همین دلیل شیعیان را توصیه کرده اند این روز را روزه نگیرند که بیشتر فقهای شیعه به استناد همین روایت حکم به کراهت روزه این روز کرده اند.
در روایتی آمده است که: "سئل الامام الرضا (ع) عن صوم یوم عاشورا، قال: عن صوم ابن مرجانه تسالنی ذلک یوم صامه الادعیاء من آل زیاد لقتل الحسین (ع) : از امام رضا (ع) درباره روزه روز عاشورا سوال کردند. حضرت فرمود: آیا از روزه پسر مرجانه سوال می کنید؟ روز عاشورا، روزی است که ناپاکان از آل زیاد به خاطر]سرور و شادی ناشی از[ کشتن امام حسین (ع) آنرا روزه گرفتند[4].
در حدیث دیگری، امام رضا (ع) می فرماید: "روز عاشورا، روز روزه نیست بلکه روز حزن و مصیبتی است که برای اهل آسمان و زمین و همه مومنان وارد شد و روز شادی و سرور پسر مرجانه و آل زیاد و اهل آتش است."
بنابر این ائمه (ع) به این دلیل که بنی امیه از روی سرور و شادی عاشورا را روزه می گرفتند، شیعیان را توصیه کرده اند در این روز روزه نگیرند و به عزاداری و سوگواری بپردازند و به همین دلیل است که اکثر فقهای شیعه حکم کرده اند که روزه گرفتن در روز عاشورا مکروه است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]صحیح بخاری، کتاب الصوم، ح 1794.
[2]همان، ح 1900، 3726 و 3727.
[3]البته لازم است که ذکر گردد بنی امیه به شکرانه کشتن امام حسین (ع) به روزه، بسنده نکردند و دستور دادند مساجدی را هم درست کنند و ... ر.ک: حماسه حسینی شهید مطهری ج 1، ص 122-123.
[4]تهذیب، 4/301.
وقتی نام عاشورا به گوش میرسد، آتش سوزناکی از غم، دل را در بر میگیرد و اشک، امان را میبرد. وقایع دردناک عاشورا تا بعد از ظهر که هنگامه شهادت امام حسین علیه السلام بود یکسری جنایات را به خود دید و از شهادت امام حسین (علیه السلام) به بعد سرزمین کربلا شاهد فجایع و جنایاتی خاص در مورد اهل بیت پیامبر بود.
سال 61 ه.ق عصر روز دهم محرم لشکر یزید بعد از این که امام حسین (علیهالسلام) را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خیمهها و آزار و اذیت خاندان نبوت زدند.
آن نامردان به سوی خیمههای حرم امام حسین (علیهالسلام) روی آوردند و اثاث و لباسها و شتران را به یغما بردند و گاه بانویی از آن اهلبیت پاک با آن بیشرمان بر سر جامهای در کشمکش بود و عاقبت آن لعنت شدگان الهی جامه را از او میربودند.(1)
دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و حریم او از خیمهها بیرون آمده و میگریستند و در فراق حامیان و عزیزان خود شیون و زاری مینمودند.
بعد از این اموال اهلبیت را با سر و پای برهنه و لباس به یغما رفته به اسیری گرفتند. و آن بزرگواران را از کنار پیکر امام حسین (علیهالسلام) گذراندند. وقتی نگاه اهلبیت به کشتهها افتاد فریاد کشیدند و بر صورت خود زدند.(2)
بعد از به اسارت گرفتن اهل بیت، عمر سعد ملعون در میان یارانش فریاد کشید: چه کسی حاضر است که اسب بر پشت و سینه حسین (علیهالسلام) بتازد! ده نفر داوطلب شدند و پیکر مطهر امام حسین(علیهالسلام) را با سمّ اسبان لگدکوب کردند.(3)
در عصر عاشورا عمر سعد سر مبارک امام حسین(علیه السلام) را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی نزد عبیداله بن زیاد به کوفه فرستاد و سرهای یاران و خاندان او را جمع کرده (که هفتاد دو سر بود) و به همراهی شمر بن ذیالجوشن و قیس بن اشعث به کوفه فرستاد.(4)
سپس کشتههای خودشان را جمع کرده و دفن نمودند ولی جنازه بی سر و زیر پای اسبان لگدکوب شده امام حسین (علیهالسلام) و یارانش تا روز دوازدهم محرم عریان در بیابان کربلا بود تا این که توسط قبیله بنیاسد و به راهنمایی امام سجاد (علیهالسلام) دفن شدند.(5)
شب یازدهم محرم را گویا اسرای اهلبیت در یک خیمه نیمسوخته سپری نمودند در این رابطه در مقاتل چیزی از احوال اهلبیت (علیهمالسلام) نقل نشده ولی میتوان تصور کرد که چه شب سختی را بعد از یک روز پر سوز و از دست دادن عزیزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خیمهها و اهانتها و ... داشتهاند.
عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور حرکت از کربلا به سوی کوفه را میدهد و زنان و حرم امام حسین (علیهالسلام) را بر شتران بیجهاز سوار کرده و این امانتهای نبوت را چون اسیران کفّار در سختترین مصائب و غم و غصه کوچ میدهند.(6)
شاعر عرب این مصیبت عظما را به رشته نظم در آورده:
"یصلى على المبعوث من ..."؛ این قضیه بسیار شگفتآور است که مردم بر پیغمبر مبعوث که از آل هشام است، تحیت و درود بر روح پاکش میفرستند و از طرف دیگر، فرزندان و خاندان او را به قتل مىرسانند!!(7)
در هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند. قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمیکنم لحظهای را که زینب دختر فاطمه (سلامالله علیها) را از کنار کشته بر خاک افتاده برادرش حسین عبور دادند که از سوز دل مینالید ... و امام سجاد (علیهالسلام) میفرماید: ... من به شهدا نگریستم که روی خاک افتاده و کسی آنها را دفن نکرده، سینهام تنگ شد و به اندازهای بر من سخت گذشت که نزدیک بود جانم بر آید و عمهام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد که بیتابی نکنم.(8)
(گویا اسرای کربلا را دوبار به قتلگاه میآورند، یک دفعه همان عصر روز عاشورا بعد از غارت خیمهها و به درخواست خود اسرا و یک بار هم در روز یازدهم محرم هنگام کوچ از کربلا و به دستور عمر سعد و این کار عمر سعد شاید به خاطر این بود که میخواست اهلبیت (علیهمالسلام) با دیدن جنازههای عریان و زیر آفتاب مانده شکنجه روحی به اسرا داده باشد.)
بعد از این که روز یازدهم محرم اسرا را از کربلا به سوی کوفه حرکت دادند به خاطر نزدیکی این دو به هم روز 12 محرم اسرا را وارد شهر کوفه نمودند گویا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازههای کوفه و بیرون شهر سپری کرده باشند.
در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد علیه امام حسین(علیهالسلام) و خارجی معرفی کردن آن حضرت، مردم کوفه از این پیروزی خوشحال میشوند و جهت دیدن اسرا به کوچهها و محلهها روانه میشوند و با دیدن اسرا شادی میکنند. ولی با خطابههایی که امام سجاد (علیهالسلام) و حضرت زینب(سلامالله علیها) و سایرین از اسرا ایراد میکنند و خودشان را به کوفیان و مردم میشناسانند و به حق بودن قیام امام حسین (علیهالسلام) اذعان میکنند شادی کوفیان را به عزا تبدیل میکنند.
در طول مدتی که در کوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حرکت میکردند سرها بالای نیزه بود و اسرا در کجاوهها جا داده شده بودند و آنان که خیال میکردند اسرا از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شدهاند، جسارت و اهانت میکردند، عدهای هم از نسب اسرا سؤال میکردند با این وضع وارد دارالاماره میشوند و در مجلس عبیدالله بن زیاد که حاکم کوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین، این ملعون جلوی چشم اسرا و مردم با چوبدستی به سر مبارک میزد و خود را پیروز میدان قلمداد میکرد و کشته شدن امام حسین (علیهالسلام) را خواست خدا قلمداد مینمود.(9) ولی با جوابهایی که از جانب حضرت زینب و امام سجاد (علیهماالسلام) میشنید بیشتر رسوا میشد.
پینوشتها:
1- ابی مخنف، اولین مقتل سالار شهیدان، ترجمه و متن کامل وقعة الطف، سیدعلی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنیالزهرا، چاپ اول 1380.
2- سید بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطُّفوف، تحقیق و تقدیم شیخ فارس تبریزیان، ص180.
3- شیخ عباس قمی، ترجمه نفس المهوم (در کربلا چه گذشت)، انتشارات مسجد مقدس جمکران، ص 485/ اولین مقتل سالار شهیدان، پیشین، ص349.
4- شیخ عباس قمی، همان، ص486، و شیخ عباس قمی، ص 351.
5- شیخ عباس قمی، همان، ص492/ اولین مقتل، پیشین، ص353.
6- شیخ عباس قمی، ترجمه نفس المهوم، ترجمه محمدباقر کسرهای، انتشارات جمکران، ص490/ ابی محنف، اولین مقتل سالار شهیدان، ص 351.
7- لهوف سید بن طاووس .
8- در کربلا چه گذشت، ص 492 و حسین نفس مطمئنه، محمدعلی عالمی، انتشارات هاد، ص 306.
9- ابن مخنف، اولین مقتل سالار شهیدان، ترجمه وقعة الطف، سید علی محمد موسوی جزایری، ص 361، و ترجمه نفسالمهموم، پیشین، ص 519.
شهدای کربلا از اولاد 'ابی طالب' که نام آنها در زیارت 'ناحیه' آمده، 17 نفر و از اولاد ابی طالب که نام آنها در زیارت 'ناحیه' نیامده، 13 نفر است که سه کودک نیز از بنی هاشم شهید شدند و از میان این 33 نفر، 10 نفر از فرزندان امیرالمومنین(ع)، چهار نفر از فرزندان امام حسن(ع)، سه نفر از فرزندان سیدالشهدا(ع)، 12 نفر از فرزندان عقیل و چهار نفر نیز از فرزندان جعفر بودند.
غیر از امام حسین (ع) و بنی هاشم، شهدایی که نام آنها در زیارت ناحیه مقدسه و برخی منابع دیگر آمده، 82 نفرند و غیر از آنان، نام 29 نفر دیگر در منابع متاخر آمده است.
تعداد شهدای کوفه و از یاران امام 138 نفر بود که 14 نفر از آنان را غلامان تشکیل می دادند.
شهدایی که سرهای آنها بین قبایل تقسیم و از کربلا به کوفه برده شد، 78 نفر بودند.
سیدالشهدا(ع) هنگام شهادت 57 سال سن داشتند. پس از شهادت آن حضرت در روز عاشورا 33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر، غیر از زخم های تیر بر بدن آن حضرت مشاهده شده و َ10 نفر بر پیکر مطهر امام حسین(ع) اسب تاختند.
امام حسین(ع) بر بالین هفت نفر از شهدا یعنی 'مسلم بن عوسجه'، 'حر'، 'واضح رومی'، 'جون'، 'عباس'، 'علی اکبر(ع)' و 'قاسم' پیاده رفتند.
در روز عاشورا 'علی اکبر(ع)'، 'عباس(ع)' و 'عبدالرحمن بن عمیر' را قطعه قطعه کردند و سر سه شهید را به جانب امام حسین (ع) انداختند که این سه نفر عبارتند بودند از: 'عبدالله بن عمیر کلبی'، 'عمرو بن جناده' و 'عابس بن ابی شبیب شاکری'.
مادر 9 نفر از شهدای کربلا در روز عاشورا حضور داشتند و شاهد شهادت پسران خود بودند.
اسامی این مادران عبارت است از: 'رباب' مادر 'علی اصغر(ع)'، حضرت زینب(س) مادر 'محمد' و 'عون'، 'رمله' مادر قاسم بن حسن، 'بنت شلیل جیلیه' مادر عبدالله بن حسن، 'رقیه' دختر امیرالمومنین (ع) و مادر 'عبدالله بن مسلم' و مادران 'محمدبن ابی سعیدبن عقیل'، 'عمروبن جناده'، 'عبداللّه بن وهب کلبی' بنا به روایتی که ثابت نیست 'لیلا' مادر علی اکبر(ع).
پنج کودک به نام های علی اصغر علیه السلام (عبدالله) شیرخوار امام حسین(ع)، 'عبدالله بن حسن'، 'محمدبن ابی سعیدبن عقیل'، 'قاسم بن حسن' و 'عمرو بن جناده انصاری' در کربلا شهید شدند.
پنج نفر از شهدای کربلا به نام های 'انس بن حرث کاهلی'، 'حبیب بن مظاهر'، 'مسلم بن عوسجه'، 'هانی بن عروه' و' عبداللّه بن بقطر عمیری' از اصحاب رسول خدا (ص) بودند.
همچنین َدر رکاب سیدالشهدا (ع) 15 غلام شهید شدند که این افراد عبارت بودند از 'نصر' و 'سعد' از غلامان امام علی(ع)، 'منجح' غلام امام مجتبی(ع)، 'اسلم' و 'قارب' غلامان امام حسین(ع)، 'حرث' غلام حمزه، 'جون' غلام ابوذر غفاری، 'رافع' غلام مسلم ازدی، 'سعد' غلام عمر صیداوی، 'سالم' غلام بنی المدینه، 'سالم' غلام عبدی، 'شوذب' غلام شاکر، 'شیب' غلام حرث جابری، 'واضح' غلامِ حرث سلمانی.
بر این تعداد، 'سلمان' غلام امام حسین(ع)، که در 'بصره' به شهادت رسید نیز باید اضافه شود.
'سواربن منعم' و 'موقع بن ثمامه صیداوی' دو نفر از یاران امام حسین(ع) بودند که در روز عاشورا اسیر و شهید شدند.
چهار نفر از یاران امام حسین (ع) نیز در کربلا پس از شهادت آن حضرت به شهادت رسیدند که اینان 'سعد بن حرث' و برادرش 'ابوالحتوف'، 'سوید بن ابی مطاع' (که مجروح بود) و 'محمد بن ابی سعیدبن عقیل' بودند.
هفت نفر شامل علی اکبر(ع)، 'عبدالله بن حسین'، 'عمروبن جناده'، 'عبدالله بن یزید'، 'عبیدالله بن یزید'، 'مجمع بن عائذ' و 'عبدالرحمن بن مسعود' در حضور پدر خود شهید شدند.
برخی زنانی که در کربلا حضور داشتند از دختران حضرت علی (ع) به نام های 'زینب'، 'ام کلثوم'، 'فاطمه'، 'صفیه'، 'رقه' و 'ام هانی' بودند و 'فاطمه' و 'سکینه' نیز دختران سیدالشهدا(ع) از حاضران در کربلا بودند و بقیه زن ها به نام های 'رباب'، 'عاتکه'، مادر 'محسن بن حسن'، دختر 'مسلم بن عقیل'، 'فضه نوبیه'، کنیز خاص امام حسین(ع) و مادر 'وهب بن عبدالله' در روز عاشورا در کربلا بودند.
پنج نفر از زنان خیام حسینی که به طرف دشمن بیرون آمده و حمله یا اعتراض کردند عبارتند بودند از: کنیز 'مسلم بن عوسجه'، 'ام وهب' زن 'عبدالله کلبی'، مادر عبدالله کلبی، زینب کبری(س) و مادر عمرو بن جناده بودند.
و تنها زنی که در کربلا شهید شد ام وهب همسر عبدالله بن عمیر کلبی بود.
برگرفته از: کتاب فرهنگ عاشورا نوشته حجت الاسلام جواد محدثی