عرق خورده بود !
دهانش بوی بدی میداد !
داشت میرفت !
ناگاه دید از مقابل امام صادق یا موسی بن جعفر علیهمالسلام میآید .
با خود گفت چه کنم؟
جلو بروم ، آقا سؤال کنند : چرا دهنت بوی بد میدهد ، چه جواب بدهم ؟
اگر برگردم بد است ، چشمهایم توی چشمهای حضرت افتاده است !
باید بروم سلام کنم
همین طور در خجالت مانده بود که چه کند
آرام آرام میرفت و متحیر که چه کند ، آقا هم نزدیک میشد.
وقتی مقابل هم قرار گرفتند ، نتوانست سلام کند !
از خجالت سرش پایین افتاد !
خوش به حال کسی که اگر هم گناه میکند ، وقتی به خودش آمد
شرمنده شود، از امام زمانش حیا کند، افتخار نکند که من بودم
یک همچین گناهی کردم
تا سرش از خجالت پایین افتاد،دید حضرت ایستاد و فرمود: نه، نه
در هر حالی که هستید سرتان را از ما خانواده پایین نیندازید
شما کسی جز ما ندارید ، کسی و پناهی غیر از ما ندارید .
دوستان
آیا ما از امام زمانمون خجالت میکشیم ؟
میخواستم بگم وای بر ما ...دیدم جسارته به شما پاکان بگم
میگم :
وای بر من که هر روز امام زمانمو ناراحت میکنم و خجالت نمیکشم!!!
در معرفت امام زمان
همانطور که اعتقاد به توحید و نبوت و معاد، بدون ایمان به ولایت امیر المومنین علیهالسلام و برائت از غاصبین حق خلافت ارزشی ندارد، و به همانگونه که نماز و حج و دیگر عبادات ، بدون ولایت اهل بیت علیهم السلام پشیزی نمیارزد ، همه این اعتقادات وعبادات اگر انجام شود وانسان به ولایت اهل بیت نیز ایمان داشته باشد ولی امام زمان خویش را نشناسد ، از هیچ یک از معتقدات خود ، حتَّی از ولایت ائمه قبل نیز بهرهامند نخواهد گردید .
بهترین سند بر ادعای فوق، روایت مشهوری است که اهل سنت وشیعه آن را نقل نموده وبر آن اعتماد کردهاند وآن اینکه ؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: « من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة ؛1 کسی که بمیرد وامام زمان خویش را نشناسد ، به مرگ جاهلیت مرده است .
معنای جاهلیت در این روایت چیست؟
منظور از جاهلیت در این روایت ، ایام کفر وضلالت قبل از اسلام است .
بنابراین معنای حدیث چنین خواهد شد: اگر مسلمانی _ یعنی کسی که توحید ونبوت وقرآن وقیامت ودیگر مبانی دین را پذیرفته وبه واجبات دین اهتمام نموده است _ بمیرد وامام معصوم زمان خویش را نشناخته باشد ، او نامسلمان مرده ، دین او همان کفر وضلالت کفار ومشرکین قبل از اسلام تلقی خواهد شد واز اسلام، توحید ، نبوت ، تقوی وعبادت خود نفعی نخواهد برد.
لفظ جاهلیت، در این نقل از حدیث، توصیف روشنتری یافته است .
راوی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودهاند: من مات ولا یعرف إمامه مات میتة جاهلیة ؛ کسی که بمیرد وامامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟ فرمودند: آری ، عرض کردم : این جاهلیت به معنی جاهلیت ایام نادانی قبل اسلام است ، یا منظور جاهلیت عدم آشنایی با امام میباشد ؟ یعنی آیا جاهلیت چنین کسی در همه زمینهها ومطلق بوده ویا در محدوده خاص امامت بوده و به دیگر محدودههای دین لطمه نمیزند؟
امام فرمودند : « جاهلیته کفر ونفاق وضلال ؛2 جاهلیت او از سنخ جاهلیت کفار، منافقین وگمراهان است .»
یعنی جاهلیت مطلق بوده ، گمراهی از امامت مساوی با گمراهی در تمامی مبانی دین خواهد بود .3 پس علاوه بر معرفت اصل ولایت وشناخت حق اهل بیت علیهم السلام ، ما موظف به معرفت واطاعت وتسلیم در برابر امام زمانمان علیه السلام نیز هستیم ومعرفت ولایت، ما را بی نیاز از معرفت آن حضرت نخواهد کرد. محمد بن تمام گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فلان کس از دوستان شما اهل بیت است... او به ولایت امیر المومنین علیه السلام ایمان داشته ، ولی اوصیاء آن حضرت را نمیشناسد . امام فرمودند: او گمراه است ، او مانند کسی است که به نبوت عیسی اقرار کرده نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم را انکار کند یا نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را پذیرفته ونبوت عیسی را انکار نماید . ما به خدا پناه میبریم از کسی که حجتی از حجج الهی را انکار نماید .4
فرد دیگری نیز از امام صادق علیه السلام میپرسد: کسی که به ائمه قبل
معرفت داشته، فقط امام زمان خویش را نمیشناسد، آیا چنین کسی مؤمن است؟
فرمودند: خیر .5
امام صادق علیه السلام فرمودند: « من أقرَّ بالأئمّة
من آبائی وولدی وجحد المهدی من ولدی کان کمن أقرَّ به جمیع الأنبیاء وجحد
محمّداً صلَّی الله علیه وآله وسلَّم ؛کسی که به امامت پدران من اقرار
نموده ، امامت فرزندان (معصوم) مرا نیز بپذیرد ، ولی مهدی را که از
فرزندان من خواهد بود انکار کند ، مانند کسی است که نبوت جمیع انبیاء را
پذیرفته ، نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را انکار نماید.»
امام زمان علیه السلام
انکار امام زمان(ع)، انکار نبوت است!
امام صادق علیه السلام فرمودند: « من أقرَّ بالأئمّة من آبائی وولدی وجحد المهدی من ولدی کان کمن أقرَّ به جمیع الأنبیاء وجحد محمّداً صلَّی الله علیه وآله وسلَّم ؛کسی که به امامت پدران من اقرار نموده ، امامت فرزندان (معصوم) مرا نیز بپذیرد ، ولی مهدی را که از فرزندان من خواهد بود انکار کند ، مانند کسی است که نبوت جمیع انبیاء را پذیرفته ، نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را انکار نماید.» 6
نتیجه :
نکته این بحث در این است که بنابر روایات ، انکار یکی از ائمه در حکم انکار جمیع آنها ودر حکم انکار رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بوده. چنین کسی قطعاً گمراه ومنحرف خواهد بود .7
و نکته ی دیگر اینکه ؛ در عصر ما شناخت امام زمان حضرت مهدی علیه السلام از لوازم ایمان وسعادت اخروی انسان وقبول اعمال او است. این اعتقاد است که او را از معرف دیگر ائمه ودیگر مبانی دینی ، بهرهامند میسازد و راه سعادت و خوش بختی را برای او فراهم میکند.
فرآوری: زهرا اجلال
پی نوشت ها :
1- این روایت را احمد حنبل در 3 موضع از کتاب مسند جلد 4 ، ص 96 و ج 3 ،ص 446 وج2 ، ص 83؛ بخاری در صحیح 5: 13 وبیش از بیست کتاب دیگر از کتب اهل سنت آن را نقل کردهاند . در کتب شیعه مرحوم علامه مجلسی این روایات را در بحار الانوار ، جلد 23/ باب 4 طی چهل حدیث گوناگون جمع کرده است.
2- کافی ، ج 1 ، ص 377
3- علامه امینی رضوان الله علیه صاحب کتاب گرانسنگ الغدیر میفرمودند: در سفری به سوریه، دانشمندان آن دیار، به دیدار من آمدند، در مجلسی از بزرگان اهل سنت آن منطقه، یکی از آنان به من رو کرده گفت: آیا در اسلام جز ولایت وامامت ، اصلی دیگر وجود ندارد که تو فقط درباره ولایت وغدیر ومفاهیم مربوطه مینویسی؟! آیا اسلام ، توحید ندارد ، نبوت وقرآن واخلاق واحکام ندارد ؟ من هر چه فکر کردم که به این فرد سنی در مجمعی از اهل سنت چه جوابی بدهم که دندان شکن باشد ، چیزی به ذهنم نیامد . قلبا به حضرت امیر المومنین علیه السلام متوسل شدم که: من در این جمع زبان شما اهل بیت هستم . مرا یاری دهید تا بتوانم از منطق شما دفاع کنم . به عنایت مولا به ذهنم رسید که به این حدیث شریف استناد کنم ، لذا روایت : (من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة) را خوانده، مدارک آن را بیان کرده معنای آن را توضیح دادم وگفتم: این کار را فقط از ولایت میگویم ومی نویسم ، سلیقه من نیست ، بلکه فرمایش رسول خدا در این حدیث است که کسی که ولایت ندارد ، از توحید ونبوت ومعاد وقرآن واحکام بهرهای نمیبرد. وآنها هم ساکت شدند .
دوست دارم که یک شب جمعه/ صبح گردد به رسم خوش عهدی ناگهان بشنوم زسمت حجاز/ نغمه ی دلخوش انا المهدی . . .
دوست دارم که یک شب جمعه/ صبح گردد به رسم خوش عهدی
ناگهان بشنوم زسمت حجاز/ نغمه ی دلخوش انا المهدی
.
.
.
مرا با عشق خود درگیر کردی / به پایم با غمت زنجیر کردی
بدان دنیای بی تو هیچ باشد / دلم را از زمانه سیر کردی
تو با رفتن به پشت ابر ایّام / غروب جمعه را دلگیر کردی
یا اباصالح ادرکنی . . .
.
.
باز به انتظار تو جمعه غروب میشود / اگر بیایی از سفر آه چه خوب میشود . . .
اللهم عجل لولیک الفرج
.
.
.
جمله جمله نه! واژه واژه تورا / ای سفر کرده گفتگو کردیم
کوچه کوچه نه! خانه خانه تورا / سالیانی ست جستجو کردیم
سوره سوره نه! آیه آیه تو را / در مناجات آرزو کردیم
جمعه جمعه نه! لحظه لحظه تو را / ندبه کردیم و های و هو کردیم . . .
.
.
.
امام زمان (عج):
و مارا از شیعیان دور نگه نمی دارد مگر اعمال بد آنان
که به ما می رسد و برای ما ناخوشایند و دور از انتظار است . . .
.
.
.
ازشنبه درون خود تلنبار شدیم/تا آخر پنج شنبه تکرار شدیم
خیر سرمان منتظر دیداریم/ جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم . . .
.
.
.
روز آدینه شد و تشنه ی دیدار توام / سالیانیست که سرگشته بازار توام
بوی پیراهن تو میرسد از راه کنون / یوسفا دیده به راه تو و بیمار توام . . .
.
.
.
بیا برای فرج روز و شب دعا کنیم / دل امام خویش را ز خود رضا کنیم
عزیز فاطمه مهدی-ع دلش پر از خون است / بیا که بهر خدا از خدا حیا کنیم . . .
.
.
.
روز جمعه ، رو به قبله ، دست به سینه ، بر سر پا ، کمترین هدیه از ما
یاد مولا ( السلام علیک یا حجت الله فی ارضه )
.
.
.
عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت
بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیدست
چرا آب به گلدان نرسیدست و
هنوزم که هنوز است
غم عشق به پایان نرسیدست
بگو حافظ دل خسته ز شیراز بیاید بنویسد
که هنوزم که هنوزاست
چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیدست
چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیدست
عصر این جمعه ی دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس
تو کجایی گل نرگس؟
حقوق امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
حق وجود و هستی
حق خویشاوندی با پیامبر صلی الله علیه و آله
حق واسطه نعمت
تمام استفاده هایی که به مردم می رسد، به برکت وجود امام آن زمان است. امام صادق علیه السلام فرمود: «به برکت ما، درختان بارور می گردد، میوه ها می رسد، نهرها جاری می شود و باران از آسمان می بارد و گیاه از زمین می روید. به عبادت ما خداوند پرستش می شود و اگر ما نبودیم، خدا عبادت نمی شد.»7 تمام بهره هایی که به خلق خدا می رسد، از برکات وجودی امام زمان (عج) و بهره برداری از وجود آن حضرت در زمان غیبت، مانند استفاده انسان از خورشید پس ابر است. وجود امام، از بزرگ ترین نعمت های الهی است؛ زیرا اصلِ دیگر نعمت های ظاهری و باطنی است. حضرت مهدی (عج) از سویی واسطه رسیدن نعمت های الهی به بندگان و از سویی خود، نعمت است. امام علی علیه السلام در تفسیر آیه 28 سوره ابراهیم فرموده است: «ما آن نعمت هستیم که خداوند به بندگانش عنایت کرده و خوشبختی آنان که روز قیامت رستگار می شوند، به سبب ماست.»8
حق هدایت و تعلیم
حق امام و پیشوا
امام به معنای پیشوا و مقتداست و در اصطلاح شیعه، پیشوایِ معصوم و منصوب از سوی خداست که مقام ریاست همگان را بر عهده دارد. امام از آن جهت که بر مردمان ولایت دارد، دارای حقی است که مردمان باید آن را رعایت کنند. امام باقر علیه السلام فرموده است: «حق امام این است که مردم فرمان او را بشنوند و اطاعت کنند.»11 در حدیثی از امام علی علیه السلام نیز آمده است: «مهم ترین چیزی که خداوند آن را از جمله حقوق، فرض کرده، حق والی و زمامدار بر رعیت است.»12 همچنان که در یکی از بندهای دعای ندبه می خوانیم: «پروردگارا! مرا در تلاش برای فرمانبرداری از او ـ امام زمان ـ و دوری از نافرمانی اش یاری فرما>. پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام در تمام امور از بندگان و دیگر آفریده ها برتر و شایسته تر هستند.»
حق پدر بر فرزند
یکی از موضوعات مورد توجه در زمینه مهدویت، مدت زمان حکومت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. روایات مختلفی در این زمینه وارد شده است که هر یک مدت زمان حکومت را متفاوت با دیگری مطرح کرده است و کمترین آنها، هفت سال و بیشترین آنها، 309 سال (به مقدار توقف اصحاب کهف در غار) می باشد.
هفت، هشت، نه، ده، نوزده، بیست، چهل و 309 سال، مدت زمان هایی هستند که در روایات از آنها به عنوان مدت حکومت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یاد شده است.
در بسیاری از روایاتی که از طریق اهل سنت از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله نقل شده، مدت زمان حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هفت یا نه سال ذکر شده است. در یکی از این روایات چنین آمده است: «زمین از ظلم و جور پر می شود، آنگاه مردی از خاندان من قیام می کند، او هفت یا نه [سال] حکومت می کند و زمین را از عدل و داد آکنده می سازد.»1
علامه مجلسی رحمة الله علیه نیز برخی روایت های اهل تسنن را که در آنها مدت حکومت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هفت یا نه سال بیان شده است، نقل کرده اند؛ از جمله این روایت که می گوید: «... پس خداوند مردی از عترت و خاندان مرا برمی انگیزد و زمین را از عدل و داد پر می کند؛ چنان که از ظلم و جور پر شده بود. ساکنان آسمان و زمین از او خشنودند، آسمان چیزی از بارانش را نگه نمی دارد و همه را پی در پی، فرو می فرستد، زمین هیچ روئیدنی را در خود نگه نمی دارد و همه را خارج می سازد تا آنجا که انتظار می رود مردگان نیز زنده شوند، جهانیان هفت یا هشت، یا نه سال در این وضع زندگی می کنند.»2
نعمانی در آخرین باب کتاب خود (الغیبة)، چهار روایت، در زمینه مدت زمان حکومت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نقل کرده که در همه آنها از نوزده سال یا نوزده و چند ماه سخن به بیان آمده است.3 وی در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین نقل کرده است: «همانا قائم [بر او درود باد] نوزده سال و چند ماه حکومت خواهد کرد.»4
برخی روایات نیز مدت حکومت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را چهل سال ذکر کرده اند. از جمله در روایتی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده، آمده است: «او چهل سال در روی زمین فرمانروایی می کند.»5
امام حسن مجتبی علیه السلام نیز از پدر بزرگوارش نقل می کند که فرمود: «خداوند در آخرالزمان مردی را بر می انگیزد... او زمین را از عدل، داد، برابری، نور و برهان پر می کند... او [به مدت] چهل سال بر شرق و غرب عالم فرمانروایی می کند. پس خوشا به حال کسی که زمان او را درک کند و سخن او را بشنود».6
برخی روایات، ابتدا مدت حکومت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را هفت سال اعلام کرده اند، ولی در ادامه یادآور شده اند که هر یک سال از حکومت آن حضرت برابر با ده سال از سال های معمولی است. از جمله در روایتی آمده است که عبدالکریم خثعمی می گوید، به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «قائم ـ بر او درود باد ـ چند سال حکومت می کند؟» و آن حضرت فرمود: «هفت سال، روزها و شب ها طولانی می شوند تا آنجا که هر سال از سال های او با ده سال از سال های شما برابری می کند و بدین گونه مدت حکومت او با هفتاد سال از سال های شما برابر می شود.»7
آخرین گروه از روایات، شامل روایاتی است که مدت زمان حکومت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را به تعداد سال های اقامت اصحاب کهف در غار، یعنی 309 سال دانسته اند. در یکی از این روایات که از امام باقر علیه السلام نقل شده، چنین آمده است: «قائم مدت 309 سال حکومت می کند، به تعداد سال هایی که اصحاب کهف در غار خود درنگ کردند. او زمین را از عدل و داد پر می کند، چنان که ستم و بیداد پر شده بود.»8
در حدیث دیگری از امام باقر علیه السلام چنین آمده است: «به خدا سوگند مردی از ما اهل بیت سیصد سال به اضافة نه [سال] حکومت خواهد کرد، گوید: به آن حضرت عرض کردم: [و] این کی خواهد شد؟ فرمود: پس از وفات قائم. به آن حضرت گفتم: قائم چقدر در عالم خود برپاست تا از دنیا برود؟ فرمود: نوزده سال از روز قیامش تا روز مرگش.»9
با توجه به اختلاف هایی که در زمینة مدت حکومت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در روایات وجود دارد، عده ای از عالمان و محدثان شیعه و سنی به توجیه این اختلاف ها و جمع میان روایات پرداخته اند. علامه مجلسی رحمة الله علیه معتقد بود: «اخبار متفاوتی که در زمینة مدت حکومت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف وارد شده است، برخی بر همة مدت فرمانروایی آن حضرت، برخی بر زمان استقرار دولت او، برخی بر سال ها و ماه هایی که در نزد ما وجود دارد و برخی هم بر سال ها و ماه های طولانی زمان ایشان حمل می شود.»10
نویسنده کتاب «الشیعة و الرجعة» نیز در این باره می نویسد: «این اقوال در ظاهر متناقض هستند و به هیچ یک از آنها نمی توان اعتماد کرد. بله، روایت هفت سال در احادیث سنیان و اخبار ما (شیعیان) تکرار شده است و چه بسا این روایت بر دیگر روایات ترجیح داشته باشد؛ زیرا این روایت با برخی اخبار ما مطابق است که می گویند مراد از هفت سال، هفتاد سال است و آن حضرت با قدرت خدای تعالی پس از ظهور، این مدت زندگی می کند. یعنی هر یک سال [از مدت زندگی ایشان] برابر با ده سال از سال های ما خواهد بود. این موضوع در اخبار ما که ائمه حدیث و حافظان علم درایه و حدیث آنها را نقل کرده اند، تبیین شده است».11
آیتالله مکارم شیرازی نیز در این باره چنین می نویسد: «اگرچه درباره مدت حکومت او احادیث مختلفی در منابع اسلامی دیده می شود که از پنج یا هفت سال تا 309 سال (مقدار توقف اصحاب کهف در آن غار تاریخی) ذکر شده است که در واقع ممکن است، اشاره به مراحل و دوران های آن حکومت باشد (آغاز شکل گرفتن و پیاده شدنش پنج یا هفت سال و دوران تکاملش چهل سال و دوران نهایی اش بیش از سیصد سال! دقت کنید)، ولی قطع نظر از روایات اسلامی، مسلم است که این آوازه ها و مقدمات برای یک دوران کوتاه مدت نیست؛ بلکه قطعاً برای مدتی است، طولانی که ارزش این همه تحمل زحمت و تلاش و کوشش را داشته باشد.»12
ابن حجر عسقلانی از علمای اهل سنت نیز درباره جمع روایات مدت حکومت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، چنین می نویسد: «در نشانه های مهدی منتظر روایت های هفت سال بیشتر و مشهورتر هستند. بر فرض درستی همه روایت های [وارد شده در این موضوع] می توان آنها را اینگونه جمع کرد: حکومت او از نظر ظهور در قدرت متفاوت است. پس چهل سال ـ به عنوان مثال ـ به اعتبار همه مدت حکومت اوست. هفت سال و مانند آن به اعتبار نهایت ظهور و قدرت حکومت او و بیست سال و مانند آن نیز به اعتبار حد میانه [ظهور و مدّت حکومت او] است.»13
بنابراین شاید بتوان گفت که دوران زمامداری امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به طور خاص، یا کلّ مدت استمرار حکومت عادلانه ای که پس از ظهور تشکیل می شود، 309 سال است و سایر سال هایی که در روایت ذکر شده است ـ بر فرض صحت روایات ـ ناظر به دوران های مختلف استقرار حکومت مهدوی از ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تا تشکیل حکومت است؛ زیرا استقرار حکومت عادلانه در سراسر زمین پس از قرن ها حاکمیت کفر و ظلم، نیازمند مجاهدتی طولانی و گسترده است و قطعاً حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باید سال ها در جهان حضور داشته باشد تا بتواند به همه اهداف خود جامة عمل بپوشاند. از سویی دیگر نیز پذیرش این مطلب که مردم قرن ها برای تحقق عدل مهدوی در انتظار باشند و سختی ها و مشکلات بسیاری را در این راه تحمل کنند، ولی این حکومت چند سالی بیشتر به طول نینجامد؛ بسیار دور از ذهن است.
پی نوشت ها:
1. احمدبن حنبل، المسند، ج 3، ص 28.
2. بحارالانوار، ج 51، ص 104.
3. ر. ک: الغیبة، ص 331 ـ 332.
4. همان، ص 332، ح 4.
5. الزام الناصب، ص 304.
6. بحارالانوار، ج 52، ص 280.
7. همان، ص 337.
8. همان، ص 291.
9. الغیبة، ص 331ـ332، ح 3.
10. بحارالانوار، ج 52، ص 280.
11. طبسی نجفی، محمدرضا، الشیعة و الرجعة، ج 1، ص 225.
12. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف ، ص 281.
13. المهدی، ص 242.