انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

سیمای خدیجه (س) در قرآن

حضرت خدیجه

در این قسمت به آیاتی از قرآن پرداخته می شود که از نگاه احادیث و مفسران در باره حضرت خدیجه نازل شده و یا درارتباط با ایشان می باشند .  

خدیجه پاک و برگزیده...

و اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک علی نساء العالمین

آنسان که ملائکه گفتند : ای مریم خداوند شما را پاک گردانید و برگزید و نیز بر تمام زنان جهان هستی برتری داد )سوره آل عمران آیه 42(

مخاطب قرآن در این برتری کمال و پاکی حضرت مریم صلوات الله علیها می باشد لکن  با توجه به اینکه مفسرانی چون قرطبی طبرسی ابن کثیر و آلوسی بغدادی در ذیل تفسیر این آیه با استناد به کلامی از رسول الله صلی الله علیه و آله که فرمودند : فضلت خدیجه علی نساء امتی کما فضلت مریم علی نساء العالمین  یعنی خدیجه بر زنان امتم برتری یافت همانگونه که مریم بر زنان جهان برتری داشت و نیز در کلام دیگری که حضرت علی علیه السلام فرمودند که از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمودند : خیر نسائها مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد (تفسیر ابن کثیر ج 1 ص 323 ) یعنی بهترین زنان مریم دختر عمران و خدیجه دختر خویلد هستند گویای این واقعیت است که مصداق دیگر این آیه حضرت خدیجه صلوات الله علیها نیز می باشند

شما را بواسطه خدیجه رضی الله عنها بی نیاز نمود

بر استواری این ادعا احادیثی است که مفسران در ذیل تفسیر این آیه گزارش کرده اند و در آنها نام مبارک این بانوی کم نظیر جهان هستی بیان شده است چنانچه قرطبی می نویسد : ظاهر قرآن و احادیث اقتضا می کند که حضرت مریم از تمام زنان برتر و پس از آن فاطمه و سپس خدیجه و بعد آسیه باشد (تفسیر جامع الاحکام ج 4 ص 59 )

این سخن مفهوم کلامی است که از رسول الله علیه و آله گزارش شده است

نقش حضرت خدیجه در بی نیازی رسول الله از نظر مالی و...

ووجدک عائلا" فاغنی (سوره ضحی،آیه 8)

حضرت خدیجه(س)

و تو را فقیر الی الله یافت و سپس بی نیاز کرد

درتفسیر فرات کوفی با استناد به کلامی از ابن عباس خدیجه را عامل غنای رسول الله دانسته است .عن ابن عباس رضی الله عنه : ووجدک ضالا" عن النبوه "فهدی" الی النبوه "ووجدک عائلا" فاغنی" بخدیجه. (تفسیر فرات کوفی حدیث 730)

اگرچه برخی از مفسران (زمخشری در کشاف ج 4/768  و  علامه طباطبائی در المیزان ج 20/311 ) بی نیازی را اقتصادی دانسته اند لکن کلی بودن آیه و کلام امام رضا (ع) (در تفسیر صافی ج 4/342  و  کنز الدقایق ج 14/321) که فرمودند :  خداوند با مستجاب نمودن دعای حضرت ایشان را بی نیاز نمودند .می توان خدیجه (س) را عاملی بشری انسانی و مادی برای فراهم نمودن بستربی نیاز معنوی و مادی حضرت دانست .

و بر استواری این نتیجه کلام قرطبی است در تفسیر این آیه که می نویسد:شما را بواسطه خدیجه رضی الله عنها بی نیاز نمود.(تفسیر الجامع الاحکام ج 20/72)


سیره و سیمای حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

الف: شناسنامه خدیجه

حضرت خدیجه

حضرت خدیجه پانزده سال قبل از عام الفیل وشصت وهشت سال قبل ازهجرت نبوی در شهر مکه دیده به جهان گشود وپس ازشصت وپنج سال زندگی با شرافت وفضیلت سرانجام در تاریخ دهم رمضان سال دهم بعثت و سه سال قبل ازهجرت رسول خدا به مدینه به لقاءالله پیوست .

نام او خدیجه ،و کنیه اش «ام هند» نام پدرش « خویلد ابن اسد » ونام مادرش « فاطمه دخترزائدة بن الاصم»می باشد.1

پدر ومادر خدیجه با چند واسطه به « لویّ بن غالب» می رسد که جدّ اعلای پیامبر خداست و مادرمادر خدیجه «هاله» دختر عبدمناف از اجداد پیامبر اسلام است. بنابراین خدیجه هم از طرف پدر وهم از سوی مادرش با پیامبر اسلام هم نسب می باشد. 2

ب: ازدواج خدیجه

خدیجه به وسیله قرابت فامیلی با رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم ) از یک طرف و ملاحظه اخلاق حمیده او در بازرگانی ازطرف دیگر ، وشنیدن اخباررسالت از علمای یهود ونصاری ازسوی سوم ، عاشق دلباخته معنوی پیامبر بود  و گاهی در این را ه گریه می کرد ! و در شب هایی خواب به چشم اوفرو نمی رفت . ولذا مشکل خود را با پسر عمویش که عالم برجسته نصارا بود در میان گذاشت، او دعایی نوشت ، وخدیجه آن را زیر بالشش گذاشت و شبانه در عالم خواب پیامبر را دید ، وآینده برایش روشن شد ، و چون چشم برگشود دیگربه خواب نرفت و سرانجام کنیزش نفیسه دختر ــــ وبه قولی خواهرش را به سراغ پیامبر فرستاد و رسماً در خواست ازدواج کرد.3

خدیجه با تلاش پیگیروتمهید مقدمات عاقلانه ، به ویژه با تدبیر پسر عمویش، ورقة بن نوفل ، سرانجام به مقصود خود رسید ، و فرزندان هاشم را که ستارگان حجاز بودند به خانه خود جذب کرد ، آنان در حالی که رسول خدا را با تمام عزت واحترام در میان گرفته بودند ، برای اجرای عقد به حضور خدیجه رسیدند ، و خطبه عقد با یک برنامه جالب اجراشد وپس از مراسم ، یادگار عبدالله در کنار عمویش ابوطالب عازم خانه پیشین گشت ، ولی خدیجه همراه با مهرومحبت ویژه دامن محمد را گرفت و گفت « سیدی !إلی بیتک فبیتی بیتک و أنا جاریتک !؛ای مولایم ! بیا به خانه خودت ، خانه من خانه تواست ، و من نیز کنیز تو هستم .»4

خدیجه به این طریق زندگی مشترک خود را با آن حضرت شروع کرد .

درعصرجاهلیت که وجود زن پاکدامن بسیار کم بود، وبسیاری اززنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه به خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ، به عنوان « طاهره» [پاک سرشت وپاک روش]خوانده می شد

ج : القاب خدیجه قبل از اسلام

القاب خدیجه (سلام الله علیها ) قبل از اسلام بسیار بوده است که کتابهای بسیاری در مورد آن سخن رانده اند و از جمله القاب عبارتند از:

    1.حضرت خدیجه (سلام الله علیها )قبل از ولادت ، درکتاب آسمانی انجیل که بر حضرت عیسی نازل شد به عنوان ـ بانوی مبارکه و همدم مریم در بهشت » یاد شده است ، در آنجا که در توصیف پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ) خطاب به عیسی چنین آمده:

(نسله من مبارکة ، وهی مونس أمک فی الجنة)5

«نسل او از مبارکه (بانوی پربرکت) است که همدم مادرت مریم در بهشت می باشد »  

     2.درعصرجاهلیت که وجود زن پاکدامن بسیار کم بود، وبسیاری اززنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه به خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ، به عنوان « طاهره» [پاک سرشت وپاک روش]خوانده می شد.

    3 . ونیز شخصیت خدیجه در همان عصر آن چنان چشمگیر و مورد احترام خاص وعام بود که اورا با عنوان «سیده نسوان» [سرور زنان ] می خواندند.6

فصل دوم : فضایل خدیجه درقرآن و روایات

الف: ایمان و فداکاری خدیجه

خدیجه زنی با فضیلت ودارای کمالات علمی و معنوی بود ، ودر اثر معاشرت با پسر عمویش که عالمی دانا و دانشمند بود وبه رسالت پیامبر خدا در آینده ایمان داشت. می دانست که رسول خدا به پیامبری خواهد رسید.

حضرت خدیجه(س)

خدیجه ازعلمای دیگر یهود ونصارا نیز سخنانی در تأیید نبوت پیامبر شنیده بود، وازهمه مهم تر در سفر بازرگانی آن حضرت به سرزمین شام ازطریق غلامش« میسره» که همراه کاروان بود، اطلاعات زیادی از کرامات و معجزات آن بزرگوار شنیده وبر عشق وایمانش افزوده بود. لذا با ورقة بن نوفل رازدل گشود وخواهان وصلت با پیامبر شد .

همه اینها حاکی ازایمان خدیجه به رسالت پیامبر بود که سالها قبل ازبعثت آن حضرت اتفاق افتاده ، لذا پس از مبعوث شدن به رسالت الهی نخستین شخصی که به وی ایمان آورد خدیجه بود.7

امیر مؤمنان در «خطبه قاصعه»می فرمایند : روزی که رسول خدا به پیامبری رسید،نور اسلام  به هیچ خانه ای وارد نشد جز به خانه پیامبر وخدیجه که من سومین نفرآنان بودم که نور وحی و رسالت را می دیدم و عطر نبوت را استشمام می کردم .8

خدیجه ازنظر ایمان وعقیده به جایی رسیده بودکه خدا وپیامبر و ملائکه اورا دوست داشتند ،وبر ایمان اومباهات می کردند ، واو را افضل زنان پیامبر و جزء برترین زنان عالم و جهان معرفی می نمودند !

خدیجه زنی است که پیامبر خدا در حق او می گوید :ای خدیجه!خداوند متعال هر روز به وجود توچندین بار به ملائکه اش مباهات می کند .9

آری !خدیجه زنی بود که در اثر ایمان و فداکاری به جایی رسید که خداوند به اوسلام رساند . اونه تنها این همه ناملایمات را تحمل کرد،بلکه تمام تلخی های سیاسی واجتماعی آن روز را که قلب نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) را مجروح می ساخت ترمیم نمود ، و وی رادر ادامه سیرالهی اش یاری داد، ومایه آرامش شوهر گشت!

ب:خدیجه در قرآن

حضرت خدیجه نخستین ام المؤمنین است که در قرآن مجید به عنوان یکی از زنان پیامبر مورد توجه است، وبه طور شخصی نیز در سوره «ضحی» آیه هشتم به نام واوصاف او اشاره گردیده است.

قبلا خاطر نشان گردید که حضرت خدیجه قبل ازازدواج  با پیامبر ثروتمند ترین شخص جزیرة العرب بود، وحدود هشتاد هزار شتر داشت و کاروانهای تجارتی اوشب و روز در طائف ویمن وشام ومصر وسایر بلاد در حرکت بودند، برده های بسیار داشت، که به تجارت اشتغال داشتند.

حضرت خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه اموالش را قبل از اسلام وبعد از آن ، در اختیار پیامبر گذاشت ، تا آن حضرت هرگونه که خواست آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند، به گونه ای که پیامبر که فقیربود بی نیاز شد ، وخداوند درمقام بیان نعمتهای خود به پیامبر اکرم از جمله می فرماید:10

«و وجدک عائلا فأغنی ؛ خداوند تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود»11

این که نام وی درآدرس مذکور درقرآن مجید مورد عنایت قرار گرفته ، در تفسیرهای عامه و خاصه ودر روایات اهل بیت آمده است، و تصریح کرده اند که مراد از « بی نیازساختن پیامبر » مال و بخشش خدیجه بود که همه را در طبق اخلاص گذاشته وبرای پیشرفت دین مبین اسلام دراختیار پیامبر قرار داد.12

ج:خدیجه در روایات

در روایت اسلامی از طریق شیعه واهل تسنن نقل شده، اززبان پیامبر وامامان معصوم در شأن ومقام ارجمند ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) سخن فراوان با تعبیرات گوناگون به میان آمده است .

دراینجا نظرشما را به نمونه هایی ازآن گفتار جلب می کنم .

    1. پیامبر (صلی الله علیه و آله )فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت : ای رسول خدا!این خدیجه است ، هرگاه نزد تو آمد، براواز سوی پروردگارش واز طرف من ، سلام برسان:

«وبشرها ببیت فی الجنة من قصب لاصخب ولانصب »

 «و او را به خانه ای از یک قطعه (اززبرجد ) در بهشت که در آن رنج ونا آرامی نیست ، مژده بده »13

    2.پیامبر اکرم درتفسیر (آیه 27مطففین ) «عیناً یشرب بها المقربون ؛ همان چشمه بهشتی که مقربان از آن می نوشند»

     فرمود:

«المقربون السابقون؛رسول الله ، وعلی بن ابیطالب و الائمة، وفاطمه بنت محمد ؛»

«از مردان بسیاری به حد کمال رسیدند ، واز زنان به درجه آخر کمال نرسیدند مگر چهار زن که عبارتند از : آسیه ،مریم ، خدیجه ، فاطمه »14

    3.امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:

«سادات نساء العالمین اربع: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد وآسیه بنت مزاحم ومریم بنت عمران ؛ »

« سرور بانوان دو جهان چهار بانو است که عبارتند از :خدیجه ، فاطمه ، آسیه و مریم »15

پیام این روایات این است که به رازهای عظمت مقام این بانوی ارجمند پی ببریم ، وشایستگی های اورا بشناسیم، واز او درمسیر تکامل به عنوان برترین الگو، پیروی کنیم .

د:خدیجه همسر رسول خدا  در دنیا و آخرت

پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود:

«اشتاقت الجنة إلی أربع من النساء : مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم زوجة فرعون وهی زوجة النبی ،فی الجنة »

 «و خدیجه بنت خویلد زوجة النبی فی الدنیا وآلاخرة وفاطمه بنت محمد »16

بهشت مشتاق چهار زن است : 1ـ مریم دختر عمران 2ـ آسیه دختر مزاحم ـ همسر فرعون ، که همسر پیامبر در بهشت است . 3ـ خدیجه دختر خویلد همسر رسول خدا در دنیا وآخرت 4ـ فاطمه دختر محمد (صل الله علیه واله وسلم)

هـ :خدیجه درآئینه معراج پیامبر

طبق پاره ای ازنقل ها ، معراج پیامبر از خانه خدیجه (علیها سلام )آغاز شد و باز گشت آن نیز در خانه خدیجه روی داد.

روایت شده : امام باقر (علیه السلام ) فرمود: «جبرئیل مرکب براق را شبانه کنار درخانه خدیجه آورد و در آن خانه به محضر رسول خدا رسید ،آن حضرت را از خانه بیرون آورد و بر مرکب براق سوار نموده واز مکه به سوی بیت المقدس سیر داد...»

مطابق پاره ای از شواهد وقراین ، پیامبر هنگام مراجعت ازمعراج نیز در خانه خدیجه فرود آمد .17

برای اینکه به مقام درخشان حضرت خدیجه دررابطه با مسأله معراج پیامبر بیشترپی ببریم نظرشمارا به روایت زیر جلب می کنم .

سلام خدا بر خدیجه : ابوسعید خدری می گوید: رسول خدافرمود: وقتی که در شب معراج ، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد،هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم : «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: « حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرابه خدیجه برسانی »پیامبر (صلی الله علیه وآله) وقتی که به زمین رسید ، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کرد. خدیجه گفت «ان الله هو السلام ، وفیه السلام ، الیه السلام ، وعلی جبرئیل السلام ؛ همانا ذات پاک خدا سلام است، واز او است سلام ، وسلام به سوی او باز گردد و برجبرئیل سلام باد.»18

این مطلب بیانگر اوج مقام حضرت خدیجه در پیشگاه خدااست.

و:آوردن کفن از سوی خدابرای خدیجه

در کتاب «الخصائص الفاطمیه» نقل شده : طبق روایت مشهور هنگامی که حضرت خدیجه رحلت کرد، فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه نزد رسول خدا آوردند واین علاوه بر اینکه مایه برکت برای خدیجه بود،مایه تسلی خاطررسول خدا گردید. وبه این عنوان تقدیر وتجلیل جالبی از طرف خداوند؟ حضرت خدیجه به عمل آمد.

پیامبر اکرم پیکر مطهرحضرت خدیجه را با آن کفن پوشانید.سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلی بردند تا در کنار مادرش حضرت آمنه به خاک بسپارند . درآنجا قبری برای حضرت خدیجه آماده کردند، رسول خدا درمیان آن قبر رفت و خوابید ، سپس بیرون آمد وآن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد.19

خدایا!به عظمت مقام خدیجه (علیها السلام ) ما را ازشیوه زندگی سراسر درخشان اوبهره مند فرما ، و از شفاعتش در قیامت مسرور گردان .

محقق:عطیه تحقیقی

تهیه: گروه دین و اندیشه_شکوری

___________

پی نوشتها:

1- علی اکبر ، بابا زاده ، سیمای زنان در قرآن ، قم ، انتشارات لوح محفوظ،چاپ دوم ،1378،ص23

2- ر.ک ،شیخ عباس ،قمی ،سفینه البحار ، ج1،ص379

3 - رک:محمد تقی ، مجلسی: بحار الانوار ، بیروت ، مؤسسه الوفاء ،1404هجری قمری ، ج16، ص23

4 - رک:عباس ، قمی : سفینة البحار ،ج1،ص379

5 - رک : محمدتقی ،مجلسی: همان، ص352،ج21(استفاده ازCDجامع الاحادیث)

6- رک:ذبیح الله ،محلاّتی: ریاحین الشریعه ، تهران،دارالکتب الاسالمیة ، ج2،ص207،بی نا

7 - علی اکبر ، بابا زاده : سیمای زنان درقرآ« ، ص27

8 - رک:نهج البلاغه فیض الاسلام ، ص811

9- رک :علی اکبر ،بابا زاده ، تحلیل سیده فاطمه زهرا ، قم ، انتشارات دانش وادب ، چاپ ششم، 1382،ص37

10 - رک:محمد، محمدی اشتهاردی ،ص171،همان

11 - سوره ضحی (93)، آیه 8

12 - علی اکبر، بابا زاده : سیمای زنان در قرآن ، ص23

13 - رک: محمدتقی ، مجلسی :همان ، ج16،ص8

14- محمد، محمدی اشتهاردی : ص189

15 - رک:عبدالحمید ، معتزلی: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدیدمعتزلی ، قم بی نا ، 1404،هجری قمری،ج10،ص266

16 - رک: محمدتقی ، مجلسی:همان، ج43،ص53،54،(استفاده از CDجامع الاحادیث)

17 - رک:محمدتقی مجلسی،همان،ج43،ص216

18 - رک: محمدتقی مجلسی ، همان ج16،ص7

19- محمد، محمدی اشتهاردی ،

وفات حضرت خدیجه (س)

تسلیت

وفات جان گذار همسر با وفای رسول خدا صلی الله علیه و آله ، یاور و حامی مصطفی، همراه خاتم الانبیاء، نماد ایمان و تقوا، همسر عصاره هستی، سمبل صلابت و استواری، افتخار بانوان گیتی، بزرگ بانوی اسلام، حضرت خدیجه کبری بر تمام مسلمانان جهان، به ویژه بانوان ایران اسلامی تسلیت باد.

سلام بر خدیجه علیهاالسلام

سلام بر خدیجه کبری علیهاالسلام یاور و مونس دردها و تنهایی های پیامبر صلی الله علیه و آله . سلام بر او که از برترین زنان برگزیده خدا بود. سلام بر عبودیتش، بر اخلاص و صداقتش، بر پاکی و قداستش، بر ایثار و فداکاری اش و بر صبر و پایداریش. سلام بر آن لحظه ای که تصدیق رسالت نبوی کرد و سلام بر سراسر زندگی پرشورش که اطاعت از خدا و رسول خدا درآن موج می زد.

غم هجران

چشم ها گریان، سینه ها داغ دار و دیده ها نظاره گر لحظه ای بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله حامی و پشتیبان خود را از دست داد؛ یاوری که حضور او در کنار رسول اللّه صلی الله علیه و آله مایه آرامش خاطر ایشان بود و در همه حال، با رفتارو گفتار خود، خستگیِ آزار ابوجهل ها و ابولهب ها را ز تن پیامبر صلی الله علیه و آله می زدود.

در چنین روزی، روح بلند حضرت خدیجه علیهاالسلام از زمین خاکی پر کشید تا در اوج افلاک و درسایه رحمت خداوندی آرام گیرد. روح ملکوتی اش همواره قرین رحمت حق تعالی باد.

طلوع ستاره درخشان

55 سال پیش از بعثتِ رسول مکرّم اسلام در جزیرة العرب و سرزمین مکه که بر اثر دوری از مکتب پیامبران و حاکمیت جهل و جاهلیت، از ارزش ها و اصول اخلاقی اثری نبود وهمه جا آکنده از تبعیض، ستم، ناپاکی، اختلاف و جنگ بود، دختری دیده به جهان گشود که «خدیجه» نام گرفت. پدرش «خُویْلَد» و مادرش «فاطمه دختر زائده» بود.

پسر عمو

گاه خدیجه، پیامبر صلی الله علیه و آله را پسر عمو خطاب می کرد؛ زیرا سلسله نسب حضرت خدیجه علیهاالسلام از پدر، در جدّ چهارم با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به هم می رسد واز طرف مادر نیز در جدّ هشتم با همدیگر مشترک اند.

بهترین انتخاب

خدیجه، ای هم درد غربت های رسول خدا صلی الله علیه و آله ، تو نوری بودی که در تاریکی و ظلمت جاهلیت درخشیدی و به همه تعصبات آن عصر ننگین پشت پا زدی. اخلاق نیک و امانتداری جوانی پاک، تو را به سویش کشاند و بزرگان و ثروت مندان قریش را از خود راندی و غرق در دریای فضایل آن وجود ملکوتی گردیدی. اطرافیان زبان به ملامتت گشودند و تحقیرت کردند ولی تو، هم چون کوهی استوار و با قلبی لبریز از عشق به محمد صلی الله علیه و آله بر این زخم زبان ها صبرو مقاومت پیشه و بر این انتخابت که برترین و بهترین بود، پافشاری و از آن دفاع کردی.

شخصیت ادبی حضرت خدیجه علیهاالسلام

از ویژگی های بارز حضرت خدیجه علیهاالسلام بهره مندی از عقل، هوش و تدبیری سرشار بوده است. در عصر جاهلیت که جهل همه جا را فرا گرفته بود و زنان از بیش تر مزایای زندگی محروم بودند، حضرت خدیجه علیهاالسلام دارای کمال، عقل و شخصیت ادبی در سطح بالایی بود؛ چنان چه اشعار سرشار از ظرافت ادبی و معنوی او در شأن رسول خدا صلی الله علیه و آله که حدود پانزده سال پیش از بعثت سروده شده، شاهد گویایی بر این مطلب است. او در یکی از اشعار خود در شأن رسول اکرم صلی الله علیه و آله چنین گفته است: «اگر من روز را در میان همه نعمت ها به شب رسانم و دنیا و سلطنت شاهان بزرگ ایران و کسری ها همیشه برای من باشد، اگر دیدگانم به تماشای چشمان تو نپردازند، تمامشان برای من به اندازه بال پشه ای ارزش ندارد».

ماجرای ازدواج

امانت داری، راست گویی و ویژگی های الهی محمد صلی الله علیه و آله زبان زد همه مکّیان شده بود؛ به این جهت حضرت خدیجه علیهاالسلام ، علاقه عجیبی به ایشان پیدا کرد. از سویی نیز از پسر عمویش وَرَقَةِ بنِ نَوْفِل که از دانشمندان مسیحی بود ـ اطلاع یافت که در مکه پیامبری ظهور می کند که خورشید وجودش عالم تاب خواهد شد. نشانه های این پیامبر در وجود مبارک محمد صلی الله علیه و آله آشکار بود.

حضرت خدیجه علیهاالسلام که در آن زمان ثروتش را در تجارت به کار انداخته بود، به پیشنهاد ابوطالب، محمد صلی الله علیه و آله را با کاروان تجاری به شام فرستاد. در این سفر، «مَیْسَره» غلام خدیجه علیهاالسلام نیز حضرت محمد صلی الله علیه و آله را همراهی کرد و پس از بازگشت پُر سود کاروان به مکه، خدیجه علیهاالسلام پیشنهاد ازدواج به ایشان داد و محمد صلی الله علیه و آله با مشورت عموهایش قبول کرد و به این ترتیب، خطبه عقد محمد صلی الله علیه و آله و خدیجه علیهاالسلام توسط حضرت ابوطالب جاری شد.

نخستین زن مسلمان

پانزده سال از زندگی زیبا و سراسر صفا و صمیمیت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و خدیجه علیهاالسلام می گذشت که آن حضرت در «غار حرا» به پیامبری مبعوث شدند. حضرت خدیجه علیهاالسلام اولین بانویی بود که به ایشان ایمان آورد و رسالتش را پذیرفت؛ از این رو رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «پیشتاز زنان جهان در ایمان به خدا و محمد صلی الله علیه و آله ، خدیجه علیهاالسلام است». پس از آن، حضرت خدیجه علیهاالسلام یاور رسول خدا صلی الله علیه و آله در برپایی و رشد و توسعه دین اسلام بود و آن حضرت را در سختی ها و مصایب تبلیغ دین همراهی می کرد.

افتخارات

حضرت خدیجه علیهاالسلام یکی از شخصیت های برجسته تاریخ اسلام است که با ایمان، اخلاص و ویژگی های الهی خویشْ توانست افتخارات بسیاری در صفحات تاریخ ثبت کند. از افتخارات والا و ارزش مند وی همین بس که ایشان همسر اشرف مخلوقات عالم، حضرت محمدمصطفی صلی الله علیه و آله ، مادر حضرت زهرا علیهاالسلام بزرگْ بانوی سراسر تاریخ و نیز مربی حضرت علی علیه السلام و بسان مادری برای آن حضرت بود.

در محضر خدیجه علیهاالسلام

خدیجه ای تجلی خوبی ها، در آیینه وجودت که سراسر پاکی و زیبایی است، عشق، ایمان، فداکاری، استواری و ایثار را به نظاره نشسته ایم تا توشه ای از دریای بی کران اوصاف الهی ات برگیریم. تو به ما آموختی که با وجود ثروت و مقام مهم می توان اسیردنیا و مادیات آن نشد، بلکه آن را در جهت پیشبرد اهداف والای انسانی به کار برد. ما آموختیم که می توان با وجود محیط زشت و ناپاک اطراف، الهی و پاک زیست. تونوری بودی که در تاریکی و ظلمت جاهلیت درخشیدی تا چراغی فرا راه دیگران باشی. تو به ما یاد دادی که می توان هم چون شمع سوخت و به دیگران روشنایی بخشید.

منزلت خدیجه علیهاالسلام نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله احترام و ارزش خاصی برای حضرت خدیجه علیهاالسلام قائل بودند و بارها شأن و مقام ارزش مند و والای ایشان را یادآوری می کردند. از جمله می فرمودند: «برترین بانوان بهشت عبارتند از: مریم دختر عمران، آسیه دختر مُزاحِم، خدیجه دختر خَوَیْلِد و فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله ».

بعد از رحلت حضرت خدیجه علیهاالسلام ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بسیار از او یاد می کردند، چنان چه یکی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله گفته است: «رسول خدا صلی الله علیه و آله از خانه بیرون نمی رفت، مگر اینکه خدیجه را یاد می کرد و او را به نیکی ستایش می نمود». نیز نقل شده که هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله گوسفندی ذبح می کرد، می فرمود: «این قربانی را برای دوستان خدیجه علیهاالسلام بفرستید؛ زیرا من دوستان خدیجه را نیز دوست دارم».

در تنگنای محاصره

هنگامی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پس از سه سال دعوت پنهانی، به امر خداوند مأمور به دعوت آشکار و گسترش دامنه پیام الهی خود شد، ندای دعوتشْ طوفان خشمِ جاه طلبان و گردن کشان را برانگیخت از این رو، کافرانْ آنان را از شهر بیرون کرده و به «شِعبِ ابی طالب» روانه ساختند و درتنگنای محاصره اقتصادی قرار دادند. شدت این محاصره به قدری بود که یا از گرسنگی بمیرند و یا به سوی بت پرستان و خدایانشان باز گردند. هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله با یارانش از شهر بیرون می رفتند، خدیجه نیز بدون ذره ای تردید با آنان همگام شد. او در طول این سه سال، هزینه محاصره شدگان را به عهده گرفته بود و هراز چندگاه مایحتاج آنان، از اموال خدیجه علیهاالسلام و مخفیانه به شعب ابی طالب می رسید.

مباهات امامان

امامان معصوم علیهم السلام در موارد متعدد به وجود بانوی ارج مند جهان، حضرت خدیجه علیهاالسلام ، مباهات و افتخار کرده اند. مثلاً امام حسین علیه السلام روز عاشورا، در ضمن خطبه ای که خود را به دشمن معرفی می کرد، فرمود: «شما را به خدا سوگند، آیا می دانیدکه جده من خدیجه علیهاالسلام دختر خویلد است». یا امام سجاد علیه السلام در مجلس یزید در دمشق، در فرازی از سخن رانی اش، خود را چنین معرفی می کند که: «من پسر خدیجه بانوی بزرگ اسلام هستم». هم چنین در دعای ندبه هنگامی که امام عصرمان را یاد می کنیم، چنین می خوانیم: «کجاست پسر پیامبر برگزیده اسلام صلی الله علیه و آله و پسر علی پسندیده علیه السلام و پسر خدیجه والا مقام علیهاالسلام ».

سلام خدا بر خدیجه علیهاالسلام

یکی از وقایع بسیار مهم زندگی درخشان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله موضوع معراج ایشان از مکه به بیت المقدس و از آن جا به آسمان هاست. در این سفر آسمانی بود که جبرئیل سلام خداوند را توسط رسول اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت خدیجه علیهاالسلام رساند. ابوسعید خِدْری دانشمند بزرگ اسلام در این باره می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در شب معراج، هنگام بازگشت به جبرئیل گفتم: آیا حاجتی داری؟ گفت: «حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه علیهاالسلام برسانی».

القاب حضرت خدیجه

حضرت خدیجه علیهاالسلام پیش از ولادتْ در کتاب آسمانی انجیل که بر حضرت عیسی نازل شد، به عنوان «بانوی مبارکه» و هم دم مریم در بهشت یاد شده است. هم چنین درعصر جاهلیت که بسیاری از زنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه علیهاالسلام به خاطر قداست وپاکی به عنوان «طاهره» یعنی پاک سرشت و پاک روش خوانده شد. از سویی نیز شخصیت خدیجه علیهاالسلام آن چنان چشم گیر بود که اورا به عنوان «بانوی بانوان» و «سرور زنان» می خواندند. لقب دیگر آن حضرت «کبری» است که به معنی «ارج مند و والا مقام» می باشد.

تجسم حقیقت

خدیجه علیهاالسلام ، تجسم حقیقت و نماد مسلمان کامل، و تسلیم محض خدا ورسولش بود. وی که به تمام صفات والای انسانی آراسته بود، از هیچ اقدامی در یاری رسول خدا کوتاهی نمی کرد و در این راه، نه تنها اموال، بلکه همه هستی خویش را در طبق اخلاص گذاشت. وی باسلاح ایمان به حقیقت اسلام و تقوای الهی، در برابر تندباد حوادث و سختی ها، نستوه و پایدار ایستاد و ذره ای از اخلاص و ایمانش کم نشد. سزاوار است امروز که روز وفات آن حضرت است، اعمال و رفتار الهی اش را سرلوحه کارهای خود قرار دهیم و از زندگی سراسر پربار ایشان، درس جاودانگی بیاموزیم.

فرزندان

بنابر نقل مشهور، حضرت خدیجه از پیامبر علیهاالسلام دارای شش فرزند به نام های قاسم، عبداللّه ـ که با لقب طیب و طاهر نیز خوانده می شد ـ، زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه زهرا علیهاالسلام است. قاسم پیش از بعثت در مکه از دنیا رفت و عبداللّه نیز که پس از بعثت به دنیا آمده بود، در مکه درگذشت.

رحلت

پس از پایان محاصره اقتصادی پیامبر صلی الله علیه و آله و یارانش در شعب ابی طالب، چندی نگذشت که ابوطالب و خدیجه علیهاالسلام هر دو با فاصله چند روز در بستر بیماری افتادند. طبق پاره ای از روایات، ابوطالب علیه السلام دو ماه پس از آزادی ازمحاصره از دنیا رفت و پس از سه روز و به نقلی 35 روز، در دهم رمضان سال دهم هجرت، حضرت خدیجه علیهاالسلام نیز دار فانی را وداع گفت. مرقد مطهر آن حضرت در قبرستان حَجون در بالای شهر مکه قرار دارد که امروز به نام «قبرستان مُعَلّی» معروف است.

سال اندوه

در سال دهم هجرت و به فاصله چند روز، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دو یار مخلص و توانای خود، حضرت خدیجه علیهاالسلام و ابوطالب علیه السلام را از دست داد ودر سوگ آن دو سخت گریست و احساس تنهایی کرد. با رحلت دو یار با وفا و پشتیبان خستگی ناپذیر محمد صلی الله علیه و آله ، حضرت آن سال را عامُ الحُزن یا سال غم واندوه نامیدند.

پریشانی پیامبر صلی الله علیه و آله در فراق خدیجه علیهاالسلام

چند روزی از رحلت جان سوز دو یار مهربان پیامبر صلی الله علیه و آله ، حضرت خدیجه علیهاالسلام و حضرت ابوطالب علیه السلام نمی گذشت، که کافران جرأت بیش تری یافتند. روزی هنگام عبور پیامبر صلی الله علیه و آله از کوچه های مکه، ناگاه یکی از مزدوران بت پرست، ظرفی پر از خاکروبه بر سر و روی آن حضرت ریخت و پیش از آن و زمانی که خدیجه علیهاالسلام بود، وقتی چنین حوادث تلخی برای پیامبر صلی الله علیه و آله رخ می داد و به خانه باز می گشت، خدیجه با کمال مهر و محبت، سر و صورت آن حضرت را می شست و رفتار پر عطوفت حضرتش، مرهمی بر زخم های پیامبر صلی الله علیه و آله بود. ولی اینک که پیامبر صلی الله علیه و آله به خانه بازگشتند و جای خالی خدیجه علیهاالسلام را نگریستند بسیار رنجیده خاطر شدند. در این هنگام یکی از دختران آن حضرت در حالی که می گریست، ظرف آبی آورد تا سر و روی پدر را بشوید که رسول اکرم صلی الله علیه و آله به او فرمود: «دخترم، گریه نکن که خداوند گزند دشمن را از پدرت دفع خواهد کرد».

اوصاف امام زمان

در اینجا به ذکر پاره اى عناوین و صفات که در ضمن زیارتهاى مختلفه و ادعیه مربوط به حضرت مهدى (عج) مورد تصریح قرار گرفته است اشاره داریم، با این امید که دقّت و تأمّلى در آنها، ما را با شئونات مختلفه آن بزرگوار آشنا ساخته و مقاماتى را که غالباً از لسان معصومین(ع) در ضمن این دعاها و زیارتها براى امام دوازدهم(ع)بر شمرده شده براى مان روشن تر سازد.

قابل ذکر اینکه تمام این عناوین و اوصاف بطور خاص در مورد حضرت مهدى(ع)وارد گردیده، اگرچه بسیارى از آنها در مورد سایر امامان بزرگوار اسلام(ع)نیز مى تواند مصداق داشته باشد.

 

بقیّة اللّه: باقیمانده خدا در زمین.

خلیفة اللّه: جانشین خدا در میان خلایق.

وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى که اولیاى حق رو به او دارند.

باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى که خدا جویان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مى کنند.

داعى اللّه: دعوت کننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستین هدایت الى اللّه.

سبیل اللّه: راه خدا، که هرکس سلوکش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاکت نخواهد داشت.

ولى اللّه: سر سپرده به ولایت خدا و حامل ولایت الهى، دوست خدا.

حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن کس که براى هدایتِ در دنیا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مى کنند.

نور اللّه: نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر کننده همه معارف و حقایق توحیدى، مایه هدایت رهجویان.

عین اللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در مراقبت کردار بندگان.

سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران.

خاتم الاوصیاء: پایان بخش سلسله امامت، آخرین جانشین پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم).

علم الهدى: پرچم هدایت، رایت همیشه افراشته در راه اللّه، نشان مسیر حقیقت.

سفینة النّجاة: کشتى نجات، وسیله رهایى از غرقاب ضلالت، سفینه رستگارى.

عین الحیوة: چشمه زندگى، منبع حیات حقیقى.

القائم المنتظر: قیام کننده مورد انتظار، انقلابى بى نظیرى که همه صالحان چشم انتظار قیام جهانى اویند.

العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود.

السیف الشاهر: شمشیر کشیده حق، شمشیر از نیام بر آمده در اقامه عدل و داد.

القمر الزّاهر: ماه درخشان، ماهتاب دلفروز شبهاى سیاه فتنه و جور.

شمس الظلاّم: خورشید آسمان هستى ظلمت گرفتگان، مهر تابنده در ظلمات زمین.

ربیع الأنام: بهار مردمان، سر فصل شکوفایى انسان، فصل اعتدال خلایق.

نضرة الأیّام: طراوت روزگار، شادابى زمان، سرّ سرسبزى دوباره تاریخ.

الدین المأثور: تجسّم دین، تجسید آیین بر جاى مانده از آثار پیامبران، خودِ دین، کیان آیین، روح مذهب.

الکتاب المسطور: قرآن مجسّم، کتاب نوشته شده با قلم تکوین، معجزه پیامبر در هیئت بشرى.

صاحب الأمر: دارنده ولایت امر الهى، صاحب فرمان و اختیاردار شریعت.

صاحب الزمان: اختیار دارِ زمانه، فرمانده کل هستى به اذن حق.

مطهّر الأرض: تطهیر کننده زمین که مسجد خداست، از بین برنده پلیدى و ناپاکى از بسیط خاک.

 ناشر العدل: برپا دارنده عدالت، بر افرازنده پرچم عدل و داد در سراسر گیتى.

مهدى الامم: هدایتگر همه امّت ها، راه یافته راهنماى همه طوایف بشریت.

جامع الکَلِم: گردآورنده همه کلمه ها بر اساس کلمه توحید، وحدت بخش همه صفها.

ناصر حق اللّه: یاریگر حقِ خدا، یاورِ حقیقت.

دلیل ارادة اللّه: راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى، راه بلد و راهبر انسانها در راستاى اراده خداوند.

الثائر بأمر اللّه: قیام کننده به دستور الهى، بر انگیخته به فرمان پروردگار، شورنده بر غیر خدا به امر خدا.

محیى المؤمنین: احیاگر مؤمنان، حیاتبخش دلهاى اهل ایمان.

مبیر الکافرین: نابود کننده کافران، درهم شکننده کاخ کفر، هلاک کننده کفار.

معزّ المؤمنین: عزّت بخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ایمان.

مذلّ الکافرین: خوار کننده کافران، درهم شکننده جبروتِ کفر پیشگان.

منجى المستضعفین: نجات دهنده مستضعفان، رهایى بخش استضعاف کشیدگان.

سیف اللّه الّذى لاینبو: شمشیر قهر خدا که کندى نپذیرد.

میثاق اللّه الّذى أخذه: پیمان بندگى خدا که از بندگان گرفته شده.

مدار الدهر: مدار روزگار، محور گردونه وجود، مرکز پیدایش زمان.

ناموس العصر: نگهدارنده زمان، کیان هستى دوران.

کلمة اللّه التامه: کلمه تامّه خداوند، حجّت بالغه الهى

تالى کتاب اللّه: تلاوت کننده کتاب خدا، قارى آیات کریمه قرآن.

وعداللّه الّذى ضمنه: وعده ضمانت شده خدا، پیمان تخلّف ناپذیر الهى.

رحمة اللّه الواسعة: رحمت بى پایان خدا، لطف و رحمت بى کرانه پروردگار رحمت گسترده حق.

 حافظ اسرار رب العالمین: نگهبان اسرار پروردگار، حافظ رازهاى ربوبى.

معدن العلوم النبویّه: گنجینه دانش هاى پیامبرى ـ خزانه معارف نبوى.

نظام الدین: نظام بخش دین.

یعسوب المتقین: پیشواى متقین.

معزّ الاولیاء: عزت بخش یاران.  

مذلّ الأعداء: خوار کننده دشمنان.

وارث الانبیاء: میراث بر پیامبران.

نور ابصار الورى: نور دیدگان خلایق.

الوتر الموتور: خونخواه شهیدان.

کاشف البلوى: بر طرف کننده بلاها.

المعد لقطع دابر الظلمه: مهیّا شده براى ریشه کن کردن ظالمان.

المنتظر لاقامة الأمت و العوج: مورد انتظار براى از بین بردن کژیها و نادرستى ها.

المترجى لازالة الجور و العدوان: مورد آرزو براى بر طرف کردن ستم و تجاوز.

المدّخّر لتجدید الفرائض و السنن: ذخیره شده براى تجدید واجبات و سنن الهى.

المؤمّل لاِحیاء الکتاب وحدوده: مورد امید براى زنده ساختن دوباره قرآن و حدود آن.

جامع الکلمة على التقوى: گرد آورنده مردم بر اساس تقوى.

السبب المتصل بین الأرض و السماء: واسطه بین آسمان و زمین، کانال رحمت حق بر خلق.

صاحب یوم الفتح و ناشررایة الهدى: صاحب روز پیروزى و بر افرازنده پرچم هدایت.

مؤلف شمل الصلاح و الرضا: الفت دهنده دلها بر اساس رضایت و درستکارى.

الطالب بدم المقتول بکربلا: خونخواه شهید کربلا.

المنصور على من اعتدى علیه وافترى: یارى شده علیه دشمنان وافترا زنندگان.

المضطرّ الّذى یجاب اذا دعى: پریشان و درمانده اى که چون دعا کند دعایش مستجاب شود.

حکومت موعود و ‏رجعت امام حسین (ع)

حکومت موعود و ‏رجعت امام حسین (ع)







رجعت در لغت به معنی بازگشت و در اصطلاح گروهی از مومنان ‏خالص و عده ای منافقان فاجر پیش از قیامت به این جهان است.اعتقاد به رجعت از باورهای مسلم و ‏تردیدناپذیر شیعه است که بر آیات قرآن و احادیث معصومین علیه السلام استوار می ‏باشد. (1)‏
رجعت در دوران حکومت موعود آخرالزمان اتفاق خواهد افتاد و خداوند عده ای از مردگان را ‏با همان اندام و صورتی که بودند زنده کرده و به دنیا برمی گرداند. به گروهی از آنان عزت ‏می دهد و گروهی را ذلیل خواهد کرد و حق مظلومان را از ستم گران می گیرد. وقتی قائم ‏قیام کرد خداوند همه اذیت کنندگان به مومنین را زنده می کند تا به مجازات دنیوی برسند ‏و دادگری مومنان به ظهور می رسد (2)‏دلایل عقلی اعتقاد به رجعتعلامه سید محمدحسین طباطبایی(ره) در تفسیر شریف المیزان، ذیل تفسیر آیه 210-208 ‏به مساله رجعت و اعتقاد شیعه بدان و نظر عقلی مخالفان آن اشاره کرده با دلایل عقلی ‏به رد نظریه مخالفان می پردازد از جمله می گوید: چیزی که از قوه به فعلیت ‏درآمده دیگر محال است بالقوه شود، مطلبی است صحیح ولیکن قبول نداریم که مساله ‏مورد بحث ما از این باب باشد برای این که مورد فرض او با مورد فرض ما مختلف است، مورد ‏فرض او کسی است که عمر طبیعی خود را کرده و به مرگ طبیعی از دنیا رفته باشد که ‏برگشتن او به دنیا مستلزم آن امر محال است و اما مرگ ''اخترامی'' که عاملی غیرطبیی از ‏قبیل قتل و یا مرض باعث آن شود. برگشتن انسان بعد از چنین مرگی به دنیا مستلزم ‏هیچ محذور و اشکالی نیست چون ممکن است بعد از آن که به مرگ غیرطبیعی از دنیا ‏رفته و در زمانی دیگر مستعد کمالی شود، که در زمانی غیر از زمان زندگی موجود و ‏فراهم باشد و بعد از مردن دوباره زنده شود تا آن کمال را به دست آورد.‏و یا ممکن است اصل استعدادش مشروط باشد به این که مقداری در برزخ زندگی کرده ‏باشد چنین کسی بعد از مردن و دیدن برزخ دارای آن استعداد می شود و دوباره بدنیا ‏برمی گردد که آن کمال را به دست آورد که در هر یک از این دو فرض مساله رجعت و ‏برگشتن به دنیا جایز است و مستلزم محذور محال نیست، این گفتاری خلاصه و فشرده ‏بود درباره مساله رجعت.(3)‏آیات رجعت در قرآن و روایات ائمه (ع)‏از جمله آیاتی که در قرآن به مساله رجعت دلالت دارد آیاتی چون ''و یوم نحشر من کل امه ‏فوجا ممن یکذب بایانتا'' (نمل 831) و آن روز که از هر امتی گروهی از کسانی را که آیات ‏ما را تکذیب کرده محشور می گردانیم پس انان نگاه داشته می شوند تا همه به هم ‏بپیودند. همچنین آیه ''ام جستم ان تدخلوا الجنه و لما یاتکم مثل الذین خلوا من قبلکم'' ‏‏(بقره 214)، آیا پنداشتید که داخل بهشت می شوید و حال آن که دچار سختی و زیان ‏شدند و به (هول و) تکان درآمدند تا جایی که پیامبر (خدا) و کسانی که با وی ایمان آورده ‏بودند گفتند: یاری خدا کی خواهد بود؟ هشدار که یاری خدا نزدیک است.‏این آیه می فهماند آنچه در امت های گذشته رخ داده در این امت نیز رخ خواهد داد و یکی ‏از آن وقایع مساله رجعت و زنده شدن مردگانی است که در زمان ابراهیم و موسی و ‏عیسی و عزیز و ارمیا و غیر ایشان اتفاق افتاده باید در این امت نیز اتفاق بیفتد. (4)‏همچنان که رسول خدا (ص) هم کلامی دارند که به طور اجمالی این مفهوم را می ‏فهماند: به آن خدایی که جانم به دست اوست که شما مسلمانان با هر سنتی که در ‏امت های گذشته جریان داشته رو به رو خواهند شد و آن چه در آن امت ها جریان یافته مو به مو ‏در این امت جریان خواهد یافت به طوری که نه شما از آن سنت ها منحرف می شوید و نه ‏آن سنت ها که در بنی اسرائیل بود شما را نادیده می گیرد (5). آیاتی چون آیه 10 سوره ‏مومن و آیه 260 سوره بقره و آِه 6 اسرا از دیگر آیات مبین مساله رجعت هستند. از جمله روایات دیگر رجعت، روایتی است از حضرت امام صادق (ع) که می فرماید: ‏هنگام رجعت کسانی که مومن خالص و کافر خالص هستند زنده می شوند و به دنیا ‏برمی گردند. (6)در مورد حضرت ولیعصر(عج) نیز آمده است: در روز ظهور عده ای از ظالمان به ‏اذن خدا از قبورشان زنده می شوند و مجازات می شوند از این رو، حضرت را یگانه منتقم ‏خون سالار شهیدان امام حسین (ع) خوانده اند و در دعای ندبه آمده است: ''این الطالب ‏بدم المقتول بکربلا این المنصور علی من اعتدی علیه و افتری...''. کجاست طالب خون ‏حسین (ع) که در کربلا کشته شد؟ کجاست آن یاری شده تا یاری کند کسانی را که ‏حقشان پایمال شده است.‏رجعت کنندگاندر مورد کسانی که در دوران حکومت جهانی موعود آخرالزمان رجعت خواهند کرد دو ‏دسته روایت نقل شد. دسته اول به طور کلی از کسانی یاد می کند که یا کافر خالصند و ‏یا مومن خالص از این رو می توان نام بسیاری را در آن میان جای داد اما در مورد دسته سوم ‏روایات که شخصاً نام افراد ذکر شده است طبق روایات، پیامبران، حضرت اسماعیل و ‏حضرت رسول اکرم (ص) امیرالمومنین (ع) امام حسین (ع) سایر امامان معصوم (ع) و ‏جمعی از اصحاب یا وفای پیامبر اسلام چون سلمان، مقداد، جابربن عبدالله انصاری، مالک ‏اشتر، مفضل بن عمرو نیز اصحاب کهف و برخی دیگر رجعت می کنند.‏نخستین رجعت کننده در روزگار ظهور حضرت ولیعصر (عج)، حضرت امام حسین (ع) ‏است. امام صادق (ع) می فرماید: نخستین کسی که زمین برای او شکافته می شود و ‏به روی زمین رجعت می کند، حسین بن علی است و به قدری حکومت می کند که از کثرت ‏سن ابروهایش روی دیدگانش می ریزد. (8)‏رجعت امام حسین در روزگار ظهور قائمیکی دیگر از اصول مسلم و قطعی که شیعه بدان معتقد است این است که امام را امام ‏غسل می دهد این برگرفته از حدیث امام رضا (ع) است که می فرماید: امام را جز امام ‏غسل نمی دهد (9). بنابراین باید یکی از امامان رجعت نموده مراسم تغسیل و خاکسپاری ‏امام عصر (عج) را بر عهده بگیرد که طبق روایات رسیده امام حسین(ع) این مهم را انجام ‏می دهند.‏در تفسیر عیاشی ذیل آیه شریفه ''ثم رددنا لکم الکره علیهم (اسراء/6)'' از امام صادق نقل ‏شده است که: مقصود از زنده شدن دوباره امام حسین (ع) و هفتاد نفر از اصحابش در عصر ‏امام زمان (ع) است، در حالی که کلاه خودهای طلایی بر سر دارند و به مردم رجعت و ‏زنده شدن دوباره حضرت حسین (ع) را اطلاع می دهند تا مومنان به شک و شبهه نیفتند ‏و این در حالی است که حضرت مهدی (ع) در میان مردم است.‏هنگامی که همه مومنان، امام حسین (ع) را شناختند و تایید کردند که او حسین (ع) ‏است مرگ حضرت مهدی (ع) فرا خواهد رسید و دیده از جهان فرو می بندد. آنگاه امام ‏حسین (ع) وی را غسل و کفن و حنوط می کند و به خاک می سپارد که هرگز امام را جز ‏امام غسل نمی دهد. (10)‏پس از شهادت امام زمان و تدفین ایشان، امام حسین (ع) عهده دار حکومت جهانی ‏ایشان می شوند و به قدری حکومت می کنند که گفته شده است، از کثرت سن ‏ابروهایش روی دیدگان مبارکش را می پوشاند تا اینکه روز قیامت و رستاخیز فرا رسد.‏
منابع تحقیق :
‏‏1- یک پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (عج) علیرضا رجالی تهرانی، ص257.
‏‏2- حضرت مهدی (عج) فروغ تابان ولایت، محمد محمدی اشتهاردی، ص 119 و 117.
‏‏3- تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج2، ص61-160.
‏‏4- همان، ص 161.
‏‏5- بحارالانوار، ج53، ص127.
‏‏6- اثباه الهداه، ج7، ص157.
‏‏7- الزام الغاصب، شیخ علی یزدی حائری، ج2، ص360.‏‏
8- بحارالانوار ج53، ص46.‏‏
9- اصول کافی، کلینی، ج1، ص384.
‏‏10- تفسیر عیاشی، ج2، ص281.‏