انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

شب های قدر

انا انزلناه فى لیلة القدر
و ما ادریک ما لیلة القدر

شب‌های قدر، عالی ‌ترین لحظات برای پیوند بنده و خالق و بهترین فرصت برای اندیشه در جهت بازگشت به خویشتن در اوج غرق گشتگی در دنیای مادی است.

آنان که مأمن و پناهگاه امنی برای توسل می‌جویند، آماده شده‌اند تا در شب های دل کندن از هر آنچه انسان را به پستی و فراق از اصل کشانده، رهایی یابند و همچون آیینه‌ای، مهیا و آماده تجلی نور حق و خداشناسی شوند.

 

  

در حقیقت حلقه اتصال بندگان با خالق هستی که از اول رمضان آغاز گشته است در شب‌های قدر به اوج خود می ‌رسد.

 

درهای رحمت الهی گشوده شده، فرشتگان نظاره ‌گر اعمال و شب زنده‌داری‌های بندگان عاشقی هستند که سر بر سجده شکر ساییده و او را می‌خوانند تا اندکی از خوان بیکران رحمتش برای ادامه زندگی و ره توشه سفر آخرت به روی آنان گشوده شود.

 

"انا انزلناه فی لیله القدر" آیه‌ای از کلام وحی الهی که بارها شنیده و زمزمه کرده‌ایم، کلامی که انسان مانده در قفس دنیا و در بند مادیّات را به سوی شبی فرا می‌خواند که گویند از هزار شب برتر است.

 

"قدر" به معنای اندازه‌گیری است و از اسرار شب قدر نزول قرآن است و در این شب حوادث یک سال تا شب قدر سال آینده اعم از زندگی، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت بندگان تقدیر می ‌شود.

 

در قرآن کریم آیه‌ای که بیان کند شب قدر چه شبی است، دیده نمی‌شود، تنها در آیه ‪ ۱۸۵‬سوره بقره اینگونه آمده است که "شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن" قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده است.

 

با استناد به این آیه معلوم می‌شود شب قدر یکی از شب‌های ماه رمضان است، اما این که کدام یک از شب‌های آن است، در قرآن کریم بیان نشده و تنها از روایات استفاده می‌شود.

 

اهمیت شب قدر به حدی است که بسیاری از امامان دین بر احیای این شب حتی در حال بیماری نیز سفارش کرده‌اند.

 

امام صادق(ع) به ابو بصیر می ‌فرماید: در هر یک از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم صد رکعت نماز بخوان، تا می‌توانی آن دو شب را تا سپیده صبح شب زنده داری کن، در آن دو شب غسل کن. ابوبصیر عرض کرد: اگر نتوانستم ایستاده نماز بخوانم؟ فرمودند: نشسته بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ خوابیده بخوان.

 

اگر باز هم نتوانستم؟ ایرادی ندارد که سر شب کمی بخوابی و باقی مانده شب را به هر نحوی که می‌توانی به عبادت بپردازی، چون در ماه رمضان، درهای آسمان گشوده است، شیطان ها در زنجیرند و اعمال مؤمنان پذیرفته می‌شود.

 

از این حدیث بر می ‌آید که انسان در این شب باید به هر شکل ممکن عبادت و راز و نیاز با خالق را از دست ندهد زیرا در این شب که شیاطین در بند هستند، هیچ واسطه‌ای بین بنده و خالق نیست.

 

از پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز نقل است: از خداوند به دور باد و نفرین بر کسی که به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزیده نشود.

 

"انس بن مالک" از پیامبر (ص) نقل کرده که فرمودند: ماه مبارک به شما رو آورده است و در این ماه شبی است که برتر از هزار ماه است و هر کس از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات بی‌نصیب مانده است و محروم نمی‌ماند از برکات شب قدر، مگر کسی که خویشتن را محروم کرده است.

 

از امام باقر (ع) نیز درباره به وجود آمدن شب قدر نقل است که اگر خداوند کارهای مؤمنان را چند برابر نکند به سر حد کمال نمی‌رسند، اما از راه لطف کارهای نیکوی آن‌ها را چند برابر می‌فرماید تا کاستی هایشان جبران شود.

 

براین اساس، راز سعادتمند شدن انسان‌ها در شب قدر، عمل اختیاری صالحی است که با عنایت خداوند، برکت یافته و چند برابر می‌شود.

 

از حضرت رسول (ص) نیز پیرامون شب زنده داری شب قدر نقل است که فرمودند: کسی که شب قدر را شب زنده‌داری کند، تا شب قدر آینده، عذاب دوزخ از او دور گردد.

 

امام موسی بن جعفر (ع) نیز در این ‌باره فرمودند: کسی که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب زنده ‌داری کند، گناهانش آمرزیده می‌ شود.

 

همه این روایات بر این مطلب دلالت دارند که برخی مقدرات و پاداش‌ها، مانند دور شدن از عذاب دوزخ، نتیجه کار خود بندگان است و سرنوشت هر انسانی در شب قدر به دست خودش رقم می‌خورد.

 

در این شب به خواندن دعاهایی از جمله "جوش کبیر"، "دعای افتتاح" و "ابوحمزه ثمالی" سفارش شده زیرا انسان با یادآوری لطف، گذشت، کرم، رحمت و بخشش بی‌پایان خدای مهربان او را در کنار و دستگیر خویش می‌بیند و نور امید در دلش می درخشد.

 

در شب‌های قدر انسان وارد مسیر سرنوشت خود گشته و آن را تغییر می‌دهد، گاهی برای پیمودن مسیر مقدرات، بر بال دعا و گاه بر بال عمل می‌نشیند و با درک این شب، از شرّ نفس و شیاطین به آن خالق یکتا دست یاری دراز می ‌کند تا همواره نگاهبان او باشد تا بتواند ره توشه‌ای از اعمال نیک و شایسته برای سفر آخرت خود ذخیره کند.

 

از اعمال شب قدر آن است که انسان به نگهبانان این شب "معصومین (ع)" توسل جسته و توفیق در اعمال و احوال را که به آن احتیاج دارد ذکر کرده و تلاش کند تا با استغفار از گناهان خود، باران رحمت و جود و بخشش خداوند را شامل حال خود کند.

 

از دیگر اعمال شب قدر، نمازی است که در آن یک بار حمد و هفت بار "قل هو الله احد" خوانده می‌شود و بعد از پایان نماز هفتاد بار ذکر "استغفرالله ربی و اتوب الیه" گفته می‌شود و سپس حوایج از خدا خواسته می‌شود.

 

به جا آوردن صد رکعت نماز و خواندن دعاهایی که در بین آن وارد شده از دیگر اعمال این شب است، زیرا مضامین آن برآمده از سینه امامان دین بوده و در این ادعیه علوم گران بهایی است که جز پیامبران و جانشینان آنان کسی از آن آگاه نیست.

 

خواندن دعای گشودن قرآن و قرآن را روی سر گذاشتن از دیگر اعمال شب قدر است به این نیت که عقل و اندیشه او با این عمل تقویت شده و با دانش‌های قرآن کامل شود و نور عقل با نور قرآن ضمیمه گردد.

 

قرآن را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید:

 

اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ  عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ. پس هر حاجت که دارد بخواهد. قرآن شریف را بر سر بگذارد و بگوید:

 

اللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلاَ أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ، پس ده مرتبه بگوید بِکَ یَا اللّهُ، ده مرتبه بِمُحَمَّد، ده مرتبه بِعَلِیٍّ، ده مرتبه بِفاطِمَةَ ده مرتبه بِالْحَسَنِ ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَر ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ مُوسى ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بِالْحُجَّةِ پس هر حاجت که دارى طلب کن.

 

به جا آوردن نمازهای مستحبی و قضا، قرائت سوره‌های روم، عنکبوت و دخان (در شب بیست و سوم)، از دیگر اعمال سفارش شده در شب های قدر برای بهره‌ گیری از کرم و بخشش خداوند و آمرزش گناهان است.

شهادت على علیه السلام

تهدمت و الله ارکان الهدى و انطمست اعلام التقى و انفصمت العروة الوثقى قتل ابن عم المصطفى ...

(نداى آسمانى)

على علیه السلام پس از خاتمه جنگ نهروان و بازگشت بکوفه در صدد حمله بشام بر آمد و حکام ایالات نیز در اجراى فرمان آنحضرت تا حد امکان به بسیج پرداخته و گروههاى تجهیز شده را بخدمت وى اعزام داشتند.

تا اواخر شعبان سال چهلم هجرى نیروهاى اعزامى از اطراف وارد کوفه شده و باردوگاه نخیله پیوستند،على علیه السلام گروههاى فراهم شده را سازمان رزمى داد و با کوشش شبانه روزى خود در مورد تأمین و تهیه کسرى ساز و برگ آنان اقدامات لازمه را بعمل آورد،فرماندهان و سرداران او هم که از رفتار و کردار معاویه و مخصوصا از نیرنگهاى عمرو عاص دل پر کینه داشتند در این کار مهم حضرتش را یارى نمودند و بالاخره در نیمه دوم ماه مبارک رمضان از سال چهلم هجرى على علیه السلام پس از ایراد یک خطابه غراء تمام سپاهیان خود را بهیجان آورده و آنها را براى حرکت بسوى شام آماده نمود ولى در این هنگام خامه تقدیر سرنوشت دیگرى را براى او نوشته و اجراى طرح وى را عقیم گردانید.

ادامه مطلب ...

شب قدر در نگاه مقام رهبری

شب قدر

بیانات رهبری در خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران 15/8/1383

امروز _ بیست و یکم ماه رمضان _ بنا بر احتمال فراوان، هم روز قدر است، هم روز شهادت امیرالمومنین (علیه‌الصلاة والسلام) است. دیشب یکی از سه شب ممتاز در دوران سال بود؛ شب‌هایی که محتمل است شب قدر باشند. تنزل ملائکه‌ الهی و تنزل روح در مثل دیشب یا یکی از دو شب دیگر اتفاق افتاده است یا می‌افتد. خوشا به حال کسانی که

 

با فرود فرشتگان الهی توانستند روح خود را فرشته‌گون کنند. حضور ملائکه‌ الهی در روی زمین و در میان ما مردم، که فرمود: «تنزل الملائکة‌ و الروح فیها باذن ربهم من کل امر» باید بتواند ما را به نزدیک شدن به خلق و خوی فرشته‌گون کمک کند. یقینا در میان بندگان خدا کسانی بوده‌اند که دیشب را شب خوبی گذرانده‌اند و چشم حقیقت بین و روح حقیقت یاب آنها حقایق شب قدر را ادراک کرده است. شاید کسانی فرشته‌ها را به چشم دیده باشند. شما مردم عزیز هم در همه جا شب نوزدهم و شب بیست و یکم و ان شاءالله شب بیست و سوم را ساعات خوبی گذراندید و می‌گذرانید. می‌بینیم که مردم ما، جوان‌های ما، زن و مرد ما با این شب‌ها حقیقتا قصد پالایش خود را دارند؛ دل‌ها نرم می‌شود، چشم‌ها اشکبار می‌شود، روح‌ها لطیف می‌شود؛ روزه هم کمک کرده است. ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شب‌ها برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیله‌ عروج مومن است. دعا هم معراج مومن است. شب قدر هم معراج مومن است.

شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتی که مرحوم «محدث قمی» نقل می‌کند. سوال کردند که کدام یک از این سه شب _ یا دو شب بیست و یکم و بیست و سوم _ شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است که انسان، دو شب _ یا سه شب _ را ملاحظه‌ی شب قدر کند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ کسانی بوده‌اند که همه‌ی ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب می‌آوردند و اعمال شب قدر را انجام می‌دادند! قدر بدانید. این روزها را قدر بدانید.

کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسان‌ها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه می‌توانیم، خود را دور کنیم. دلبستگی‌ها، بدخلقی‌ها، خلقیات غیرانسانی، ضد انسانی، روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم.

 

بیانات ایشان در خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران 23/8/1382

یک جمله‌ کوتاه در باب اهمیت لیلةالقدر عرض کنم؛ علاوه بر این که از جمله‌ قرآنی «لیلة‌القدر خیر من الف شهر» می‌شود فهمید که از نظر ارزشیابی و تقویم الهی، یک شب برابر هزار ماه است. در دعایی که این روزها می‌خوانیم، برای ماه رمضان چهار خصوصیت ذکر می‌کند: یکی تفضیل و تعظیم روزها و شب‌های این ماه است بر روزها و شب‌های ماه‌های دیگر، یکی وجوب روزه در این ماه است، یکی نزول قرآن در این ماه است و یکی هم وجود لیلة‌القدر در این ماه است. یعنی در این دعای ماثور، لیلة‌القدر را عدل نزول قرآن در ارزش دادن به ماه رمضان مشاهده می‌کنیم. بنابراین قدر لیلة‌القدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که ان‌شاءالله قلم تقدیر الهی در شب‌های قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آن چنان که شایسته‌ مردم مومن و عزیز ماست، رقم بزند.

 

شب قدر

 

بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران 1/09/1381

امیرالمؤمنین علیه‌الصلاة ‌والسلام زندگی خود را _ زندگی‌ای که هر ساعتش به قدر عمرها ارزش داشت _ وقف کردند برای این که جامعه را در زمان خود، و جامعه‌ اسلامی و بشری را در طول تاریخ هدایت کنند و بسازند. خوشبختانه ملت‌ ما، ملت علوی است و معتقد و مرید و عاشق امیرالمومنین علیه‌الصلاة والسلام است. لازمه‌ این محبت این است که کلمات آن بزرگوار را آویزه‌ی گوش کنیم؛ اینها را فقط یک توصیه‌ خشک و خالی به حساب نیاوریم؛ برای عمل، آنها را در پیش روی خود قرار دهیم و تصمیم بگیریم. آن بزرگوار در این راه مجاهدت کردند و در همین راه هم به شهادت رسیدند. «قتل فی محراب عبادته لشده عدله»؛ عدالت او موجب شهادت او شد. پایبندی واقعی و صادقانه و صمیمی او به عدالت و مبنای اصلی که آن بزرگوار در همه دوران حکومتشان آن را دنبال می‌کردند موجب شد جانشان در معرض این تهدید قرار گیرد و خون مبارکشان در محراب عبادت ریخته شود. ما در زیارت عاشورا به امام حسین علیه‌الصلاة والسلام عرض می‌کنیم: «السلام علیک یا ثارالله و ابن‌ ثاره»؛ یعنی مثل خون اباعبدالله علیه‌السلام، صاحب خون امیرالمومنین علیه الصلاة والسلام هم خداوند متعال است؛ چون این خون هم در راه احقاق حق و احیای عدالت بر زمین ریخته شد. همه باید به احترام این خون پاک و آن شخصیت عظیم و قدسی و آن ولی اعظم الهی سعی کنیم این فرمایش‌ها و توصیه‌ها را که خطاب به ما هم هست، در عمل خودمان رعایت کنیم.

 

بیانات ایشان در خطبه‌های نمازجمعه تهران در دی ماه 1376

شب قدر فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والا روزی خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون.» خدای نکرده در قیامت، به ما اجازه‌ِ عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمی‌دهند که زبان به عذرخواهی باز کنند؛ آن جا جای عذرخواهی نیست. این جا که میدان هست، این جا که اجازه هست، این جا که عذرخواهی برای شما درجه می‌آفریند، گناهان را می‌شوید و شما را پاک و نورانی می‌کند، از خدای متعال عذرخواهی کنید. این جا که فرصت هست، خدا را متوجه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبت‌ الهی را متوجه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونی اذکرکم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم.

شب‌های قدر را قدر بدانید و برای مسایل کشور، مسایل خودتان، مسایل مسلمین و مسایل کشورهای اسلامی دعا کنید.

امروز که خدای متعال اجازه داده است که شب به زاری، تضرع و گریه بپردازید، دست ارادت به سوی او دراز کنید، اظهار محبت نمایید و اشک صفا و محبت را از دل گرم خودتان به چشم‌هایتان جاری سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید، والا روزی هست که خدای متعال به مجرمین بفرماید:‌ «لاتجاروا الیوم »؛ بروید، زاری و تضرح نکنید، فایده‌ای ندارد: «انکم منا لاتنصرون.» این فرصت، فرصت زندگی و حیات است که برای بازگشت به خدا در اختیار من و شماست و بهترین فرصت‌ها ایامی از سال است که از جمله‌ آنها ماه مبارک رمضان است و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر!

شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتی که مرحوم «محدث قمی» نقل می‌کند. سوال کردند که کدام یک از این سه شب _ یا دو شب بیست و یکم و بیست و سوم _ شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است که انسان، دو شب _ یا سه شب _ را ملاحظه‌ی شب قدر کند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ کسانی بوده‌اند که همه‌ی ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب می‌آوردند و اعمال شب قدر را انجام می‌دادند! قدر بدانید. این روزها را قدر بدانید.

شب‌های قدر را حقیقتا قدر بدانید. قرآن صریحا می‌افزاید: «خیر من الف شهر»؛ یک شب بهتر از هزار ماه است! این خیلی ارزش دارد. شبی است که ملائکه نازل می‌شوند. شبی است که روح نازل می‌شود. شبی است که خدای متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنی درود و تحیت الهی بر انسان‌هاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دل‌ها و جان‌ها و جسم‌ها و اجتماعات است. از لحاظ معنوی، چنین شبی است! شب‌های قدر را قدر بدانید و برای مسایل کشور، مسایل خودتان، مسایل مسلمین و مسایل کشورهای اسلامی دعا کنید.

امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولی عصر، ارواحنا‌ فداه، توجه کنید؛ به در خانه‌ی خدا _ مسجد _ بروید و به برکت امام زمان از خدای متعال خواسته‌هایتان را بگیرید. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم.

کشورهای اسلامی چقدر مشکلات دارند! حل آن مشکلات را از خدا بخواهید. برای همه انسان‌ها دعا کنید. برای هدایت انسان‌ها، برای خودتان، برای زندگیتان، برای مسئولین‌تان، برای کشورتان، برای گذشتگانتان و برای آن چیزی که می‌خواهید خدای متعال به شما بدهد، دعا کنید. این ساعات و دقایق را قدر بدانید. بنده هم از همه شما برادران و خواهران عزیز، در شب‌های مبارک قدر، ملتمس دعا هستم.

 

بیانات ایشان در خطبه‌های نماز جمعه تهران 7/1/1371

من به همه‌ شما مردم عزیزمان توصیه می‌کنم، امشب را که شب قدر است، قدر بدانید. دعا، تضرع، توبه و انابه و توجه به پروردگار، جزو وظایف همه‌ ماست. مشکلات عمومی مسلمین، مشکلات کشور، مشکلات شخصی‌تان و مشکلات دوستان و برادرانتان را با خدای خودتان مطرح کنید. از خدای متعال توجه بخواهید؛ از خدای متعال مغفرت بخواهید؛ از خدای متعال انابه و حال و توجه بخواهید.

امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولی عصر، ارواحنا‌ فداه، توجه کنید؛ به در خانه‌ی خدا _ مسجد _ بروید و به برکت امام زمان از خدای متعال خواسته‌هایتان را بگیرید. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم.

شهادت حضرت علی (ع)

سیزده قرن از شهادت حضرت علی علیه السلام می گذرد؛ ولی نام و یاد آن رهبر بزرگوار و والا، همواره در قلب پیروانش موج می زند؛زیرا طول زمان و گردش روزگار هرگز نمی تواند او را محو کند و روز به روز بر عظمت آن بزرگوار افزوده می شود.

در این مقاله، ابتدا به نبردهای سه گانه حضرت در طول خلافتش می پردازیم. سپس زندگی شماری از یاران ایشان را بازخوانی می کنیم و در پایان، به برخی شاعران می پردازیم که درباره ایشان شعر سروده اند.

پیام تسلیت

گریه بر چشم ها سنگینی می کند و هُرم سینه، لب ها را می سوزاند. بغض پشت در پشت در فرصت گریستن صف کشیده است. چراغ گریه بر افروخته شده و شعله شعله، در دل زبانه می کشد. هق هق گریه، شانه ها را می لرزاند. دیگر دل به دنبال واژه ها نمی گردد. اشک، بی بهانه سرازیر می شود.

امشب، شب ناله در فراق پدری مهربان است که غیر از چاه و نخل و ماه، کسی گریه اش را ندیده بود. پدری دل سوز که با آه همه کودکان یتیم، شریک بود و غصه های همه را بر جان خود هموار می کرد، ولی کسی از غربت او و دردهای دلش، با خاری در چشم و استخوانی در گلو، خبر نداشت.

شناخت ناکثین، قاسطین و مارقین

اقدامات حضرت علی علیه السلام در کنار گذاشتن حاکمان و عاملان ناشایست و انجام اصلاحات فراگیر، سبب شد که جاه طلبان، امید به سازش نبندند. نخست، کسانی همچون طلحه و زبیر، بیعت خود را با امام شکستند و به تدارک نیرو برای جنگ با امام پرداختند و جنگ جمل آغاز شد. این گروه در تاریخ اسلام به ناکثین مشهورند. از دیگر سو، معاویه که به حکم امام از حکومت شام عزل شده بود، به بهانه خون خواهی خلیفه سوم و با تحریک مردم شام، جنگ صفین را به راه انداخت. همچنین در جریان صفین در مسئله پذیرش حکمیت از سوی امام، گروهی مقدس مآب به مخالفت با حضرت برخاستند و جنگ نهروان را پدید آوردند. بدین ترتیب، سه جنگ داخلی با ناکثین، قاسطین و مارقین بر امام علی علیه السلام تحمیل شد.

پیش بینی پیامبر صلی الله علیه و آله

پیامبر خدا، جنگ امام علی علیه السلام را با سه گروه ناکثین و قاسطین و مارقین، پیش بینی و او را از این حوادث آگاه کرده بود. در برخی از این روایات، حضرت، دشمنان و خروج کنندگان بر علی علیه السلام را گروه ستمگر، معرفی و بر حقانیت علی علیه السلام تأکید کرده است. در روایتی از ایشان آمده است: «ای علی! به زودی گروه ستمگر با تو می جنگد، در حالی که تو بر حق هستی. پس هر کس در آن روز تو را یاری نکند، از من نیست».

در برخی از این روایات نیز پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به صراحت از این سه گروه نام می برد که در آینده با علی علیه السلام خواهند جنگید. روزی پیامبر خدا به خانه ام سلمه آمد. در آن حال علی علیه السلام نیز وارد شد. حضرت به ام سلمه فرمود: «ای ام سلمه! به خدا سوگند، علی، کشنده قاسطین، ناکثین و مارقین است».

نبرد با ناکثین

واژه ناکثین به معنای پیمان شکنان است و نکث؛ یعنی پیمان شکنی. از آنجا که طلحه و زبیر، دو تن از برپا کنندگان جنگ جمل، بیعت خود را با امیرمؤمنان علی علیه السلام شکستند و به توطئه بر ضد حکومت آن حضرت پرداختند، این جنگ به فتنه ناکثین یا پیمان شکنان شهرت یافت.

رویارویی با ناکثین

نبرد با پیمان شکنان از این جهت رخ داد که طلحه و زبیر که با امام علی علیه السلام بیعت کرده بودند، تقاضای فرمانروایی بصره و کوفه را داشتند، ولی امام با درخواست آنان موافقت نکرد. آنها سرانجام مخفیانه مدینه را به قصد مکه ترک کردند و در آنجا با استفاده از بیت المال غارت شده از سوی امویان، ارتشی تشکیل دادند و ره سپار بصره شدند و آنجا را تصرف کردند. امام علی علیه السلام پس از ترک مدینه، در نزدیکی بصره با آنان نبرد شدیدی داشت که در این پیکار، سپاهیان حضرت پیروز شدند. این نبرد در تاریخ به جنگ جمل مشهور است.

به طور کلی، عواملی همچون نقش فعال بنی امیه در تحریک پیمان شکنان، روش عادلانه امام علی علیه السلام در تقسیم بیت المال، رد درخواست طلحه و زبیر در به دست گرفتن مسئولیت های کلیدی به دلیل شایسته نبودن آنها را می توان از انگیزه های فتنه انگیزی پیمان شکنان دانست.

آثار نامبارک جنگ جمل

جنگ جمل به دلیل کشته شدن تعداد فراوانی از مسلمانان و از همه مهم تر دادن فرصت به معاویه برای تدارک نیروهای خود به منظور رو به رو شدن با امام علی علیه السلام ، آسیب های جبران ناپذیری بر اسلام وارد آورد.

این جنگ سبب شد معاویه و دیگران برای مخالفت با حضرت گستاخ شوند و از جنگ افروزی برای تضعیف مشروعیت حکومت علوی بهره برداری کنند. بر اثر فتنه امویان، جنگ صفین روی داد و از درون آن فتنه خوارج پدید آمد که به شهادت امام، پدید آمدن انحراف های تاریخی و به قدرت رسیدن خلفای اموی و عباسی انجامید.

شناخت قاسطین

قسط به معنای عدل است، ولی قاسط کسی است که مخالف عدل و ستمگر باشد. قرآن کریم از ستمگرانی که مخالف قسط و عدل هستند، به قاسطون یاد کرده و دوزخ را به آنان وعده داده است. بنابراین، گروهی از دشمنان امام علی علیه السلام که با ستمگری در برابر حکومت عادلانه ایشان ایستادند و قصد براندازی آن را داشتند، از نمونه های روشن قاسطین به شمار می آیند. قاسطین، معاویه و یاران او هستند که از سرسخت ترین دشمنان آن حضرت بودند و برای براندازی حکومت علوی، جنگ صفین را به راه انداختند.

رویایی با قاسطین

زمانی که امیرمؤمنان علی علیه السلام به خلافت رسید، فرمان عزل معاویه را از حکومت شام صادر کرد. معاویه چون از مدت ها قبل، مقدمات خلافت را برای خود در شام تهیه دیده بود، از این فرمان سر باز زد. در نتیجه این اختلاف، سپاه عراق و شام در سرزمینی به نام صفین به نبرد پرداختند. از آنجا که پیروزی سپاه امام علی علیه السلام حتمی بود، معاویه با نیرنگ خاصی، در میان سربازان حضرت اختلاف و شورش پدید آورد. پس از اصرار فراوان یاران امام علی علیه السلام ، حضرت ناچار به حکمیت ابوموسی اشعری و عمرو عاص تن داد که آنان درباره مصالح اسلام اعلام نظر کنند.

پس از فرارسیدن موعد حکمیت، عمرو عاص، ابوموسی را فریب داد. بعد از این ماجرا، تعدادی از مسلمانان که پیش تر با حضرت همراه بودند، بر ضدّ ایشان خروج کردند و از امام به دلیل پذیرش حکمیتی که خود بر ایشان تحمیل کرده بودند، انتقاد کردند.

پی آمدهای جنگ صفین

جنگ صفین، پی آمدهای تلخی در جامعه اسلامی بر جای گذاشت. در این جنگ، حدود 70 تا 110 هزار نفر از مسلمانان، از جمله برخی از بزرگان اصحاب پیامبر مانند عمار یاسر و اویس قرنی کشته شدند. پس از جریان حکمیت، گروهی به نام خوارج یا مارقین پیدا شدند که قبول حکمیت را مساوی با کفر می دانستند. این در حالی بود که خود آنان، امام را به پذیرش حکمیت مجبور کرده بودند. این گروه از سپاه امام علی علیه السلام جدا شدند و همواره برای حضرت مشکل می آفریدند و زمانی که به مبارزه مسلحانه پرداختند، حضرت با آنان به مقابله برخاست و جنگ نهروان پیش آمد.

مارقین کیستند؟

مارقین، همان خوارج بودند که امام علی علیه السلام در نهروان با آنان جنگید. در حدیثی آمده است که گروهی قرآن می خوانند، ولی در فهم دین، چنان به خطا می روند که تیر از کمان.

هر چند ظهور آشکار خوارج در جنگ صفین و پس از ماجرای حکمیت بود، حقیقت این است که در جنگ جمل و زمانی که با موضع علی علیه السلام در برابر اسیران و غنیمت ها روبه رو شدند، شک و تردید در دل آنان افتاده بود. حتی می توان گفت زمانی تردید در آنان رخنه کرد که علی علیه السلام به خلافت رسید و به مساوات رفتار کرد و کسی را بر دیگری برتری نداد.

ستیز با مارقین

مارقین، امام علی علیه السلام را به پذیرش حکمیت وادار کردند، ولی پس از چند روز از کار خود پشیمان شدند و خواستار نقض عهد از طرف امام گردیدند، ولی علی علیه السلام کسی نبود که پیمان خود را بشکند و نقض عهد کند. به همین دلیل، آنان در برابر امیرمؤمنان علی علیه السلام صف آرایی کردند و در نهروان با ایشان، جنگیدند.

امام علی علیه السلام ، پرچم امان را به دست ابوایوب انصاری داد. او فریاد می زد: «هر کس از شما به این پرچم پناه آورد، در امان است. البته اگر مرتکب قتل نشده و آزاری به مسلمانان نرسانده باشد. بدانید که ما را نیازی به ریختن خون شما نیست.» بیشتر خوارج که تا آن زمان دوازده هزار نفر بودند، پراکنده شدند و فقط چهار هزار نفر از آنها در برابر حضرت باقی ماندند.

زندگی برخی از یاران امام علی علیه السلام

قنبر

قنبر، غلام خاص امیرمؤمنان علی علیه السلام در سفر و حضر در خدمت ایشان و آماده اجرای هر فرمانی بود. از امام صادق علیه السلام روایت شده است: «قنبرِ غلام، آن حضرت را سخت دوست داشت، به طوری که هرگاه امام از خانه بیرون می رفت، بدون آنکه حضرت متوجه شود، با شمشیر دنبال او حرکت می کرد. شبی، حضرت علی علیه السلام ، او را دید و پرسید: قنبر برای چه آمده ای؟ گفت: آمده ام مراقب شما باشم. امام فرمود: می خواهی مرا از اهل آسمان حفظ کنی یا از اهل زمین؟ قنبر گفت: از اهل زمین. امام فرمود: اهل زمین بدون اراده و خواست خداوند نمی توانند کاری انجام دهند، برگرد».

امام علی علیه السلام در مواقع ضروری و حساس، قنبر را می طلبید و او را برای کاری مهم مأمور می کرد. در برخی منابع آمده است که ایشان در شعری فرمود: «هر گاه که کاری سخت و دوست نداشتنی پیش می آید، آتشم را می افروزم و قنبر را فرامی خوانم».

میثم تمار

میثم تمار، از یاران وفادار پیشوای نخستین بود. حضرت او را بسیار دوست می داشت. میثم در بازار کوفه، خرمافروش بود و امام علی علیه السلام با وجود آنکه عهده دار منصب خلافت بود، به دکان میثم می رفت و به جای او خرما می فروخت و او را به دنبال انجام کاری می فرستاد.

روزی حضرت به میثم فرمود: «بعد از من تو را دار می زنند و با حربه ای مجروح می کنند. روز سوم از بینی و دهانت خون جاری و محاسنت از آن رنگین می شود. منتظر آن خضاب باش. ... شما ده نفر هستید که دارتان می زنند و چوبه دار تو از همه کوتاه تر و به زمین نزدیک تر است. بیا تا آن نخل که تو را برآن دار می زنند، به تو نشان دهم.» آن گاه حضرت آن نخل را به میثم نشان داد.

میثم گاه در پای آن نخل نماز می گزارد و می گفت: «مبارک باد ای نخل! من برای تو آفریده شده ام و تو هم برای من رشد کرده ای».

کمیل بن زیاد نخعی

کمیل بن زیاد نخعی از مردم یمن و از یاران خاص و رازدار علی علیه السلام بود. امیرمؤمنان علی علیه السلام اسرار خود را به کمیل می گفت و او نیز تحمل شنیدن و حفظ آنها را داشت. او مردی شجاع و سلحشور و زاهدی عابد بود. کمیل را یکی از هشت عابد معروف کوفه شمرده اند.

شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان درباره دعای کمیل می نویسد: «دعای کمیل بن زیاد، از ادعیه معروف است و علامه مجلسی فرموده که از بهترین دعاهاست و آن دعای خضر است. حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام آن را تعلیم کمیل ـ که از خواص اصحاب آن حضرت است ـ فرمود».

عَمروبن حَمِق خُزاعی

عَمرو بن حَمق، از یاران خاص و فدایی امام علی علیه السلام بود. مقام والای عَمرو تا آنجاست که گفته اند عمرو بن حمق برای امیرمؤمنان علی علیه السلام به منزله سلمان برای پیامبر بود. از آنجا که عمرو اعتقاد راسخی به حقانیت آن حضرت داشت، بعد از واقعه صلح معاویه و امام حسن علیه السلام مورد تعقیب قرار گرفت.

معاویه پس از شهادت امام علی علیه السلام به جست وجوی شیعیان او از جمله عمرو بن حمق پرداخت. چون عمرو متواری شده بود، معاویه همسر او را دستگیر و دو سال در زندان دمشق زندانی کرد. پس از مدتی، فردی، عمرو را به شهادت رساند و سرش را برای معاویه فرستاد. گفته اند آن، نخستین سری بود که در اسلام بر نیزه زدند و در شهرها گردانیدند.

سیمای امام علی علیه السلام در شعر شاعران

فردوسی

حکیم ابوالقاسم فردوسی در دیباچه شاهنامه، به ذکر مراتب اخلاص خود به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امیر بیان علی علیه السلام می پردازد و می گوید:

منم بنده اهل بیت نبی ستاینده خاک پای نبی
حکیم این جهان را چو دریا نهاد برانگیخته موج از او تندباد
چو هفتاد کشتی بر او ساخته همه بادبان ها برافروخته
یکی پهن کشتی بسان عروس بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی همان اهل بیت نبی و ولی...
اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید، گناه من است چنین است و این دین و راه من است

استاد طوس، افزون بر آن، در شاهنامه، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و یارانش را می ستاید، ولی از میان یاران، تنها نام علی علیه السلام را ذکر می کند. او در آغاز سلطنت شاپور و پایان فرمانروایی اردشیر می گوید:

جز او را مخوان کردگار جهان شناسنده آشکار و نهان
از او بر روان محمد درود به یارانش بر هر یکی برفزود
سر انجمن بد ز یاران علی که خوانند او را علیّ ولی
همه پاک بودند و پرهیزگار سخن هایشان بر گذشت از زمان

سعدی

سعدی شیرازی اگرچه آشکارا در اشعار خود نامی از حضرت علی علیه السلام نبرده، ولی مضمون های ناب سخنان آن حضرت، در همه جای شعر او تجلی یافته است. امیرمؤمنان در خطبه 24 می فرماید: «پس بندگان خدا! از خدا بپرهیزید و از خدا هم به سوی خدا بگریزید» و سعدی چنین می سراید:

پیش دگری نمی توان رفت از تو به تو آمدم به زنهار

حضرت در نامه 31 چنین می فرماید:«هر جوینده روزی نیابد و هر آهسته رو، محروم نماند.» سعدی با نگاهی به همین مضمون می نویسد:«صیاد بی روزی ماهی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل در خشک نمیرد».

امام علی علیه السلام در نامه 53 می فرماید:« خشم خود را فرو خور و به وقت توانایی در گذر» و در گلستان چنین می خوانیم:

بر بنده مگیر چشم بسیار جورش مکن و دلش میازار

ناصر خسرو قبادیانی

در زبان فارسی، نخستین شاعری که شعر را در خدمت اخلاق و در راستای اندیشه های مکتبی قرار داد، ناصر خسرو بود. در سراسر دیوان او، در وصف معشوق و حتی دل بستگی های عادی زندگی سخنی به میان نیامده است و هر چه هست، سخن از عقل و اعتقاد و حقیقت نگری است.

در دیوان او بیت:

خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیا نه اندر وحدتش کثرت نه مُحدَث زین همه تنها

با این حدیث امام علی علیه السلام :«با هر چیزی هست ولی هم نشین و یار آن نیست و مغایر با همه چیز است، ولی نه اینکه از آن جدا و ناآشنا باشد. چیزی از حیطه قدرت و آگاهی او بیرون نیست» درباره خداوند متعالی مطابقت دارد.

حضرت علی علیه السلام در نکوهش آرزوهای طولانی می فرماید:«ای مردم! ترسناک ترین چیزی که بر شما می ترسم دو چیز است: یکی هواپرستی و آن دیگری آرزوهای طولانی، ولی پیروی از هوای نفس، آدمی را از حق باز می دارد.» ناصر خسرو نیز می گوید:

این آرزو ای خواجه اژدهایی است بدخو که ازین بتر اژدها نیست

اقبال لاهوری

اقبال لاهوری، مدینه فاضله امام علی علیه السلام را که بر پایه دادگستری و تقوا بنا شده است و همه چیز آن بر محور قرآن و سنت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می گردد، مورد توجه قرار می دهد و می گوید: «آن مردی که فقرش بوی اسداللهی داشته باشد، به مراتب از دارا و اسکندر بهتر است».

اقبال از درگاه خداوند متعالی می خواهد که مسلمانان از سیرت حضرت علی علیه السلام بهره مند شوند: «خداوندا! دل ها را مرکز مهر و وفا کن و با حریم کبریایی خود آشنا ساز .کسی که او را نان جوین دادی، قوّت بازوی حیدر هم به وی ارزانی دار.

بده او را جوان پاک بازی سرورش از شراب خانه سازی
قوی بازوی او مانند حیدر دل او از دو گیتی بی نیازی
گلستانی ز خاک من برانگیز نم چشمم به خون لاله آمیز
اگر شایان نِیَم تیغ علی را نگاهی ده چو شمشیر علی تیز»

فرصت جوانی

یکی از عوامل مهم موفقیت، بهره برداری درست از شرایط و فرصت های مناسب است و جوانی، یکی از اساسی ترین این فرصت ها به شمار می رود. بر این اساس، پیشوایان دین بر بهره برداری درست از فرصت جوانی تأکید کرده اند.

امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:« پیش از آنکه فرصت از دست رود و مایه اندوهت شود، آن را غنیمت شمار.» سعدی نیز با الهام از سخن آن بزرگوار می گوید:

جوانا!ره طاعت امروز گیر که فردا جوانی نیاید ز پیر
قضا روزگاری ز من در ربود که هر روزش از پی شب قدر بود
من آن روز را قدر نشناختم بدانستم اکنون که در باختم

آن حضرت درباره کسانی که از نعمت جوانی بهره کافی نبرده اند، می فرماید: « آنها در ایام سلامت بدن، سرمایه ای فراهم نکردند و در اولین فرصت ها درس عبرتی نگرفتند. آیا کسی که جوان است، جز پیری، آینده ای را انتظار دارد».

اثر یاد خدا در دل

جوادی آملی

ذکر خدا تا ملکه نفسانی نشود آرامش صادق پدید نمی‏آید؛ زیرا نام خدا بر لب، همانند آبیاری شاخه درخت است که جز گردگیری از درخت اثری ندارد ولی یاد خدا در دل همتای آبیاری ریشه درخت است که مایهٴ بالندگی و ثمربخشی آن خواهد بود، لذا خدای سبحان چنین فرمود: ﴿واذکر ربّک فی نفسک تضرّعاً وخیفةً ودون الجهر من القول بالغدوّ والاصال ولا تکن من الغافلین﴾۱ آنچه در غفلت‏زدایی مؤثّر است یاد خدا در دل است که با ناله و لابه همراه باشد.

چنین یادی اثر سودمند آن این است که اولا ً انسانِ سالکِ ذاکر را به تولید، کار، اشتغال، تأمین نیازهای جامعه اسلامی و مانند آن وادار می‏کند تا از هر گونه تنبلی و تن‏پروری به بهانه زهد مذموم رهایی یابد و ثانیاً هیچ کار سودآوری او را از یاد خدا غافل نمی‏کند تا از کار حلال دست بکشد یا به حرام دست یازد، یا به تباهی دیگر آلوده گردد چنانکه خداوند فرمود: ﴿رجالٌ لا تلهیهم تجارةٌ ولا بیع عن ذکر الله وإقام الصلوة وإیتاء الزکوة یخافون یوماً تتقلّب فیه القلوب والأبصار﴾۲٫

این مردان الهی در اثر رسوخ یاد خدا نه تنها از عبادتهای بدنی، مانند نمازْ ذهولی ندارند بلکه از پرستش‏های مالی نیز غافل نیستند و زکات مال را می‏پردازند.

بهترین مسجد روی زمین بعد از مسجد الحرام، مسجد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه است و سیّد ایام و عید مسلمین روز جمعه است، اصل نماز نیز به عنوان ذکر مطرح شده و خصوص نماز جمعه نیز در سوره جمعه به عنوان، ذکر الله، طرح شده است (چنانکه خواهد آمد انشاء الله) عده‏ای که از یاد قلبی خدا محروم بودند، گرچه یاد زبانی داشتند، در آستانه اقتدا به امامی که در تمام روزگار همتا نداشته و نخواهد داشت یعنی حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) با همه این مزایا و جهات شرف‏بخش مَعْبد، عبادت، استماع خطبه و خطیبْ همه را رها کرده و به صدای طبل کالای تجاری از نماز می‏رمیدند تا متاعی را ارزانتر بخرند، یا بیشتر فراهم کنند: ﴿وإذا رأو تجارةً أو لهواً انفضّوا إلیها وترکوک قائماً قل ما عند الله خیرٌ من اللهو ومن التجارة والله خیر الرازقین﴾۳٫


منبع :اسرا

تنظیم گروه حوزه علمیه

پاورقی: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حکمت عبادات، ص۳۰۱

۱ ـ سورهٴ اعراف، آیهٴ ۲۰۵٫

۲ ـ سورهٴ نور، آیهٴ ۳۷٫

۳ ـ سورهٴ جمعه، آیهٴ