رهبر عزیزمون تو نمازجمعه ی این هفته تاکید کردن رو این راهپیمایی پس همه بایدبریــــــــــــــــــــم
تو را چه زیبا سرود، خداوندِ کاینات، با واژههایی از جنس نور.
پروانه شاخساران آسمان! هر آنچه آینه، رو به رویت آغوش گشودهاند تا تو را در خویش تکرار کنند.
هر آنچه آسمان، به خاک افتادهاند تا گامهایت را به سجده ببوسند.
بزرگ مرد تاریخ! بهار از سر انگشتان تو به شکوفه مینشیند.
خورشید، از گوشه پیشانی بلندت طلوع میکند.
تو را با کدام کلماتِ محدود بخوانم که نمیگنجی، نه در کلام، نه در کلمه.
خورشیدی سرشار در دستهایت، ملائک به دست بوسیات مباهات میکنند.
سرشار از چشمه مهتاب!
هر چه پروانه بر گردنت بال میزنند، هر چه آسمان، رو به رویت دریچه میشود برای پرواز.
میآیی؛ ایوانِ کفر ویران میشود از ایمانِ چشمهایت.
شب، مچاله میشود زیرِ قبایِ گسترده آسمان، در روزی پایانناپذیر؛
آن چنان روشن که هزاران خورشید، گویی در آن به طلوع نشستهاند.
میآیی، وعده آمدنت را دهان به دهان از تورات تا انجیل کِل میکشند.
میآیی و حرا، روی دو زانو مینشیند و انتظار میکشد.
میآیی و مکه میپیچد در حریری از نور و رنگ.
میآیی و از گشتگاهِ آسمان، خورشید برایت میآورند، ملایک.
کعبه در پوست نمیگنجد.
تو را خدای بزرگ خلق کرده است از آبشارها و نور، که موج میزنی و میتابی.
تو را با کلماتی سبز باید سرود.
ای آخرین رسول خدا(ص) در زمین!
آمدی تا دهانِ حیرت گشوده آینهها،
آمدی تا دهانِ به حیرت گشوده آینهها، نامت را تکثیر کنند در همة زاویههای تاریخ.
دف میزنند و کل میکشند آمدنت را، هر آنچه پیش از تو سر در گریبانِ انتظار فرو برده بودند.
شهابهای سرگردان میچرخند حول نامت.
آیتالله جوادی آملی به پرسشهایی پیرامون مهدویت پاسخ گفته است.
* مسئله وجود مقدس امام زمان(عج) از نظر فلسفی چگونه توجیه میشود؟ آیا دلیل فلسفی بر اثبات وجود آن حضرت وجود دارد؟
درباره
وجود مبارک حضرت حجّت(عج) «برهان عقلی بر امکان» اقامه میشود؛ یعنی بر
اساس حکم عقل، ممکن است انسان کاملی عمر طولانی داشته باشد.
ما به
دیدن عمرهای کوتاه عادت کردهایم. اما اگر شخصی، از همه علل و عوامل طبیعی
آگاه باشد و آنچه برای او سودمند است، فراهم کند و از آنچه برای او زیانبار
است بپرهیزد، میتواند عمر طولانی داشته باشد. این مسئله خارق عادت است؛
نه خارق عقل. «معجزه» هم چیزی خارق عادت است، نه خارق عقل. علم نیز به چنین
چیزی راه نیافته است، زیرا علم به امور عادی راه دارد؛ نه امور غیر عادی.
کرامت نیز در امور خلاف عادت جاری است.
* حیات حضرت ولی عصر(علیهالسلام) از نظر علمی چگونه توجیه میشود؟
اول:
حیات طولانی امام زمان(علیهالسلام) بر خلاف عادت است، نه بر خلاف علّیّت؛
یعنی به طور عادی کسی نمیتواند، هزار یا ده هزار سال زندگی کند؛ اما به
صورت غیر عادی (خرق عادت) این کار ممکن است.
دوم: اگر بدانیم انسان
چیست و چه کسی بدن او را اداره میکند، اصلاً این پرسش برای ما مطرح
نمیشود؛ برای مثال برای عرفا و حکمای بزرگ، اصلاً چنین پرسش هایی مطرح
نمیشود.
بنده زمانی به دندانپزشک محترمی مراجعه کردم. او میگفت
دندان های بعضی صد سال سالم میماند و نمیپوسد؛ ولی اگر فولاد صد سال شب و
روز کار کند، فرسوده میشود. چون اگر فولاد و آهن فرسوده شود، دیگر چیزی
جایگزین آن نمیشود؛ امّا دندان انسان هر روز عوض میشود و هر روز سلول های
جدیدی جای سلول های مرده و قدیمی را میگیرد.
با این توضیح، همه
ذرات بدن در حرکت و تعویض است و روح آدمی همه حرکات این ذرات را تحت کنترل
دارد. حال اگر روح انسان کاملی، بر خلاف عادت (نظم عادی)، بهترین سلول ها
را جایگزین کند و دقیقترین کنترل ها را روی قسمت های مختلف بدن داشته
باشد، یک انسان کامل میتواند، میلیونها سال زنده بماند (این مطلبی است که
در علم پزشکی امروز به اثبات رسیده است).
مُلای رومی طی مثالی
میگوید: اگر شما روز یا شبی در کنار نهر روانی که آب آن به آرامی در حرکت
است، بنشینید و تصویر خورشید یا ماه را در آن ببینید، متوجه میشوید که
صدها عکس میآید و میرود و شما همچنان خیال میکنید که ساعت ها با عکس
نخست روبهرو بودهاید، در حالی که آینهها و عکس های متعدد، هر لحظه
میآمدند و میرفتند.
آب مبدَل شد در این جو چند بار ...... عکس ماه و عکس اختر برقرار
این بزرگوار در جای دیگر میگوید:
ای برادر تو همان اندیشهای ............. ما بقی تو استخوان و ریشهای
بنابراین،
اگر کسی روح و سلطه آن بر بدن خود را بشناسد، و سَیَلان، حرکات و تعویض
ذرات بدن را تحت کنترل روح بداند و نیز کمی با حکمت و عرفان آشنا شود، این
اشکال که چگونه یک انسان میتواند یک یا دو میلیون سال یا بیشتر بماند،
برای او مطرح نمیشود. اگر پیوند روح با خالق جهان هستی به اندازهای بود
که قدرت خاصی ما فوق قدرت افراد عادی یافت، میتواند همان طور که بدن خود
را میگرداند، خارج از بدن خود را هم اداره کند، زیرا خارج از روح او هم
حکم بدن او را دارد.
وجود مبارک امیرمؤمنان(ع) در خطبه قاصعه
نهجالبلاغه میفرماید: من در حضور پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم
بودم که مشرکان حجاز به پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم گفتند، اگر
تو پیامبری معجزهای (حسّی) بیاور تا تو را بپذیریم. آنگاه گفتند: دستور
بده نیمی از درختی که روبروی تو است، از نیمه دیگر جدا شود و به حضور تو
بیاید. حضرت فرمود: اگر این کار را انجام بدهم، ایمان میآورید؟ گفتند:
بلی. حضرت علی(علیهالسلام) در ادامه میفرماید: من دیدم که این درخت دو
نیم شد و نیمی از آن در جای خود ایستاد و نیم دیگر حرکت کرد و جلو آمد، به
طوری که شاخههای آن روی دوش ما قرار گرفت.
مشرکان گفتند: دستور بده
نیمه دیگر آن هم از جای خود حرکت کند و نزد تو بیاید. پیامبر اکرمصلی
الله علیه و آله و سلم این کار را هم انجام دادند. بعد گفتند: دستور بده دو
نیمه درخت به هم متصل شود و در جای اول قرار گیرد؛ با این همه، مشرکین باز
هم ایمان نیاوردند.
همه کرامات محال عادی هستند؛ نه محال عقلی که
محال عقلی (مانند 2×2=5) کرامت یا اعجازبردار نیست؛ به هر حال، حیات حضرت
ولیعصر(عج) محال عادی است؛ نه محال عقلی.
* دلیل قرآنی وجود حضرت حُجّت (عج) چیست؟
مرحوم
کلینی (رضوان اللّه علیه) در کتاب شریف کافی طی بابی از
ائمه(علیهمالسلام) نقل کرده است که به سوره قدر احتجاج کنید، زیرا در سوره
قدر آمده است، هر سال لیلة القدری دارد و فرشتگان در شب قدر، هر سال با
همراهی روح (جبرئیل سلام اللّه علیه)، همه احکام و امور را به زمین نازل
میکنند.
وقتی فرشتگان احکام و امور را به زمین میآورند، باید آن
را به کسی بسپارند، چون افراد عادی نمیتوانند میزبان فرشتگان باشند و
احکام صادره را تحویل بگیرند، پس تنها کسی که در روی زمین مهماندار
فرشتگان و تحویل گیرنده این امور و مقدّرات است، وجود مبارک ولی
عصر(علیهالسلام) است، بنابراین با توجه به روایاتی که مرحوم کلینی نقل
کرد، از نظر قرآن، در شب قدر که همه فرشتگان به همراهی جبرئیل(سلام اللّه
علیه) یا روح، مقدّرات امور را نازل میکنند، باید آن را به کسی بسپارند و
به او گزارش بدهند؛ گیرنده این امور وجود مبارک ولی عصر(ارواحنا فداه) است.
* چگونه میتوان امام زمان(عج) را شناخت؟
شناخت
بر دو قسم است: «شناخت تاریخی» و «شناخت واقعی» که از قسم نخست مهمتر
است. مسئله مهم این است که ما آن حضرت را به حقیقت بشناسیم و ایشان نیز ما
را ببیند؛ نه اینکه ما حضرت را ببینیم.
در زمان پیامبرصلی الله علیه
و آله و سلم (که مقامش از همه امامان بالاتر است) عده زیادی آن وجود مبارک
را میدیدند، اما خدای سبحان درباره آنها فرمود: «و تراهم ینظُرُون اِلیک و
هُم لایُبصرون»؛ آنها را میبینی که به تو مینگرند؛ ولی تو را نمیبینند.
اهل نظر هستند، اما اهل بصیرت نیستند. هنر این است که به گونهای باشیم که
وجود مبارک امام زمان(علیهالسلام) ما را ببینند.
در قرآن کریم
آمده است: خدا که بر همه چیز بصیر است، در روز قیامت به عدهای نگاه
نمیکند: «ولایُکلّمهم اللّه و لاینظرُ اِلیهم یومَ القیامةِ و لایزکّیهم» و
نگاه تشریفی خود را نسبت به عدهای اعمال نمیکند.
اگر ما در مسیر صحیح حرکت کنیم، آن حضرت ما را میبیند.
ربیع الاول سومین ماه قمری و از ماههای فرخنده برای شیعیان است، حادثه مهم و
تاریخی لیلة المبیت، هجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه، ولادت پیامبر
اکرم و امام جعفر صادق (ع) از جمله وقایع فرخنده این ماه مبارک هستند.
علت نامگذارى ماه ربیع الاول
ربیع
به معنى بهار از ماده رَبع است. علت اینکه به این ماه ربیع گفته مى شود
این است که در فصل بهار گیاهان تر و تازه اند و نامگذارى این ماه در فصل
بهار رخ داده است.
اعمال مشترک اول هر ماه
1ـ دعا
در
زمان دیدن هلال خواندن دعاى هلال وارد شده است و أقلش آن است که سه مرتبه
بگوید اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید:
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا.
بهترین دعاى زمان رؤیت هلال دعاى 43 «صحیفه سجادیه» است.
2ـ قرآن
خواندن هفت مرتبه سوره «حمد».
3ـ روزه
از
امورى که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم «علامه
مجلسى در «زادالمعاد» مى گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و
پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است.
4ـ نماز
شب
اول ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که: در هر رکعت پس از سوره
«حمد» سوره «انعام» را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر
ترسى و هر دردى ایمن گرداند.
روز اول ماه: خواندن نماز اول ماه که
آن دو رکعت است، در رکعت اول بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «توحید» و در رکعت
دوم بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «قدر» بخواند و بعد از نماز صدقه اى در
راه خدا بدهد، هر کس چنین کند سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال
گرفته است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حوادث الایام، وقایع الایام، مفاتیح نوین
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم / گفتا که از اعمال نیکت
سرفرازم
*
* * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * *
خدا کند که مرا با خدا کنی آقا / زقید و بند معاصی جدا
کنی آقا
دعای ما به در بسته می خورد ای کاش / خودت برای ظهورت دعا کنی
آقا
*
* * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * *
یا امام العصر ، ما
زان توایم / بندة انعام و احسان توایم
برنمیداریم سر از خاک درت / تا
ابد بر عهد و پیمان توایم
اسیر مانده ایم در بهانه های پاپتی / و میله های آهنین و عشق های ساعتی
حوالی نگاهمان دوباره صف کشیده است / صدای تیک تاک غم , شماره های صنعتی !
*
* * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * *
از نو شکفت نرگس چشم انتظاری ام / گل کرد خار خار شب بی قراری ام
تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو / دیدم هزار چشم در آیینه کاری ام
*
* * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * *
بهار عشق شکوفا نمی شود بی تو / بیا که غنچه ی دل وا نمیشود بی تو
بر آی از افق ای آفتاب صبح امید / که شب رسیده و فردا نمی شود بی تو
*
* * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * *
ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن / یـا ایّهـا العــزیز! أبانـا! قــبول کن
آهی در این بساط به غیر از امید نیست / یـا نـاامیدمــان ننـمـا یـا، قـبـول کن
*
* * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * *
دستم به دامانت در این آغاز فصل سرد / آخر سکوت تو غزل را می کشد برگرد
آوار غم بر شانه های شهر را بنگر / شعری بخوان آرامشی پیدا کند این درد
*
* * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * *
بهار بی گل نرگس شبیه پاییز است / و بـی تــو کلِ زمانهایمان غم انگیز است
بیا کـه منجمدانه قیام ممکن نیست / بیا که سهم زمین از بهار ناچیز است
*
* * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * *
وقتى بهسان خورشید از گوشهاى برآیى / روشن شود جهانى وقتى که تو بیایى
ماندم در انتظارت اى کوکب هدایت / بنما جمال خود را اى آیت خدایى
*
* * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * *
سر می نهم به پای تو یا صاحب الزمان / جان می کنم فدای تو یا صاحب الزمان
تقدیم میکنم سرو جان را ز فرط شوق / گر بشنوم صدای تو یا صاحب الزمان