انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

اعمال شب‌های قدر

 شب نوزدهم:

اولین شب از شب‌های قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمی‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال رقم می‌خورد و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می‌شوند و به خدمت امام زمان علیه‌السلام مشرف می‌شوند و آنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض می‌کنند.

اعمال شب قدر بر دو نوع است: یکی آن که در هر سه شب انجام می‌شود و دیگر آن که مخصوص هر شبی است.

 

اعمالی که در هر سه شب مشترک است:

1- غسل. (مقارن غروب آفتاب، که بهتر است نماز عشاء را با غسل خواند.)

2- دو رکعت نماز وارد شده است که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ و در روایتی است که از جای خود برنخیزد تا حق تعالی او و پدر و مادرش را بیامرزد.


شب نوزدهم:

اولین شب از شب‌های قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمی‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال رقم می‌خورد و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می‌شوند و به خدمت امام زمان علیه‌السلام مشرف می‌شوند و آنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض می‌کنند.

اعمال شب قدر بر دو نوع است: یکی آن که در هر سه شب انجام می‌شود و دیگر آن که مخصوص هر شبی است.

 

اعمالی که در هر سه شب مشترک است:

1- غسل. (مقارن غروب آفتاب، که بهتر است نماز عشاء را با غسل خواند.)

2- دو رکعت نماز وارد شده است که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ و در روایتی است که از جای خود برنخیزد تا حق تعالی او و پدر و مادرش را بیامرزد.

3- قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فیهِا سمُکَ الاَکبَرُ و اَسماؤُکَ الحُسنی وَ یُخافُ وَ یُرجی اَن تَجعَلَنی مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار. پس هر حاجت که دارد بخواهد.

4- مصحف شریف را بگیرد و بر سر بگذارد و بگوید:

اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ.

ده مرتبه بگوید: بِکَ یا الله

ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ

ده مرتبه: بِعلیٍّ

ده مرتبه: بِفاطِمَةَ

ده مرتبه: بِالحَسَنِ

ده مرتبه: بِالحُسَین ِ

ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین

ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ

ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ

ده مرتبه: بِموُسی بنِ جَعفَر ٍ

ده مرتبه: بِعلیِّ بنِ عَلیٍّ

ده مرتبه: بِعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ

ده مرتبه: بِالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ

ده مرتبه: بِالحُجَّةِ.

پس از این عمل هر حاجتی که داری طلب کن.

5- زیارت امام حسین علیه السلام است؛ که در روایت آمده است که چون شب قدر می‌شود منادی از آسمان هفتم ندا می‌کند که حق تعالی آمرزید هر کسی را که به زیارت قبر امام حسین علیه السلام آمده است.

6- احیا داشتن این شب‌ها. در روایت آمده هر کس احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان و سنگینی کوه‌ها و وزن دریاها باشد.

7- صد رکعت نماز بخواند که فضیلت بسیار دارد، و افضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند.

8- این دعا خوانده شود: اَللّهُمَّ اِنّی اَمسَیتُ لَکَ عَبدًا داخِرًا لا اَملِکُ لِنَفسی وَ اَعتَرِفُ...

 

اعمال مخصوص هر شب قدر

شب نوزدهم:

1- صد مرتبه "اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه".

2- صد مرتبه " اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ".

3- دعای "یا ذَالَّذی کانَ..." خوانده شود .

4- دعای " اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ..." خوانده شود.

 

امشب شب قدر است

شب قدر

 

آن شب قدر است که در آن گروه‌های به حج رونده، طاعات یا معاصی، با زندگانی یا ممات نوشته می‌شود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را می‌خواهد واقع می‌کند، سپس آنها را به صاحب زمین القا می‌نماید.

ابن حارث به آن حضرت(ع) عرض کرد: صاحب زمین کیست؟

از شب قدر به عنوان محکم‌ترین دلیل بر وجود حجت خدا بعد از حجت دیگر و استمرار امامت تا

 

روز قیامت یاد شده است، از این رو، امامان(ع)، شیعیان را به احتجاج و استدلال به آن در برابر اهل سنت راهنمایی کرده‌اند. از حضرت امام باقر(ع) روایت شده است:

ای شیعیان، به وسیلة سورة «إنا انزلناه» احتجاج کنید تا پیروز شوید. به خدا سوگند، که آن (سوره) حجّت خدا بر آفریدگان، بعد از رسول خدا(ص) بوده، مهتر و سرور دینتان، و غایت علم ماست. ای جماعت شیعیان، به وسیلة «حم و الکتاب المبین إنّا أنزلناه فی لیلة مبارکة إنّا کنّا منذرین» احتجاج کنید که مقصود از آن، به ویژه صاحبان امر ـ ائمه(ع) ـ بعد از رسول خدایند.1

امام صادق(ع) نیز در روایتی بلند از رسول خدا(ص)، به نقل از خداوند تبارک و تعالی می‌فرمایند:

 «انا انزلناه» را بخوان، در حقیقت آن نسبت تو و نسبت اهل بیتت تا روز قیامت است. 2

استدلال به شب قدر، منوط به اثبات دو امر است: اولاً، اینکه شب قدر بعد از وفات رسول خدا(ص) تا روز قیامت باقی است و این مطلب مورد اجماع فریقین ـ شیعه و سنی ـ است و از همین رو می‌بینیم که بندگان خدا برای درک آن شب در هرسال می‌کوشند. دلایل این امر عبارتند از:

1. وجود صیغة مضارع که بر نزول و فرو فرستادن مستمر و مکرّر، در هر ماه رمضان دلالت می‌کند.

2. کلام خدای متعال که:

شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است.

و نفرموده که آن از هزار ماه «بهتر بود» بلکه می‌فرماید: «بهتر است».

3. کلام خدای متعال که: در آن شب فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری [که مقدّر شده است] فرود آیند.

آن شب قدر است که در آن گروه‌های به حج رونده، طاعات یا معاصی، با زندگانی یا ممات نوشته می‌شود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را می‌خواهد واقع می‌کند، سپس آنها را به صاحب زمین القا می‌نماید.
نزول قرآن را با صیغة ماضی بیان نفرموده که فقط بر یک بار نزول دلالت کند، بلکه از فرود آمدن ملائکه با صیغة مضارع تعبیر کرده که دلالت بر نزول مستمرّ آن دارد.

4. وجود روایاتی که بر بقا و استمرار شب قدر دلالت دارند. از جمله روایت ابوذر که می‌گوید: به پیامبر خدا(ص) عرضه

شب قدر

داشتم: ای رسول خدا، آیا شب قدر مخصوص زمان پیامبران است که [کتب آسمانی] در آن شب نازل می‌شوند و پس از آنکه ایشان از دنیا رفتند، برداشته می‌شود؟

آن حضرت(ص) فرمودند: خیر، بلکه آن تا روز قیامت وجود دارد». 3

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «چنانچه شب قدر برداشته شود، قرآن برداشته می‌شود». 4

ثانیاً، می‌دانیم که ملائکه امر خداوند را به همراه خود فرود می‌آورند، حال سؤال این است که ملائکه بر چه کسی فرود می‌آیند؟

آیا فرود می‌آیند، اما نه بر فرد؟ یا آنکه بر پادشاهان و سلاطین، یا بر سایر مردم؟

بنابراین ملائکه بر قلب انسان ـ نه فقط بر زمین ـ فرود می‌آیند. در اینجا همچنین سؤال می‌کنیم: آن کدام قلب است که اوامر خداوند را که به وسیلة ملائکه و روح فرود آمده پذیرا می‌شود؟

پاسخ: ملائکه و روح، امر الهی را بر قلب ولی‌الله و حجت او در زمین فرود می‌آورند، زیرا تنها آن قلب شایستگی و توانایی نزول اوامر الهی را داراست. این ولایت در عصر رسول خدا(ص) در آن حضرت متجلّی بود و همة مسلمانان متّفق‌اند که آن حضرت(ص) محور لیلة القدر در زمان حیات خود بودند.

حال که این مطلب پذیرفته شد، به دومین نتیجه می‌رسیم که: استمرار شب قدر در هر سال، و استمرار نزول همة امور به وسیلة ملائکه، بعد از رحلت رسول خدا(ص)، وجود جانشین و خلیفة آن حضرت(ص) را، به منظور ایفای همان نقش در شب قدر، اثبات می‌نماید. از همین‌رو از امیرمؤمنان حضرت علی(ع) روایت شده که به ابن عباس فرمودند:

به حقیقت، شب قدر در هر سال وجود ارد، در آن شب امر همة سال نازل می‌شود، و آن امر، بعد از رسول خدا(ص) صاحبانی دارد.

ابن عباس عرض کرد: آنان کیستند؟ امام(ع) فرمودند: من و یازده [فرزند] از صلب‌ام. 5

و حضرت امام باقر(ع) می‌فرمایند:

هر کس به شب قدر، بر خلاف نظر و رأی ما ایمان داشته باشد، صادق نیست جز آنکه بگوید آن (شب قدر) از آن ما (اهل بیت(ع)) است، و هر کس چنین نگوید به حقیقت تکذیب کننده است. خدای عزّ و جلّ بزرگ‌تر از آن است که امر را به همراه روح و ملائکه بر کافر فاسق نازل نماید، پس اگر بگوید که، او آن را بر خلیفه‌ای [غیر از ما] نازل می‌کند، این سخن باطل است و اگر بگویند که آن را بر هیچ کس نازل نمی‌کند، ممکن نیست که چیزی نازل شده اما بر هیچ چیز فرود نیاید. و اگر بگویند ـ که خواهند گفت ـ

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «چنانچه شب قدر برداشته شود، قرآن برداشته می‌شود».

[اساساً] نازل شدنی واقع نشده، در گمراهی عمیق و آشکاری فرو رفته‌اند.6

امیر مؤمنان(ع) در بیانی بلند، پس از ذکر حجج الهی، در پاسخ به سؤال کننده‌ای که پرسید:

این حجّت‌ها کیستند؟، فرمودند:

شب قدر

آنان عبارتند از: رسول خدا(ص) و جانشینان برگزیدة آن حضرت(ص)؛ با کسانی که خداوند ایشان را همراه و قرین خود و رسولش ساخت و بندگان را به طاعتشان فرا خواند، چنانکه از آنان بر خویش پیمان گرفت. ایشان صاحبان امر و کسانی هستند که خداوند دربارة‌شان فرمود: « أطیعوالله و أطیعوا الرسول و اُولی‌الأمر منکم؛7 [ای کسانی که  ایمان آورده‌اید] خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت کنید».

و فرمود: «و لو ردّوه إلی الرسول و إلی اُولی‌الأمر منهم لعلمه الّذین یستنبطونه منهم8؛ [و چون خبری حاکی از ایمنی یا وحشت به آنان برسد] و اگر آن را به پیامبر و اولیای امر خود ارجاع کنند، قطعاً از میان آنان کسانی‌اند که [می‌توانند درست و نادرست] آن را دریابند».

شخص سؤال کننده عرض کرد: آن امر چیست؟ امام(ع) فرمودند: همان که ملائکه در شبی که همة امور(خداوند) حکیم، از قبیل: روزی، طول عمر، اعمال، زندگانی، مرگ، علم غیب آسمان‌ها و زمین، و معجزاتی که جز برای خداوند، برگزیدگان و فرستادگان او در بین آفریدگانش امکان‌پذیر نیست، فرو می‌فرستند. آنان روی خدایند؛ که فرمود: « فأینما تولّوا فثمّ وجه الله؛9 پس به هر سو رو کنید آنجا روی خداست. (از جملة) [آنان بقیت‌الله]، یعنی حضرت مهدی(ع) است که هنگام پایان [روزگار] این [دنیا] می‌آید و زمین را از قسط و عدل لبریز می‌نماید، همان طور که از ظلم و ستم مملو شده باشد. و از نشانه‌های او غیبت و کتمان در وقت فراگیر شدن طغیان و فرا رسیدن انتقام است.

و اگر مورد خطاب این امر در کلام خداوند، منحصراً پیامبر(ص) و نه غیر ایشان بود، می‌بایست به وسیلة فعل ماضی دالّ بر عمل غیر دائمی بیان می‌شد، نه به صورت مستقبل، یعنی می‌فرمود: «نزلت الملائکة؛ ملائکه نازل شدند». و «فرق کلّ امرٍ حکیمٍ؛ هر کاری، [به نحو]  استوار فیصله یافت» و نمی‌فرمود:

«لا تنزّل الملائکة؛ ملائکه نازل می‌شوند» و «یفرق کلّ امرٍ حکیمٍ؛ هر کاری [به نحو] استوار فیصله می‌یابد».10

از وجود ارتباط میان امامت و شب قدر، این نتایج به دست می‌آید:

1. وجود حجت خدا در هر عصر؛ علامه مجلسی(ره) در این باره می‌گوید: «محتوای سوره‌های دخان و قدر بر این امر دلالت دارد که حُکم نازل شده از نزد خداوند سبحان، در شب قدر، حکم یقینی، حتمی و واقعی است، و ناگزیر از وجود فردی آگاه و عالم نسبت به آن حکم هستیم، زیرا در غیر این صورت، فایده‌ای بر فرو فرستادن آن حکم، مترتّب نیست. عالم به آن حکم، شخصی غیر از امام معصوم(ع) تأیید شده از جانب خداوند سبحان نیست. بنابراین، وجود امام واجب‌الاطاعه، عالم به همة امور دین در هر زمانی، تا هنگامی که تکلیف شرعی باقی است، لازم و ضروری است».11

هر کس به شب قدر، بر خلاف نظر و رأی ما ایمان داشته باشد، صادق نیست جز آنکه بگوید آن (شب قدر) از آن ما (اهل بیت(ع)) است، و هر کس چنین نگوید به حقیقت تکذیب کننده است.

2. شمول ولایت ائمه(ع) بر همة مخلوقات؛ زیرا ایشان جایگاه نزول اوامر الهی مربوط به زندگانی بشر توسط ملائکه‌اند. به بیان دیگر، اوامر خداوند بر صاحبان امر ـ بعد از رسول خدا(ص) نازل می‌شود.12

از حضرت  امام باقر(ع) در بارة این کلام خدای تعالی که: «فیها یفرق کلّ أمرٍ حکیمٍ» روایت شده است که:

هر آینه، در شب قدر تفسیر امور هر سال بر ولیّ خدا نازل می‌شود؛ بخشی از آن امور مربوط به امور شخصی وی، و بخش دیگر مربوط به امور مردم است.13

همچنین حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند: آن شب قدر است که در آن گروه‌های به حج رونده، طاعات یا معاصی، با زندگانی یا ممات نوشته می‌شود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را می‌خواهد واقع می‌کند، سپس آنها را به صاحب زمین القا می‌نماید.

ابن حارث به آن حضرت(ع) عرض کرد: صاحب زمین کیست؟

شب قدر

امام(ع) فرمودند: صاحب شما».14

3. علم امامان(ع) از جانب خدا افاضه می‌شود؛

ابابصیر نقل می‌کند، که از امام صادق(ع) شنیدم که فرمودند: «اگر بر [علم] ما افزوده نشود، به افول می‌رویم».عرض کردم: فدایتان شوم، آیا از آنچه نزد رسول خدا(ص) نیست هم بر علم شما افزوده می‌شود؟

امام(ع) فرمودند: «اگر چنین باشد، [ابتدا] پیامبر(ص) آورده و از آن آگاه می‌شود، سپس حضرت علی(ع)، و سپس یکی پس از دیگری، تا آنکه به صاحب این امر برسد».15

سلیمان دیلمی می‌گوید، به حضرت صادق(ع) عرض کردم: بارها از شما شنیده‌ام که فرمودید: «اگر بر [علم] ما افزوده نشود به افول می‌رویم». امام(ع) فرمودند: «احکام حلال و حرام را خداوند در کامل‌ترین صورت آن بر پیامبر خود(ص) نازل فرمود و امام بر حلال و حرام، چیزی نمی‌افزاید».

عرض کردم: پس منظور از آن زیادی چیست؟ فرمودند: «در چیزهای دیگر، غیر از حلال و حرام».

عرض کردم: آیا چیزی بر شما افزوده می‌شود که از رسول خدا(ص) پوشیده بوده و از آن حضرت آگاه نبوده است؟ فرمودند: «خیر، علم فقط از نزد خدای متعال خارج می‌شود، پس فرشته‌ای آن را به سوی رسول‌خدا(ص) برده، می‌گوید: ای محمّد، پروردگارت تو را به چنین و چنان فرمان می‌دهد، آنگاه آن حضرت(ص) می‌فرمایند: آن را به سوی علی ببر، و آن را به علی(ع) می‌رساند. آنگاه حضرت علی(ع) می‌فرمایند: آن را به سوی حسن ببر. و همچنان به سوی [امامان(ع)] یکی بعد از دیگری می‌رود تا به ما می‌رسد. محال است که یکی از ائمه(ع) چیزی را بداند که رسول خدا(ص) و امامان قبل از او آن را ندانند».16

4. ولایت امامان(ع) در شب قدر مقدّر می‌شود؛ امیرمؤمنان(ع) دراین‌باره به نقل از رسول خدا(ص) می‌فرمایند:

«ای علی، آیا معنای لیلةالقدر را می‌دانی؟ گفتم: خیر، ای رسول‌خدا، فرمودند: به حقیقت خداوند، در آن همة آنچه تا روز قیامت واقع خواهد شد را تقدیر می‌نماید، و از جمله آنچه مقدّر می‌شود، ولایت تو و ولایت امامان(ع) از فرزندانت تا روز قیامت است».17

همچنین امام صادق(ع) فرمودند: «آن شبی است که آسمان‌ها و زمین و ولایت امیرالمؤمنین در آن مقدّر شد» 18.

 

5. همان‌طور که بیشتر مردم از قدر و منزلت شب قدر ناآگاهاند، و از شناخت آن باز داشته شده‌اند؛ همین طور آنان از شناخت و معرفت یافتن نسبت به اهل بیت(ع) نیز باز داشته شده‌اند، و جز خداوند متعال کسی آنان را به حقیقت معرفتشان نشناخته است. مردم تنها بخشی ناچیز از ظاهر ایشان را می‌شناسند.

روایت حضرت امام باقر(ع) نیز به همین مطلب اشاره می‌کند که فرمودند:

در حقیقت فاطمه(س)، همان لیلة‌القدر است. هر کس فاطمه را به حقیقت معرفتش بشناسد، به تحقیق شب قدر را درک کرده است. همانا آن حضرت(س) فاطمه نامیده شد، زیرا خلایق از معرفتش باز داشته شده‌اند. نبوت هیچ پیامبری کامل نشد، تا آنکه به فضیلت و محبّت آن حضرت اقرار نمود. او صدیقة بزرگ است و اعصار نخستین بر مدار معرفت و شناخت او چرخیده است.19

 

منبع:ماهنامه موعود شماره80

... و تو چه دانی که شب قدر چیست؟

* شب قدر، کدام شب؟

در این باره گذسته از گروهی که شب قدر را شب خاصی از سال نمی شمارند و آن را از مقوله زمان برتر دانسته اند، روایات و اقوال به چند دسته قابل تقسم است:

1ـ شب قدر یکی از شبهای آخرین دهة ماه مبارک است.

2ـ شب قدر یکی از لیالی مفرد دهة ماه مبارک رمضان است.

شیخ طوسی به هنگام تفسیر سورة قدر می گوید:

بدون هیچ اختلافی در میان شیعه، شب قدر در دهه آخر ماه رمضان و از شبهای فرد است .(1)

3ـ شب قدر یکی از شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک است.

امام صادق (ع) در پاسخ به یکی از طالبان شب قدر فرمود:

آن را یکی از شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم طلب کن .(2)

در برخی از روایات به هر سه شب اشاره شده ولکن نه در عرض یکدیگر بلکه در طول هم؛ یعنی گویی هر کدام ویژگی خاص خود را دارا هستند و گویا اگر کسی چیزی بطلبد باید از همان شب نوزدهم شروع کند؛ مانند روایت زیر:

زرارة ـ رضوان الله علیه ـ از امام صادق (ع) نقل می کند: در شب نوزدهم {همه چیز} تقدیر و اندازه گیری می شود، در شب بیست و یکم بسته می شود و در شب بیست و سوم امضای نهایی می گردد. (3)

ویژگی شب قدر آن است که آنچه در آن از جانب پروردگار عالم دربارة انسانها مقدر می گردد، حتمی و قطعی است، با نگاهی اجمالی به کتابهای مخصوص دعا در این ماه پر برکت عبارات زیر بسیار تکرار شده است:

اللهم اجعل لی فیما تقضی و تقدر من الامر المحتوم و مما تفرق من الامر الحکیم فی هذه اللیله، فی القضاء الذی لایرد و لایبدل .

چنان که پیداست عبارتهای المحتوم و لایرد و لایبدل همه دلیل عدم تغییر این تقدیرات است. از این رو در شب بیست و سوم تقدیرات امضاء می شود و قطعیت می یابد. در نتیجه، این روایت نیز در واقع تأکیدی بر شب بیست و سوم است.

4ـ دسته ای از احادیث، شب قدر را یکی از شبهای بیست و یکم و بیست و سوم دانسته اند: مانند احادیث زیر:

امام صادق (ع) فرمود:

شب قدر در شب بیست و یکم یا بیست و سوم است .(4)

عبد الواحد بن مختار انصاری می گوید: به امام محمد باقر (ع) عرض کردم، مرا از شب قدر آگاه فرمایید. فرمود:

آن را در شب بیست و یکم یا بیست و سوم طلب نما .

عرض کردم: دقیقاً آن را برایم مشخص فرمایید، فرمود:

چه شود دو شب، سخت بکوشی {تا به چنین امر عظیمی دست یابی}.(5)

با دیدن چنین روایاتی به نظر می رسد که ائمه بزرگوار علیهم السلام نخواسته اند که صریحاً و به صورت علنی این شب را مشخص نمایند؛ از این رو همواره خواسته اند که مردم، خود با تلاش و عبادت به چنین مرتبة برجسته ای برسند.

ابوبصیر ـ رضوان الله علیه ـ نیز می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: جانم به فدای شما باد، آن شبی که این همه به آن امید داریم {و در پی آن هستیم} کدام شب است؟ امام علیه السلام فرمود:

یکی از شبهای بیست و یکم و بیست و سوم است .

عرض کردم: اگر توان احیا و به پا داشتن هر دو شب را نداشتم چه کنم؟ امام علیه السلام فرمود:

براستی که زنده نگاه داشتن دو شب در مقایسه با آنچه در پی آن هستی چقدر آسان است! .(6)

جز اینها روایات دیگری نیز مشخصاً شب قدر را در میان این دو شب دانسته اند.

5ـ پاره ای از روایات صریحاً یا در لفافه بر شب قدر بودن شب بیست و سوم دلالت دارند، از جمله:

سید بن طاووس با سند خود از سفیان بن سمط نقل می کند: از امام صادق علیه السلام خواستم که شب قدر را مشخصاً برایم بازگو کند، امام علیه السلام فرمود:

شب بیست و سوم .(7)

ضمرة انصاری از پدرش نقل نموده: از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود:

شب قدر، شب بیست و سوم است .(8)

حدیث بعدی حدیثی است که به حدیث جهنی مشهور است. نام اصلی جهنی عبدالرحمن بن انیس انصاری است. گویند این شخص دارای شتر و گوسفند بوده است.

جهنی برای آن که دقیقاً شب قدر را بشناسد به خدمت پیامبر اسلام (ص) رسیده عرض کرد:

ای پیامبر خدا (ص) من صاحب شتران، گوسفندان و غلامانی چند هستم، دوست دارم شبی را به من بشناسانی که در ماه مبارک رمضان باشد و من به فضیلت آن شب و نماز در آن نائل شوم .

پیامبر (ص) از او خواست که نزدیک شود، وقتی که جهنی به نزدیک پیامبر (ص) رسید، پیامبر سخنانی در گوش وی گفت. کسی از این کلمات آگاه نگشت، ولی گویند هنگامی که شب بیست و سوم ماه مبارک فرا رسید، جهنی به همراه خانواده، خویشاوندان، شتران، گوسفندان و غلامان خود وارد مدینه شد، آن گاه به هنگام صبح از مدینه خارج شد و به جایگاه اصلی اش باز گشت.

مضمون این داستان را امام باقر علیه السلام نقل کرده است و حدیث بسیار معتبری است.

سید بن طاووس می گوید:

بدان که روایات صریحی در این که شب بیست و سوم شب قدر است وارد شده که بوضوح بیانگر این حقیقت است .

در روایات است که امام صادق علیه السلام سخت بیمار شد و در بستر افتاد به گونه ای که خود قادر به حرکت نبود، دستور داد که در شب بیست و سوم ماه رمضان او را به مسجد منتقل کردند و آن شب را تا صبح در مسجد زنده نگاه داشت. عده ای این امر را نشانة حساس بودن این شب و از علایم شب قدر می شمارند.

در روایت آمده است که امام صادق علیه السلام در شب بیست و سوم دوبار غسل کرد؛ یک بار در اول شب و یک بار در آخر شب.(9) عده ای نیز این امر را که دربارة دیگر شبها نرسیده نشانه ای از شب قدر شمرده اند.

6ـ چندی از روایات، شب قدر را شب نیمه شعبان، معرفی کرده اند.

عارف جلیل القدر، میرزا جواد ملکی تبریزی ـ رضوان الله علیه ـ در کتاب گرانقدر خود المراقبات در بخش فضیلت شبهای قدر اگر چه در پیروی از روایات، شب بیست و سوم را بااهمیت تر از تمام شبها دانسته اما به شب قدر بودن این شب نیز تصریح نموده است. آن گاه در سازگار کردن این شب قدر با شب قدر ماه مبارک می گوید:

در برخی از روایات شب نیمه شعبان، شب قدر ائمه معصوم علیهم السلام و شب قدر در ماه رمضان، شب قدر رسول صلی الله علیه و اله شمرده شده است. (10)

در شب قدر سرنوشت انسانها و نیز فهرستی از تمام حوادث خرد و کلان عالم هستی و مأموریتهای سالیانه حضرت مهدی علیه السلام به آگاهی او می رسد. هر چند مطابق روایات بسیار معتبر در پایان هر هفته کارنامه اعمال مؤمنان {و شاید تمام انسانها} به خدمت آن بزرگوار برده می شود و اصولا آن حضرت محضر اسم علیم سمیع ، بصیر و دیگر اسمای الهی است و همه هر لحظه در محضر اویند و لیکن در شب قدر در سطح بسیار گسترده ای مشخصات دقیق تمام امور و شؤون عالم هستی و جملة انسانها به محضر مبارکش ارائه می شود؛ زیرا ولایت امر در ید قدرت اوست. از این رو اگر فرشتگان و روح اعظم در شب قدر خبر تمام امور و وقایع عالم هستی را به پایین می آورند

در واقع تمام این اخبار و سرنوشتها و تقدیرات به آگاهی حجت خدا در زمین می رسد.

مرحوم کلینی رحمه الله در کتاب ارزشمند کافی از امام باقر علیه السلام نقل می کند:

در شب قدر تفسیر امور هر سال بر امام معصوم که ولی الامر است فرود می آید، در این شب به او گفته می شود که چه باید بکند و همچنین مردم را به چه کاری فرمان دهد .(11)

همچنین فرمود:

در شبهای قدر از جانب خداوند متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و جانشینان و اوصیای گرامی اش علیهم السلام امر می شود که چنین و چنان کن .(12)

البته باید دانست که این فرمان خداوند وحی شمرده نمی شود و القای این علوم و آگاهیها تنها نوعی آگاهی بخشی است. سید بن طاووس در این باره می گوید:

بدان که القای اسرار هر سال در شب قدر به ولی الامر علیه السلام در شمار وحی نیست؛ زیرا رشتة وحی با وفات پیامبر صلی الله علیه و اله از هم گسسته شد؛ بلکه این نوعی آگاهی بخشی است که امام معصوم علیه السلام از حقیقت آن خبر دارد؛ چنانچه خداوند فرمود: و اذ أوحیت الی الحواریین یا فرمود: و أوحینا الی ام موسی نیز فرمود: و اذ أوحی ربک الی النحل که هر کدام تأویلی دارند جز حی نبوی است .(13)

در هر حال با نگاهی گذرا به آیات کریمه و روایات شریفه هیچ تردیدی در پیوند عمیق و جدایی ناپذیر لیله القدر و امام معصوم علیه السلام باقی نمی ماند، این امر هنگامی بوضوح درک می شود که در عدم جدایی قرآن و معصوم که در روایات متواتر از خاصه و عامه آمده دقت گردد آن گاه در لیله القدر که شب نزول قرآن کریم {که از امام معصوم جدا نیست} است نیز اندیشه شود.

پس از ذکر این دسته از احادیث باید بگوییم: شبهایی که احتمال می رود شب قدر باشند بیش از اینهاست اما با قرائن بسیاری به دست آمده که قطعاً شب قدر در ماه مبارک و یقیناً در ایام فرد دهة آخر این ماه و بحتم در یکی از شبهای سه گانه و به احتمال قریب به یقین در شب بیست و سوم ماه رمضان واقع شده است.

1ـ التبیان، ج 1، ص385/2 ـ المیزان، ج 20، ص 333/3و4 ـ کافی، ج 4، ص159/5 ـ مجمع البیان، ج5. ص519/6 ـ کافی، ج 4، ص 156/7 و 8 ـ اقبال الاعمال، ج 1، ص 374/9 ـ وسایل، ج 3، ص 311 /10 ـ ترجمه المراقبات، ج3، ص 107/11 و 12 ـ کافی، ج 1، ص 248/13 ـ اقبال الاعمال، ج 1، صص 151 و 15.

نجفعلی میرزایی

شب قدر

ماه مبارک رمضان و ضیافت سالانه الهى را به عموم روزه داران تبریک مى گوییم.

قداست و عظمت این ماه, دلایل فراوانى دارد; از جمله:

1ـ نزول قرآن کریم که اعجاز علمى, تربیتى و معنوى ادیان و کتاب انسان ساز و حیات بخش اسلام است.

2ـ وجود شب قدر: در بزرگى و شرافت شب قدر همین بس که قرآن کریم در این شب نازل شده است: (انا انزلناه فى لیلة القدر) و شب قدر, از هزار ماه برتر و بالاتر است: (لیلةالقدر خیر من الف شهر). در چنین شبى است که فرشتگان رحمت به رهبرى روح اعظم از هرسو فرود مى آیند. رحمت و برکات و سلام و تحیات در این شب مقدس از شام گاه تا بامداد براى خلق خدا تداوم دارد. در این شب عزیز, یک رکعت نماز معادل هزار رکعت است و انفاق و اطعام در آن هزار برابر سایر ایام محسوب مى شود. حتى یک توبه برابر هزار توبه است. و از همه مهم تر تقدیر و سرنوشت یک سال انسان تا ماه رمضان سال بعد در این شب نورانى معیّن مى شود.

3ـ دلیل سوم بر قداست این ماه عزیز, نزول ملائکه الهى به همراه روح اعظم (جبرئیل) به زمین براى امداد انسان ها است.

4ـ در بند بودن شیاطین, دلیل دیگرى بر عظمت این ماه است تا مسلمانان به تهذیب و تزکیه خویش پرداخته و از این فیض سالانه نهایت بهره را ببرند. تمام این عوامل, بیان گر مساعدت زمین و زمان براى تحول انسان است. سالى یک بار چنین فرصت با برکتى براى آدمیان به ویژه روزه داران و معتقدان به اسلام پیدا مى شود تا مقدرات خویش را به نحو احسن فراهم آورند و عنایات الهى را جلب و جذب کنند, چرا که تمام عوامل خوش بختى آسمانى و زمینى برایش فراهم گردیده است. تنها یک حرکت معنوى و یک تصمیم جدى و ریاضت لازم است که آدمى جهش وار پیش رفت کند.

قدر چیست؟

قَدْر و قَدَر به معناى اندازه گیرى اجمالى و تفصیلى است. در این عقیده جمیع فرق اسلامى اتفاق نظر دارند که خداى متعال در شب قدر حوادث و سرنوشت انسان ها را تا سال آتى مقدر و مشخص مى کند. در سوره دخان1 مى فرماید: (سوگند به این کتاب روشن گر. ما آن را در شبى مبارک (اشاره به شب قدر) نازل کردیم. بى گمان ما همواره هشدارگر و بیم دهنده بوده ایم). در توصیف آن شب مى فرماید: (فیها یُفرقُ2 کلُّ امرٍ حکیم…; در آن شب مبارک هر حادثه و کارى که باید واقع شود براساس حکمت از یک دیگر مجزا و مشخص مى شود و هرکدام در ظرف زمان و مکان معلومى به وقوع مى پیوندد; یعنى خصوصیات و حد و حدود حوادث اندازه گیرى و معین مى گردد.3

باید به این نکته توجه کرد که این تعیین سرنوشت, مخصوص اشخاص نیست, بلکه جامعه را نیز فرا مى گیرد. در این جا سؤالى پیش مى آید که آیا مقدرات تعیین شده تا سال آینده ثابت و پایدار مى ماند؟ یا این که قابل تحول و دگرگونى است؟

در پاسخ باید گفت: اگر وضعیت روحى و کیفیت زندگى انسان تا سال آتى وضعیت ثابت و استوارى باشد و علل و عوامل محیط اجتماعى و خانوادگى و سایر شرایط مساعدت کند, بدون شک مقدرات او نیز دگرگون نخواهد شد; لیکن اگر تغییر ناگهانى در عقیده و رفتارش و یا در وضع اجتماع ایجاد نماید بدون تردید مقدراتش را نیز خداى حکیم تغییر خواهد داد, چرا که در قرآن مى فرماید: (اِنّ اللّه لایُغیّر ما بقَوم حتى یغیروا ما بانفسهم;4 قطعاً خداوند متعال سرنوشت فردى و اجتماعى هیچ قومى را تغییر نمى دهد [به خصوص سرنوشتى که در شب قدر مقدر گردیده است] مگر این که آنان روحیات و عمل خود را عوض کنند.)

موجود شدن مقدرات و حوادث مربوط به اشخاص, به شکل تدریجى و مطابق با مقتضیات روحى و فرهنگى آنان تحقق پیدا مى کند. گرچه سرنوشت افراد و به تبع آن, جمعیت ها در شب قدر مشخص گردیده است, لیکن به تناسب خط مشى فکرى, روحى و عملى و شرایط داخلى و خارجى آن ها است و منافاتى ندارد که حوادث در لوح محفوظ معیّن شده باشد ولى با تغییر عقیده و شیوه عملى که انسان ها پیدا مى کند, طبق حکمت و مشیت الهى سرنوشت آنان نیز تغییر پیدا کند. قرآن کریم مى فرماید: (یَمحو اللهَ ما یَشاء ویثبت وعنده ام الکتاب;5 خداوند هرچه را که بخواهد محو یا تثبیت مى کند و ام الکتاب در پیش او است.)

گرچه لوح محو اثبات به دست قدرت او است منتهاى مراتب خواست خداوند براساس قانون و حکمت است و بدون دلیل کارى انجام نمى دهد. از سوى دیگر روایات فراوانى داریم که صدقه و دعا, سرنوشت هاى محتوم را تغییر مى دهد. (الدعا یرد القضاء وقد اُبرم ابراماً;6 دعا, قضاى تثبیت شده را برمى گرداند.)

مادامى که شرایط روحى, فکرى و فرهنگى باقى باشد, مقدرات تعیین شده یکى پس از دیگرى نمایان مى شود, ولى اگر تحول ناگهانى در جهت مثبت و یا منفى در انسان ایجاد گردد, بدون تردید مقدرات تغییر مى کند; فى المثل شخصى یک پست و مقام و یا حاجتى را در شب قدر از خدا خواسته و مقدر شده است, لیکن تصادف مى کند و کسى را مى کشدد و مطابق قانون, زندانى مى شود, طبیعى است که در این صورت سرنوشت او تغییر پیدا مى کند. حتى ممکن است در سال جارى مرگش مقرر گردیده باشد, لیکن با صدقه و دعاى دیگران مرگ معلق وى به تأخیر افتاده باشد و یا با مراجعه به پزشک متخصص و درمان شیمیایى, از سرطان نجات پیدا کرده است, چرا که تحقق مقدرات, فراهم شدن تمام علل و عوامل مناسب یک حادثه لازم است تا معلول ضرورت پیدا کند. هرکدام از عوامل که به علتى فراهم نشود و مقدرات در حدّ اقتضا باقى مى ماند. بنابراین باید سعى کنیم از شب قدر به شایستگى استفاده کرده تحولى در عقیده و روحیه و فکرمان به وجود آوریم و از گناهان گذشته به گونه جدى توبه کنیم و اگر ظلمى و حق الناسى به گردن داریم جبران نماییم تا مقدرات ما به وجه نیکوتر تغییر کند.

نکته آخر این که در شب قدر سرنوشت آدمى الزاماً به سود مادى و معنوى انسان نمى شود; این امر بستگى به این دارد که در شب قدر تا چه حدى خود را بسازیم و چه نوع تصمیم سازى کرده و با چه شیوه اى به تلاش و عمل بپردازیم. اگر وجهه همت انسان دنیا باشد و راه هاى موفقیت و کسب آن را یافته باشد و در شب قدر نیز با همه وجود آن را از خداى منان بخواهد و یا آن شب بخوابد و مشمول دعاى فرشتگان قرار نگیرد, در صورتى که شرایط آن کار موجود شود و موانع کار مفقود گردد و انتظارات امکان پذیر و معقول باشد, بى گمان به مقصد مطلوب خواهد رسید. اگر هیچ تغییرى در شب قدر در وى ایجاد نشود و این فرصت بزرگ و حیاتى را از دست بدهد, سرنوشت او بر همین مبنا ترسیم خواهد شد, چرا که به حکم حدیث (انما هى اعمالکم ترد الیکم)7 در واقع هر عملى عکس العملى دارد و هر کنشى را واکنشى است و پس از تحقق این گونه اعمال, ناگزیر آثار و عوارض و یا برکات خاص خود را بروز خواهد داد.

 

  • راه است و جاه و دیده بینا و آفتابچندین چراغ دارد و بى راهه مى رودتو چون اختر خویش را مى کنى بددرخت تو گر بار دانش بگیردز دست غیر ننالم چرا که هم چو حبابهمیشه خانه خراب هواى خویشتنم

  • تا آدمى نگاه کند پیش پاى خویشبگذار تا بیفتد و بیند سزاى خویشمدار از فلک چشم نیک اخترى رابزیر آورى چرخ نیلوفرى راهمیشه خانه خراب هواى خویشتنمهمیشه خانه خراب هواى خویشتنم

1ـ آیه 3

2ـ کلمه (یُفرَقُ) به معناى جداسازى و مشخص کردن امور و رخدادها است و این هم جز با تقدیر و اندازه گیرى معیّن نمى شود. به ویژه این که کلمه (یفرق) فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد.

3ـ از امام باقر(ع) در همین زمینه نقل شده که فرمود: (یُقَدّرُ فى لَیلة القدر کُلَّ شىء یکون فى تلک السّنه مِن قابلٍ من خیر فما قدّر فى تلک السنة وقَضى فهو المحتوم ولله عزوجل فیه المشیّة; در این شب هر چیزى تا شب قدر آینده مقدر مى شود, از خیر و شر, اطاعت و گناه, ولادت و مرگ و روزى, هرچه در آن سال تقدیر شد, و خداوند بر آن حکم براند. حتمى است و خداوند را در آن مشیت است.) اصول الکافى (دارالکتب الاسلامیه تهران) ج4, ص158; وسائل الشیعه (آل البیت) ج10, ص351.

4ـ رعد(13) آیه 11.

5 ـ همان, آیه 39.

6 ـ میزان الحکمه, ج3, ص247, ماده دعا.

7ـ بحارالانوار, ج3, ص90.

  •  محمد باقر شریعتی سبزواری

نکته های ناب پیرامون شبهای قدر

شب قدر

آیت الله جوادی آملی

پیرامون شب قدر و سِرّ تبرّع(در اوج بودن) و برجستگی آن و راز تعدّد و کثرت، و رمز تنوع و تحوّل آن و نکته خفا و ابهام، و معنای قَدر و ارزش آن و تأثیر ادراک شب قدر، و نیز برخی دیگر از شئون آن به طور اجمال نکاتی بازگو می‏شود.

یکم:

یکم: گرچه هر موجود طبیعی در مخزن غیب الهی دارای وجود عقلی است که

 

 از آن نشئه تجرّد معقول به مرحله تجسّم محسوس تنزّل می‏یابد: ﴿إنْ من شی‏ء إلاّ عندنا خزائنه وما ننزّله إلاّ بقدرٍ معلوم﴾[۱] و شب قدر نیز از این اصل کلی مستثنی نیست، لذا می‏تواند دارای ارزش نَفْسی باشد، لیکن اَرْج ظاهری آن به حُرْمت مُتَزمِّن)شی زمانمند) آن است که در این زمان خاص نزول یافت و آن قرآن کریم است، همان طور که ارزش مکان به متمکّن(شی مکاندار) آن است؛ لذا خداوند سرّ سوگند به بَلَد مکه را، تمکن و استقرار رسول اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم که در آن متمکّن بود اعلام داشته و چنین فرموده است: ﴿لا ُقسم بهذا البلد٭ وأنت حلٌّ بهذا البلد﴾[۲] بنابراین، یکی از اسرار براعت و برجستگی لیله قدر نزول قرآنِ‏ذوالقدر در آن خواهد بود.

معنای قدر و منزلت شب قدر که بیش از ارج هزار ماه است هرگز به معنای ارزش اعتباری در برخی از دانشهای باید و نباید اعتباری، نخواهد بود، بلکه به معنای ارج وجودی و شدّت درجه هستی است که ارزش دانشهای بود و نبود است نه باید و نباید.

دوم:

چون راز براعت زمان همانا حُرمت مُتَزمّن است و تقدیر بر امور از طرف خداوند سبحان دارای حرمت ویژه است و تقدیرامور نیز دارای مراتب گوناگون است و هر مرحله‏ای از آن در زمان خاص ظهور می‏کند لذا تمام آن زمانهای مخصوص از برجستگی والا برخوردار می‏شوند و به عنوان نمونه می‏توان، نیمه‏ماه شعبان و نوزدهم و بیست‏ویکم و بیست‏وسوم ماه مبارک رمضان و نیز برخی دیگر از شبهای وتْر آن را یاد نمود که امور گیتی در این مراحل، جریان تَنْسِیق(نظم و نسق یافتن) خود را بازمی‏یابند. البته آن حرمت خاصی که برای شب قدر به پاس نزول قرآن است فقط در شبهای ماه مبارک رمضان خواهد بود.

سوم:

برای اینکه تمام روزها و شبهای سال، فیض ظرفیّت چنین رخداد مبارک را ادراک کنند لذا تقدیر امور و نیز تنزل معانی قرآن و مفاهیم عالی آن برابر ماههای قمری توزیع شده است تا با تنوع و تحوّل همراه باشد و تمام شبهای سال از جهت گردش جام تقدیر و کأس تنزیل و مُناوَله آن بهره‏مند گردند و فیض سیّال الهی راکد نگردد، و اگر برابر سال شمسی تنظیم می‏شد، چنین اِداره کأسی و چنان مُناوَله‏ای در کار نبود.

چهارم:

به منظور فحص بالغ و مراقبت مستمّر و اجتهاد مداوم در سنگر جهاد اکبر، لیله قدر مختفی و روز قدر مخفی شد؛ زیرا ماءالحیاة در هر کوی و برزنی ارزان عرضه نمی‏شود و تاریکی ظلمات از یک سو و جستجوی همرهی‏همراهی چون خضر(علیه‏السلام) از سوی دیگر و تحمل خطرهای گوناگون از سوی سوم مقداری از بهای چنین کالای سترگ است که تا تأدیه نشود دامن آن به کف نمی‏آید.

پنجم:

معنای قدر و منزلت شب قدر که بیش از ارج هزار ماه است هرگز به معنای ارزش اعتباری در برخی از دانشهای باید و نباید اعتباری، نخواهد بود، بلکه به معنای ارج وجودی و شدّت درجه هستی است که ارزش دانشهای بود و نبود است نه باید و نباید. البته چنان ارج وجودی که در حکمت نظری مطرح است پشتوانه تدوین قوانین ارزشی باید و نباید فقهی خواهد بود لذا امتثال دستورهای دینی وسیله مناسبی برای تکامل وجودی روح است.

ششم:

چون ارزش زمان به مُتَزمِّن است هر اندازه سالکِ واصل، شاهد معنای تقدیر الهی از یک سو و شاهد معارف قرآن کریم از سوی دیگر باشد به همان اندازه شرافت وجودی لیله قدر را تحصیل می‏کند، یعنی همان طور که درجات بهشتِ جاودان به عدد آیات قرآن کریم است، مراحل لیله قدر و درجات وجودی آن نیز در گرو ادراک صحیح حقیقت تقدیر امور الهی از یک سو و معرفت درست معالی و معانی قرآن کریم از سوی دیگر خواهد بود؛ حتی اگر شب قدر مصون از تعدّد عَرْضی و کثرت همتایی باشد؛ زیرا تعدّد مراتب طولی آن محفوظ است.

هفتم:

محصول معرفت صحیح مُتَزمِّن و حاصل ادراک درست زمان سبب شدّت وجودی سالک عارف می‏گردد که با آن، طی زمان و زمین میسورش خواهد شد، نمونه‏های فراوانی در قرآن و سنّت معصومین(علیهم السلام) و در تاریخ پیروان راستین قرآن و عترت مشهود است که جریانِ صحابی حضرت سلیمان در آوردن تخت ملکه سبأ از فاصله دور در کمتر از چشم گرداندن ﴿قال الّذی عنده علم من‏الکتاب أنا اتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک﴾[۳] از این قبیل است.

جناب شعرانی(رضوان‏الله‏تعالی‏علیه)در پایان کتاب «الیواقیت والجواهر فی بیان عقائد الأکابر» که تلخیص «فتوحات مکیه» ابن‏عربی است می‏گوید:

این کتاب را با سپاس الهی در کمتر از یک ماه تألیف کردم و برای همه مباحث آن فتوحات را مطالعه می‏کردم… و هر روز بیش از دوبار همه مجلدات آن را از نظر می‏گذراندم .[۴]

آشنایان به گستردگی آن کتاب عظیم فخیم می‏دانند که مطالعه آن بدون طی زمان، عادتاً میسور نیست.

لازم است توجه شود آنچه به عنوان نمونه یاد شد راجع به شدّت درجه وجودی شاگردان انبیا و امامان معصوم(علیهم السلام) بوده وگرنه مقام وجودی آن ذوات نوری به مراتب بیش از اینها است.

شیخ اشراق و «اجمال در عین کشف تفصیلی»

شیخ اشراق(قدّس سرّه) در پایان کتاب «حکمة الاشراق» می‏گوید:

خلاصه آنچه که من در این کتاب نوشته‏ام، شبی از سوی خدای سبحان به من افاضه شد و من آن را آموختم و سپس در طی مدّتی مدید، در این کتاب مبسوط نگاشتم .[۵]

کتاب حکمة الاشراق سهروردی به تعبیر خودش و نیز به تعبیر مرحوم صدرالمتألّهین، قرة العیون اصحاب معارف در مبدأ و معاد است.

او می‏گوید خلاصه این مطالب را خدای متعالی، یک شبه به من آموخت. پس می‏شود که یک شبه ره چندین ساله را پیمود و البتّه هیچ کس مانند رسول الله‏صلی الله علیه و آله و سلم ره شش هزار و اندی آیه را یک شبه طی نکرد.

آیات قرآن کریم، خلاصه جهان تکوین است و هیچ حقیقتی در عالم نیست که قرآن، حاوی آن نباشد و به آن نظر نداشته باشد، خواه بر اساس دلالت ظاهر و خواه بر مبنای دلالت باطن. نه تنها شیخ اشراق، بلکه عدّه دیگری از عرفا و حکمای الهی و اسلامی نیز به این فیض رسیده‏اند. آنها که شاگردان ویژه انبیا و اولیایند، گاهی نسیم نفحات الهی به مشام جانشان می‏رسد، لیکن گرچه خوش می‏درخشد، ولی دولت مستعجل است ودوامی ندارد.

اگر رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم یک شبه راه قرآن را پیمود و خزینه الهی را بازدید کرد، شاگردان آن حضرت‏صلی الله علیه و آله و سلم نیز با پیمودن راه آن انسان کامل و بزرگ می‏توانند بسیاری از معارف قرآنی و جهان بینی را یک شبه بفهمند و بیابند. این راه به روی انسانهای سالک بسته نیست، لیکن شرطش آن است که:

بدادم عقل را ره توشه از می ٭٭٭٭ به شهر هستی‌اش کردم روانه

برای اینکه تمام روزها و شبهای سال، فیض ظرفیّت چنین رخداد مبارک را ادراک کنند لذا تقدیر امور و نیز تنزل معانی قرآن و مفاهیم عالی آن برابر ماههای قمری توزیع شده است

اگر این خودِ ظاهری به میخانه رفت و لعل ناب بجوش آمد و انسان، از راه دل سفر کرد و در معرفت نفس کوشید، می‏تواند شب قدری داشته باشد و بخشی از انوار الهیّه را اجمالاً بیابد که تفصیلش کتابی باشد.

همانطور که اصل حقیقت قرآن بدون حجاب، مشهودِ پیامبر اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم و نیز کسی که به منزله جان پاک آن حضرت است می‏باشد و برای انسانهای عادی در حجابهای لفظ و مفهوم ذهنی و وجود مثالی یا برتر از آن ظهور می‏کند، روزی نیز که تأویل قرآن محقّق می‏گردد وبهشت که درجات آن به عدد آیات قرآن است، به چهره اولیای الهی گشوده می‏شود، حقیقت اهل بیت(علیهم السلام) که همان حقیقت قرآن است و هرگز از یکدیگر جدا نمی‏گردند، بدون حجاب، برای خودشان روشن است و در پرده حجابهای گوناگون، برای سایر اهل بهشت که در معنا اهل قرآن بوده‏اند ظهور می‏کند.

شاید از همین جهت است که شعرانی در «یواقیت» از محی‏الدین و شیخ ابن‏ابی منصور نقل می‏کند که اصل شجره طوبی در منزل امام علی بن ابی طالب(علیه‏السلام) است چون درخت طوبی حجاب مظهر نور فاطمه زهرا(علیهاالسلام) است و هیچ خانه و مکان و درجه‏ای از درجات بهشتهای هشت‏گانه نیست مگر آنکه در آنجا، فرعی از شجره طوبی است.

___________________

۱ ـ سوره حجر، آیه ۲۱/

۲ ـ سوره بلد، آیات ۱ و ۲/

۳ ـ سوره نمل، آیه ۴۰/

۴ ـ ص ۲۰۱/

۵ ـ حکمةالاشراق، ص ۴۰۳، نقل به مضمون.