شاید این سؤال برای شما هم پیش آمده باشد که امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف که وسیله رسیدن برکات به مخلوقات است، چه نیازی به دعای مردم دارد؟ نوشتار حاضر بدین سوال پاسخ می دهد.
برای پاسخ به این سؤال چند وجه را باید در نظر گرفت؛ اول اینکه دعای ما برای آن حضرت، از باب هدیه شخص حقیر فقیری به رادمرد بزرگواری است که نشان نیاز این شخص فقیر به بخشش آن بزرگوار میباشد. وجه دیگر اینکه آنچه از روایات به دست میآید، این است که زمان ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از امور بدائی است؛ یعنی امکان پیش و پس افتادن آن وجود دارد. بنابراین شاید جلو افتادن این امر، به جدیت و اهتمام اهل ایمان در دعا کردن برای تعجیل فرج آن حضرت مشروط باشد. در حدیثی از امام صادق علیهالسلام چنین آمده است: « خداوند به ابراهیم علیهالسلام وحی فرستاد که به رأیش فرزندی متولد خواهد شد. آن جناب این خبر را به ساره داد. ساره گفت: آیا من فرزندی به دنیا خواهم آورد، در حالی که پیرزنم؟ پس خداوند به ابراهیم علیهالسلام وحی فرستاد که او (ساره) فرزنددار میشود و فرزندانش چهارصد سال عذاب خواهند شد به خاطر اینکه سخن مرا رد کرد. وقتی عذاب و سختی بر بنیاسرائیل طول کشید، به درگاه خداوند چهل روز گریه و ناله کردند؛ پس خداوند به موسی و هارون علیهماالسلام وحی فرستاد که بنیاسرائیل را خلاص کنند و از صد و هفتاد سال صرف نظر کرد. پس شما نیز اگر این کار را بکنید خداوند از ما فرج میکند، ولی اگر چنین نباشید این امر تا آخرین حد خواهد رسید».1
وجه دیگر این قضیه این است که امامان علیهم السلام ـ به مقتضای وضع انسانی خود ـ به بیماریها و غمها و اندوههایی دچار میشوند که وسایلی برای دفع آنها وجود دارد و برخی از آن وسایل از اهل ایمان ساخته است. از مهمترین وسایل دفع بلا و گرفتاری، جدیت و اهتمام در دعا کردن و از خدا خواستن است؛ چنانکه در روایتی آمده است: «به درستی که دعا قضا را برمیگرداند و پیچیدگی آن را باز میکند؛ چنانکه رشته نخ واتاب شود با اینکه به سختی تابیده شده باشد».2
در روایتی دیگری که از امام باقر علیهالسلام نقل شده که به زراره چنین فرمود: «آیا تو را راهنمایی نکنم به چیزی که رسول الله صلی الله علیه و آله در آن استثنایی نزده است؟ زراره عرض کرد: چرا. فرمود: دعا که قضای پیچیده سخت را برمیگرداند».3
بنابراین هرگاه مؤمن، ابتلای مولای خودش را ـ که از جانش عزیزتر است ـ احتمال دهد که امام او به یکی از امور یاد شده دچار گردیده، کوشش و جدیت خواهد کرد که به وسیله دعا، آن را از او دور گرداند، همان طور که وسایل از او دفاع مینماید.
در دعایی که توسط جناب عثمان بن سعید عمری روایت شده چنین میخوانیم: «پروردگارا مرا بدان (امر غیبت آن حضرت) صبر و تحمل ده تا دوست ندارم آنچه به تأخیر انداختهای، جلو بیفتد و آنچه را تعجیل بخواهی، من به تأخیرش مایل نباشم؛ و هرچه تو در پرده قراردادهای، افشایش را نطلبم؛ و در آنچه نهان ساختهای کاوش ننمایم و در تدبیر امور جهان با تو (که همه مصالح را میدانی) به نزاع نپردازم؛ و نگویم که چرا و چگونه و به چه جهت ولی امر غائب آشکار نمیشود و ظهور نمیکند، در حالی که زمین پر از ستم گردیده است؟! ...»
وجه دیگر این است که ما هدف ارزندهای در زندگی داریم که موانعی نیز راه رسیدن به آن را سد کرده است؛ بنابراین باید در دفع و رفع آن موانع بکوشیم و چون تأخیر ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به سبب موانعی است که از سوی ما و اعمال و گفتار ما سرچشمه گرفته است، بر ما واجب میباشد که از خداوند متعال برطرف کردن آن موانع را بخواهیم. پس دعا کردن برای تعجیل فرج امام عجل الله تعالی فرجه الشریف ، در حقیقت دعا برای خودمان و سودمند به حالمان میباشد؛ هم چنانکه در توقیعی از آن حضرت آمده است: «و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج، که آن فرج شما است».4 این بیان حضرت، نشان بینیازی آن امام همام از دعاهای ما میباشد.
همچنین باید توجه داشت که فضل و لطف و رحمت الهی، حد و مرزی ندارد و در وجود امام عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز کمبود و نقصانی که مانع پذیرش فیض الهی باشد، نیست؛ از این رو هیچ مانعی ندارد که با دعای مؤمنین برای مولایشان، عنایت و لطف مخصوصی به حضرت برسد.
امامان علیهم السلام وسیله و واسطه رسیدن فیض به بندگان، علت غائی و هدف از آفرینش مخلوقات هستند و فیض خداوند به وسیله ایشان به مخلوقات برسد، اما در عین حال از لوازم و ویژگیهای بشری نیز برخوردار میباشند و برای زندگی ظاهری خود به آنچه از زمین میروید، نیازمند هستند؛ همانطور که سایر مردم محتاج هستند. نتیجه و ثمر درود فرستادن مؤمنین بر پیامبر و آل پیامبر صلی الله علیه و آله، هم به خود درود فرستادگان برمیگردد و هم به کسانی که بر آنها درود فرستاده شده، نه از این جهت که به صلوات و درود فرستادن مؤمنین احتیاجی باشد؛ بلکه از این جهت که آنها ـ پیامبر و آل پیامبر صلی الله علیه و آله ـ قابلیت و شایستگی دارند؛ زیرا خداوند بلند مرتبه فیوضاتی که حد و نهایت ندارد، به ایشان ارزانی داشته است؛ چرا که همیشگی و استمرار این فیوضات، از لوازم قدرت کامل و تمام و همگانی و همیشگی خداوند میباشد.
ممکن است این ذهنیت به وجود آید که میان فرمان به دعا برای تعجیل فرج و ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و احادیثی که از تعجیل در ظهور نهی کرده است، تناقض وجود دارد. باید در نظر داشت که آن شتابی که از آن نهی شده است، سه نوع میباشد:
1. شتابی که موجب یأس و ناامیدی از ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شود؛ زیرا آدمی به خاطر کم صبری و ناشکیبایی چنین تصور میکند که اگر ظهور شدنی بود، هم اکنون واقع میشد و به تأخیر افتادن آن، آدمی را به سوی انکار امام عجل الله تعالی فرجه الشریف سوق میدهد.
نتیجه و ثمر درود فرستادن مؤمنین بر پیامبر و آل پیامبر صلی الله علیه و آله، هم به خود درود فرستادگان برمیگردد و هم به کسانی که بر آنها درود فرستاده شده، نه از این جهت که به صلوات و درود فرستادن مؤمنین احتیاجی باشد؛ بلکه از این جهت که آنها ـ پیامبر و آل پیامبر صلی الله علیه و آله ـ قابلیت و شایستگی دارند؛ زیرا خداوند بلند مرتبه فیوضاتی که حد و نهایت ندارد، به ایشان ارزانی داشته است؛ چرا که همیشگی و استمرار این فیوضات، از لوازم قدرت کامل و تمام و همگانی و همیشگی خداوند میباشد
2. شتابی که با تسلیم فرمان خدا شدن و رضا داشتن به قضا و حکم خدا منافات داشته باشد. در این نوع درخواست شتاب برای ظهور، اگر ظهور به عقب افتد، فرد به سوی انکار حکمت آفریدگار بلند مرتبه کشیده میشود. از این رو در دعایی که توسط جناب عثمان بن سعید عمری روایت شده چنین میخوانیم: «پروردگارا مرا بدان (امر غیبت آن حضرت) صبر و تحمل ده تا دوست ندارم آنچه به تأخیر انداختهای، جلو بیفتد و آنچه را تعجیل بخواهی، من به تأخیرش مایل نباشم؛ و هرچه تو در پرده قراردادهای، افشایش را نطلبم؛ و در آنچه نهان ساختهای کاوش ننمایم و در تدبیر امور جهان با تو (که همه مصالح را میدانی) به نزاع نپردازم؛ و نگویم که چرا و چگونه و به چه جهت ولی امر غائب آشکار نمیشود و ظهور نمیکند، در حالی که زمین پر از ستم گردیده است؟! ...».5 آنچه از این نوع احادیث به دست میآید، این است که زمان فرج و ظهور از اموری است که ممکن است مورد «بداء» واقع گردد؛ بنابراین وقتی انسان دلباخته امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نزدیک شدن وقت دیدار و ظهور آن حضرت را ممکن بداند که با کوشش و اهتمام در دعا کردن برای این مقصود تحقق پذیر است، تمام تلاش و جدیت خود را در این راه مبذول خواهد داشت و این کار هیچگونه منافاتی با تسلیم بودن به آنچه در علم الهی تقدیر شده، ندارد. اگر قرار باشد وقت معین ظهور را که قضای غیرقابل تغییر و تبدیل الهی بر آن تعلق گرفته است، بداند، دیگر جایی برای دعا کردن نمیماند و باید به امر پروردگار تسلیم شد.
3. شتاب و عجلهای که سبب پیروی از گمراهان و گمراهکنندگان و شیاطین بدعتگذار شود که پیش از ظاهر شدن علامتهای حتمی که از پیشوایان معصوم علیهم السلام روایت شده است، به فریب دادن افراد اقدام مینمایند.
بنابراین عجله کردن بر دو قسم است: ممدوح و مذموم؛ عجله مذموم، آن است که آدمی خواستار انجام گرفتن چیزی، پیش از رسیدن وقت آن باشد که عقلاً و نقلاً زشت و بد است و عجله ممدوح، آن است که شخص در اولین فرصت ممکن، تحقق یافتن امری را بخواهد.
پینوشت:
? برگرفته از مکیال المکارم در فوائد دعا برای قائم(ع)، سید محمد تقی موسوی اصفهانی.
1. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 131.
2. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 469.
3. همان، ج 2، ص 470.
4. صدوق، کمالالدین، ج 2، ص 485؛ طبرسی، احتجاج، ج 2، ص 284؛ مجلسی، همان، ج 53، ص 181.
5. صدوق، همان، ج 2، ص 512.
تبار برگزیده
از آن حضرت آمده که چنین گوید:من باقیمانده از آدم(ع) و ذخیره ی نوح و برگزیده از ابراهیم (ع)و خلاصه ی محمد (ص)می باشم.
نماز و شیطان
امام مهدی(ع)در پاسخ شخصی که از نماز در وقت طلوع و غروب آفتاب سؤال کرده بود فرمود: با هیچ چیز مثل نماز ، بینی شیطان به خاک مالیده نمی شود پس نماز را به پا دار و بینی شیطان را به خاک بمال.
حق رهگذران از باغ
امام مهدی (ع): اما سئوال کردی که شخصی به میوه جات اموال ما می گذرد و از آن برداشته و می خورد(حق الماره) آیا حلال است یا خیر؟ پاسخ این است خوردن برایش حلال است ولی بردن آن حرام است.
شرط استفاده از وقف
از حضرت نقل شده که فرمود:
اما آنچه در مورد وقف برای ما سؤال کردی و آنچه که صاحبش برای ما قرار می دهد و بعد به آن احتیاج پیدا می کند پاسخ این است که هر چیزی را که هنوز تحویل نداده صاحبش مختار است و هر چه را که تحویل داده دیگر حق ندارد چه به آن نیازمند باشد یا نباشد.
رمز غیبت حضرت ولی عصر(ع)
اما در مورد علت غیبت، خداوند متعال می فرماید : ای ایمان آورندگان از چیزهایی که اگر روشن شود بدتان می آید سئوال نکنید .زیرا هیچ یک از پدران من نبودند جز اینکه تعهدی نسبت به طاغی زمان خود داشتند ولی زمانی که من خروج کنم هیچ تعهدی نسبت به هیچ یک از طاغوت ها ندارم (یعنی در برابر هیچ کس وظیفه تقیه ندارم).
زمان ظهور
امام عصر(ع)فرمود: غیبت دوم به وقوع پیوست ، پس ظهوری نخواهد بود مگر بعد از اذن خدا و آن بعد از مدت طولانی و قساوت دلها و پر شدن زمین از ظلم و ستم خواهد بود.
توفیق دیدار
از امام نقل شده که به شیخ مفید فرمود: اگر دلهای شیعیان ماـ که خداوند آنان را برای اطاعت خودش موفق کند ـ در وفا کردن به پیمانشان یکی بود هرگز سعادت و ملاقات ما از آنان به تأخیر نمی افتاد، بلکه سعادت دیدار با ما همراه با شناخت و صداقت برای آنان زود به دست می آمد، چیزی جز کارهای ناشایست آنان ما را از ایشان محبوس نمی سازد.
خاتم اوصیا
آن حضرت فرمود: من خاتم اوصیا هستم و خداوند به واسطه من بلا را از خانواده و شیعیانم برطرف می کند.
حرام خواری
از امام مهدی (ع)آمده است: اما کسانی که اموال ما را در دست گرفته اند، پس هر کس چیزی از آن را مباح شمارد و بخورد همانا آتش خورده است.
خوردن خمس
امام (ع) فرمود: کسی که از اموال ما چیزی بخورد همانند این است که آتش را می خورد و به زودی به جهنم خواهد رسید.
حلال شمردن خمس
امام زمان (ع)فرمود: به نام خداوند بخشنده مهربان، لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم جهان برکسی باد که در همی از اموال ما را حلال بداند.
عامل آسایش
امام زمان(ع) فرمود: من مایه امنیت زمینیان هستم ، همانطور که ستارگان موجب امنیت آسمانیانند.
نایب حضرت مهدی(ع)
از حضرت مهدی(ع) چنین آمده است: اما در رخدادهایی که پیش می آید به راویان احادیث ما مراجعه کنید، که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنانم.
حق با کیست؟
امام عصر (ع) فرمود: باید بدانید که حق در میان ما و با ماست، کسی غیر از ما چنین نمی گوید مگر دروغ گوی افتراء زننده و کسی جز ما چنین ادعایی نمی کند مگر گمراه، گمراه شده.
حجت آشکار و پنهان
به نقلی از امام مهدی(ع) فرمود: مگر نمی دانید که زمین ، هرگز از حجت خالی نخواهد بود، آشکار یا غایب و پنهان.
آگاهی اهل بیت(ع)
امام عصر (ع) فرمود: به راستی که علم ما بر اوضاع شما احاطه دارد و هیچ چیز از احوال شما بر ما پوشیده نیست و نسبت به لغزشهایی که از شما سر میزند شناخت داریم.
تکلیف در زمان انتظار
حضرت مهدی (ع)فرمود: برای تعجیل فرج زیاد دعاکنید ، چون همین دعا موجب فرج شماست.دوباره دلم هوای تو کرده
آقا دلت می آد این همه آدم رو لب تشنه نگه داری
گرچه لب تشنگی همه ی این آدما از اینه که آب و می بینن و
برای رسیدن بهش تلاش نمی کنن آقا بغض جلوی حرفهامو گرفته
اثلاً نمی فهم ساعت و ثانیه ها چه جوری می گذرن
می گن زمان آخر الزمان اینطوریه راستش من خیلی امید دارم
امید دارم که یه جمعه ی نزدیک آقا می آد
یه ذره هم می ترسم واسه اینه که می گن خوبا از بدا جدا می شن
آقا من که می دونم جزو خوبها نیستم
ولی خودت بیا و منو نجات بده
آقا خیلی خستم خیلی از رسم بد روزگار
از این دلتنگی ها که همیشه با ما همراهه
تا وقتیم که محبوبش رو این دل نبینه آروم و قرار نداره
اینجا هوا خیلی بارونی بود
ولی با اینکه هوا بارونی بود انقدر آسمون گرفته بود که می شد
قشنگ فهمید که آسمونم دلش گرفته
من امید دارم و امیدوارم که بیایی ، بیایی تا همه جا رو پر از صفا کنی .
آقا بی وجود تو صفا و صمیمیت هم معنای خودشو از دست داده.
ای هستی آهسته بسوز که شب دراز است
ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است
یکی از علماء بزرگ (مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی )پدر آیت الله العظمی
حاج سید علی سیستانی
در مشهد مقدس برای آن که به محضر امام زمان شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا را چهل
جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند . او می گفت: در یکی از جمعه های
آخر ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک آن مسجدی که من در آن
مشغول به زیارت عاشورا بودم می تابید. حال عجیبی بهمن دست داد، از جای برخاستم و به
دنبال آن نور به درب آن خانه رفتم. خانه ی کوچک فقیرانه ای بود و از درون خانه نور عجیبی
می تابید.در زدم وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم حضرت ولی عصر(عج) در یکی از اتاق
های آن خانه تشریف دارند و در آن اتاق جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید به روی
آن کشیده بودند.
وقتی که من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت فرمودند: چرا این گونه به دنبال من
تا کی ؟
تاکی شب به شب، به نیت سرودن
غزلی عاشقانه برایت، مرثیه ای سوگوار برای خودبسرایم؟
تاکی غبار طعنه ها و نیش خند منکرانت، تبسم های معصوم روحم را به زهر خندی تلخ
بدل کند؟
تا کی کودکان بهانه گیر چشمانم را با لالایی نامت، به دنیای رویایی خواب بکوچانم و با
کابوس نبودنت، تنها گذارمشان؟
تاکی مدار عقربه های ساعت را به سمت طلوع جمعه ای زلال بچرخانم و غروب های
خاکستر جمعه ها را شماره کنم؟
تاکی امید آمدنت بهانهای باشد برای ادامه حیات گلهای حیاطمان، و تو نیایی؟
تاکی صبحبه صبح، چمدان آمدنت را ببندم و به نیت همراهی ات، جنازه روحم را به تک
تاکی ایستگاه های جهان بکسانم و شب به شب، چمدان نیامدنت را به خانه برگردانم؟
تاکی سلام هایمان را برایت پست کنم و نشانی ات را پشت پاکت ننویسم؟
تا کی کفش های سر سخت زندگی ام، پرسه زدن را تجربه کنند و کوچه باغ بودنت را رد
نشوند؟
تا کی چارچوب قاب عکست را ، بی وجود عکسی ، بر چهار دیواری تنهایی ام میخکوب
کنم؟
تاکی ؟تاکی ؟تاکی ؟