علی بن حسین بن علی علیهم السلام چهارمین امام شیعیان، در سال 38 هجری قمری، روز سوم شعبان دیده به جهان گشود. نام مادرش شهربانو، «شهر بانویه» «شاه زنان» و...، و مشهورترین القاب آن حضرت «زین العابدین» و «سجاد» میباشد.
دوران کودکی را در مدینه سپری کرد، و مدت دو سال از امامت جدش، امیرمؤمنان علیه السلام و ده سال از امامت عمویش، امام حسن مجتبی علیه السلام و ده سال از امامت پدر بزرگوارش، امام حسین علیه السلام را درک نمود. (1)
در محرم سال 61 هجری قمری در جریان قیام امام حسین علیه السلام، در سرزمین کربلا حضور داشت و پس از آن فاجعه دردناک به امامت رسید و با توجه به وضعیت زمان و اختناق حاکم در آن دوران، اقدام به یک سلسله برنامههای ارشادی و فرهنگی و مبارزات غیرمستقیم نمود، بدون آنکه حساسیتحکومتها را برانگیزد و فعالیتهایی انجام داد که مهمترین آنها عبارتند از:
1. زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا و رساندن پیام آن به مردم آن زمان
2. پند و ارشاد امت
3. تبیین معارف از طریق دعا و مناجات
کتابهای منسوب به امام سجاد علیه السلام
دوران امام سجاد علیه السلام، با توجه به برنامههای پیش گفته حضرت، طلیعه درخشش فرهنگ تشیع شمرده میشود و حدیث و دعا رونقی دیگر مییابد.
در این دوره، آثار مکتوب بر جای مانده از امام سجاد علیه السلام بسیار است.
در شمارش نوشتههای بهجا مانده از این امام همام به کتبی بر میخوریم که برخی از آنها از این قرار است:
1. صحیفه سجادیه; (که مقاله حاضر، در ادامه به معرفی این اثر میپردازد).
2. مناسک الحج: یکی دیگر از کتب آن حضرت است که فرزندان آن حضرت این کتاب را نقل کردهاند و در بغداد نیز به چاپ رسیده است. (2)
3. رساله حقوق: از دیگر آثار گرانسنگ آن حضرت که جامع آداب سلوک فردی و اجتماعی است و محور شرح و بسط زیادی قرار گرفته است، رساله حقوق آن حضرت است. (3)
4. الجامع فی الفقه: عنوان یکی دیگر از آثار آن حضرت است که ابوحمزه ثمالی نقل کرده است. (4)
5. صحیفة الزهد: کتاب دیگری است که توسط ابوحمزه ثمالی نقل شده است. (5)
6. کتاب دیگری که توسط داود بن عیسی از آن حضرت نقل شده، کتاب حدیثی است که امام سجاد علیه السلام آن را گردآوری نموده است. (6)
7. کتاب علی بن الحسین علیه السلام: عنوان کتاب دیگری است که در ضمن مصادر از آن یاد شده است. (7)
آنچه در پیش رو دارید، قدمی است در معرفی صحیفه سجادیه، بدان امید که جامعه ما، مخصوصا جوانان عزیز با این کتاب آشنایی بیشتری پیدا کنند و از دریای معرفت آن، گوهرها به دست آورند، و دنیا و آخرت خویش را با انس گرفتن با آن برای همیشه آباد کنند.
صحیفه سجادیه را بشناسیم
مدت سیزده قرن است که کتاب صحیفه سجادیه مونس بزرگان زهاد و صالحان و مرجع و ملجا مشاهیر علما و مصنفان بوده و هست. برای آشنایی با این گنج معنوی بحث را در چند بخش پی میگیریم.
الف) سند صحیفه
از نظر سندی، صحیفه سجادیه در حد تواتر بلکه فوق آن است، شیخ آقا بزرگ تهرانی در این باره میگوید: «الصحیفة الاولی المنتهی سندها الی الامام زین العابدین... و هی من المتواترات عند الاصحاب لاختصاصها بالاجازة والروایة فی کل طبقة وعصر... ; (8)
صحیفه اولی که سند آن به امام زین العابدین علیه السلام میرسد... از متواترات [و قطعیات] نزد اصحاب است; چرا که از ویژگی آن، این است [که تمام اصحاب از اساتید خود] اجازه نقل آن را در تمام طبقات [رجالی] و در تمام عصرها گرفتهاند.» کار شهرت سند صحیفه به جایی رسیده که مرحوم محمد تقی مجلسی ادعا نموده است که او در نقل و روایت صحیفه یک میلیون سند دارد. (9) و همین طور شیخ محمد بن نعمان مفید (م413) در ارشاد و علی بن محمد خزاز قمی، شاگرد صدوق بن بابویه (م381) و احمد بن عیاشی (م401) و ابوالفضل شیبانی، و.... آن را نقل نمودهاند، و از علمای اهل سنت نیز، ابن جوزی در خصائص الائمه، و حافط سلیمان بن ابراهیم القندوزی (م 1294) در ینابیع المودة از صحیفه اسم برده، بخشهایی از دعای آن را نقل نمودهاند. (10)
ابوالفضل شیبانی سندش به این صورت است: حدیث کرد ما را عامربن عیسی بن عامر سیرافی در مکه در سال 381، و گفت: حدیث کرد مرا ابو محمد حسن بن محمد بن یحیی بن حسن بن جعفر بن عبیدالله بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام، گفت: حدیث کرد مرا پدرم و او از عمیر بن متوکل، او از پدرش متوکل بن هارون و او از یحیی بن زید، پس از شهادت پدرش در حالی که به سوی خراسان در حرکتبود و مردی را به پایه و عقل او ندیدم.... که او صحیفه کاملهای را که دعاهای علی بن الحسین علیه السلام در آن بود، به من نشان داد. (11)
گذشته از کتب تاریخی و رجالی، هیچ کتاب دعای معتبری از دعاهای صحیفه سجادیه خالی نیست، مانند:
1. «مصباح المتهجد» شیخ طوسی (385 - 460).
2. «سلوک الحزین» قطب الدین بن سعید بن هبة الله راوندی (م573) که کتابش مشهور به «دعوات الراوندی» میباشد.
3. «اختیار المصباح» از سید علی بن حسین بن باقی.
4. «اقبال و جمال الاسبوع و فتح الابواب» سید رضی الدین علی بن طاووس (م589).
5. «زوائد الفوائد» ابوالقاسم علی بن رضی الدین.
6. «البلد الامین» ابراهیم بن علی کفعمی (م. 868) و....
از همه آنها گذشته، علامه مجلسی اول، به نقل آیت الله مرعشی نجفی، در بسیاری از اجازات خود اشاره کرده که او صحیفه را شفاها و بلاواسطه از حضرت حجة بن الحسن صاحب الزمان علیه السلام نقل میکند. مجلسی میگوید:
«در بین خواب و بیداری دیدم که گویا در مسجد جامع عتیق اصفهان ایستادهام و حضرت مهدی علیه السلام نیز ایستاده بود. من چند مسئله را که برایم مشکل شده بود، از محضر آن حضرت پرسیدم، پس جواب آن را برایم بیان فرمود. آنگاه از کتابی که به آن عمل کنم سؤال کردم و آن حضرت مرا به مولانا محمد التاج حواله داد و من [نزد او رفتم] و از او کتابی گرفتم، به نظرم آمد که آن کتاب دعا بود، پس آن را بوسیدم و بر چشم نهادم، ولی وقتی به خویش آمدم [و از خواب بیدار شدم] آن کتاب را در دستخود نیافتم، پس تا صبح گریه کردم، فردای آن روز به دنبال «محمد تاج» راه افتادم تا رسیدم به «دارالبطیخ»، مرد صالحی را که آقا حسن نام و «تاجا» لقب داشت دیدم، به او سلام کردم، او مرا فرا خواند و به کتابخانه خود برد، اولین کتابی که به دست من داد، همان کتابی بود که در خواب دیده بودم، آنگاه شروع نمودم به گریه و گفتم همین کتاب مرا بس است. و از آنجا به نزد شیخ محمد مدرس رفتم و به مقابله آن نسخه با نسخهای که جد پدر محمد مدرس از روی نسخه شهید نوشته بود، پرداختم. دیدم نسخهای که حضرت صاحب الزمان به من مرحمت فرموده بود، درست مطابق نسخه صحیفه شهید میباشد. (12)
ب) نامهای صحیفه سجادیه
معروف است که «صحیفه سجادیه» پس از قرآن و نهج البلاغه بزرگترین گنجینه گرانبهای حقایق و معارف الهی به شمار میرود و به نقل شیخ آقا بزرگ تهرانی به آن «اخت القرآن»: خواهر قرآن، «انجیل اهل بیت»، «زبور آل محمد» و «صحیفه کامله» نیز گفته میشود، (13) و قندوزی نیز چنین تعبیر نموده است:
«فی ایراد بعض الادعیة والمناجاة التی تکون فی الصحیفة الکاملة للامام الهمام زین العابدین... وهی زبور اهل البیت الطیبین علیهم السلام; (14) در بیان بعضی دعاها و مناجاتهایی که در صحیفه کامله امام زین العابدین علیه السلام آمده است... و آن زبور اهل بیت پاک است.»
و علت اینکه آن را «صحیفه کامله» نامیدهاند، این است که در نزد طایفه «زیدیه» از صحیفه نسخهای هست که کامل نیست، بلکه در حدود نصف صحیفه موجود میباشد. به این جهت، به صحیفه موجود [در دستشیعیان دوازده امامی] صحیفه کامله گفته شده است. (15)
ج) شرحهای صحیفه
مرحوم علامه «شیخ آقا بزرگ تهرانی» در کتاب الذریعه در حدود پنجاه شرح - غیر از ترجمهها - بر صحیفه سجادیه نام برده است. (16)
علاوه بر این شرحها، گروهی از دانشمندان گذشته و معاصر، ترجمههای متعددی (17) بر صحیفه نگاشتهاند، که در این بخش به عنوان نمونه به برخی شرحها اشاره میکنیم:
1. «الازهار اللطیفة فی شرح مفردات الصحیفة»، تالیف سید علامه محمد رضا اعرجی حسینی.
2. شرح میرزا محمد مشهدی جمال الدین طوسی صاحب دقائق التنزیل.
3. شرح محمد علی بن محمد نصیر چهاردهی رشتی (م 1334)، صاحب کتاب «شرح الوقت و القبلة».
4. شرح سید افصح الدین محمد شیرازی.
5. شرح مولا تاج الدین مشهور به (تاجا).
6. شرح مفتی، میر محمد عباس جزائری (م 1306).
7. شرح مولی حبیب الله کاشانی.
8. شرح ابن مفتاح ابوالحسن عبدالله بن ابی القاسم بن مفتاح الزیدی الیمنی.
9. شرح مولی خلیل قزوینی.
10. شرح آقا هادی ابن مولا صالح مازندرانی.
11. شرح مولا محمد طاهر بن حسین شیرازی.
12. شرح سید محسن بن قاسم بن اسحاق صنعانی یمنی زیدی از علمای قرن 13.
13. شرح سید محسن بن احمد شامی حسنی یمنی زیدی (متوفای 1251).
14. شرح سید جمال الدین کوکبانی یمنی الاصل ساکن هند (م 1339). (18)
د) مستدرکات صحیفه
عدهای از علما و دانشمندان مستدرکاتی بر صحیفه نوشتهاند.
مقصود از این مستدرکات، دعاهای منسوب به حضرت سجاد علیه السلام است که در صحیفه کامله نیامده است. در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
1. «صحیفه ثانیه»، تالیف شیخ محمد بن حسن الحر العاملی، صاحب وسائل الشیعه.
2. «صحیفه ثالثه»، گردآوری شده توسط مورخ و رجالی معروف، میرزا عبدالله افندی، صاحب کتاب ریاض العلمأ.
3. «صحیفه رابعه»، تالیف محدث میرزا حسین نوری طبرسی.
4. «صحیفه خامسه»، علامه محسن امین حسینی عاملی.
5. «صحیفه سادسه»، تالیف شیخ محمد باقر بن محمد حسن بیرجندی قائینی.
6. «صحیفه سابعه» که توسط شیخ هادی بن عباس آل کاشف الغطأ نجفی، صاحب کتاب مستدرک نوشته شده است.
7. «صحیفه ثامنه»، تالیف حاج میرزا علی حسینی مرعشی شهرستانی حائری.
8. «ملحقات صحیفه»، مؤلف آن شیخ محمد، معروف به تقی زیابادی قزوینی میباشد که از شاگردان برجسته مرحوم شیخ بهایی بوده و ملحقات را در سال 1023 به پایان رسانده است. (19)
ه). جایگاه صحیفه نزد علما
دعاهای صحیفه علاوه بر حسن بلاغت و کمال فصاحت از علوم الهی و معارف یقینی برخوردار است که عقلها در مقابل آن رام است و فحول علما در مقابل آن سر تسلیم و خضوع فرود آوردهاند.
این حقیقتبرای صاحبدلان حقیقتبین بانگاهی به صحیفه آشکار میگردد; زیرا عبارات صحیفه خود بیانگر آن است که فوق کلام مخلوق و پایینتر از کلام خالق است; لذا هم از دسترس اوهام جاعلان برتر و بالاتر است و هم علما و بزرگان سختبدان توجه و از آن ستایش کردهاند که به نمونههایی اشاره میشود:
1. ابن شهر آشوب (م588) در کتاب مناقب خود میگوید: «وقتی در بصره نزد یکی از بلغأ از فصاحت صحیفه کامله سخن به میان آمد، او گفت: من هم میتوانم مانند آن را بر شما املأ و بیان کنم. آنگاه قلم برداشت و سر به زیر افکند [و هیچ جملهای نتوانستبه زبان آورد] و در همان حال سرافکندگی از دنیا رفت. (20) »
2. در سال 1353 ه. ق مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمه الله نسخهای از صحیفه سجادیه را برای طنطاوی، دانشمند اهل سنت و مؤلف تفسیر طنطاوی (مفتی اسکندریه) به «قاهره» فرستاد. وی پس از دریافت و تشکر از چنان هدیهای گرانبها و ستایش فراوان در پاسخ نوشت: «این از بدبختی ماست که تاکنون بر این اثر گرانبهای جاوید که از مواریث نبوت است، دست نیافته بودیم، من هر چه در آن مینگرم آن را از گفتار مخلوق برتر و از خالق پایینتر مییابم. (21) »
تعجب از این مفسر معاصر است که لااقل به منابع اهل سنتبه دقت توجه نکرده; چرا که امثال قندوزی قسمتهایی از صحیفه سجادیه را در کتابهای خود نقل نمودهاند. (22)
3. از میرزا هادی مشهدی ذاکر نقل شده که ابن جوزی در «خصائص الائمه» چنین گفته است: «اگر امیرالمؤمنین علی علیه السلام نبود، توحید مسلمانان و عقاید ایشان کامل نمیشد; زیرا آنچه پیغمبر اکرم بیان فرمود، اصول عقاید و فروع مهم دین بود، ولی دقائق عقائد را [همچون صفات ذات و فعل، و عینیت صفات با ذات را] مسلمانان مدیون و ریزه خوار خوان نعمت امیرالمؤمنین علیه السلام و شاگردان او میباشند...»، آنگاه درباره امام سجاد علیه السلام میگوید: «علی بن الحسین زین العابدین در املأ و انشأ و کیفیتسخن گفتن و خطاب و عرض حاجتبه پیشگاه الهی بر مسلمین حق تعلیم دارد; زیرا اگر آن حضرت نبود، مسلمانان آیین سخن گفتن و عرض حوائجخود را به خدای متعال نمیدانستند; لذا آن امام به مردم آموخت که هنگام استغفار چگونه با خدا سخن بگویند و در موقع درخواستباران رحمتبا چه زبانی از خداوند نزول باران بخواهند، و زمان ترس از دشمن چگونه به خدا پناه برده، دفع شر دشمنان را بخواهند... (23) »
و) مروری بر دعاهای صحیفه
صحیفه سجادیه تنها شامل راز و نیاز با خدا وبیان حاجت در پیشگاه وی نیست، بلکه دریایی بیکران از علوم و معارف اسلامی است که طی آن مسائل عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و پارهای از قوانین طبیعی و احکام شرعی در قالب دعا مطرح و بیان شده است.
در بخش ارتباط با خداوند طبق مقتضای زمانهای مختلف و احوال گوناگون دعاهایی بیان شده است، برخی دعاهای آن سالی یکبار، همچون دعای عرفه و وداع ماه رمضان، و برخی هر ماه یکبار، مانند دعای دیدن هلال، و برخی در هفته و برخی برای هر شبانه روز قرار داده شده است.
1. ستایش خداوند که با کلمه «حمد» شروع و با کلمه «حمید» پایان مییابد.
2. درود بر محمد و خاندان او.
3. درود و صلوات بر فرشتگان نگه دارنده عرش و سایر فرشتگان مقرب، همچون اسرافیل، میکائیل، جبرئیل، روح، ملک الموت، منکر، نکیر و....
4. درود و صلوات و درخواست رحمتبرای پیروان و ایمان آورندگان به پیامبران.
5. دعای حضرت برای خود و دوستانش.
6. دعا هنگام صبح و شام.
7. دعا هنگامی که پیشامدها و حوادث مهمی پیش آید و نیز به هنگام غم و اندوه.
8. پناه بردن به خداوند از ناپسندیها، بدی اخلاق و کردارهای زشت و نکوهیده.
9. در اشتیاق به درخواست آمرزش از خداوند.
10. پناه بردن به درگاه خداوند.
11. درخواست عاقبتبه خیری.
12. اقرار به گناه و درخواست توبه و بازگشت.
13. درخواستحوائج از خداوند.
14. هنگامی که انسان ستمی میبیند و یا از ستمکاران کار ناخوشایندی میبیند.
15. هنگام بیماری، اندوه و گرفتاری.
16. درخواست عفو از گناهان و عیبها.
17. درخواست دفع شر شیطان و پناه بردن به خداوند از دشمنی و مکر او.
18. دعا پس از رفع خطر و برآورده شدن سریع حاجت.
19. درخواستباران هنگام خشکسالی.
20. درخواست مکارم اخلاق و کردارهای پسندیده از خداوند.
21. دعا هنگام حزن و اندوه.
22. دعا هنگام رنج و سختی و دشوار شدن کارها.
23. دعا هنگام درخواست تندرستی و سپاس بر آن.
24. دعا برای پدر و مادر.
25. دعا درباره فرزندان.
26. همسایگان و دوستان.
27. دعا برای رزمندگان و مرزداران کشور اسلامی.
28. هنگام پناه بردن به خدا.
29. دعا هنگام تنگدستی.
30. کمک خواستن بر پرداخت قرض.
31. توبه و بازگشتبه خدا.
32. دعا بعد از نماز شب.
33. درخواستخیر و نیکی.
34. دعا هنگام گرفتاری به بلا و یا هنگامی که مبتلا به گناهی را میبیند.
35. خشنودی از خداوند هنگام دیدن دنیا داران.
36. دعا هنگامی که انسان به ابرها مینگرد و رعد و برق آسمان را مشاهده میکند.
37. اعتراف به ناتوانی از ادای شکر الهی.
38. دعای عذر خواهی از کوتاهی در ادای حقوق بندگان.
39. درخواست عفو و رحمت الهی.
40. دعا هنگام مرگ دیگران و یاد مرگ.
41. درخواست پرده پوشی و نگه داری از گناه.
42. هنگام ختم قرآن.
43. هنگام دیدن هلال ماه.
44. دعای اول رمضان.
45. دعای وداع ماه رمضان.
46. دعای روز عید فطر و جمعه.
47. دعای روز عرفه (نهم ذی حجه).
48. دعای روز جمعه و روز عید قربان.
49. دعا برای دفع مکر و شر شیطان.
50. ترس عاقلان از خدا.
51. تضرع و زاری در پیشگاه الهی.
52. اصرار به درخواست از خدای متعال.
53. در مقام کوچکی در پیشگاه الهی.
54. دعا برای دور شدن اندوهها.
ح) نمیاز یم صحیفه
اشاره شد که صحیفه تنها شامل راز و نیاز... نیست، بلکه ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و عقیدتی نیز دارد. حضرت در ضمن دعاها، مباحثسیاسی بویژه مسئله «امامت» و رهبری جامعه اسلامی را مطرح کرده که به نمونههایی از آن اشاره میشود:
1. امام سجاد علیه السلام در دعای بیستم (دعای مکارم الاخلاق) چنین میگوید:
«خدایا! بر محمد و آل او درود بفرست و مرا بر آنکه بر من ستم روا دارد، دستی (نیرویی) و بر آنکه با من ستیزه جوید، زبانی [و برهانی] و بر کسی که با من دشمنی و عناد ورزد، پیروزی عطا کن، و در برابر آن کس که نسبتبه من، به حیله گری و بد اندیشی بپردازد راه و تدبیر و در برابر کسی که بر من آزار رساند، نیرو عنایت کن و در برابر عیب جویانی که بر من عیب جویی و ناسزا گویی میکنند، توان تکذیب [و رد سخنان آنها] و در برابر خطر تهدید دشمنان، به من امنیت عطا فرما...» (24)
در واقع، این بخش از دعا شکوائیهای است از حضرت در برابر زورگوییهای حکومت و کارگزاران عبدالملک; نظیر «هشام بن اسماعیل مخزومی» حاکم مدینه، و از این جهتبار سیاسی دارد.
2. در دعای چهل و هشتم که مربوط به عید قربان و روز جمعه است، چنین میخوانیم:
«خدایا! این مقام [خلافت و رهبری امت که اقامه نماز جمعه و عید و ایراد خطبه از شئون آن است] مخصوص جانشینان و برگزیدگان تو، و این پایگاهها، از آن امنای تو است، که آنان را در رتبه بالایی قرار دادهای، ولی ستمگران [همچون خلفای اموی] آن را به زور، غصب و تصاحب کردهاند... تا آنجا که برگزیدگان و خلفای تو مغلوب و مقهور [و مجبور به سکوت] گشتهاند، در حالی که میبینند احکام تو تغییر یافته، کتاب تو از صحنه عمل دور افتاده، فرائض و واجبات دستخوش تحریف گشته، و سنت (و راه و رسم) پیامبرت متروک گشته است. خدایا! دشمنان بندگان برگزیدهات از اولین و آخرین و همچنین اتباع و پیروانشان و همه کسانی را که به کارهای آنان راضی هستند، لعنت کن و از رحمتخود دور ساز....» (25)
در این دعا امام سجاد علیه السلام با صراحت از مسئله امامت و رهبری امت که اختصاص به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دارد و غصب شدن آن توسط ستمگران یاد میکند و بدین ترتیب، مشروعیتحکومتبنی امیه و حتی خلفای اول را نفی میکند.
3. در دعای عرفه (دعای چهل و هفتم) چنین میگوید: «پروردگارا! درود فرستبه پاکترین افراد خاندان پیامبر که آنان را برای رهبری امت و اجرای اوامر خود برگزیدهای و آنان را خزانه داران علمت، نگهبانان دینت، جانشینان خود در زمین، و حجتهای خویش بر بندگانت قرار دادهای، و به خواستخود، آنان را از هر گونه پلیدی یکباره پاک کردهای و آنان را وسیله ارتباط با خود و راه بهشتخویش قرار دادهای... خدایا! تو در هر زمان دین خود را به وسیله امامی تایید فرمودهای که او را برای بندگانت رهبر و پرچمدار، و در جهان گیتی مشعل هدایت قرار دادهای، پس از آنکه او را با ارتباط غیبی، با خود مرتبط ساختهای و او را وسیله خشنودی خود قرار دادهای و پیروی از او را واجب کردهای، و از نافرمانی او بیم دادهای، و به اطاعت از اوامر و پذیرش نهی او دستور دادهای، و مقرر داشتهای که هیچ کس از او سبقت نگیرد، و هیچ کس از پیروی او واپس نماند [و سرپیچی ننماید]... (26).»
حضرت در این دعا با بیان نقش و موقعیت ویژه رهبران الهی و امامان از خاندان نبوت و امتیازهای آنان با دقت تمام شروعیتحکومت زمامداران وقت را نشانه رفته و نشان داده است که مشروعیتحکومتبا انتخاب الهی به دست میآید، نه از طریق زور و قدرت و نه حتی از راه جمع آوری آرای مردم.
حسن ختام کلام را گوشههایی از دعای آن حضرت برای مرزداران و هشدارهایی که بیان میفرماید، قرار میدهیم:
4. در دعای بیست و هفتم چنین آمده: «خدایا! بر محمد و آلش درود [و رحمت] فرست و مرزهای مسلمانان را به عزت خویش نفوذ ناپذیر گردان و مرزداران را با قدرت خویش تقویت فرما و عطایای آنها را از [خزانه] توانگری خود سرشار ساز.
بارالها! بر محمد و آل محمد درود فرست و عده [مرزداران] را افزون نموده، اسلحه آنها را بران، حوزههای آنان را حراست نمای و نقاط حساس جبهههای آنان را محکم کن و در بین آنها الفت [و همکاری] قرار ده و کارشان رابه خوبی روبه راه کن... و مشکلاتشان را با نصرت خویش حل نموده، با پایداری و صبر تقویتشان کن، و چاره جوییهای دقیق [به ایشان برای مقابله با دشمن] بیاموز... و هنگام برخورد با دشمن فکر دنیای فریبنده را از یادشان ببر و اندیشه ثروت اندوزی و جمع مال را از دلهای آنها بزدای... و با عشق به آخرت و بهشت دمسازشان کن.... (27) »
1) محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، (تهران، مکتبة الصدوق)، 1381 ه. ق، ج1، ص467، و شیخ مفید، الارشاد، (قم، مکتبة بصیرتی)، ص256.
2) سید محمد رضا حسینی جلالی، تدوین السنه الشریفه، (مکتب الاعلام الاسلامی، قم، 1418ق، ص151).
3) علی بن شعبه، تحف العقول، (بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1394ق)، ص255.
4) ابوالعباس نجاشی، رجال النجاشی، (قم، مکتبة الداوری)، ص116.
5) الکافی، (دارالکتب الاسلامیه، 1366)، ج8، ص17.
6) رجال النجاشی، همان، ص157.
7) همان، ص 115 - 116.
8) آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، (تهران، المکتبة الاسلامیه)، ج15، ص18 - 19.
9) صحیفه سجادیه، ترجمه سید صدرالدین بلاغی، با مقدمهای از آیت الله مرعشی نجفی، (تهران، دارالکتب الاسلامیه)، ص9 مقدمه.
10) ر. ک: سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع المودة، (نجف، مکتبة الحیدریة، 1384 ه. 1965 م) ج1 - 2، ص599.
11) مقدمه آیت الله مرعشی بر صحیفه سجادیه، (همان)، ص8 - 9، مقدمه.
12) همان، ص27 - 29 مقدمه، با تلخیص و تغییر.
13) الذریعه، همان، ج15، ص18 - 19.
14) ینابیع المودة (همان)، ص599.
15) مقدمه آیت الله مرعشی نجفی بر صحیفه، (همان)، ص46 مقدمه.
16) الذریعه، (همان)، ج3، ص 345 - 359.
17) مانند ترجمه الهی قمشهای، فیض الاسلام، ابوالحسن شعرانی، محمد آیتی، و ترجمه سید احمد فهری و حسین انصاریان و....
18) همان، ص345 - 359 و ر. ک: مقدمه آیت الله مرعشی نجفی، (همان)، ص33 - 35 مقدمه.
19) همان، ص41 - 43.
20) همان، ص13 مقدمه.
21) همان، ص37 مقدمه، و ر. ک: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، (قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام)، ص270 - 271.
22) ینابیع المودة، (همان)، ص599 - 630.
23) مقدمه آیت الله مرعشی بر صحیفه، (همان)، ص43 - 45.
24) صحیفه سجادیه، (همان)، ص102 - 103.
25) همان، ص281 - 282.
26) همان، ص254 - 256.
27) همان، ص40 - 41، دعای 41.
عمران بن سلیم میگوید: هر گاه زُهری از علی بن الحسین مطلبی نقل میکرد، میگفت: برای من زینالعابدین روایت کرد. یک بار سفیان بن عُیینه به او گفت: از چه جهت او را زین العابدین میگویی؟
پاسخ داد از سعید بن مسیب شنیدم که رسول خدا فرمود:
به روز قیامت، فریاد کنندهای آواز برآرد: زینت عبادت کنندگان کجاست؟
« یناد مُنادی: أینَ زَینُ الْعابِدینَ؟»؛ چنان میبینم که فرزندم علی بن الحسین با تمام وقار و سکون در میان مردم محشر برای رسیدن به جایگاهش قدم برمیدارد.
همین روایت را کتاب پرقیمت «علل الشرایع» صدوق از طریق علی بن ابراهیم قمّی، از ابن عباس، از رسول خدا حکایت میکند.(1)
و نیز مرحوم حضینی و دیگر بزرگان آوردهاند:
شخصی به نام عسکر - غلام امام محمّد جواد علیه السّلام - به نقل از پدرش حکایت کند:
روزی به محضر شریف حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السّلام شرف حضور یافتم و عرضه داشتم: یاابن رسول اللّه! چطور در بین اهل بیت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله فقط امام چهارم، حضرت علی بن الحسین علیهماالسّلام به عنوان “سیّد العابدین “ معروف و مشهور گشته است؟
امام رضا علیه السّلام در جواب فرمود: خداوند متعال در قرآن تصریح نموده است که بعضی از پیغمبران را بر بعضی از ایشان فضیلت و برتری داده است؛ و ما اهل بیت رسالت نیز همانند انبیاء عظام صلوات اللّه علیهم میباشیم.
و سپس افزود: و امّا در رابطه با جدّم، علی بن الحسین علیهماالسّلام، که سؤال کردی:
همانا پدرم از پدران بزرگوارش علیهم السّلام بیان فرموده است: روزی امام علی بن الحسین علیهماالسّلام مشغول نماز بود، که ناگاه شیطان به صورت یک افعی بسیار هولناکی، با چشمهای سرخ از درون زمین آشکار شد و خود را به محراب عبادت آن حضرت نزدیک کرد.(2)
ولیکن امام سجّاد علیه السّلام کمترین حسّاسیّتی در برابر آن موجود وحشتناک نشان نداد و ارتباط خود را با پروردگار متعال خود قطع نکرد.
افعی دهان خود را نزدیک انگشتان پای آن حضرت آورد و آتشی از دهانش خارج ساخت که بسیار وحشتناک بود، ولی حضرت با آرامش خاطر و خیالی آسوده به نماز خود ادامه میداد و توجّهی به آن نداشت.
در همین حال که شیطان با آن حالت ترسناک مشغول اذیّت و آزار بود، ناگهان تیری سوزاننده از سمت آسمان آمد و به آن ملعون اصابت کرد.
هنگامی که تیر به او خورد، فریادی کشید و به همان حالت و شکل اوّلیّه خود بازگشت و کنار امام سجّاد، زین العابدین علیه السّلام ایستاد و اظهار داشت:
شما سیّد و سرور عبادت کنندگان هستی؛ و چنین نامی تنها زیبنده و شایسته شما میباشد.
و سپس در ادامه کلام خود افزود: من شیطان هستم؛ و تمام عبادت کنندگان را از زمان حضرت آدم تا کنون فریب و بازی داده ام و کسی را از تو قویتر و پارساتر نیافته ام.
و پس از آن شیطان از نزد امام سجّاد علیه السّلام خارج شد و حضرت بدون آن که به او توجّهی داشته باشد، به نماز و نیایش خود با پروردگار متعال خویش ادامه داد.(3)
1ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 167.
2- در احادیث شریفه وارد شده است: ملائکه به هر شکلی غیر از سگ و خوک در میآیند، ولی شیطان و جنّیها میتوانند به هر شکلی حتّی سگ و خوک در آیند.
3- هدایة الکبری حضینی: 214، س 11، بحارالا نوار: ج 46، ص 58، ح 11، به نقل از مناقب ابن شهر آشوب.
راز محبوبیت اجتماعی
مقدمه:
بیتردید یکی از مهمترین رازهای توفیق پیشوایان معصوم علیهم السلام در طول حیات و بعد از شهادت آن بزرگواران، جایگاه معنوی و شخصیت والایشان در قلوب انسانهای مشتاق فضائل و کمالات بوده است. از آنجا که حضرات معصومین علیهم السلام هرکدام در عصر خویش به عنوان اسوه کامل انسانیت و بارزترین نمونه کمالات و صفات انسانی بودهاند و عموم مردم فطرتا چنین صفاتی را دوست دارند; به این جهت، به امامان معصوم علیهم السلام به دیده محبت و عشق مینگریستهاند. حتی دشمنان آن بزرگواران با اعتراف به این حقیقت انکارناپذیر، بارها زبان به ستایش پیشوایان معصوم گشوده و مناقب و افتخارات آنان را به دیگران یادآور شدهاند.
در این مجموعه مقالات، مروری کوتاه بر جایگاه معنوی حضرت زینالعابدین علیه السلام در جامعه و برخی علل محبوبیت آن پیشوای راستین خلق در دلهای مشتاق، خواهیم داشتباشد که ما نیز با پرورش محبت روزافزون آن امام همام، دلهایمان را از زنگار جهل و خرافهها زدوده و در پرتو دوستی اهل بیت علیهم السلام گامهای سعادت آفرین به سوی کمال برداریم. ان شأ الله
قسمت چهارم:
راز محبوبیت اجتماعی
محمد بن مسلم بن شهاب زهری (1) روزی با حالتی افسرده و اندوهگین به حضور امام سجاد علیه السلام آمد. وقتی امام علت ناراحتی وی را پرسید، گفت: اندوه من از سوی برخی مردم به ویژه افرادی است که به آنان خدمت کردهام ولی آنها برخلاف انتظارم به من حسد ورزیده و چشم طمع در اموالم دوختهاند.
امام چهارم علیه السلام رهنمودهای راهگشایی به وی ارائه فرموده و سپس افزود:
«احفظ علیک لسانک تملک به اخوانک; اگر از زبانت مواظبت کنی، همه دوستان و آشنایانت در اختیار تو خواهند بود [و تو را دوستخواهند داشت].»
سپس فرمود: «زهری! کسی که عقلش کاملترین اعضأ وجودش نباشد، با کوچکترین اعضایش (زبان) هلاک میشود.»
حضرت سجاد علیه السلام مهمترین رمز توفیق در زندگی را، تواضع و احترام به دیگران دانسته و میفرماید: «اگر دیدی که مسلمانان تو را احترام میکنند و مقامت را بزرگ میشمارند، بگو آنها بزرگوارند که با من چنین رفتار میکنند و اگر از مردم نسبتبه خود بی توجهی مشاهده کردی، بگو از من خطایی سرزده که مستوجب چنین بیاحترامی شدهام. هرگاه چنین اندیشیده باشی و طبق این تفکر عمل کنی، خداوند متعال زندگی را برتو آسان کرده، دوستانت زیاد و دشمنانتبه حداقل خواهند رسید. در این صورت نیکیهای دیگران تو را خوشحال میکند و از بدی و اذیتهای آنان آزرده نخواهی شد.» (2)
کسی که عقلش کاملترین اعضأ وجودش نباشد، با کوچکترین اعضایش (زبان) هلاک میشود
در اوج محبوبیت
داستان معروف امام سجاد علیه السلام هنگام زیارت بیت الله الحرام دلیل واضحی بر جایگاه والای معنوی و اجتماعی آن حضرت در عصر خود میباشد. خلاصه آن ماجرا چنین است:
در زمان خلافت عبدالملک بن مروان سالی پسرش هشام بن عبدالملک (3) به زیارت خانه خدا رفت. اما در اثر ازدحام جمعیت نتوانست «حجرالاسود» را زیارت کند و کوشش اطرافیانش نیز در این زمینه نتیجهای نداشت. ناگزیر برای او در کنار کعبه تختی نصب کردند و وی در آنجا نشسته و به تماشای حجاج و طواف کنندگان پرداخت. اطرافیان شامی او نیز در کنارش گرد آمده و به اجتماع پرشکوه حج نظاره میکردند. در همین حال، ناگهان حضرت سجاد علیه السلام پدیدار شد; آن حضرت که در میان جمعیتبا سیمایی زیبا و وجودی نورانی همچون ستارهای میدرخشید، گرد خانه خدا طواف کرد و هنگامی که به حجرالاسود نزدیک شد، مردم با کمال احترام و تواضع راه را بر امام بازکردند و حضرت به راحتی حجرالاسود را زیارت نمود.
این منظره که هشام و اطرافیانش را به حیرت واداشته بود، موجب شد تا یکی از شامیان از هشام بپرسد که: این شخص با عظمت کیست که مردم این چنین احترامش میکنند؟ اما هشام به جهت اینکه شامیان آن حضرت را نشناسند، پاسخ داد: من هم نمیشناسم! «فرزدق» شاعر که در آنجا حاضر بود، بلند شده و با جرئت تمام گفت: اما من او را میشناسم!
گفت: من میشناسمش نیکو
زو چه پرسی، به سوی من کن رو
اگر هشام او را نمیشناسد، من آن جوان زیبا روی و نورانی چهره را خوب میشناسم. مرد شامی گفت: او کیست ای ابو فراس؟! فرزدق در پاسخ آن مرد شامی قصیده معروف خود را در چهل بیتسرود; از جمله اینکه:
هذا الذی تعرف البطحأ و طاته
و البیتیعرفه و الحل و الحرم
این کسی است که سرزمین پاک مکه قدر و منزلت او را میشناسد و خانه کعبه، حل و حرم او را میشناسند.
هذا ابن خیر عبادالله کلهم
هذا التقی النقی الطاهر العلم
این فرزند بهترین بندگان خداست. این جوان پاک و پاکیزه و پیراسته و شناخته شده است.
هذا ابن فاطمة ان کنت جاهله
بجده انبیأ الله قد ختموا
این فرزند فاطمه است. اگر او را نمیشناسی، او کسی است که جدش خاتم الانبیأ میباشد.
«احفظ علیک لسانک تملک به اخوانک; اگر از زبانت مواظبت کنی، همه دوستان و آشنایانت در اختیار تو خواهند بود [و تو را دوستخواهند داشت].»
... او از خاندانی است که محبت ایشان، دین و دشمنی با آنان، کفر و نزدیک شدن به آنان، پناهگاه و نجات بخش است.
هرکسی خدای را بشناسد، نیاکان او را نیز نیک میشناسد که دین اسلام از خانه او به سایر مردم رسیده است...
هشام بن عبدالملک بعد از شنیدن این قصیده، خشمگین شد و حقوق فرزدق را از بیت المال قطع نموده و او را در عسفان (بین مکه و مدینه) زندانی کرد. حتی در اعتراض به فرزدق گفت: تو تا به حال برای ما چنین مدحی نگفتهای! فرزدق گفت: تو نیز جدی مثل جد او و پدری مثل پدر او و مادری مثل مادر او بیاور تا من شبیه این ابیات را در مورد شما نیز بسرایم.
بعد از این ماجرا، امام سجاد علیه السلام دوازده هزار درهم برای فرزدق فرستاد و فرمود: ای ابوفراس ما را معذور دار; اگر بیش از این مقدورمان بود، برایت میفرستادیم.
اما او نپذیرفت و گفت: ای پسر رسول خدا! آنچه من گفتم، به خاطر جایزه نبوده بلکه برای رضای خدا و رسولش بوده است. من پاداشی از شما نمیخواهم.
امام دوباره آن اموال را برای فرزدق فرستاد و فرمود: «خداوند مکان و منزلت و نیت تو را میداند، به حق من آن را قبول کن.» و فرزدق آن را پذیرفت. (4)
عبدالکریم پاکنیا
1. وی در ابتدا از علمای اهل سنتبود اما در اثر معاشرت با امام چهارم (ع) و نیل به بهرههای شایان علمی و انسانی از محضر امام سجاد (ع)، به آن حضرت علاقه شدیدی پیدا کرد و از امام همیشه با لقب «زینالعابدین» یاد مینمود.
2. الاحتجاج، ج 2، ص 319.
3. وی از سال 105 تا 125 ه. زمام حکومت را به دست گرفت. از آنجایی که امام چهارم (ع) در سال 95 ه. توسط ولیدبن عبدالملک به شهادت رسید، هشام بن عبدالملک جانشین خلیفه به شمار میآمده است.
4. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 169.
زیباترین شیوه معاشرت
بیتردید یکی از مهمترین رازهای توفیق پیشوایان معصوم علیهم السلام در طول حیات و بعد از شهادت آن بزرگواران، جایگاه معنوی و شخصیت والایشان در قلوب انسانهای مشتاق فضائل و کمالات بوده است. از آنجا که حضرات معصومین علیهم السلام هرکدام در عصر خویش به عنوان اسوه کامل انسانیت و بارزترین نمونه کمالات و صفات انسانی بودهاند و عموم مردم فطرتا چنین صفاتی را دوست دارند; به این جهت، به امامان معصوم علیهم السلام به دیده محبت و عشق مینگریستهاند. حتی دشمنان آن بزرگواران با اعتراف به این حقیقت انکارناپذیر، بارها زبان به ستایش پیشوایان معصوم گشوده و مناقب و افتخارات آنان را به دیگران یادآور شدهاند.
در این مجموعه مقالات، مروری کوتاه بر جایگاه معنوی حضرت زینالعابدین علیه السلام در جامعه و برخی علل محبوبیت آن پیشوای راستین خلق در دلهای مشتاق، خواهیم داشتباشد که ما نیز با پرورش محبت روزافزون آن امام همام، دلهایمان را از زنگار جهل و خرافهها زدوده و در پرتو دوستی اهل بیت علیهم السلام گامهای سعادت آفرین به سوی کمال برداریم. ان شأ الله
قسمت سوم:
زیباترین شیوه معاشرت
در اینجا به برخی از رفتارهای پسندیده امام سجاد علیه السلام که در جذب قلوب و صید دلهای مردم تاثیر فراوان داشته است، اشاره میکنیم:
1. زمخشری نقل کرده است: هنگامی که یزید بن معاویه عامل جنایتکار خود مسرف بن عقبه را به مدینه فرستاد و لشکر وی به قتل و غارت اهل مدینه پرداختند. حضرت زینالعابدین علیه السلام چهارصد نفر از بانوان بیپناه را پناه داد و آن حضرت در کمال سخاوت و جوانمردی از آنان پذیرایی نمود. هنگامی که لشکر مسلم بن عقبه از مدینه بیرون رفت، آن بانوان گفتند: به خدا قسم! در کنار پدر و مادرمان این چنین زندگانی خوش و آرامش روحی و روانی نداشتهایم که در سایه عطوفت و محبت این مرد شریف (حضرت سجاد علیه السلام) در این مدت بحرانی این چنین در آرامش و در کمال احترام به سر بردیم. (1)
«من اعان مؤمنا مسافرا فرج الله عنه ثلاثا و سبعین کربة» هر کس به یک مؤمن مسافر یاری و خدمت نماید، خداوند متعال هفتاد و سه بلا و اندوه را از او زایل خواهد کرد
2. امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت سجاد علیه السلام هرگاه مسافرت میرفت، سعی میکرد با کاروانی سفر کند که او را نشناسند و شرط میکرد که در طول سفر یکی از خدمتگزارانِ همسفرانش باشد. یک بار که با افرادی ناشناس به مسافرت رفته بود، مردی آن حضرت را دیده و شناخت، بعد به دیگر دوستانش گفت: آیا میدانید این آقا که به شما خدمت میکند، کیست؟ گفتند: نه، نمیشناسیم. آن مرد گفت: این شخص حضرت علی بن الحسین علیه السلام است! اهل کاروان که این جمله را شنیده و امام را شناختند، یکدفعه از جای خود برخاسته و دست و پای حضرتش را بوسیدند و عرضه داشتند:
ای فرزند رسول خدا! آیا میخواهی ما را آتش جهنم فراگیرد؟! اگر خدای نکرده از دست و زبان ما خطائی سر میزد و به شما جسارتی میکردیم، آیا ما تا ابد هلاک نمیشدیم؟! چه انگیزهای باعثشد که شما به صورت ناشناس به ما خدمت کنید؟
امام سجاد علیه السلام فرمود: «هنگامی که من با عدهای آشنا به مسافرت رفتم، آنان به خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بیش از استحقاق من، برایم خدمت کرده، عطوفت و مهربانی نثارم کردند. به همین جهت، به صورت ناشناس آمدم که مبادا شما نیز بیش از حد بر من احترام کنید. و ناشناس بودن را بهتر میپسندم.» (2)
بی تردید این سیره پسندیده حضرت سجاد علیه السلام برگرفته از کلام حضرت خاتم الانبیأ، صلی الله علیه و آله وسلم میباشد که فرمود: «من اعان مؤمنا مسافرا فرج الله عنه ثلاثا و سبعین کربة; (3) هر کس به یک مؤمن مسافر یاری و خدمت نماید، خداوند متعال هفتاد و سه بلا و اندوه را از او زایل خواهد کرد.»
3. علی بن عیسی اربلی مینویسد: روزی امام سجاد علیه السلام از مسجد بیرون آمد و با مردی که با آن حضرت عداوت دیرینه داشت، مواجه شد. مرد همینکه چشمش به امام افتاد، به حضرت زینالعابدین علیه السلام جسارت کرده و دشنام و ناسزا گفت. یاران و غلامان امام علیه السلام خواستند که آن شخص را تادیبش کنند. اما حضرت علی بن الحسین علیه السلام فرمود: با او کاری نداشته باشید. آنگاه به او نزدیک شده و گفت: آنچه از صفات و کارهای ما برتو پوشیده است، بیشتر از آن است که تو مطلع هستی! سپس با مهربانی و عطوفت تمام فرمود: الک حاجة نعینک علیها; آیا مشکلی داری که ما در حل آن تو را یاری نماییم؟!
حضرت سجاد علیه السلام هرگاه مسافرت میرفت، سعی میکرد با کاروانی سفر کند که او را نشناسند و شرط میکرد که در طول سفر یکی از خدمتگزارانِ همسفرانش باشد
مرد با مشاهده این رفتار انسانی، از کرده خود شرمسار گردید. اما امام چهارم علیه السلام او را نوازش کرده و عبای ارزشمند خود را به همراه هزار درهم به وی بخشید. بعد از آن واقعه، آن مرد شدیدا به امام علاقهمند گردید و در هرکجا که میرسید، به بیان فضائل و مناقب آن حضرت میپرداخت و خطاب به حضرتش میگفت: به راستی که تو از فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هستی. (4)
این رفتارهای آموزنده و انسانی موجب شده بود که مخالف و موافق، آن حضرت را از اعماق وجودشان دوستبدارند و به شخصیت والای امام سجاد علیه السلام به دیده احترام و عظمتبنگرند.
عبدالکریم پاکنیا
1. منتهی الآمال، ج 2، ص 8.
2. وسائل الشیعه، ج 11، ص 430.
3. همان، ص 429.
4. کشف الغمه، ج 2، ص 101.
خدمتگزاری به نیازمندان
بیتردید یکی از مهمترین رازهای توفیق پیشوایان معصوم علیهم السلام در طول حیات و بعد از شهادت آن بزرگواران، جایگاه معنوی و شخصیت والایشان در قلوب انسانهای مشتاق فضائل و کمالات بوده است. از آنجا که حضرات معصومین علیهم السلام هرکدام در عصر خویش به عنوان اسوه کامل انسانیت و بارزترین نمونه کمالات و صفات انسانی بودهاند و عموم مردم فطرتا چنین صفاتی را دوست دارند; به این جهت، به امامان معصوم علیهم السلام به دیده محبت و عشق مینگریستهاند. حتی دشمنان آن بزرگواران با اعتراف به این حقیقت انکارناپذیر، بارها زبان به ستایش پیشوایان معصوم گشوده و مناقب و افتخارات آنان را به دیگران یادآور شدهاند.
در این مجموعه مقالات، مروری کوتاه بر جایگاه معنوی حضرت زینالعابدین علیه السلام در جامعه و برخی علل محبوبیت آن پیشوای راستین خلق در دلهای مشتاق، خواهیم داشتباشد که ما نیز با پرورش محبت روزافزون آن امام همام، دلهایمان را از زنگار جهل و خرافهها زدوده و در پرتو دوستی اهل بیت علیهم السلام گامهای سعادت آفرین به سوی کمال برداریم. ان شاء الله
قسمت دوم:
خدمتگزاری به نیازمندان
حضرت علی بن الحسین علیه السلام در عرصه خدمت به محرومان آنچنان درخشیده، که موجب اعجاب و شگفتی همگان گردید و آنان خواهی، نخواهی دوستدار حقیقی امام سجاد علیه السلام گردیدند.
زمانی که تاریکی شب همه جا گسترده میشد و چشمهای مردم به خواب میرفت، آن حضرت اموال موجود خود را از درهم و دینار جمع میکرد و نان و آذوقه را که فراهم کرده بود، برمیداشت و شبانه به منزل محرومان و بینوایان میشتافت. آن حضرت در حالی که صورت خود را پوشانده بود آذوقهها و هدایا را به دوش میکشید و در سطح گستردهای به بیچارگان مساعدت مینمود.
امام باقر علیه السلام فرمود: «کان علی ابن الحسین علیه السلام یحمل جراب الخبز علی ظهره باللیل فیتصدق; (1) پیشوای چهارم علیه السلام کیسههای نان را در شبهای تاریک به دوش میکشید و به فقرا و نیازمندان تصدق مینمود.» و بر این اندیشه پافشاری میکرد که: «ان صدقة السر تطفیء غضب الرب; (2) صدقه پنهانی، خشم خداوند را فرو مینشاند.»
محمد بن اسحاق میگوید: عدهای از نیازمندان مدینه عادت کرده بودند که در ساعات معینی از شب، مرد ناشناسی به کمک آنان بیاید و او را به عنوان صاحب انبان به همدیگر معرفی میکردند. و آنان تا روز شهادت امام زینالعابدین علیه السلام وی را نمیشناختند. (3)
امام باقر علیه السلام فرمود: پدرم حضرت علی بن الحسین علیه السلام دوبار برای خدا اموال خود را احسان نمود. (4)
امام سجاد علیه السلام همواره میفرمود: «سادة الناس فی الدنیا الاسخیاء و سادة الناس فی الاخرة الاتقیاء; (5) سرور و آقای مردم در دنیا سخاوتمندان و بخشندگان هستند و در جهان آخرت، پرهیزگاران سرآمد دیگران خواهند بود.»
عبدالکریم پاکنیا
1. بحارالانوار، ج 46، ص 88.
2. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 153.
3. همان
4. همان، ص 154.
5. روضه الواعظین، ج 2، ص 385.