انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

رنجهای امام هادی علیه السلام

شهادت امام هادی علیه السلام، سامراء

در نبرد بین امام هادى علیه‏السّلام و خلفایى که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى علیه‏السّلام بود؛ این باید در همه‏ بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.

در زمان امامت آن بزرگوار، شش خلیفه، یکى پس از دیگرى، آمدند و به درَک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود - همان‏طور که امام پیش‌بینی فرمودند - که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله‏ کوتاهى مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مُردند؛ یکى به ‏دست پسرش کشته شد، دیگرى به دست برادرزاده‏اش و به همین ترتیب بنى‏عباس تار و مار شدند؛ به عکسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى علیهماالسّلام و در آن شدت عمل حکام، روز به ‏روز وسعت پیدا کرد و قوى‏تر شد.

یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه علیهم‏السّلام - به قدر سالها اثر مى‏گذاشت؛ یک روز از زندگى مبارک اینها مثل جماعتى که سالها کار کنند، در جامعه اثر مى‏گذاشت. این بزرگواران دین را همین‏طور حفظ کردند، والّا دینى که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصى باشند مثل یحیى‏بن‏اکثم که با آن ‏که عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یکِ علنى بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها به کل کلکِ آن کنده مى‏شد؛ تمام مى‏شد.

شهادت امام هادی علیه السلام، سامراء

در نبرد بین امام هادى علیه‏السّلام و خلفایى که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى علیه‏السّلام بود؛ این باید در همه‏ بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.

در زمان امامت آن بزرگوار، شش خلیفه، یکى پس از دیگرى، آمدند و به درَک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود - همان‏طور که امام پیش‌بینی فرمودند - که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله‏ کوتاهى مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مُردند؛ یکى به ‏دست پسرش کشته شد، دیگرى به دست برادرزاده‏اش و به همین ترتیب بنى‏عباس تار و مار شدند؛ به عکسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى علیهماالسّلام و در آن شدت عمل حکام، روز به ‏روز وسعت پیدا کرد و قوى‏تر شد.

یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه علیهم‏السّلام - به قدر سالها اثر مى‏گذاشت؛ یک روز از زندگى مبارک اینها مثل جماعتى که سالها کار کنند، در جامعه اثر مى‏گذاشت. این بزرگواران دین را همین‏طور حفظ کردند، والّا دینى که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصى باشند مثل یحیى‏بن‏اکثم که با آن ‏که عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یکِ علنى بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها به کل کلکِ آن کنده مى‏شد؛ تمام مى‏شد.

حضرت هادى علیه‏السّلام چهل‏ و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آنجا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگى مى‏کردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را - با ترک‌هاى خودمان؛ ترکهاى آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقه‏ مغولستان و آسیاى شرقى آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمى‏شناختند و از اسلام سر در نمى‏آوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم مى‏شدند و با عرب‌ها - مردم بغداد - اختلاف پیدا کردند. در همین شهر سامرا عده‏ قابل توجهى از بزرگان شیعه در زمان امام هادى علیه‏السّلام جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیله‏ آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیاى اسلام - با نامه‏نگارى و ... - برساند. این شبکه‏هاى شیعه در قم، خراسان، رى، مدینه، یمن و در مناطق دور دست و در همه‏ اقطار دنیا، همین عده توانستند رواج بدهند و روز به ‏روز تعداد افرادى را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند. امام هادى همه‏ این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و على‏رغم میل آنها انجام داده است. حدیث معروفى درباره‏ وفات حضرت هادى علیه‏السّلام هست که از عبارت آن معلوم مى‏شود که عده‏ قابل توجهى از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ به ‏گونه‌ا‏یى که دستگاه خلافت هم آنها را نمى‏شناخت؛ چون اگر مى‏شناخت، همه‏‏شان را تار و مار مى‏کرد؛ اما این عده چون شبکه‏ قو‏یى به ‏وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمى‏توانست به آنها دسترسى پیدا کند.

شهادت امام هادی علیه السلام، سامراء

حضرت هادى علیه‏السّلام چهل‏ و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آنجا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگى مى‏کردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را - با ترک‌هاى خودمان؛ ترکهاى آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقه‏ مغولستان و آسیاى شرقى آورده بود، در سامرا نگه دارد.

یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه علیهم‏السّلام - به قدر سالها اثر مى‏گذاشت؛ یک روز از زندگى مبارک اینها مثل جماعتى که سالها کار کنند، در جامعه اثر مى‏گذاشت. این بزرگواران دین را همین‏طور حفظ کردند، والّا دینى که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصى باشند مثل یحیى‏بن‏اکثم که با آن ‏که عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یکِ علنى بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بکل کلکِ آن کنده مى‏شد؛ تمام مى‏شد. این مجاهدت و تلاش ائمه علیهم‏السّلام نه فقط تشیع بلکه قرآن، اسلام و معارف دینى را حفظ کرد؛ اینست خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیاى خدا. اگر اسلام انسان‌هاى کمر بسته نداشت، نمى‏توانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیدارى اسلامى به‏ وجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین مى‏رفت. اگر اسلام کسانى را نداشت که بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشرى و در تاریخ اسلامى نهادینه کنند، باید از بین مى‏رفت؛ تمام مى‏شد و اصلاً هیچ چیزش نمى‏ماند؛ اگر هم مى‏ماند، از معارف چیزى باقى نمى‏ماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتى که حالا از معارف اصلى‏شان تقریباً هیچ ‏چیز باقى نمانده است. این‏ که قرآن سالم بماند، حدیث نبوى بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامى بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشرى خودش را نشان دهد، کار طبیعى نبود؛ کار غیر طبیعى بود که با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این کار بزرگ، کتک خوردن، زندان رفتن و کشته شدن هم هست، که اینها براى این بزرگوارها چیزى نبود.

 

منبع:

بیانات مقام رهبری به مناسبت شهادت امام هادى علیه السلام - 30/5/1383

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد