انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

معطل مایی اگر نمی‌آیی!


امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) از منظر شیعه، دارای هویتی خارجی، حی و حاضر است اما کثیری از برادران اهل تسنن می پندارند امام زمان در آستانه ظهور تولد می یابد ولی اکنون وجود خارجی ندارد.


زنده بودن امام، به عنوان آخرین امام و حجّت معصوم الاهی، رسالت‌ها و نقش‌های تعیین کننده و بسیار سودمندی را در نظام هستی، به ویژه در زندگی فردی و جمعی بشر، ایفا می‌کند. این وجود عینی و حضور آخرین حجت الاهی پیام‌هایی را نیز برای پیروانش به همراه دارد که می‌توان به زمینه سازی ظهور از سوی شیعیان و پیروان آن حضرت اشاره کرد. این ویژگی ممتاز مهدویت شیعی از آن جا ناشی می‌شود که مهدی موعود مورد اعتقاد و انتظار شیعه، حاضر است و غیبت آن حضرت فقط به معنای عدم ظهور است.

 

حضور منجی ویژگی منحصر به فرد موعود اسلام

اسلام و به معنای دقیق‌تر تشیّع تنها مکتب و مذهبی است که منجی و موعودش زنده و عینی است و مانند دیگر مکاتب و ادیان به آینده نا معلوم واگذار نشده است.

سوشیانت، منجی آیین زردشتی، در آخر الزمان متولّد می‌شود. و مسیحا که عهدین آن را نجات بخش پایانی می‌داند در آخر الزمان ظهوری مجدّد دارد. در هیچ کدام از این آیین‌ها منجی، وجودی عینی و زنده ندارد، بلکه منجی ملّت‌ها و مکاتب غیر از اسلام، یک موجود یا مفهوم ذهنی و ایده‌آلی بیش نیست که قرار است پایان بخش نزاع‌ها و کشمش‌ها در آخر‌الزمان باشد.

امّا اسلام پندار انسان‌ها را به این‌که روزگاری، نیروی عادلانه مجهول ظلم را از صفحه گیتی ریشه کن سازد، از یک موضوع فقط غیبی به صورت یک باور پیرامون یک موجود واقعی زنده ملکوتی که تمام مشخّصاتش شناخته شده است درآورد.

اسلام، مسلمانان را از توجّه به نجات بخشی که در آینده به دنیا می‌آید به اهتمام و دقّت در یک منجی حاضر منتقل می‌کند. و راز ماندگاری، بالندگی و نقص ناپذیری اندیشه مهدویت در تفکّر شیعی در همین شفافیت، قطعیت، مستند و مستدل بودن آن است.

انتظار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، احتضار و انفعال و پرواز در دنیای رؤیا و خیال نیست؛ همچنین انتظار، ایستادن و پس رفتن و فقط ذکر گفتن و دعا کردن نیست. این واقعی انتظار اندیشه، حرکت و تکاپوی هدفمند منتظِر، برای قرب به سوی منتظَر دل آشنا و همواره آماده ظهور است. انتظار واقعی کاستن از فاصله میان وضع موجود شرایط مطلوب انسان است

حضور موعود اسلام و وظیفه سنگین ما

به راستی چه اصراری است که خدای متعال، انسانی را از ده‌ها قرن گذشته برای اصلاح این جهان زنده نگه دارد؟ آیا برای خدای متعال امکان نداشت هنگامی که جهان آمادگی کامل برای حضور نجات بخش آخر‌الزمان را پیدا کند، همان زمان این

امام زمان علیه السلام

فرد ویژه را به دنیا آورد و این قدرت را به او بدهد که بتواند زمین را از عدل و داد مالامال سازد؟

با رخ نمایی این گونه پرسش‌ها و سؤالات دیگر، موضوع مورد بحث، ضرورت و اهمّیت ویژه‌ای یافته است. امّا آن‌چه مهم است توجّه به این نکته اساسی است که اعتقاد به موعود اسلام به انسان زنده‌ای که همچون ما زندگی می‌کند، اندیشه عدم پذیرش ستم و زمینه سازی برای ظهورش را به ما الهام می‌کند. البته اندیشه زمینه سازی ظهور و ارتباط ما بین مظلوم و منتقم منتظر، در صورتی امکان پذیر است که ما منجی عالم بشریت را در یک انسان زنده هم‌زمان خود بدانیم.

با اندیشه در مطالب گذشته رمز طولانی شدن غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را باید در عدم مقبولیّت عمومی و عدم وجود یاران صالح جست وجو کرد. ظهور موعود در مکتب تشیّع، به خواست و اراده خدای متعال است و البته بدین معنا نمی‌باشد که ظهور آن حضرت صرفاً یک طرفه بوده و فقط خدای متعال در آن نقش دارد. بلکه زمینه سازی ظهور برای پیروان آن حضرت نیز فراهم است و بلکه بالاتر، نه تنها راه فراهم آوردن زمینه‌های ظهور باز است، بلکه سفارش فراوان و دستور صریح و مؤکّد امامان معصوم علیهم السلام وظیفه ما را در زمینه سازی ظهور سنگین‌تر کرده است.

این همه، نه به آن معناست که وظیفه همگان در این زمینه، مساوی است. بلکه زمینه سازی ممکن است به تناسب نوع آن، استعدادهای روحی و اخلاقی و لیاقت‌های اکتسابی افراد، شکل‌های گوناگونی داشته باشد. اما باید بدانیم که مهیّا نشدن بسترهای ظهور آن حضرت، مدّت غیبت ایشان را طولانی‌تر خواهد کرد.

در ادامه آن‌چه گذشت، می‌توان بر این باور پای فشرد که تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مبتنی بر سه رکن اساسی و مهم است. اول، قانون الاهی که قرآن کریم می‌باشد. دوم، رهبر الاهی که وجود مبارک حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف سال‌ها پیش، پا به عرصه گیتی نهاده‌اند و سوم، جامعه‌ای که خود را مضطرّ به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌داند و بر این باور است که بدون حضور ایشان «نجات» و «رهایی» محقق نخواهد شد. از میان این سه رکن، دو رکن اول و دوم موجود است و فقط رکن سوم تا به حال محقق نشده است.

در این‌جا نمی‌توانم دریغ و افسوس خویش را پنهان کنم؛ افسوس از بی‌توجّهی به تاریخ! انگیزه‌ یادآوری این نکته، تاریخ زندگی سراسر عبرت آموز امامان معصوم علیهم السلام است که بارها از عدم زمینه و بستر عمومی مناسب جهت برپایی حکومت گلایه مند بودند، و ما چنین تجربه‌های تلخ این بزرگواران را پشتوانه حرکت‌های آینده خود نمی‌کنیم! در این میان ذکر جمله‌ای از امیرالمؤمنین علیه السلام ما را در این مهم یاری می‌کند. ایشان می‌فرمایند: «لَقُدْ أصَبَحَت الأُمَمُ تَخافُ ظُلمَ رُعاتِها و أَصْبحتُ أَخافُ ظلم رعیّتی؛ ملّت‌های دیگر وقتی شب را به صبح می‌کردند، از ظلم زمامداران خود هراسناک بودند، و من از ظلم راعیان و ملت خود در هراس هستم».

اینک لزوم هوشیاری و زمان‌ آگاهی ما از این گونه سخنان فهمیده می‌شود که باید نه تنها در زمان خود، حضوری آگاهانه داشته باشیم، بلکه هر مقطع از زمان را نیز به درستی بشناسیم.

امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند: «لَقُدْ أصَبَحَت الأُمَمُ تَخافُ ظُلمَ رُعاتِها و أَصْبحتُ أَخافُ ظلم رعیّتی؛ ملّت‌های دیگر وقتی شب را به صبح می‌کردند، از ظلم زمامداران خود هراسناک بودند، و من از ظلم راعیان و ملت خود در هراس هستم»
امام زمان ،دیدار ، تشرف ،طلبه ،استاد

صدای پای ظهور از جادّه همت ما بلند می‌شود

انتظار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، احتضار و انفعال و پرواز در دنیای رؤیا و خیال نیست؛ همچنین انتظار، ایستادن و پس رفتن و فقط ذکر گفتن و دعا کردن نیست. این واقعی انتظار اندیشه، حرکت و تکاپوی هدفمند منتظِر، برای قرب به سوی منتظَر دل آشنا و همواره آماده ظهور است. انتظار واقعی کاستن از فاصله میان وضع موجود شرایط مطلوب انسان است. و این انتظار بسی سخت است و دشوار، اندیشه‌ای بلند می‌خواهد و اراده‌ای قوی، صلابت می‌خواهد و صبوری بسیار، عزمی راسخ می‌طلبد و گام‌هایی استوار، گذر از ناهمواری‌ها دارد و عبور از پرتگاه‌ها، خستگی‌ها دارد و مشقت‌ها، جورها دارد و ملامت‌ها، فراز‌ها دارد و نشیب‌ها، وارستگی می‌خواهد و تهذیب، آزادگی می‌خواهد و تقرب به حق.

 

سخن آخر

آری امروز چون همیشه، هر که در اندیشه رنج انسان مسلمان و بشریت تحت ستم است، باید به راز طولانی شدن غیبت آن حضرت بیندیشد. سرنوشت ظهور آن حضرت، بین دو دگرگونی است، تغییر امر باری تعالی در گرو تغییر ماست. اگر بخواهیم، تقدیر خدای متعال در کنار ماست؛ باید از سلسه بهانه‌ها، خودمان را خلاص کنیم، به راستی چه دلیلی بهتر از این‌که امام ما عمری به امتداد چند قرن دارد و هنوز تنهاست! یابن الحسن، کسی اگر نداند، خدا که می‌داند، فقط معطّل مایی اگر نمی‌آیی

یک صبح با نسیم می‌آید

امام زمان (عج)

شک کرده‌ام...؟ به آمدنش شک نمی‌کنم!

یا این‌که به نیامدنش شک نمی‌کنم؟

این یوسف من است که در باد می‌وزد

هرگز به عطر پیرهنش شک نمی‌کنم

یک صبح با نسیم می‌آید به دیدنم

به عطر یاس و نسترنش شک نمی‌کنم

خورشید گفته است که یک صبح می‌رسد

هرگز به صحّت سخنانش شک نمی‌کنم

بی او پرنده‌ای که به فردای کوچ رفت

آوارگی شده وطنش (شک نمی‌کنم)

این چشم انتظاری هر روز غرق اشک

یعنی به صبح آمدنش شک نمی‌کنم

شک کرده‌ام که پشت در خانه‌ام کسی‌ست

اما به طرز در زدنش شک نمی‌کنم



 

شاعر امیر اکبرزاده

برای آمدنت زود هم دیر است

امام زمان (عج)

گفتند یار رفته سفر باز می‌رسد                        بیش از هزار سال گذشت و خبر نشد

 یعقوب وار این پدر پیر روزگار                               چشمش به راه ماند و خبر از پسر نشد

 

کجاست آن یار سفر کرده، آن مسافر غریب، در کدامین سرزمین منزل دارد و در کدام دیار مأوا؟

کجاست او که واسطه فیض است و حبل المتین ، فرزند فاطمه(سلام‌الله‌علیها) است و از سلاله پاک حسین (علیه‌السلام)؟

کجاست اَبَر مرد تاریخ، آن یگانه دوران و منجی نسل انسان؟

دیر زمانی است که چشم در راهیم و به انتظار مقدمش ثانیه شمار لحظه‌ها.

پس چرا نمی‌آید؟

چرا نسیم وصال نمی‌وزد و فصل خزان نمی‌رود؟ چرا فرقت و هجران رخت بر نمی‌بندد و روزگار رهایی سر نمی‌رسد؟

نکند ، نکند این به درازا کشیدن ایام هجر از ما باشد؟

اندکی فکر، کمی اندیشه ،آری! این نیامدن و به تاخیر افتادن‌ها از ماست، از ما و از کرده‌ها و نکرده های ما، از ما و از فعل و عمل ما .

مگر راه به بیراهه رفته‌ایم که نوای حضرتش را فراموش کرده‌ایم آن جا که فرمود: ما را از شیعیان دور نگاه نمی‌دارد، مگر رفتارهای آنان که به ما می‌رسد و دور از انتظار است.

مگر یقین نداریم که او آمدنی است و برای آمدنش باید که مهیا شد

مگر باور نداریم که او « بهار زندگی» و «پدری مهربان» و آن هم پدری مهربان‌تر از هر مادری است.

مگر شک کرده‌ایم که او واپسین نشانه خدا روی زمین، و واسطه فیض از سرچشمه زلال الاهی  است.

مگر فراموش کرده‌ایم که او حسین(علیه‌السلام) امروز است و آرمانش آرمان حسین(علیه‌السلام) و مقصودش به مقصد رساندن آدمی، بدان جا که شایسته مقام انسانیت است؛ پس چرا صدای « هل من ناصر » او به گوش ما نمی‌رسد.

مگر به یاد نداریم روایات بسیاری که از جهان پس از ظهور خبر داده‌اند و از عدالت و امنیت، رضا و خشنودی و به انجام رسیدن ماموریت صدوبیست و چهار هزار پیامبر و یازده امام و هزاران هزار از صلحا و پاکان مژده داده‌اند..

مگر ایمان نداریم که با ظهورش اهل آسمان و زمین مسرور شوند. بر دولتش چنان رفاه و آسایشی سایه افکند که نظیرش را تاریخ هرگز به خود ندیده است، و مگر نه این است که با معرفت و انتظاری پویا ، دوران فراق و هجران به سر می‌رسد و آن صبح امید طلوع می‌کند.

آری باید به پا خاست. چشم‌ها را شست و در راه کسب معرفت حقیقی گام نهاد. معرفتی که اگر از آن غافل شویم، به مرگ جاهلیت دچار خواهیم شد.

باید که عزم را جزم کرد و مشتاقانه با فعل و عمل زمینه‌های ظهورش را مهیا ساخت.

باید که بی تاب بود و خستگی ناپذیر کوشید تا دشمنان حضرتش را از کارشکنی و تفرقه انگیزی و از به پا کردن فتنه و آشوب و بلوا، مایوس ساخت.

باید عهدی بست، عهدی از جنس عشق و وفا که دست در دست هم در ظل توجهات وعنایات مولا معارف مهدوی را فرا گرفته، در گسترش این فرهنگ لحظه‌ای غفلت نورزیم.

اللهم عَجّل لولیک الفرج

در خانه‌ات را به روی آقا مبند!

گناه

امام عصر(عج) از گناه نفرت دارد و ما باید به گونه‌ای باشیم که اگر هم زمینه گناه پیش آمد، به احترام آن حضرت گناه نکنیم.

برخی که خودشان را به دیدن بعضی از عکس‌ها، فیلم‌ها، سی‌دی‌ها و... عادت می‌دهند، با دست خود از دیدن جمال آن امام محروم می‌شوند. جوانی که به مجلس امام حسین(علیه السلام) می‌آید و با اشک چشم، این پلیدی‌ها را می‌شوید، نباید دیگر بار به گناه رو کند.

از علمای اصفهان، مرحوم آیت‌الله صافی(ره) بودند که حال معنوی و خوشی داشتند. در اواخر عمر و قبل از اینکه به رحمت خدا بروند، دیداری هم با آقا داشتند. روزگاری در حال ساخت خانه بودم، از او پرسیدم:

خانه من چگونه باشد خوب است؟ فرمودند:

خانه را به گونه‌ای بساز که اگر امام زمان(عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) آمدند از اینجا رد شوند و خسته بودند، نگویند در این خانه جای من نیست؛ بگویند در می‌زنیم، یک ساعت استراحت می‌کنیم و می‌رویم. در خانه‌ات را به روی آقا مبند!

چرا با دل خود کاری می‌کنیم که دیگر جای آن حضرت نباشد؟ چرا با چشمان خود کاری می‌کنیم که او را نبیند؟ مگر نه اینکه هر چه هست به دست خودمان است؟

«علی بن مهزیار» انسان شگفت‌آوری است. بیست سفر به حج رفته بود تا آن حضرت را ببیند؛ به حج رفتن در قدیم به آسانی حالا نبود. اکنون هم بیست سفر به مکه رفتن برای دیدن آن حضرت آسان نیست. برخی از ما حتی همت نمی‌کنیم تا به جمکران برویم. اگر به شما بگویم،‌ دیروز به خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شدم، فوری خواهید پرسید: ایشان به شما چه گفتند؟

بعضی از تشرف‌ها ممکن است به محضر امام عصر(عج) نباشد؛ بلکه تشرف به نزد فرستاده او باشد. برخی از دیدارها هم مکاشفه است. اگر اصول تشرف‌ها را بدانیم،‌ همین که می‌شنویم، در می‌یابیم که چه نوع تشرفی بوده است.

علی بن مهزیار، نخست سفیر امام را می‌بیند؛ جوانی زیبا؛ به علی بن مهزیار می‌گوید:

دنبال کسی می‌گردی؟

می‌گوید:

به دنبال امام محجوب هستم؛ امامی که پشت پرده است.1

امام محجوب نیست. ماییم که محجوبیم. برخی از اهل سنت معتقدند که شیعه می‌گوید امام عصر(عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) داخل چاه رفته‌اند و غایب هستند! ولی ما این گفته را قبول نداریم. حضرت به کدام چاه رفته‌اند؟ در واقع ما در چاه هستیم و امیدواریم او ما را از چاه نفس به در آورد. اشعاری مثل اینکه: «یوسف زهرا از چاه درآ» و... اشتباه است؛ چنان که آمده است: (ای خدا) تو از مخلوقاتت محجوب (در پرده) نمی‌شوی بلکه این اعمال آن‌هاست که باعث محبوب شدنشان از تو می‌شود.2

حجاب، گناهان ماست. اگر بخواهیم به دیدار حضرت برسیم، باید گناه را از زندگی دور کنیم

علی بن مهزیار می‌گوید که وقتی خدمت امام عصر(عج) رسیدم، سلام کردم و نخستین سخن آن حضرت به من این بود:

یا أبالحسن، قد کنّا نتوقّعک لیلاً و نهاراً؛3 ای ابا الحسن ما شب و روز منتظر دیدارت بودیم.

شگفتا! علی بن مهزیار پس از بیست سفر حج به عشق زیارت مولایش، هم‌اکنون خود را بدهکار او می‌بیند. او در پاسخ می‌گوید:

آقا! من نمی‌دانستم شما کجایید.

و آن حضرت می‌فرمایند:

گناه

واقعاً نمی‌دانستی ما کجاییم؟ جای ما برای شما معلوم نیست؟

همه ما می‌دانیم آن حضرت در کجاست؛ امّا باز به جای دیگر می‌رویم. آن حضرت را بارها در حرم حضرت معصومه(علیها‌السلام) و مسجد جمکران دیده‌اند. آن حضرت در مسجد امام حسن(علیه‌السلام) قم، عده‌ای از خوبان را دعوت کردند و با آن‌ها نماز ظهر خواندند. آن حضرت در حرم امام هشتم(علیه‌السلام) رفت و آمد دارند. پر واضح است که جای امام عصر(عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) پشت صندلی اینترنت که فیلم‌ها و عکس‌های زشت در آن پیداست، نیست. ما خود می‌دانیم که وقتی تندخو می‌شویم و بدخلقی می‌کنیم، حتماً دیدارمان با امام عصر(عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به تأخیر می‌افتد. آن حضرت در نماز ظهر به عده‌ای از بازاریان قم فرمودند:

عده‌ای از بازاری‌ها به دنبال این هستند که نقاط ضعف شیعه ما را پیدا کنند و آن‌ها را در معاملات فریب دهند و حقشان را بخورند.

چرا بعضی در بازار منتظرند یک انسان ناشی پیدا شود و او را فریب دهند؟ شاید امام مهدی (علیه‌السلام) این شخص را دوست داشته باشد.

شخصی می‌گفت: «من تصمیم گرفتم هر جمعه دعای ندبه بخوانم همان هفته اول در خواب دیدم منادی ندا می‌دهد که من با تو ارتباط قلبی برقرار کردم». اگر گناه نکنیم، ارتباط برقرار می‌شود. گناه، هرچند به ظاهر خوشی و شیرینی به همراه دارد، بسیار تلخ است؛ چون انسان را از کسی که دست او را می‌گیرد و به خدا می‌رساند، جدا می‌کند. فرموده‌اند که «ملائکه به خانه‌ای که بت یا سگ باشد، نمی‌آیند».4

پس باید مطمئن باشیم که امام عصر(عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) هم نمی‌آیند.



پی نوشت:

1. برکات حضرت ولی عصر، ص 63، حکایت 23.

2. أنّک لا تحتجب عن خلقک إلّا أن تحجبهم الأعمال دونک. شیخ عباس قمی، همان، بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی.

3. محمدبن جریر طبری، دلائل الإمامه، ص 297.

4. محمدبن یعقوب کلینی (ره)، همان، ج 3، ص 393


منبع: حدیث دل سپردن، آقا تهرانی

دوبیتی های روز جمعه و آقا امام زمان عج

ای قلم در حرفهایت اثری نیست
 برای من از آشنا خبر نیست
ای خدا ، این جمعه هم آمد و رفت
 از یوسف فاطمه خبری نیست . . .

********************************************
یقین بدان که اثر می‌کند دعای فرج
 و از عنایت آن صاحب‌الزمان برسد
شروع دفتر باور به نام او زیباست
اگر که ختم غزل هم به پای آن برسد . . .

********************************************
ای جان جهان بسته به یک نیم نگاهت
دل گشته چو گل سبز به خاک سر راهت
هم بام فلک پایگه قدر و جلالت
هم چشم ملک خاک قدم های سپاهت

********************************************

اذان جمکران شوری به پا کرد
دلم را از غم عالم جدا کرد
صبا را گشته بودم محرم راز
 مرا با رمز غیبت اشنا کرد . . .

********************************************
با توام ای دشت بی پایان سوار ما چه شد
یکه تاز جاده های انتظار ما چه شد؟
آشنای” لا فتی الا علی” اینجا کجاست؟
صاحب” لا سیف الا ذوالفقار “ما چه شد؟

********************************************
نازم آن رعنا قدت را، خال رویت را لبت را
با غم غیبت چه سازی روزهایت را شبت را
ای گل نرگس کجایی؟ دردمندان را دوایی
گوشه چشمی نمایی این مریضان غمت را

********************************************
منم و جمعه های بی سامان
 منو و این ندبه های بی پایان
در این کویر پر زسراب
کجاست آن باران . . . ؟

********************************************
خدایا ! زنده کن شوق دعا را
شبی سرشار کن از خویش ما را
ببین چشم انتظاران بهاریم
 پر از آیینه کن تقویم ها را  . . .

********************************************
ای سبز پوش کعبه دلها ظهور کن
از شیب تند قله غیبت عبور کن
درد فراق روی تو ما را زغصه کشت
چشم انتظار عاشق خود را صبور کن . . .

********************************************
یک عمر میله های قفس را شمر ده ام
با شوق دستهای تو یا ایها العزیز
من سوگوار بر سر هر دار می روم
شاید شوم فدای تو یا ایها العزیز . . .

********************************************
ای از من بگو آن دلبر جانانه را
گاه گاهی یادکن این خسته دیوانه را
جای او در خانه دل باشدو ما غافلیم
در میان خانه گم کرده ایم صاحب خانه را . . .

********************************************
کاش می شد که منم لایق دیدار شوم
از همه دل کنم از غیر تو بیزار شوم
کاش می شد که نقاب از رخ خود بر داری
روی تو بینم و آنگه به سر دار شوم . . .

********************************************
با کدام آبــرویـی روز شمـارش باشیم
لحظه ای در نظر چشم خمارش باشیم
کاروان سحـرش بــهـر هـمـه جـا دارد
تا که جا هست چرا گرد و غبارش باشیم . . .

********************************************
و امروز هم گذشت تو اما نیامدی
آه ای رسول خاتم غمها! نیامدی
گشتم پی مقام سلیمان خویشتن
من دیو سیرتم که تو پیدا نیامدی ؟
هر گوهری برای مباداست، نازنین!
حالا شده است روز مبادا، نیامدی . . .

********************************************
ای جان جهان بسته به یک نیم نگاهت
دل گشته چو گل سبز به خاک سر راهت
هم بام فلک پایگه قدر و جلالت
هم چشم ملک خاک قدم های سپاهت

********************************************
گرچه من سرباز هیچ و ساده ام
سرخوشم مهدی بود فرمانده ام
گرچه مهدی بود غایب ولی
سرخوشم بر نایبش سید علی . . .

********************************************
دل از ما برد و روی از ما نهان کرد
خدایا با که این بازی توان کرد
تا کسی رخ ننماید نبرد دل ز کسی
دلبر ما دل ما برد به ما رخ ننمود . . .

********************************************
جمعه یعنى یک غزل دلواپسى
جمعه یعنى گریه هاى بى کسى
جمعه یعنى روح سبز انتظار
جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار

********************************************
آقا چقدر ضجه زنیم دعا کنیم
یا باز گرد یا دل ما را صبور کن
روزی اگر که آمدی و عاشقت نبود
یک فاتحه نوازش اهل قبور کن . . .

********************************************
ای روشنی دیده ی مجنون تو کجایی؟
وقت است کز این هاله ی غیبت به در آیی
این پرده ی هجران و فراق را برافکن
بر سنگ بزن شیشه ی عمر این جدایی . . .

********************************************
ای دل بشارت می دهم خوش روزگاری می رسد
یا درد و غم طی می شود یا شهریاری می رسد
ای منتظر غمگین مشو قدری تحمل بیشتر
گردی به پا شد در افق گویی سواری می رسد
اللهم عجل لولیک الفرج

********************************************
گفتم که شیعیانت در رنج و در عذابند
گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم
گفتم که چشم شیعه گریان بود به راهت
گفتا که من همیشه به دیده اشک دارم . . .

********************************************
ای گل نرگس نگاهت آبی است  
جمکران با نام تو مهتابی است
ای گل نرگس هلا صاحب زمان
از فراقت از فراقت الامان . . .

********************************************
خبر آمد ، خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید ، شاید
پرده از چهره گشاید ، شاید . . .

********************************************
یک شب اگر خواب من آئی چه می شود
یـکبــار اگـر رخـت بنـمــائی چه می شود
جــز حســرت نــگاه تـــو نبـــود مــرا بــدل
یکشب اگر بخـواب من آئی چه می شود ?

********************************************
دل گشته بی قرارتو یا صاحب الزمان
سخت است انتظار تو یا صاحب الزمان
عمری ست درمسیرنگاهت نشسته اند  
عشاق جان نثارتو یا صاحب الزمان . . .

********************************************
چشم من منتظر و بارانى
مانده پشت همه پنجره ها
راهى اندازه یک جمعه فقط
مانده تا زمزمه پنجره ها . . .

********************************************
اگر کعبه، مطاف خاکیان است
ویا گر قبله‏ى افلاکیان است
طواف کعبه و دل‏هاى عشاق
به گرد مهدى صاحب الزمان است . . .

********************************************
بگو چگونه تو تدبیر می کنی اقا؟
چرا در آمدنت دیر می کنی اقا؟
دل تمامی عشاق دوره گردت را
چقدر ساده غزلگیر می کنی اقا؟

********************************************
ای برده دلم به غمزه جان نیز ببر
بردی دل و جان نام و نشان نیز ببر
گر هیچ اثر بماند از من به جهان
تاخیر روا مدار ان نیز ببر . . .
یا صاحب الزمان

********************************************