انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

با صحیفه سجادیه، «زبور آل محمد» آشنا شویم ‏


حضرت سجاد

علی بن حسین بن علی علیهم السلام چهارمین امام شیعیان، در سال 38 هجری ‏قمری، روز سوم شعبان دیده به جهان گشود. نام مادرش شهربانو، «شهر بانویه‏» «شاه ‏زنان‏» و...، و مشهورترین القاب آن حضرت «زین العابدین‏» و «سجاد» می‏باشد. ‏

دوران کودکی را در مدینه سپری کرد، و مدت دو سال از امامت جدش، امیرمؤمنان علیه ‏السلام و ده سال از امامت عمویش، امام حسن مجتبی علیه السلام و ده سال از امامت ‏پدر بزرگوارش، امام حسین علیه السلام را درک نمود. (1) ‏

در محرم سال 61 هجری قمری در جریان قیام امام حسین علیه السلام، در سرزمین ‏کربلا حضور داشت و پس از آن فاجعه دردناک به امامت رسید و با توجه به وضعیت زمان و ‏اختناق حاکم در آن دوران، اقدام به یک سلسله برنامه‏های ارشادی و فرهنگی و مبارزات ‏غیرمستقیم نمود، بدون آنکه حساسیت‏حکومتها را برانگیزد و فعالیتهایی انجام داد که ‏مهم‏ترین آنها عبارتند از: ‏

‏1. زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا و رساندن پیام آن به مردم آن زمان

‏2. پند و ارشاد امت

‏3. تبیین معارف از طریق دعا و مناجات

 

 

کتابهای منسوب به امام سجاد علیه السلام

دوران امام سجاد علیه السلام، با توجه به برنامه‏های پیش گفته حضرت، طلیعه ‏درخشش فرهنگ تشیع شمرده می‏شود و حدیث و دعا رونقی دیگر می‏یابد. ‏

در این دوره، آثار مکتوب بر جای مانده از امام سجاد علیه السلام بسیار است. ‏

در شمارش نوشته‏های به‏جا مانده از این امام همام به کتبی بر می‏خوریم که برخی از ‏آنها از این قرار است: ‏

‏1. صحیفه سجادیه; (که مقاله حاضر، در ادامه به معرفی این اثر می‏پردازد). ‏

‏2. مناسک الحج: یکی دیگر از کتب آن حضرت است که فرزندان آن حضرت این کتاب را نقل ‏کرده‏اند و در بغداد نیز به چاپ رسیده است. (2) ‏

‏3. رساله حقوق: از دیگر آثار گرانسنگ آن حضرت که جامع آداب سلوک فردی و اجتماعی ‏است و محور شرح و بسط زیادی قرار گرفته است، رساله حقوق آن حضرت است. (3) ‏

‏4. الجامع فی الفقه: عنوان یکی دیگر از آثار آن حضرت است که ابوحمزه ثمالی نقل کرده ‏است. (4) ‏

‏5. صحیفة الزهد: کتاب دیگری است که توسط ابوحمزه ثمالی نقل شده است. (5) ‏

‏6. کتاب دیگری که توسط داود بن عیسی از آن حضرت نقل شده، کتاب حدیثی است که ‏امام سجاد علیه السلام آن را گردآوری نموده است. (6) ‏

‏7. کتاب علی بن الحسین علیه السلام: عنوان کتاب دیگری است که در ضمن مصادر از ‏آن یاد شده است. (7) ‏

آنچه در پیش رو دارید، قدمی است در معرفی صحیفه سجادیه، بدان امید که جامعه ما، ‏مخصوصا جوانان عزیز با این کتاب آشنایی بیشتری پیدا کنند و از دریای معرفت آن، ‏گوهرها به دست آورند، و دنیا و آخرت خویش را با انس گرفتن با آن برای همیشه آباد ‏کنند. ‏

 

 

حضرت سجاد

صحیفه سجادیه را بشناسیم

 ‏

مدت سیزده قرن است که کتاب صحیفه سجادیه مونس بزرگان زهاد و صالحان و مرجع و ‏ملجا مشاهیر علما و مصنفان بوده و هست. برای آشنایی با این گنج معنوی بحث را در ‏چند بخش پی می‏گیریم. ‏

 

الف) سند صحیفه ‏

از نظر سندی، صحیفه سجادیه در حد تواتر بلکه فوق آن است، شیخ آقا بزرگ تهرانی در ‏این باره می‏گوید: «الصحیفة الاولی المنتهی سندها الی الامام زین العابدین... و هی من ‏المتواترات عند الاصحاب لاختصاصها بالاجازة والروایة فی کل طبقة وعصر... ; (8) ‏

صحیفه اولی که سند آن به امام زین العابدین علیه السلام می‏رسد... از متواترات [و ‏قطعیات] نزد اصحاب است; چرا که از ویژگی آن، این است [که تمام اصحاب از اساتید ‏خود] اجازه نقل آن را در تمام طبقات [رجالی] و در تمام عصرها گرفته‏اند.» کار شهرت ‏سند صحیفه به جایی رسیده که مرحوم محمد تقی مجلسی ادعا نموده است که او در ‏نقل و روایت صحیفه یک میلیون سند دارد. (9) و همین طور شیخ محمد بن نعمان مفید ‏‏(م‏413) در ارشاد و علی بن محمد خزاز قمی، شاگرد صدوق بن بابویه (م‏381) و احمد ‏بن عیاشی (م‏401) و ابوالفضل شیبانی، و.... آن را نقل نموده‏اند، و از علمای اهل سنت ‏نیز، ابن جوزی در خصائص الائمه، و حافط سلیمان بن ابراهیم القندوزی (م 1294) در ‏ینابیع المودة از صحیفه اسم برده، بخشهایی از دعای آن را نقل نموده‏اند. (10) ‏

ابوالفضل شیبانی سندش به این صورت است: حدیث کرد ما را عامربن عیسی بن عامر ‏سیرافی در مکه در سال 381، و گفت: حدیث کرد مرا ابو محمد حسن بن محمد بن ‏یحیی بن حسن بن جعفر بن عبیدالله بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام، ‏گفت: حدیث کرد مرا پدرم و او از عمیر بن متوکل، او از پدرش متوکل بن هارون و او از ‏یحیی بن زید، پس از شهادت پدرش در حالی که به سوی خراسان در حرکت‏بود و مردی ‏را به پایه و عقل او ندیدم.... که او صحیفه کامله‏ای را که دعاهای علی بن الحسین علیه ‏السلام در آن بود، به من نشان داد. (11) ‏

گذشته از کتب تاریخی و رجالی، هیچ کتاب دعای معتبری از دعاهای صحیفه سجادیه ‏خالی نیست، مانند:

 

1. «مصباح المتهجد» شیخ طوسی (385 - 460). ‏

‏2. «سلوک الحزین‏» قطب الدین بن سعید بن هبة الله راوندی (م‏573) که کتابش مشهور ‏به «دعوات الراوندی‏» می‏باشد. ‏

‏3. «اختیار المصباح‏» از سید علی بن حسین بن باقی. ‏

‏4. «اقبال و جمال الاسبوع و فتح الابواب‏» سید رضی الدین علی بن طاووس (م‏589). ‏

‏5. «زوائد الفوائد» ابوالقاسم علی بن رضی الدین. ‏

‏6. «البلد الامین‏» ابراهیم بن علی کفعمی (م. 868) و.... ‏

 

از همه آنها گذشته، علامه مجلسی اول، به نقل آیت الله مرعشی نجفی، در بسیاری از ‏اجازات خود اشاره کرده که او صحیفه را شفاها و بلاواسطه از حضرت حجة بن الحسن ‏صاحب الزمان علیه السلام نقل می‏کند. مجلسی می‏گوید: ‏

‏«در بین خواب و بیداری دیدم که گویا در مسجد جامع عتیق اصفهان ایستاده‏ام و حضرت ‏مهدی علیه السلام نیز ایستاده بود. من چند مسئله را که برایم مشکل شده بود، از ‏محضر آن حضرت پرسیدم، پس جواب آن را برایم بیان فرمود. آنگاه از کتابی که به آن عمل ‏کنم سؤال کردم و آن حضرت مرا به مولانا محمد التاج حواله داد و من [نزد او رفتم] و از او ‏کتابی گرفتم، به نظرم آمد که آن کتاب دعا بود، پس آن را بوسیدم و بر چشم نهادم، ولی ‏وقتی به خویش آمدم [و از خواب بیدار شدم] آن کتاب را در دست‏خود نیافتم، پس تا صبح ‏گریه کردم، فردای آن روز به دنبال «محمد تاج‏» راه افتادم تا رسیدم به «دارالبطیخ‏»، مرد ‏صالحی را که آقا حسن نام و «تاجا» لقب داشت دیدم، به او سلام کردم، او مرا فرا خواند ‏و به کتابخانه خود برد، اولین کتابی که به دست من داد، همان کتابی بود که در خواب ‏دیده بودم، آنگاه شروع نمودم به گریه و گفتم همین کتاب مرا بس است. و از آنجا به نزد ‏شیخ محمد مدرس رفتم و به مقابله آن نسخه با نسخه‏ای که جد پدر محمد مدرس از ‏روی نسخه شهید نوشته بود، پرداختم. دیدم نسخه‏ای که حضرت صاحب الزمان به من ‏مرحمت فرموده بود، درست مطابق نسخه صحیفه شهید می‏باشد. (12) ‏

 

ب) نامهای صحیفه سجادیه ‏

معروف است که «صحیفه سجادیه‏» پس از قرآن و نهج البلاغه بزرگ‏ترین گنجینه گرانبهای ‏حقایق و معارف الهی به شمار می‏رود و به نقل شیخ آقا بزرگ تهرانی به آن «اخت ‏القرآن‏»: خواهر قرآن، «انجیل اهل بیت‏»، «زبور آل محمد» و «صحیفه کامله‏» نیز گفته ‏می‏شود، (13) و قندوزی نیز چنین تعبیر نموده است: ‏

‏«فی ایراد بعض الادعیة والمناجاة التی تکون فی الصحیفة الکاملة للامام الهمام زین ‏العابدین... وهی زبور اهل البیت الطیبین علیهم السلام; (14) در بیان بعضی دعاها و ‏مناجاتهایی که در صحیفه کامله امام زین العابدین علیه السلام آمده است... و آن زبور ‏اهل بیت پاک است.» ‏

و علت اینکه آن را «صحیفه کامله‏» نامیده‏اند، این است که در نزد طایفه «زیدیه‏» از ‏صحیفه نسخه‏ای هست که کامل نیست، بلکه در حدود نصف صحیفه موجود می‏باشد. ‏به این جهت، به صحیفه موجود [در دست‏شیعیان دوازده امامی] صحیفه کامله گفته ‏شده است. (15) ‏

حضرت سجاد

ج) شرحهای صحیفه ‏

مرحوم علامه «شیخ آقا بزرگ تهرانی‏» در کتاب الذریعه در حدود پنجاه شرح - غیر از ‏ترجمه‏ها - بر صحیفه سجادیه نام برده است. (16) ‏

علاوه بر این شرحها، گروهی از دانشمندان گذشته و معاصر، ترجمه‏های متعددی (17) بر ‏صحیفه نگاشته‏اند، که در این بخش به عنوان نمونه به برخی شرحها اشاره می‏کنیم: ‏

‏1. «الازهار اللطیفة فی شرح مفردات الصحیفة‏»، تالیف سید علامه محمد رضا اعرجی ‏حسینی. ‏

‏2. شرح میرزا محمد مشهدی جمال الدین طوسی صاحب دقائق التنزیل. ‏

‏3. شرح محمد علی بن محمد نصیر چهاردهی رشتی (م 1334)، صاحب کتاب «شرح ‏الوقت و القبلة‏». ‏

‏4. شرح سید افصح الدین محمد شیرازی. ‏

‏5. شرح مولا تاج الدین مشهور به (تاجا). ‏

‏6. شرح مفتی، میر محمد عباس جزائری (م 1306). ‏

‏7. شرح مولی حبیب الله کاشانی. ‏

‏8. شرح ابن مفتاح ابوالحسن عبدالله بن ابی القاسم بن مفتاح الزیدی الیمنی. ‏

‏9. شرح مولی خلیل قزوینی. ‏

‏10. شرح آقا هادی ابن مولا صالح مازندرانی. ‏

‏11. شرح مولا محمد طاهر بن حسین شیرازی. ‏

‏12. شرح سید محسن بن قاسم بن اسحاق صنعانی یمنی زیدی از علمای قرن 13. ‏

‏13. شرح سید محسن بن احمد شامی حسنی یمنی زیدی (متوفای 1251). ‏

‏14. شرح سید جمال الدین کوکبانی یمنی الاصل ساکن هند (م 1339). (18) ‏

 

د) مستدرکات صحیفه ‏

عده‏ای از علما و دانشمندان مستدرکاتی بر صحیفه نوشته‏اند. ‏

مقصود از این مستدرکات، دعاهای منسوب به حضرت سجاد علیه السلام است که در ‏صحیفه کامله نیامده است. در اینجا به برخی از آنها اشاره می‏شود: ‏

‏1. «صحیفه ثانیه‏»، تالیف شیخ محمد بن حسن الحر العاملی، صاحب وسائل الشیعه. ‏

‏2. «صحیفه ثالثه‏»، گردآوری شده توسط مورخ و رجالی معروف، میرزا عبدالله افندی، ‏صاحب کتاب ریاض العلمأ. ‏

‏3. «صحیفه رابعه‏»، تالیف محدث میرزا حسین نوری طبرسی. ‏

‏4. «صحیفه خامسه‏»، علامه محسن امین حسینی عاملی. ‏

‏5. «صحیفه سادسه‏»، تالیف شیخ محمد باقر بن محمد حسن بیرجندی قائینی. ‏

‏6. «صحیفه سابعه‏» که توسط شیخ هادی بن عباس آل کاشف الغطأ نجفی، صاحب ‏کتاب مستدرک نوشته شده است. ‏

‏7. «صحیفه ثامنه‏»، تالیف حاج میرزا علی حسینی مرعشی شهرستانی حائری. ‏

‏8. «ملحقات صحیفه‏»، مؤلف آن شیخ محمد، معروف به تقی زیابادی قزوینی می‏باشد که ‏از شاگردان برجسته مرحوم شیخ بهایی بوده و ملحقات را در سال 1023 به پایان رسانده ‏است. (19) ‏

 

ه). جایگاه صحیفه نزد علما ‏

دعاهای صحیفه علاوه بر حسن بلاغت و کمال فصاحت از علوم الهی و معارف یقینی ‏برخوردار است که عقلها در مقابل آن رام است و فحول علما در مقابل آن سر تسلیم و ‏خضوع فرود آورده‏اند. ‏

این حقیقت‏برای صاحبدلان حقیقت‏بین بانگاهی به صحیفه آشکار می‏گردد; زیرا عبارات ‏صحیفه خود بیانگر آن است که فوق کلام مخلوق و پایین‏تر از کلام خالق است; لذا هم از ‏دسترس اوهام جاعلان برتر و بالاتر است و هم علما و بزرگان سخت‏بدان توجه و از آن ‏ستایش کرده‏اند که به نمونه‏هایی اشاره می‏شود: ‏

 

‏1. ابن شهر آشوب (م‏588) در کتاب مناقب خود می‏گوید: «وقتی در بصره نزد یکی از بلغأ ‏از فصاحت صحیفه کامله سخن به میان آمد، او گفت: من هم می‏توانم مانند آن را بر شما ‏املأ و بیان کنم. آنگاه قلم برداشت و سر به زیر افکند [و هیچ جمله‏ای نتوانست‏به زبان ‏آورد] و در همان حال سرافکندگی از دنیا رفت. (20) » ‏

 

‏2. در سال 1353 ه. ق مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمه الله نسخه‏ای از ‏صحیفه سجادیه را برای طنطاوی، دانشمند اهل سنت و مؤلف تفسیر طنطاوی (مفتی ‏اسکندریه) به «قاهره‏» فرستاد. وی پس از دریافت و تشکر از چنان هدیه‏ای گرانبها و ‏ستایش فراوان در پاسخ نوشت: «این از بدبختی ماست که تاکنون بر این اثر گرانبهای ‏جاوید که از مواریث نبوت است، دست نیافته بودیم، من هر چه در آن می‏نگرم آن را از ‏گفتار مخلوق برتر و از خالق پایین‏تر می‏یابم. (21) » ‏

تعجب از این مفسر معاصر است که لااقل به منابع اهل سنت‏به دقت توجه نکرده; چرا که ‏امثال قندوزی قسمتهایی از صحیفه سجادیه را در کتابهای خود نقل نموده‏اند. (22) ‏

 

‏3. از میرزا هادی مشهدی ذاکر نقل شده که ابن جوزی در «خصائص الائمه‏» چنین گفته ‏است: «اگر امیرالمؤمنین علی علیه السلام نبود، توحید مسلمانان و عقاید ایشان کامل ‏نمی‏شد; زیرا آنچه پیغمبر اکرم بیان فرمود، اصول عقاید و فروع مهم دین بود، ولی دقائق ‏عقائد را [همچون صفات ذات و فعل، و عینیت صفات با ذات را] مسلمانان مدیون و ریزه ‏خوار خوان نعمت امیرالمؤمنین علیه السلام و شاگردان او می‏باشند...»، آنگاه درباره امام ‏سجاد علیه السلام می‏گوید: «علی بن الحسین زین العابدین در املأ و انشأ و ‏کیفیت‏سخن گفتن و خطاب و عرض حاجت‏به پیشگاه الهی بر مسلمین حق تعلیم دارد; ‏زیرا اگر آن حضرت نبود، مسلمانان آیین سخن گفتن و عرض حوائج‏خود را به خدای متعال ‏نمی‏دانستند; لذا آن امام به مردم آموخت که هنگام استغفار چگونه با خدا سخن بگویند و ‏در موقع درخواست‏باران رحمت‏با چه زبانی از خداوند نزول باران بخواهند، و زمان ترس از ‏دشمن چگونه به خدا پناه برده، دفع شر دشمنان را بخواهند... (23) » ‏

 

و) مروری بر دعاهای صحیفه ‏

صحیفه سجادیه تنها شامل راز و نیاز با خدا وبیان حاجت در پیشگاه وی نیست، بلکه ‏دریایی بیکران از علوم و معارف اسلامی است که طی آن مسائل عقیدتی، فرهنگی، ‏اجتماعی، سیاسی و پاره‏ای از قوانین طبیعی و احکام شرعی در قالب دعا مطرح و بیان ‏شده است. ‏

در بخش ارتباط با خداوند طبق مقتضای زمانهای مختلف و احوال گوناگون دعاهایی بیان ‏شده است، برخی دعاهای آن سالی یکبار، همچون دعای عرفه و وداع ماه رمضان، و ‏برخی هر ماه یکبار، مانند دعای دیدن هلال، و برخی در هفته و برخی برای هر شبانه روز ‏قرار داده شده است. ‏

حضرت سجاد

صحیفه سجادیه مشتمل بر 54 دعا است که فهرست عناوین آن بدین شرح است: ‏

‏1. ستایش خداوند که با کلمه «حمد» شروع و با کلمه «حمید» پایان می‏یابد. ‏

‏2. درود بر محمد و خاندان او. ‏

‏3. درود و صلوات بر فرشتگان نگه دارنده عرش و سایر فرشتگان مقرب، همچون اسرافیل، ‏میکائیل، جبرئیل، روح، ملک الموت، منکر، نکیر و.... ‏

‏4. درود و صلوات و درخواست رحمت‏برای پیروان و ایمان آورندگان به پیامبران. ‏

‏5. دعای حضرت برای خود و دوستانش. ‏

‏6. دعا هنگام صبح و شام. ‏

‏7. دعا هنگامی که پیشامدها و حوادث مهمی پیش آید و نیز به هنگام غم و اندوه. ‏

‏8. پناه بردن به خداوند از ناپسندیها، بدی اخلاق و کردارهای زشت و نکوهیده. ‏

‏9. در اشتیاق به درخواست آمرزش از خداوند. ‏

‏10. پناه بردن به درگاه خداوند. ‏

‏11. درخواست عاقبت‏به خیری. ‏

‏12. اقرار به گناه و درخواست توبه و بازگشت. ‏

‏13. درخواست‏حوائج از خداوند. ‏

‏14. هنگامی که انسان ستمی می‏بیند و یا از ستمکاران کار ناخوشایندی می‏بیند. ‏

‏15. هنگام بیماری، اندوه و گرفتاری. ‏

‏16. درخواست عفو از گناهان و عیبها. ‏

‏17. درخواست دفع شر شیطان و پناه بردن به خداوند از دشمنی و مکر او. ‏

‏18. دعا پس از رفع خطر و برآورده شدن سریع حاجت. ‏

‏19. درخواست‏باران هنگام خشکسالی. ‏

‏20. درخواست مکارم اخلاق و کردارهای پسندیده از خداوند. ‏

‏21. دعا هنگام حزن و اندوه. ‏

‏22. دعا هنگام رنج و سختی و دشوار شدن کارها. ‏

‏23. دعا هنگام درخواست تندرستی و سپاس بر آن. ‏

‏24. دعا برای پدر و مادر. ‏

‏25. دعا درباره فرزندان. ‏

‏26. همسایگان و دوستان. ‏

‏27. دعا برای رزمندگان و مرزداران کشور اسلامی. ‏

‏28. هنگام پناه بردن به خدا. ‏

‏29. دعا هنگام تنگدستی. ‏

‏30. کمک خواستن بر پرداخت قرض. ‏

‏31. توبه و بازگشت‏به خدا. ‏

‏32. دعا بعد از نماز شب. ‏

‏33. درخواست‏خیر و نیکی. ‏

‏34. دعا هنگام گرفتاری به بلا و یا هنگامی که مبتلا به گناهی را می‏بیند. ‏

‏35. خشنودی از خداوند هنگام دیدن دنیا داران. ‏

‏36. دعا هنگامی که انسان به ابرها می‏نگرد و رعد و برق آسمان را مشاهده می‏کند. ‏

‏37. اعتراف به ناتوانی از ادای شکر الهی. ‏

‏38. دعای عذر خواهی از کوتاهی در ادای حقوق بندگان. ‏

‏39. درخواست عفو و رحمت الهی. ‏

‏40. دعا هنگام مرگ دیگران و یاد مرگ. ‏

‏41. درخواست پرده پوشی و نگه داری از گناه. ‏

‏42. هنگام ختم قرآن. ‏

‏43. هنگام دیدن هلال ماه. ‏

‏44. دعای اول رمضان. ‏

‏45. دعای وداع ماه رمضان. ‏

‏46. دعای روز عید فطر و جمعه. ‏

‏47. دعای روز عرفه (نهم ذی حجه). ‏

‏48. دعای روز جمعه و روز عید قربان. ‏

‏49. دعا برای دفع مکر و شر شیطان. ‏

‏50. ترس عاقلان از خدا. ‏

‏51. تضرع و زاری در پیشگاه الهی. ‏

‏52. اصرار به درخواست از خدای متعال. ‏

‏53. در مقام کوچکی در پیشگاه الهی. ‏

‏54. دعا برای دور شدن اندوهها. ‏

حضرت سجاد

ح) نمی‌از یم صحیفه ‏

اشاره شد که صحیفه تنها شامل راز و نیاز... نیست، بلکه ابعاد سیاسی، اجتماعی و ‏فرهنگی و عقیدتی نیز دارد. حضرت در ضمن دعاها، مباحث‏سیاسی بویژه مسئله ‏‏«امامت‏» و رهبری جامعه اسلامی را مطرح کرده که به نمونه‏هایی از آن اشاره می‏شود:

‏1. امام سجاد علیه السلام در دعای بیستم (دعای مکارم الاخلاق) چنین می‏گوید: ‏

‏«خدایا! بر محمد و آل او درود بفرست و مرا بر آنکه بر من ستم روا دارد، دستی (نیرویی) ‏و بر آنکه با من ستیزه جوید، زبانی [و برهانی] و بر کسی که با من دشمنی و عناد ورزد، ‏پیروزی عطا کن، و در برابر آن کس که نسبت‏به من، به حیله گری و بد اندیشی بپردازد ‏راه و تدبیر و در برابر کسی که بر من آزار رساند، نیرو عنایت کن و در برابر عیب جویانی که ‏بر من عیب جویی و ناسزا گویی می‏کنند، توان تکذیب [و رد سخنان آنها] و در برابر خطر ‏تهدید دشمنان، به من امنیت عطا فرما...» (24) ‏

در واقع، این بخش از دعا شکوائیه‏ای است از حضرت در برابر زورگوییهای حکومت و ‏کارگزاران عبدالملک; نظیر «هشام بن اسماعیل مخزومی‏» حاکم مدینه، و از این جهت‏بار ‏سیاسی دارد. ‏

 

‏2. در دعای چهل و هشتم که مربوط به عید قربان و روز جمعه است، چنین می‏خوانیم: ‏

‏«خدایا! این مقام [خلافت و رهبری امت که اقامه نماز جمعه و عید و ایراد خطبه از شئون ‏آن است] مخصوص جانشینان و برگزیدگان تو، و این پایگاهها، از آن امنای تو است، که ‏آنان را در رتبه بالایی قرار داده‏ای، ولی ستمگران [همچون خلفای اموی] آن را به زور، ‏غصب و تصاحب کرده‏اند... تا آنجا که برگزیدگان و خلفای تو مغلوب و مقهور [و مجبور به ‏سکوت] گشته‏اند، در حالی که می‏بینند احکام تو تغییر یافته، کتاب تو از صحنه عمل دور ‏افتاده، فرائض و واجبات دستخوش تحریف گشته، و سنت (و راه و رسم) پیامبرت متروک ‏گشته است. خدایا! دشمنان بندگان برگزیده‏ات از اولین و آخرین و همچنین اتباع و ‏پیروانشان و همه کسانی را که به کارهای آنان راضی هستند، لعنت کن و از رحمت‏خود ‏دور ساز....» (25) ‏

در این دعا امام سجاد علیه السلام با صراحت از مسئله امامت و رهبری امت که ‏اختصاص به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دارد و غصب شدن آن توسط ‏ستمگران یاد می‏کند و بدین ترتیب، مشروعیت‏حکومت‏بنی امیه و حتی خلفای اول را ‏نفی می‏کند. ‏

 

‏3. در دعای عرفه (دعای چهل و هفتم) چنین می‏گوید: «پروردگارا! درود فرست‏به پاک‏ترین ‏افراد خاندان پیامبر که آنان را برای رهبری امت و اجرای اوامر خود برگزیده‏ای و آنان را ‏خزانه داران علمت، نگهبانان دینت، جانشینان خود در زمین، و حجتهای خویش بر بندگانت ‏قرار داده‏ای، و به خواست‏خود، آنان را از هر گونه پلیدی یکباره پاک کرده‏ای و آنان را وسیله ‏ارتباط با خود و راه بهشت‏خویش قرار داده‏ای... خدایا! تو در هر زمان دین خود را به وسیله ‏امامی تایید فرموده‏ای که او را برای بندگانت رهبر و پرچمدار، و در جهان گیتی مشعل ‏هدایت قرار داده‏ای، پس از آنکه او را با ارتباط غیبی، با خود مرتبط ساخته‏ای و او را ‏وسیله خشنودی خود قرار داده‏ای و پیروی از او را واجب کرده‏ای، و از نافرمانی او بیم ‏داده‏ای، و به اطاعت از اوامر و پذیرش نهی او دستور داده‏ای، و مقرر داشته‏ای که هیچ ‏کس از او سبقت نگیرد، و هیچ کس از پیروی او واپس نماند [و سرپیچی ننماید]... (26).» ‏

حضرت در این دعا با بیان نقش و موقعیت ویژه رهبران الهی و امامان از خاندان نبوت و ‏امتیازهای آنان با دقت تمام شروعیت‏حکومت زمامداران وقت را نشانه رفته و نشان داده ‏است که مشروعیت‏حکومت‏با انتخاب الهی به دست می‏آید، نه از طریق زور و قدرت و نه ‏حتی از راه جمع آوری آرای مردم. ‏

 

حسن ختام کلام را گوشه‏هایی از دعای آن حضرت برای مرزداران و هشدارهایی که بیان ‏می‏فرماید، قرار می‏دهیم: ‏

‏4. در دعای بیست و هفتم چنین آمده: «خدایا! بر محمد و آلش درود [و رحمت] فرست و ‏مرزهای مسلمانان را به عزت خویش نفوذ ناپذیر گردان و مرزداران را با قدرت خویش تقویت ‏فرما و عطایای آنها را از [خزانه] توانگری خود سرشار ساز. ‏

بارالها! بر محمد و آل محمد درود فرست و عده [مرزداران] را افزون نموده، اسلحه آنها را ‏بران، حوزه‏های آنان را حراست نمای و نقاط حساس جبهه‏های آنان را محکم کن و در بین ‏آنها الفت [و همکاری] قرار ده و کارشان رابه خوبی روبه راه کن... و مشکلاتشان را با ‏نصرت خویش حل نموده، با پایداری و صبر تقویتشان کن، و چاره جوییهای دقیق [به ‏ایشان برای مقابله با دشمن] بیاموز... و هنگام برخورد با دشمن فکر دنیای فریبنده را از ‏یادشان ببر و اندیشه ثروت اندوزی و جمع مال را از دلهای آنها بزدای... و با عشق به ‏آخرت و بهشت دمسازشان کن.... (27) » ‏



‏1) محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، (تهران، مکتبة الصدوق)، 1381 ه. ق، ج‏1، ‏ص‏467، و شیخ مفید، الارشاد، (قم، مکتبة بصیرتی)، ص‏256. ‏

‏2) سید محمد رضا حسینی جلالی، تدوین السنه الشریفه، (مکتب الاعلام الاسلامی، ‏قم، 1418ق، ص‏151). ‏

‏3) علی بن شعبه، تحف العقول، (بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1394ق)، ص‏255. ‏

‏4) ابوالعباس نجاشی، رجال النجاشی، (قم، مکتبة الداوری)، ص‏116. ‏

‏5) الکافی، (دارالکتب الاسلامیه، 1366)، ج‏8، ص‏17. ‏

‏6) رجال النجاشی، همان، ص‏157. ‏

‏7) همان، ص 115 - 116. ‏

‏8) آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، (تهران، المکتبة الاسلامیه)، ج‏15، ‏ص‏18 - 19. ‏

‏9) صحیفه سجادیه، ترجمه سید صدرالدین بلاغی، با مقدمه‏ای از آیت الله مرعشی ‏نجفی، (تهران، دارالکتب الاسلامیه)، ص‏9 مقدمه. ‏

‏10) ر. ک: سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع المودة، (نجف، مکتبة الحیدریة، 1384 ه. ‏‏1965 م) ج‏1 - 2، ص‏599. ‏

‏11) مقدمه آیت الله مرعشی بر صحیفه سجادیه، (همان)، ص‏8 - 9، مقدمه. ‏

‏12) همان، ص‏27 - 29 مقدمه، با تلخیص و تغییر. ‏

‏13) الذریعه، همان، ج‏15، ص‏18 - 19. ‏

‏14) ینابیع المودة (همان)، ص‏599. ‏

‏15) مقدمه آیت الله مرعشی نجفی بر صحیفه، (همان)، ص‏46 مقدمه. ‏

‏16) الذریعه، (همان)، ج‏3، ص 345 - 359. ‏

‏17) مانند ترجمه الهی قمشه‏ای، فیض الاسلام، ابوالحسن شعرانی، محمد آیتی، و ‏ترجمه سید احمد فهری و حسین انصاریان و.... ‏

‏18) همان، ص‏345 - 359 و ر. ک: مقدمه آیت الله مرعشی نجفی، (همان)، ص‏33 - 35 ‏مقدمه. ‏

‏19) همان، ص‏41 - 43. ‏

‏20) همان، ص‏13 مقدمه. ‏

‏21) همان، ص‏37 مقدمه، و ر. ک: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، (قم، مؤسسه امام ‏صادق علیه السلام)، ص‏270 - 271. ‏

‏22) ینابیع المودة، (همان)، ص‏599 - 630. ‏

‏23) مقدمه آیت الله مرعشی بر صحیفه، (همان)، ص‏43 - 45. ‏

‏24) صحیفه سجادیه، (همان)، ص‏102 - 103. ‏

‏25) همان، ص‏281 - 282. ‏

‏26) همان، ص‏254 - 256. ‏

‏27) همان، ص‏40 - 41، دعای 41. ‏

 

چرا امام سجاد را زین العابدین نامیدند؟

امام سجاد

عمران بن سلیم می‌گوید: هر گاه زُهری از علی بن الحسین مطلبی نقل می‌کرد، می‌گفت: برای من زین‌العابدین روایت کرد. یک بار ‏سفیان بن عُیینه به او گفت: از چه جهت او را زین العابدین می‌گویی؟

پاسخ داد از سعید بن مسیب شنیدم که رسول خدا فرمود:‏

به روز قیامت، فریاد کننده‌ای آواز برآرد: زینت عبادت کنندگان کجاست؟

‏« یناد مُنادی: أینَ زَینُ الْعابِدینَ؟»؛ چنان می‌بینم که فرزندم علی بن الحسین با تمام وقار و سکون در میان مردم محشر برای رسیدن ‏به جایگاهش قدم برمی‌دارد.‏

همین روایت را کتاب پرقیمت «علل الشرایع» صدوق از طریق علی بن ابراهیم قمّی، از ابن عباس، از رسول خدا حکایت می‌کند.(1)‏

 

و نیز‏ مرحوم حضینی و دیگر بزرگان آورده‌اند:

شخصی به نام عسکر - غلام امام محمّد جواد علیه السّلام - به نقل از پدرش حکایت کند:

روزی به محضر شریف حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السّلام شرف حضور یافتم و عرضه داشتم: یاابن ‏رسول اللّه! چطور در بین اهل بیت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله فقط امام چهارم، حضرت علی بن ‏الحسین علیهماالسّلام به عنوان “سیّد العابدین “ معروف و مشهور گشته است؟

امام رضا علیه السّلام در جواب فرمود: خداوند متعال در قرآن تصریح نموده است که بعضی از پیغمبران را بر ‏بعضی از ایشان فضیلت و برتری داده است؛ و ما اهل بیت رسالت نیز همانند انبیاء عظام صلوات اللّه علیهم ‏می‌باشیم.

و سپس افزود: و امّا در رابطه با جدّم، علی بن الحسین علیهماالسّلام، که سؤال کردی:

همانا پدرم از پدران بزرگوارش علیهم السّلام بیان فرموده است: روزی امام علی بن الحسین علیهماالسّلام ‏مشغول نماز بود، که ناگاه شیطان به صورت یک افعی بسیار هولناکی، با چشم‌های سرخ از درون زمین ‏آشکار شد و خود را به محراب عبادت آن حضرت نزدیک کرد.(2)

ولیکن امام سجّاد علیه السّلام کمترین حسّاسیّتی در برابر آن موجود وحشتناک نشان نداد و ارتباط خود را ‏با پروردگار متعال خود قطع نکرد.

افعی دهان خود را نزدیک انگشتان پای آن حضرت آورد و آتشی از دهانش خارج ساخت که بسیار وحشتناک ‏بود، ولی حضرت با آرامش خاطر و خیالی آسوده به نماز خود ادامه می‌داد و توجّهی به آن نداشت.

در همین حال که شیطان با آن حالت ترسناک مشغول اذیّت و آزار بود، ناگهان تیری سوزاننده از سمت ‏آسمان آمد و به آن ملعون اصابت کرد.

هنگامی که تیر به او خورد، فریادی کشید و به همان حالت و شکل اوّلیّه خود بازگشت و کنار امام سجّاد، ‏زین العابدین علیه السّلام ایستاد و اظهار داشت:

شما سیّد و سرور عبادت کنندگان هستی؛ و چنین نامی تنها زیبنده و شایسته شما می‌باشد.

و سپس در ادامه کلام خود افزود: من شیطان هستم؛ و تمام عبادت کنندگان را از زمان حضرت آدم تا کنون ‏فریب و بازی داده ام و کسی را از تو قوی‌تر و پارساتر نیافته ام.

و پس از آن شیطان از نزد امام سجّاد علیه السّلام خارج شد و حضرت بدون آن که به او توجّهی داشته ‏باشد، به نماز و نیایش خود با پروردگار متعال خویش ادامه داد.(3)‏

 

 


‏1ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 167. ‏

2- در احادیث شریفه وارد شده است: ملائکه به هر شکلی غیر از سگ و خوک در می‌آیند، ولی شیطان و ‏جنّی‌ها می‌توانند به هر شکلی حتّی سگ و خوک در آیند.

3- هدایة الکبری حضینی: 214، س 11، بحارالا نوار: ج 46، ص 58، ح 11، به نقل از مناقب ابن شهر ‏آشوب.‏

امام سجاد علیه السلام فاتح قلبها 4‏

راز محبوبیت اجتماعی

مقدمه:‏

بی‏تردید یکی از مهم‏ترین رازهای توفیق پیشوایان معصوم علیهم السلام در طول حیات و ‏بعد از شهادت آن بزرگواران، جایگاه معنوی و شخصیت والایشان در قلوب انسان‏های ‏مشتاق فضائل و کمالات بوده است. از آنجا که حضرات معصومین علیهم السلام هرکدام ‏در عصر خویش به عنوان اسوه کامل انسانیت و بارزترین نمونه کمالات و صفات انسانی ‏بوده‏اند و عموم مردم فطرتا چنین صفاتی را دوست دارند; به این جهت، به امامان معصوم ‏علیهم السلام به دیده محبت و عشق می‏نگریسته‏اند. حتی دشمنان آن بزرگواران با ‏اعتراف به این حقیقت انکارناپذیر، بارها زبان به ستایش پیشوایان معصوم گشوده و مناقب ‏و افتخارات آنان را به دیگران یادآور شده‏اند. ‏

در این مجموعه مقالات، مروری کوتاه بر جایگاه معنوی حضرت زین‏العابدین علیه السلام در ‏جامعه و برخی علل محبوبیت آن پیشوای راستین خلق در دلهای مشتاق، خواهیم ‏داشت‏باشد که ما نیز با پرورش محبت روزافزون آن امام همام، دلهایمان را از زنگار جهل و ‏خرافه‏ها زدوده و در پرتو دوستی اهل بیت علیهم السلام گامهای سعادت آفرین به سوی ‏کمال برداریم. ان شأ الله

 ‏

امام سجاد

قسمت چهارم:‏

راز محبوبیت اجتماعی

محمد بن مسلم بن شهاب زهری (1) روزی با حالتی افسرده و اندوهگین به حضور امام ‏سجاد علیه السلام آمد. وقتی امام علت ناراحتی وی را پرسید، گفت: اندوه من از سوی ‏برخی مردم به ویژه افرادی است که به آنان خدمت کرده‏ام ولی آنها برخلاف انتظارم به ‏من حسد ورزیده و چشم طمع در اموالم دوخته‏اند. ‏

امام چهارم علیه السلام رهنمودهای راهگشایی به وی ارائه فرموده و سپس افزود: ‏

‏«احفظ علیک لسانک تملک به اخوانک; اگر از زبانت مواظبت کنی، همه دوستان و ‏آشنایانت در اختیار تو خواهند بود [و تو را دوست‏خواهند داشت].» ‏

سپس فرمود: «زهری! کسی که عقلش کامل‏ترین اعضأ وجودش نباشد، با کوچک‏ترین ‏اعضایش (زبان) هلاک می‏شود.» ‏

حضرت سجاد علیه السلام مهم‏ترین رمز توفیق در زندگی را، تواضع و احترام به دیگران ‏دانسته و می‏فرماید: «اگر دیدی که مسلمانان تو را احترام می‏کنند و مقامت را بزرگ ‏می‏شمارند، بگو آنها بزرگوارند که با من چنین رفتار می‏کنند و اگر از مردم نسبت‏به خود ‏بی توجهی مشاهده کردی، بگو از من خطایی سرزده که مستوجب چنین بی‏احترامی ‏شده‏ام. هرگاه چنین اندیشیده باشی و طبق این تفکر عمل کنی، خداوند متعال زندگی را ‏برتو آسان کرده، دوستانت زیاد و دشمنانت‏به حداقل خواهند رسید. در این صورت ‏نیکی‏های دیگران تو را خوشحال می‏کند و از بدی و اذیت‏های آنان آزرده نخواهی شد.» (2)

‏کسی که عقلش کامل‏ترین اعضأ وجودش نباشد، با کوچک‏ترین ‏اعضایش (زبان) هلاک می‏شود

در اوج محبوبیت

داستان معروف امام سجاد علیه السلام هنگام زیارت بیت الله الحرام دلیل واضحی بر ‏جایگاه والای معنوی و اجتماعی آن حضرت در عصر خود می‏باشد. خلاصه آن ماجرا چنین ‏است: ‏

در زمان خلافت عبدالملک بن مروان سالی پسرش هشام بن عبدالملک (3) به زیارت خانه ‏خدا رفت. اما در اثر ازدحام جمعیت نتوانست «حجرالاسود» را زیارت کند و کوشش ‏اطرافیانش نیز در این زمینه نتیجه‏ای نداشت. ناگزیر برای او در کنار کعبه تختی نصب ‏کردند و وی در آنجا نشسته و به تماشای حجاج و طواف کنندگان پرداخت. اطرافیان ‏شامی او نیز در کنارش گرد آمده و به اجتماع پرشکوه حج نظاره می‏کردند. در همین حال، ‏ناگهان حضرت سجاد علیه السلام پدیدار شد; آن حضرت که در میان جمعیت‏با سیمایی ‏زیبا و وجودی نورانی همچون ستاره‏ای می‏درخشید، گرد خانه خدا طواف کرد و هنگامی ‏که به حجرالاسود نزدیک شد، مردم با کمال احترام و تواضع راه را بر امام بازکردند و حضرت ‏به راحتی حجرالاسود را زیارت نمود. ‏

این منظره که هشام و اطرافیانش را به حیرت واداشته بود، موجب شد تا یکی از شامیان ‏از هشام بپرسد که: این شخص با عظمت کیست که مردم این چنین احترامش می‏کنند؟ ‏اما هشام به جهت اینکه شامیان آن حضرت را نشناسند، پاسخ داد: من هم ‏نمی‏شناسم! «فرزدق‏» شاعر که در آنجا حاضر بود، بلند شده و با جرئت تمام گفت: اما ‏من او را می‏شناسم! ‏

امام سجاد

گفت: من می‏شناسمش نیکو ‏

زو چه پرسی، به سوی من کن رو ‏

اگر هشام او را نمی‏شناسد، من آن جوان زیبا روی و نورانی چهره را خوب می‏شناسم. ‏مرد شامی گفت: او کیست ای ابو فراس؟! فرزدق در پاسخ آن مرد شامی قصیده معروف ‏خود را در چهل بیت‏سرود; از جمله اینکه: ‏

هذا الذی تعرف البطحأ و طاته ‏

و البیت‏یعرفه و الحل و الحرم ‏

این کسی است که سرزمین پاک مکه قدر و منزلت او را می‏شناسد و خانه کعبه، حل و ‏حرم او را می‏شناسند. ‏

هذا ابن خیر عبادالله کلهم ‏

هذا التقی النقی الطاهر العلم ‏

این فرزند بهترین بندگان خداست. این جوان پاک و پاکیزه و پیراسته و شناخته شده است. ‏

هذا ابن فاطمة ان کنت جاهله ‏

بجده انبیأ الله قد ختموا ‏

این فرزند فاطمه است. اگر او را نمی‏شناسی، او کسی است که جدش خاتم الانبیأ ‏می‏باشد. ‏

«احفظ علیک لسانک تملک به اخوانک; اگر از زبانت مواظبت کنی، همه دوستان و ‏آشنایانت در اختیار تو خواهند بود [و تو را دوست‏خواهند داشت].»

‏... او از خاندانی است که محبت ایشان، دین و دشمنی با آنان، کفر و نزدیک شدن به ‏آنان، پناهگاه و نجات بخش است. ‏

هرکسی خدای را بشناسد، نیاکان او را نیز نیک می‏شناسد که دین اسلام از خانه او به ‏سایر مردم رسیده است... ‏

هشام بن عبدالملک بعد از شنیدن این قصیده، خشمگین شد و حقوق فرزدق را از بیت ‏المال قطع نموده و او را در عسفان (بین مکه و مدینه) زندانی کرد. حتی در اعتراض به ‏فرزدق گفت: تو تا به حال برای ما چنین مدحی نگفته‏ای! فرزدق گفت: تو نیز جدی مثل ‏جد او و پدری مثل پدر او و مادری مثل مادر او بیاور تا من شبیه این ابیات را در مورد شما ‏نیز بسرایم. ‏

بعد از این ماجرا، امام سجاد علیه السلام دوازده هزار درهم برای فرزدق فرستاد و فرمود: ‏ای ابوفراس ما را معذور دار; اگر بیش از این مقدورمان بود، برایت می‏فرستادیم. ‏

اما او نپذیرفت و گفت: ای پسر رسول خدا! آنچه من گفتم، به خاطر جایزه نبوده بلکه ‏برای رضای خدا و رسولش بوده است. من پاداشی از شما نمی‏خواهم. ‏

امام دوباره آن اموال را برای فرزدق فرستاد و فرمود: «خداوند مکان و منزلت و نیت تو را ‏می‏داند، به حق من آن را قبول کن.» و فرزدق آن را پذیرفت. (4) ‏

عبدالکریم پاک‏نیا ‏


‏1. وی در ابتدا از علمای اهل سنت‏بود اما در اثر معاشرت با امام چهارم (ع) و نیل به ‏بهره‏های شایان علمی و انسانی از محضر امام سجاد (ع)، به آن حضرت علاقه شدیدی ‏پیدا کرد و از امام همیشه با لقب «زین‏العابدین‏» یاد می‏نمود. ‏

‏2. الاحتجاج، ج 2، ص 319. ‏

‏3. وی از سال 105 تا 125 ه. زمام حکومت را به دست گرفت. از آنجایی که امام چهارم ‏‏(ع) در سال 95 ه. توسط ولیدبن عبدالملک به شهادت رسید، هشام بن عبدالملک ‏جانشین خلیفه به شمار می‏آمده است. ‏

‏4. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 169.‏

امام سجاد علیه السلام فاتح قلبها 3‏

زیباترین شیوه معاشرت

مقدمه:

بی‏تردید یکی از مهم‏ترین رازهای توفیق پیشوایان معصوم علیهم السلام در طول حیات و ‏بعد از شهادت آن بزرگواران، جایگاه معنوی و شخصیت والایشان در قلوب انسان‏های ‏مشتاق فضائل و کمالات بوده است. از آنجا که حضرات معصومین علیهم السلام هرکدام ‏در عصر خویش به عنوان اسوه کامل انسانیت و بارزترین نمونه کمالات و صفات انسانی ‏بوده‏اند و عموم مردم فطرتا چنین صفاتی را دوست دارند; به این جهت، به امامان معصوم ‏علیهم السلام به دیده محبت و عشق می‏نگریسته‏اند. حتی دشمنان آن بزرگواران با ‏اعتراف به این حقیقت انکارناپذیر، بارها زبان به ستایش پیشوایان معصوم گشوده و مناقب ‏و افتخارات آنان را به دیگران یادآور شده‏اند. ‏

در این مجموعه مقالات، مروری کوتاه بر جایگاه معنوی حضرت زین‏العابدین علیه السلام در ‏جامعه و برخی علل محبوبیت آن پیشوای راستین خلق در دلهای مشتاق، خواهیم ‏داشت‏باشد که ما نیز با پرورش محبت روزافزون آن امام همام، دلهایمان را از زنگار جهل و ‏خرافه‏ها زدوده و در پرتو دوستی اهل بیت علیهم السلام گامهای سعادت آفرین به سوی ‏کمال برداریم. ان شأ الله

 ‏

امام سجاد

قسمت سوم:‏

زیباترین شیوه معاشرت

در اینجا به برخی از رفتارهای پسندیده امام سجاد علیه السلام که در جذب قلوب و صید ‏دلهای مردم تاثیر فراوان داشته است، اشاره می‏کنیم: ‏

 

‏1. زمخشری نقل کرده است: هنگامی که یزید بن معاویه عامل جنایتکار خود مسرف بن ‏عقبه را به مدینه فرستاد و لشکر وی به قتل و غارت اهل مدینه پرداختند. حضرت ‏زین‏العابدین علیه السلام چهارصد نفر از بانوان بی‏پناه را پناه داد و آن حضرت در کمال ‏سخاوت و جوانمردی از آنان پذیرایی نمود. هنگامی که لشکر مسلم بن عقبه از مدینه ‏بیرون رفت، آن بانوان گفتند: به خدا قسم! در کنار پدر و مادرمان این چنین زندگانی خوش ‏و آرامش روحی و روانی نداشته‏ایم که در سایه عطوفت و محبت این مرد شریف (حضرت ‏سجاد علیه السلام) در این مدت بحرانی این چنین در آرامش و در کمال احترام به سر ‏بردیم. (1) ‏

‏‏«من اعان مؤمنا مسافرا فرج الله عنه ثلاثا و سبعین کربة» هر کس به یک مؤمن مسافر ‏یاری و خدمت نماید، خداوند متعال هفتاد و سه بلا و اندوه را از او زایل خواهد کرد

‏2. امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت سجاد علیه السلام هرگاه مسافرت می‏رفت، ‏سعی می‏کرد با کاروانی سفر کند که او را نشناسند و شرط می‏کرد که در طول سفر ‏یکی از خدمتگزارانِ همسفرانش باشد. یک بار که با افرادی ناشناس به مسافرت رفته ‏بود، مردی آن حضرت را دیده و شناخت، بعد به دیگر دوستانش گفت: آیا می‏دانید این آقا ‏که به شما خدمت می‏کند، کیست؟ گفتند: نه، نمی‏شناسیم. آن مرد گفت: این شخص ‏حضرت علی بن الحسین علیه السلام است! اهل کاروان که این جمله را شنیده و امام را ‏شناختند، یکدفعه از جای خود برخاسته و دست و پای حضرتش را بوسیدند و عرضه ‏داشتند: ‏

ای فرزند رسول خدا! آیا می‏خواهی ما را آتش جهنم فراگیرد؟! اگر خدای نکرده از دست و ‏زبان ما خطائی سر می‏زد و به شما جسارتی می‏کردیم، آیا ما تا ابد هلاک نمی‏شدیم؟! ‏چه انگیزه‏ای باعث‏شد که شما به صورت ناشناس به ما خدمت کنید؟ ‏

امام سجاد علیه السلام فرمود: «هنگامی که من با عده‏ای آشنا به مسافرت رفتم، آنان ‏به خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بیش از استحقاق من، برایم خدمت کرده، ‏عطوفت و مهربانی نثارم کردند. به همین جهت، به صورت ناشناس آمدم که مبادا شما ‏نیز بیش از حد بر من احترام کنید. و ناشناس بودن را بهتر می‏پسندم.» (2) ‏

بی تردید این سیره پسندیده حضرت سجاد علیه السلام برگرفته از کلام حضرت خاتم ‏الانبیأ، صلی الله علیه و آله وسلم می‏باشد که فرمود: ‏‏«من اعان مؤمنا مسافرا فرج الله عنه ثلاثا و سبعین کربة; (3) هر کس به یک مؤمن مسافر ‏یاری و خدمت نماید، خداوند متعال هفتاد و سه بلا و اندوه را از او زایل خواهد کرد.» ‏

امام سجاد

‏3. علی بن عیسی اربلی می‏نویسد: روزی امام سجاد علیه السلام از مسجد بیرون آمد ‏و با مردی که با آن حضرت عداوت دیرینه داشت، مواجه شد. مرد همین‏که چشمش به ‏امام افتاد، به حضرت زین‏العابدین علیه السلام جسارت کرده و دشنام و ناسزا گفت. یاران ‏و غلامان امام علیه السلام خواستند که آن شخص را تادیبش کنند. اما حضرت علی بن ‏الحسین علیه السلام فرمود: با او کاری نداشته باشید. آنگاه به او نزدیک شده و گفت: ‏آنچه از صفات و کارهای ما برتو پوشیده است، بیشتر از آن است که تو مطلع هستی! ‏سپس با مهربانی و عطوفت تمام فرمود: الک حاجة نعینک علیها; آیا مشکلی داری که ما ‏در حل آن تو را یاری نماییم؟! ‏

حضرت سجاد علیه السلام هرگاه مسافرت می‏رفت، ‏سعی می‏کرد با کاروانی سفر کند که او را نشناسند و شرط می‏کرد که در طول سفر ‏یکی از خدمتگزارانِ همسفرانش باشد

مرد با مشاهده این رفتار انسانی، از کرده خود شرمسار گردید. اما امام چهارم علیه ‏السلام او را نوازش کرده و عبای ارزشمند خود را به همراه هزار درهم به وی بخشید. بعد ‏از آن واقعه، آن مرد شدیدا به امام علاقه‏مند گردید و در هرکجا که می‏رسید، به بیان ‏فضائل و مناقب آن حضرت می‏پرداخت و خطاب به حضرتش می‏گفت: به راستی که تو از ‏فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هستی. (4) ‏

این رفتارهای آموزنده و انسانی موجب شده بود که مخالف و موافق، آن حضرت را از ‏اعماق وجودشان دوست‏بدارند و به شخصیت والای امام سجاد علیه السلام به دیده ‏احترام و عظمت‏بنگرند.

عبدالکریم پاک‏نیا ‏‏


‏1. منتهی الآمال، ج 2، ص 8. ‏

‏2. وسائل الشیعه، ج 11، ص 430. ‏

‏3. همان، ص 429. ‏

‏4. کشف الغمه، ج 2، ص 101.‏

امام سجاد علیه السلام فاتح قلبها 2‏

خدمتگزاری به نیازمندان

مقدمه:

‏بی‏تردید یکی از مهم‏ترین رازهای توفیق پیشوایان معصوم علیهم السلام در طول حیات و ‏بعد از شهادت آن بزرگواران، جایگاه معنوی و شخصیت والایشان در قلوب انسان‏های ‏مشتاق فضائل و کمالات بوده است. از آنجا که حضرات معصومین علیهم السلام هرکدام ‏در عصر خویش به عنوان اسوه کامل انسانیت و بارزترین نمونه کمالات و صفات انسانی ‏بوده‏اند و عموم مردم فطرتا چنین صفاتی را دوست دارند; به این جهت، به امامان معصوم ‏علیهم السلام به دیده محبت و عشق می‏نگریسته‏اند. حتی دشمنان آن بزرگواران با ‏اعتراف به این حقیقت انکارناپذیر، بارها زبان به ستایش پیشوایان معصوم گشوده و مناقب ‏و افتخارات آنان را به دیگران یادآور شده‏اند. ‏

در این مجموعه مقالات، مروری کوتاه بر جایگاه معنوی حضرت زین‏العابدین علیه السلام در ‏جامعه و برخی علل محبوبیت آن پیشوای راستین خلق در دلهای مشتاق، خواهیم ‏داشت‏باشد که ما نیز با پرورش محبت روزافزون آن امام همام، دلهایمان را از زنگار جهل و ‏خرافه‏ها زدوده و در پرتو دوستی اهل بیت علیهم السلام گامهای سعادت آفرین به سوی ‏کمال برداریم. ان شاء الله

امام سجاد

قسمت دوم:‏

خدمتگزاری به نیازمندان

حضرت علی بن الحسین علیه السلام در عرصه خدمت ‏به محرومان آنچنان درخشیده، که ‏موجب اعجاب و شگفتی همگان گردید و آنان خواهی، نخواهی دوستدار حقیقی امام ‏سجاد علیه السلام گردیدند. ‏

زمانی که تاریکی شب همه جا گسترده می‏شد و چشمهای مردم به خواب می‏رفت، آن ‏حضرت اموال موجود خود را از درهم و دینار جمع می‏کرد و نان و آذوقه را که فراهم کرده ‏بود، برمی‏داشت و شبانه به منزل محرومان و بینوایان می‏شتافت. آن حضرت در حالی که ‏صورت خود را پوشانده بود آذوقه‏ها و هدایا را به دوش می‏کشید و در سطح گسترده‏ای به ‏بیچارگان مساعدت می‏نمود. ‏

امام باقر علیه السلام فرمود: «کان علی ابن الحسین علیه السلام یحمل جراب الخبز ‏علی ظهره باللیل فیتصدق; (1) پیشوای چهارم علیه السلام کیسه‏های نان را در شبهای ‏تاریک به دوش می‏کشید و به فقرا و نیازمندان تصدق می‏نمود.» و بر این اندیشه ‏پافشاری می‏کرد که: «ان صدقة السر تطفی‏ء غضب الرب; (2) صدقه پنهانی، خشم ‏خداوند را فرو می‏نشاند.» ‏

محمد بن اسحاق می‏گوید: عده‏ای از نیازمندان مدینه عادت کرده بودند که در ساعات ‏معینی از شب، مرد ناشناسی به کمک آنان بیاید و او را به عنوان صاحب انبان به همدیگر ‏معرفی می‏کردند. و آنان تا روز شهادت امام زین‏العابدین علیه السلام وی را ‏نمی‏شناختند. (3) ‏

امام باقر علیه السلام فرمود: پدرم حضرت علی بن الحسین علیه السلام دوبار برای خدا ‏اموال خود را احسان نمود. (4) ‏

امام سجاد علیه السلام همواره می‏فرمود: «سادة الناس فی الدنیا الاسخیاء و سادة ‏الناس فی الاخرة الاتقیاء; (5) سرور و آقای مردم در دنیا سخاوتمندان و بخشندگان هستند ‏و در جهان آخرت، پرهیزگاران سرآمد دیگران خواهند بود.» ‏

عبدالکریم پاک‏نیا ‏


‏1. بحارالانوار، ج 46، ص 88. ‏

‏2. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 153. ‏

‏3. همان ‏

‏4. همان، ص 154.‏

‏5. روضه الواعظین، ج 2، ص 385. ‏