از دیدگاه سنت اسلامی، زیارت مؤمن در هر دو حال حیات و مرگ ثواب و اجر فراوان دارد، به ویژه اگر او، امام و پیشوای مؤمنان باشد.
به علاوه زیارت قبور انبیاء و اوصیای آنان ترویج شعائر دین و زنده نگاه داشتن آئین و جاودانگی نام ایشان و توجه دادن دلها به سویشان و تشویق و ترغیب مردم به پیروی از مرام و دینشان میباشد، و این کاری است که همه عقلای جهان آن را میپسندند و هر قوم در احیای آثار بزرگانشان و زنده نگاه داشتن نام و نشانشان و رواج دادن مرامشان میکوشند.
امام صادق علیه السلام فرمود:هر کس قبر امام و پیشوای بر حق را زیارت کند و در کنار آن، چهار رکعت نماز گزارد، خداوند برای او ثواب حج و عمره را نویسد.
آری، دیدار مزار پیغمبر و ائمه اطهار علیهم السلام تعظیم و بزرگداشت شعائر دینی است و تعظیم شعائر الهی از نشانههای تقوای دلها است.
احادیث و روایاتی را که در زمینه فضیلت زیارت قبر امام صادق علیه السلام وارد شده است، میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
نخست سلسله احادیثی که به طور عموم در ثواب زیارت قبور انبیاء و اولیاء آمده است.
و بخش دیگر احادیثی که در فضیلت زیارت قبر شخص امام صادق علیه السلام نقل شده است.
احادیث بخش نخست فراوان است و ما به چند نمونه اشاره میکنیم:
امام رضا علیه السلام فرمود:
برای هر امام و پیشوای بر حقی، بر گردن دوستان و پیروانش، حقی و تعهدی است و از آثار عمل به تعهد و ادای حق او، زیارت مرقد اوست. پس هر کس از روی علاقه و پس از پذیرش آئین او، به زیارت قبور انبیاء و امامان بشتابد، بدون شک در روز رستاخیز، آنها شفیع او خواهند بود.
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود:هر کس قبر امام جعفر صادق و یا پدرش امام باقر علیهماالسلام را زیارت کند. به چشم درد و دیگر بیماریها مبتلا نمیشود و گرفتار از دنیا نمیرود.
امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام فرمود:
زیارت خانه خدا را با زیارت قبر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله کامل کنید. ترک زیارت قبر او، جفا و ستم است در حق او. وظیفه شماست که به زیارت قبر او بشتابید و نیز به زیارت قبور کسانی که بر گردن شما حق دارند بپردازید و در کنار آن مزارها از خدا روزی بطلبید.
امام صادق علیه السلام فرمود:
هر کس قبر امام و پیشوای بر حق را زیارت کند و در کنار آن، چهار رکعت نماز گزارد، خداوند برای او ثواب حج و عمره را نویسد.
از احادیث بخش دوم به ذکر دو حدیث قناعت میکنیم:
امام صادق علیه السلام فرمود:
هر کس قبر مرا زیارت کند گناهانش آمرزیده میشود و هرگز فقیر و بینوا از دنیا نمیرود.
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود:
هر کس قبر امام جعفر صادق و یا پدرش امام باقر علیهماالسلام را زیارت کند. به چشم درد و دیگر بیماریها مبتلا نمیشود و گرفتار از دنیا نمیرود.
منبع:
به نقل از کتاب صفحاتی از زندگانی امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام را به شهادت رساندند و چراغی را که روشنیبخش محافل و مجامع دنیای اسلام بود خاموش نمودند. منصور او را کشت و در عین حال میگفت: مثل جعفر بن محمد کجا پیدا میشود؟ و فریبکارانه و حیلهگرانه در عین این که با تمام وجود از این مسأله شادان بود، ابراز تأسف میکرد.
آری، دور داشتن حضرت علی علیه السلام از خلافت در غوغای سقیفه اگر بگوئیم ناشی از توطئهای پیشبینانه نبود، لااقل خیانتی بارز و آشکار علیه اسلام و مسلمین بود و آثار زیانباری از خود بر جای گذاشت که یکی از آنها به شهادت رساندن فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله بود.
ابوهریره عجلی که از شعرای اهل بیت و از علاقمندان آنان بوده در رثای امام آن هنگام که بدن مطهرش را روی تخت روان به سوی بقیع میبردهاند، چنین سروده است:«به آنان که رفتند امام را روی دوشهایشان حمل کنند گفتم: آیا میدانید که چه شخصیتی را به گورستان میبرید؟ کوهی را که چه مرتفع و بلند است! اینک مردمانی را میبینم که هر یک مشتی خاک روی بدن مقدسش میریزند. چقدر شایسته است که بر سر خویش بریزند.
اینان همه عمر و هستی و امکانات خود را در راه نشر و تبیین احکام اسلام و دفاع از شرف و قداست آن و حمایت از انسانها و برقراری عدالت صرف کردند. از جان خویش مایه گذاشتند تا بشریت سروری و آقایی پیدا کند.
چرا دشمنان بشریت باید تا این حد گستاخ باشند که اینان را به شهادت برسانند؟ سنگ اول این ستم از کجا بنیان نهاده شد؟ جز از سقیفه؟ و آیا سزاوار نیست این عبارت ذکر همگان باشد که:
اَللّهُمَّ العَن اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخَرَتابِعٍ لَهُ علی ذلک.
طرح توطئهای دیگر
خبر شهادت امام صادق علیه السلام پخش شد و در اندک مدتی سراسر جوامع اسلامی آن روز نشر یافت. این خبر به گوش منصور در پایتخت هم رسید، او برای آگاهی از آن، لحظهشماری میکرد ولی به ظاهر از شنیدن آن ابراز تأسف نمود.این بار توطئهای دیگر را بنیان نهاد زیرا که میدانست امام صادق علیهالسلام امام بعدی را به عنوان جانشین اعلام میکند. طی نامهای محرمانه به والی مدینه نوشت:تحقیق کنید و ببینید وصی او کیست؟ و او را گردن بزنید و نتیجه را گزارش کنید.
منصور غافل از علم امام بود زیرا امام با علم امامت از اندیشه او آگاهی داشت. به همین دلیل در متن وصیتنامه خود پنج تن را وصی خود اعلام کرده بود. دو فرزندش عبدالله و موسی، همسرش حمیده، والی مدینه محمدبن سلیمان و زمامدار کشور، منصور عباسی!! و طبعاً این پنج نفر نباید گردن زده شوند که یکی از آنها خود منصور بود!! این هم بن بستی جدید برای منصور که توطئه او خنثی شده بود.
دفن و مزار
بر طبق وصیت، امام را غسل دادند و کفن کردند. امام کاظم علیه السلام او را در لباس احرام و هم پارچه یا پیراهنی که یادگار جدش امام سجاد علیه السلام بود پیچیده و محفوظ کرد. مراسم تشییع بیمانندی برای ایشان انجام شد. پیکر مطهر امام نه بر روی دوشها که بر روی دستها بود. ابوهریره عجلی در مورد تشییع و دفن امام در آن روزگار اشعاری سرود که خلاصه آن این است:آنگاه که جنازهاش را حرکت میدادند پیش خود گفتم: آیا میدانند چه چیزی را به سوی گور میبرند؟ کوهی که بر افراز بلندی جای داشت. مردم صبحگاهان بر قبرش خاک ریختند. در حالی که شایسته آن بود بالای سرهای جای گیرد.ایشان را نیز چون امامان گرانقدر پیشین به سوی بقیع بردند و در کنار امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر علیهمالسلام در قبه عباس دفن کردند. امام را در قبری جای دادهاند که از صدها خانه زندگان بیتفاوت برتر است.
مزار ایشان تا سال 1344 هجری در آن قبه و بارگاه مرکز زیارت و توسل بود که در این سال، وهابی مسلکان، این از خدا بیخبران آن را ویران کردند. امام خود درباره پاداش زیارت خود فرموده است: هر کس مرا زیارت کند فقیر نمیمیرد و خداوند گناهانش را میبخشد: مَن زارَنی غُفِرَت لِذُنُوبِهِ وَ لَم یَمُت فقیراٌ. (1)
پس از شهادت
امام کاظم علیه السلام پدرش را پس از شهادت در میان دو تکه پارچه سفید که لباس احرام او بود به اضافه پیراهن و دستاری که یادگار جدش حضرت علی بن الحسین علیهماالسلام بود و نیز در میان بُردی که آن را به چهل دنیار خریده بود، پیچید و به خاک سپرد.امام کاظم علیه السلام ضمناٌ دستور داد، چراغ اطاقی را که پدرش در آن میزیست همچنان روشن نگاه دارند و این چراغ تا امام موسی کاظم علیه السلام در مدینه بود، همه شب روشن بود تا این که به عراق احضار شد. پیش از این نیز امام صادق علیه السلام چراغ اطاق پدرش امام باقر علیه السلام را روشن نگاه داشته بود.ابوهریره عجلی که از شعرای اهل بیت و از علاقمندان آنان بوده در رثای امام آن هنگام که بدن مطهرش را روی تخت روان به سوی بقیع میبردهاند، چنین سروده است:
«به آنان که رفتند امام را روی دوشهایشان حمل کنند گفتم: آیا میدانید که چه شخصیتی را به گورستان میبرید؟ کوهی را که چه مرتفع و بلند است! اینک مردمانی را میبینم که هر یک مشتی خاک روی بدن مقدسش میریزند. چقدر شایسته است که بر سر خویش بریزند.
ای صادق راستگو و ای فرزند راستان و صادقان! به پدران پاک و پاکیزهات سوگند راستین میخورم و خداوند تعالی و پروردگار خاوران نیز به وجود شما سوگند یاد کرده و فرموده است: دوازده ستاره درخشانی که در عالم الهی همیشه پیشرو پیشگام بودهاند.»
بدین ترتیب امام صادق سلام الله علیها در گورستان بقیع در کنار نیای مادریش امام حسن مجتبی و جد پدریش حضرت امام سجاد و پدرش امام باقرالعلوم (درود خدا به روان همهشان) به خاک سپرده شد و او آخرین امامی بود که در بقیع دفن گردید و پس از او تمام فرزندان او جز امام رضا علیه السلام که در خراسان آرمیده در سرزمین عراق به خاک سپرده شدهاند. (2)
منبع:
1- به نقل از کتاب احیاگر تشیع.
2- به نقل از کتاب صفحاتی از زندگانی امام
- مولا جان! قسم به بقیع! قسم به فجر! قسم به اولین سپیده عدالت، که معجزه مهدوی(علیهالسلام) به وقوع خواهد پیوست و آستان کبریایی تو برای همیشه؛ در آغوش آرزومندان خواهد بود!
ما را بگیر دست، که از پا افتادهایم آقا! به حق تربت پنهان مادرت(علیهاالسلام) !
- چگونه مویه نکنم؟! در سوگ مولایی که عظمت نامش، آسمان را به تواضع وامیدارد! چگونه به این اشکهای ناقابل بسنده کنم، که وسعت مصیبتت، فراتر از ادراک خاکیِ ما ناسوتیان است!
- صدای گریه میآید! ... صدای ضجه فرشتگان!
بقیع، امشب دوباره، در خاک تو خورشیدی خواهد دمید و ستارهای به آسمان خواهد شتافت!
- صادق که اساس دین از او شد معمور بودند ملایک پی امرش مامور
آخر ز جفا، ناصر احکام خدا مسموم شد از ظلم و جفای منصور
- امام صادق علیهالسلام میفرماید:
دوستان خدا آنانند که هنگامی که مشاهده کنند، مردم حرامهای خدا را حلال میشمارند، مانند پلنگ زخم خورده غضبناک شوند.
شهادت مظلومانه قرآن ناطق، امام صادق علیهالسلام بر شما تسلیت باد.
- ای ششم پیشوای اهل ولا خلق را رهبری به دین هدی
پای تا سر خدانمایی تو هم ز سر تا بپای صدق و صفا
زهر منصور زد شرر به دلت آب شد پیکرت ز زهر جفا
خون شد از داغ تو دل شیعه عالم از ماتم تو غرق عزا
- امام صادق علیهالسلام فرمود:
کسی که دوست دارد بداند آیا نمازش پذیرفته شده است یا آن را نپذیرفتهاند، با تامل بنگرد که آیا نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته؟ پس به اندازهای که او را بازداشته از او پذیرفته میشود.
- بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند
اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند
- امام جعفر صادق علیهالسلام:
چهار چیز نشانه نفاق است:
سنگ دلی
اشک نریختن
اصرار بر گناه
حرص بر دنیا .
شهادت ششمین شمع روشنگر و وصی پیغمبر، تسلیت و تعزیت.
- امام صادق علیهالسلام:
(به وسیله اعمالتان) مایهی زینت ما باشید، نه مایه عیب ما .
خدایا بحق امام صادق علیهالسلام، ایمان عارفانه و عمل صادقانه به همه ما عنایت بفرما .
- امام صادق علیهالسلام:
با مردم نیکو سخن بگویید و زبان خود را نگاه دارید .
- الا ای لالهی خوشبو، عزیز آل پیغمبر که بهر دین و قرآنت چنین گردیدهای پرپر
شده زین غم، گل خاتم، مدینه غرق در ماتم دوصد لعنت به آنکس باد که مسمومت نمود از زهر
- بار دیگر ظالمانه، خیل جلادان شبانه با دو دست بسته بردند یک غریبی را ز خانه
بار دیگر دست گلچین در مدینه آتش افروخت بار دیگر آشیانی در میان شعلهها سوخت
داغ یک دسته شقایق، بر دل خونین صادق بار دیگر شد شکسته حرمت قرآن ناطق
- امام صادق علیهالسلام فرمود:
سه چیز محبت میآورد: قـرض دادن، فـروتنـى و بخشـش.
- امام صادق علیهالسلام فرمود:
سه چیز دشمنـى مـىآورد: دو رویـى، ستـم و خـودبینـى .
- امام صادق علیهالسلام فرمود:
سه چیز در هر کس باشد منافق است، اگر چه اهل نماز و روزه باشد: کسی که دروغ میگوید، کسی که وعده میدهد و خلاف عمل میکند، و کسی که امین میدانندش ولی او خیانت نماید.
- امام صادق علیهالسلام فرمود:
با احمق مشورت نکن، از دروغگو یارى مجو، و به دوستى زمامداران اعتماد مکن.
- امام صادق علیهالسلام فرمود:
سه چیز موجب بزرگوارى شخص است: خوشخویى، فرو بردن خشم، و فرو بستن چشم .
- امام صادق علیهالسلام فرمود:
محبـوبتـرین بـرادرانـم نزد من، کسـى است که عیبهایـم را به من هدیه کنـد.
- این آتشی که شعله زده بینِ خانهام ارثی بُوَد که ز مادر به من رسید
- شیعه بی قرآن ناطق گشته است جسمِ صادق چون شقایق گشته است
- دل شیعه ز من آرام گیرد تشیع از تلاشم نام گیرد
به راه دین شدم راضی به این امر که سَمّ دشمن از من کام گیرد
- دین از تو پدیدار شده حضرت صادق شیعه ز تو بیدار شده حضرت صادق
از مکتب تو جن و ملک علم گرفتند انسان ز تو دیندار شده حضرت صادق
- دانشگاه شیعه که وجودش همه فخر است از توست، گوهر بار شده حضرت صادق
تا یاد کنم ظلم پر از کینهی منصور آن جا بصرم تار شده حضرت صادق
- خدا ببین که چون حسین به سینه بر زمین شدم
ولی خوشم در این جهان که شیعه سازِ دین شدم
- تو مکتب تشیعت، شیعه شدم رهام نکن نذار که دشمنات کنند دلم رو غارت آقا جون
- جان میدهد بنیانگذارِ مکتبِ عشق شد شیعه گریانِ چنین تاب و تبِ عشق
- پرپر شده شقایق مولا امام صادق
مسموم زهرِ کین شد از غصه دل غمین شد
بنگر که آل زهرا از داغ او حزین شد
- شیخ الائمه بنگر گشته تنش صنوبر
زهرِ عدو چه کرده با جسم پاک و اطهر
- کی دیده در زمانه یک زاهدی شبانه
در لحظهی عبادت با زور و تازیانه
با دست بسته او را دشمن بَرَد ز خانه
- استادِ درسِ قرآن، فقه و اصول و ایمان شیعه به پای درسش نشسته جون گرفته
ز رفتنش جهانی غرق عزا و زاری اشک چشِ ملائک رو به فزون گرفته
- شبِ شهادت تو اومدهام بدونی که دل از این مصیبت حکایتش جنونه
به پای روضههای غمین و جانگذازت بقیعِ خلوتت رو دل میکنه بهونه
- شیعیان رهبر ما را کشتند صادق آل عبا را کشتند
نور چشم علی و فاطمه را وارث کرب و بلا را کشتند
- دل او را دل شب آزردند از در و بام هجومش بردند
ریسمان چونکه به دستش بستند غنچههایش به حرم پژمردند
- هر زمان رنگ جفا را میدید کوچه و کرب و بلا را میدید
خانهاش چونکه در آتش میسوخت خیمهی آل عبا را میدید
- پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود در اعتلای نهضت جدش سهیم بود
مسندنشین کرسی تدریس علمها شایستهی صفات حکیم و علیم بود
- مولاجان، یا اباعبدالله، یا جعفر بن محمد علیهماالسلام !
ای «ضمیر پاک صداقت» از وجود تو گشسته پیدا!
ای نهایت ایمان و عشق و علم و عالمِ تقوا!
ای افتخار کوثر و یاسین و فجر و طاها!
دین از توانِ علم تو محکم، مذهب. به نام پاک تو زیبا!
التماس دعا
شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام ) را به پیشگاه امام عصر (عج) و مقام معظم رهبری و همه ی مسلمانان تسلیت عرض می کنم
جلوههاى صدق اهل بیتعلیهم السلام در صادق این خاندان به صورت ویژه بروز یافته است. این جلوهها را در رفتار آن حضرت بهترمىتوان درک کرد. آنچه بیشتر رواج یافته، ذکر« قال الصادق»هاست که به حق زیرساخت فکرى، فقهى و کلامى شیعه را تشکیل داده است اما در کنار توجه به گفتههاى آن حضرت، فصلى براى تامل و توجه در رفتارهاى آن امام علیه السلام و بهره گیرى عملى از این رفتارها فصل دیگرى را هم باید گشود .
آنچه در این نوشتار مىآید، بخشى از کردارهاى امام صادق علیه السلام را منعکس مىسازد.
1- رسیدگی به محرومان
هشام بن سالم مىگوید: امام صادق علیه السلام هنگامى که تاریکى شب فرا مىرسید، کیسه ای از نان و گوشت و پول را بر مىداشت و بردوش مىنهاد و به سوى نیازمندان شهر مدینه مىشتافت و آنها را میانشان تقسیم مىکرد. آنها او را نمىشناختند. زمانى که امام صادقعلیه السلام رحلت کرد و آن انفاقهاى شبانه ادامه پیدا نکرد، نیازمندان فهمیدند که چه کسى هر شب به آنها غذا و پول مىداد. (1)
معلى بن خنیس مىگوید: امام صادقعلیه السلام با انبانى (کیسه) از نان بیرون آمد و من همراه او بودم. به اقامتگاه بنى ساعده رسیدیم. در آن جا گروهى خوابیده بودند. آن حضرت یک یا دو نان بر بالین هر کدام نهاد. به آخرین فرد که رسید، برگشتیم. پرسیدم: من به فدایت! آیا اینها حق را مىشناسند ( یعنى شیعه هستند)؟ از پاسخ امام برمی آید که آنان شیعه نبودند ولی نسبت به آنها نیز رافت داشتند. (2)
در روایتى آمده است:
«کان الصادقعلیه السلام یطعم حتى لایبقى لعیاله شىء»(3) ؛ امام صادق علیه السلام به فقیران اطعام مىکرد تا آن جا که براى خانوادهاش چیزى باقى نمىماند.
" رایت اباعبدالله علیه السلام یطوف من اول اللیل الى الصباح و هو یقول: اللهم قنى شح نفسى فقلت: جعلت فداک ما سمعتک تدعو بغیر هذا الدعاء؟ قال: واى شىء اشد من شح النفس، ان الله یقول: «و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون.» (5)
امام صادقعلیه السلام را دیدم که از اول شب تا صبح، خانه خدا را طواف کرد و این دعا را خواند: خدایا! مرا از شر بخل نفسم برهان! گفتم: به فدایت شوم! از شما غیر از این دعا را نشنیدم؟ فرمود: چه چیزى بدتر از بخل نفس! بعد آیه « و من یوق شح نفسه...» را خواند.
بارخدایا! آن را بیمارى ادب (و تنبه) قرار بده، نه بیمارى غضب ( و خشمت).
امام صادق علیه السلام هر گاه به پیش آمد ناگوارى برمى خورد، زنان و اطفال را جمع مىکرد و دعا مىکرد و آنها آمین مىگفتند.
امام صادقعلیه السلام جز بر تربت حسینى سجده نمىکرد، تا در درگاه خداوند.
امام صادق علیه السلام این دعا را مىخواند: خدایا! چگونه تو را بخوانم، در حالى که تو را معصیت کردهام و چگونه تو را نخوانم، در حالى که محبت تو را در قلبم احساس مىکنم ...
امام صادق علیه السلام هنگامى که روزه مىگرفت، ریحان را بو نمىکرد. از او علت این امر را پرسیدند. فرمود: من دوست ندارم که روزهام را با لذت درهم آمیزم.
«اللهم خل سبیلنا و احسن تسییرنا واعظم عافیتنا» (12)؛ خدایا! راه را بر ما بگشاى و نامه ما را نیکو گردان و عافیت ما را کامل ساز.
امام صادق علیه السلام هر گاه پاى در رکاب مىنهاد، مىگفت: «سبحان الذى سخرلنا هذا و ما کنا له مقرنین». نیز هنگام سفر هفت بار تسبیح مىکرد، هفت بار حمد خدا مىنمود و هفت بار لااله الا الله مىگفت. (13)
«بسم الله و بالله و من الله و الى الله و فى سبیل الله و على ملة رسول الله صلى الله علیه و آله اللهم الیک اسلمت نفسى و الیک فوضت امرى و الیک توجهت وجهى و علیک توکلت یارب العالمین...» (14)
«انه کان یتصدق بالسکر فقیل له: اتتصدق بالسکر؟ قال نعم انه لیس شىء احب الى منه و انا احب ان یتصدق با حب الاشیاء الى.» (15)
امام صادق علیه السلام شکر را صدقه مىداد. از آن حضرت سؤال شد: آیا شما شکر را صدقه مىدهید؟ فرمود: بلى. هیچ چیز نزد من دوست داشتنىتر از شکر نیست. من دوست دارم که محبوبترین چیز را صدقه دهم.
امام صادقعلیه السلام به ابوهارون شاعر فرمود: شعرى درباره حسین علیه السلام بخوان. او شعرى درباره آن حضرت خواند. امام فرمود: آن گونه که در جمع خود مىخوانى، بخوان. ابوهارون قصیدهاى را با سوز خاصى خواند. امام با صداى بلند گریست. صداى زنان نیز از پس پرده برخاست. (17)
امام باقر و امام صادقعلیهماالسلام آن گاه که به نمازمىایستادند، رنگ چهره آنان تغییر مىکرد؛ گاه سرخ مىشد و گاه زرد. گویا با کسى که او را مىبینند، سخن مىگویند.
امام صادقعلیه السلام در نماز، قرآن تلاوت کرد و بیهوش شد. بعد از به هوش آمدن، از امام سؤال شد: چرا بىهوش شدى؟ امام فرمود: معناى آیات مرا بىهوش کرد. من آیات را تکرار کردم و در حالتى قرار گرفتم که گویا آیات را از کسى که آن را نازل کرده است، مىشنیدم. (19)
امام صادقعلیه السلام هنگامى که براى نماز خارج مىشد، مىفرمود:
«اللهم انى اسالک بحق السائلین لک و بحق مخرجى هذا فانى لم اخرج اشرا ولابطرا ولا رئاء ولا سمعة ولکن خرجت ابتغاء رضوانک و اجتناب سخطک فعافنى بعافیتک من النار.» (20)
2- وسایل الشیعه، ج 9، ص 408.
3- کشف الغمه، ج 2، ص 430.
4- فهرست روایات فقهیه، ج 1، ص 841 .
5- میزان الحکمة، ج 5، ص 33.
6- مستدرک، ج 2، ص 162.
7- بحارالانوار، ج 90، ص 394.
8 - وسایل الشیعه، ج 5، ص 366.
9- امالى، شیخ صدوق، ص 438.
10- وسایل الشیعه، ج 7، ص 67.
11- مفاتیح الجنان .
12 و13- من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 271.
14- مکارم الاخلاق، ص 279.
15- وسایل الشیعه، ج 9، ص 471.
16- مجله کوثر، شماره 26، ص 26.
17- همان، به نقل از وسایل الشیعه، ج 14، ص593.
18 و19- میزان الحکمة، ج 5، ص 385.
20- بحارالانوار، ج 81، ص 19.