رمضان ، ماهی است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است ؛ [ کتابی ] که مردم را راهنما و[ در بر دارنده ] نشانه های آشکار هدایت ومیزان تشخیص حق از باطل است . سوره مبارکه بقره آیه 185
درهای آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده می شود وتا آخرین شب این ماه بسته نمی شود. پیامبر اکرم (ص)
بدبخت واقعی کسی است که این ماه را پشت سر گذارد و گناهانش آمرزیده نشود . پیامبر اکرم (ص)
رمضان ، رمضان نامیده شد ؛ زیرا گناهان را می سو زاند . پیامبر اکرم (ص)
خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش برای خشنودی او از یکدیگر پیشی گیرند . امام حسن (ع )
ای مومنان ! روزه بر شما مقرر شده است ؛ همچنان که بر پیشینیان شما مقرر شده بود ، شاید که پرهیزگار شوید . تحف العقول ص 236
روزه سپری است در برابر آتش پیامبر اکرم (ص)
برای هر چیزی زکاتی است وزکات بدن ها روزه داری است . پیامبر اکرم (ص)
روزه بگیرید تا تندرست باشید . پیامبر اکرم (ص)
روزه دل ، اندیشیدن به گناهان ، برتر است از روزه شکم ؛ یعنی غذا خوردن امام علی (ع)
کسانی که کتاب [ آسمانی ] را به آنها دادیم ،[و] آن را چنان که شایسته آن است می خوانند ، ایشان اند که به آن ایمان دارند . سوره مبارکه بقره ، آیه 121
در ماه رمضان قرآن بسیار تلاوت کنید . پیامبر اکرم (ص)
هرگاه فردی از شما دوست داشته باشد که با پروردگارش سخن بگوید ، قرآن بخواند . پیامبر اکرم (ص)
از خواندن قرآن غافل مشو ؛ زیرا قرآن دل را زنده می کند و از فحشا وزشت کاری وستم بازمی دارد . پیامبر اکرم (ص)
دعای روزه دار ردّ نمی شود . پیامبر اکرم (ص)
خداوند در هر شب ماه رمضان می گوید :« به عزت وجلالم سوگند ، به فرشتگان فرمان داده ام درهای آسمان را بر روی بندگان دعا کننده من بگشاید ». پیامبر اکرم (ص)
ماه رمضان ماه استغفار ، ماه روزه وماه دعا است . پیامبر اکرم (ص)
ماه خدا به سوی شما روی آورده است ... جان شما در گرو اعمال شما است ؛ پس آن را با استغفار آزاد کنید . پیامبر اکرم (ص)
دعای شما در این ماه به اجابت می رسد . پیامبر اکرم (ص)
بر شما باد در ماه رمضان به بسیاری استغفار ودعا . امام علی (ع)
در ماه رمضان جز به دعا وتسبیح واستغفار وتکبیر لب نمی گشود . امام سجاد (ع)
هر کس شب قدر را احیاء بدارد ، تا سال آینده عذاب از او برداشته می شود . پیامبر اکرم (ص)
هر کس از روی ایمان وبرای رسیدن به ثواب الهی ، شب قدر را به عبادت بگذراند ، گناهان گذشته اش آمرزیده می شود . پیامبر اکرم (ص)
قلب ماه رمضان شب قدر است . امام صادق (ع)
هر که فاطمه را ، آن گونه که سزاوار است ، بشناسد ، بی تردید شب قدر را درک کرده است . امام صادق (ع)
مقدرات در شب نوزدهم تعیین ، در شب بیست ویک تایید ودر شب بیست وسوم [ ماه رمضان ] امضا می شود . امام صادق (ع)
علائم ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ به سه دسته تقسیم می شوند:
دسته اول: علائمی که مخصوص به خود آن حضرت هستند. که هر وقت، بر خود
حضرت ظاهر شوند حضرت متوجه قیام خود شده و ظهور می فرمایند، مثل بیرون آمدن
شمشیر حضرت از غلاف باز شدن پرچم و علائم دیگر.
دسته دوم: ق
دسته سوم: علائم غیر حتمی، هستند که نشان از نزدیکی ظهور حضرت بوده و
رخ دادن آنها حتمی نیست یعنی این احتمال وجود دارد که ظهور بدون این علائم
تحقق یابد و در روایات و احادیث معصومین(علیهم السلام) به آنها اشاره شده
است[1].
فراهم آوردن زمینه های ظهور، از جمله شرایط ظهور به حساب میآید، و تا
زمینه ظهور فراهم نشود، حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ظهور نخواهد کرد. حال
باید توجه داشت که برخی از شرایط ظهور، با گذشت تاریخ و ظلم و جور
انسانها، پیشرفت علم و دانش بشری و در نتیجه آگاهی مردم دنیا و ناامید شدن
مردم از نحله ها و مذهبهای بشری و حکومت های مختلف فراهم میشود؛ و
بایسته است برخی دیگر از آنها به دست ما انسانها و دوستداران آن حضرت فراهم
آید.
اما سؤال این است که چگونه میتوان زمینهظهور را فراهم آورد؟
برای فراهم آوردن زمینه های ظهور حضرت میتوان موارد متعددی را ذکر کرد؛
1 . تحوّل جامعه بشری
ایجاد آگاهی و آمادگی جامعه بشری برای حقّ و حقیقت و مخالفت جدّی با
ظلم و جور در یکی از زمینه های مهم برای ظهور آن حضرت است. و این مهمّ بر
عهده همه ما مسلمانان و شیعیان است.
ما باید با استفاده از علم و تکنولوژی، حقایق اسلام را به گوش جهانیان
برسانیم، آنها را با زیباییهای مکتب اهل بیت پیامبر ـ علیهم السّلام ـ که
هماهنگ با فطرت انسانی است آشنا بسازیم؛ تا همان گونه که در احادیث آمده
است، با شناخت زیباییهای مکتب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و مقایسه آن با
سایر مکاتب و فرهنگها، حق را از باطل تشخیص داده، از آنها دل کنده و به
حقیقت بپیوندند و آن زمان که مردم جهان با دروغگوییهای حکّام هواپرست و
جاه طلب آشنا و بر ناتوانی آنها از سعادتمندی جامعه بشری آگاه شدند، قهراً
مستأصل شده و بدنبال یک منجی مصلح بوده و خود به خود برای پذیرش حق و حقیقت
آمادگی پیدا میکنند و قدر آن منجی را ارج مینهند.
اصولاً باید توجّه داشت که یکی از علل غیبت امام عصر ـ علیه السّلام ـ
نیز، عدم آمادگی مردم برای پذیرش حق و حقیقت بوده است. چرا که بر اثر جهل
مردم و ظلم حکّام زمان، همه ائمّه قبلی یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند،
لذا برای حفظ حجّت الهی و خالی نماندن زمین از وجود آن، دوران غیبت شروع و
تا فراهم شدن زمینه ظهور ادامه خواهد داشت.
اگر برای جامعه بشری این آمادگیها و آگاهیها حاصل نشود، حضرت تشریف
بیاورند، آن حضرت نیز مانند امامان معصوم سابق به شهادت خواهد رسید.
بنابراین رشد و آگاهی عموم مردم محروم و مستضعف، میبایست به درجه ای برسد
که نور وجود امام را لمس کرده، مثل پروانه گرد شمع وجود او گرد آیند. باید
درجه رشد و آگاهی آنان به حدّی برسد که از مدّعیان حقوق بشر و دموکراسی،
ناامید شده و همه منتظر ظهور منجی بزرگ الهی باشند.
2. انقلاب و تحوّل روحی افراد
تغییر و تحوّل روحی و خودسازی و تهذیب نقش مهمی در ایجاد انقلاب بزرگ و
به پیروزی رساندن آن دارد و با تحولات بیشتر در روحیه انسانها و ساخته شدن
نیروهای با صلابت میتوان اذعان داشت یکی دیگر از زمینه ها فراهم آمده.
است. باید بدانیم که امام زمان ـ علیه السّلام ـ هم به انتظار لحظه ای است
که این تحوّلات درونی در قلب و روح انسانها به وجود آمده و به حدّ کمال
خود برسد تا ظهور برای حضرت میسر شود.
چنان چه افرادی که شایستگی همراهی با حضرت را داشته باشند فراهم آیند،
یکی دیگر از مقدمات ظهور مهیّا میگردد. و با خودسازی این افراد نیروی
انسانی انقلاب بزرگ مهدی ـ علیه السّلام ـ تشکیل میگردد و حضرت با آن
نیروها منویّات خود را به پیش میبرد.
پیداست، انقلابی با آن عظمت و وسعت و رسالت سترگ، انسانها و عوامل
بزرگی را میطلبد تا قادر به پیاده کردن رسالت عظیم خود باشد؛ انسانهایی
خود ساخته و از جان گذشته، فقیه، سیاستمدار، مدیر و مدبّر، مبارز و شجاع
و... .
بنابراین ما با خودسازی و تهذیب و اصلاح خود میتوانیم در تحول جامعه
هم مؤثر بوده و در نتیجه زمینه برای ظهور حضرت بیش از پیش فراهم آید.
3. انتظار سازنده
افضل اعمال امّتی انتظار الفرج[1]؛ برترین اعمال امّت من امید و انتظار گشایش (کارها و گرفتاریها به دست با کفایت حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ) است.
انتظار سازنده و صحیح، مکتب انسان سازی و انقلاب است. انتظاری که
برترین اعمال امّت پیامبر شمرده شده است، ریشه و اساس دو نکته مذکور
(خودسازی افراد و ساختن جامعه) است. تا امید و انتظار و در نتیجه صبر و
تحمّل مشکلات نباشد، انسان قادر به خودسازی و دیگر سازی نیست. انتظار به
انسان امید و عشق میبخشد، توان وحوصله و حرکت و تلاش میدهد؛ در نتیجه،
افراد را امیدوار، شاداب، پرتلاش و هدفمند بار میآورد؛ یعنی همان چیزی که
لازمه فراهم آوردن مقدمات انقلاب بزرگ و جهانی حضرت مهدی (عج) است.
"مکتب تشیّع، همواره یک آرزوی مقدّسی را در قلب پیروان خود می پروراند؛
و آن، آرزوی ظهور حضرت حجّت ـ علیه السّلام ـ و ریشه کن کردن ظلم و ستم و
سیطره عدل و داد بر این جهان است. آرزو اساسی ترین محرّک یک انسان در
فعّالیّت های روزمره اوست. انسانی که آرزو و طلب و خواسته ای نداشته باشد،
یک مرده متحرک است. افراد آرزوهای مختلفی دارند. مکتب تشیّع به پیروان خود
تعلیم می دهد که آرزوی اصلی و اساسی آنان ظهور حضرت حجّت ـ علیه السّلام ـ
باشد؛ چرا که اگر او ظهور کند، همه مشکلات رفع می گردد؛ تمام مشکلات وقتی
حلّ می شود که مدینه فاضله آن حضرت به دست مبارک او پیاده شود.[2]
4. برپایی قیام ها و انقلاب های ظلم ستیز و عدالت خواهانه
از اموری که باعث تسریع در انقلاب جهانی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ
شده و موجب بیداری، آگاهی... جامعه جهانی و در نتیجه فراهم آمدن زمینه
ظهور می گردد قیام ها و انقلاب های اسلامی و بیدارگرایانه است. یکی از این
انقلاب ها که تأثیر بسزایی در این رابطه داشته و موجب مطرح شدن اسلام و
فرهنگ تشیّع در بین مردم جهان گردیده، انقلاب بزرگ ملّت ایران به رهبری
بزرگ مردی از سلاله پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می باشد. با مطالعه
روایات، چنین به نظر می آید که این انقلاب، همان حرکت آگاهی بخش و زمینه
ساز قیام حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است؛ چنانکه روایات گوناگونی که بعضی
از آنها در توصیف رهبر این قیام، و بعضی در وصف مردم و قیام گران، و اینکه
از چه منطقه ای و... هستند، وارد شده است.[3]
بنابراین از وظایف و مسؤولیّت های ما است که از این انقلاب پاسداری
نموده و در ترویج و پربارتر کردن آن بکوشیم، اهداف آن را زنده و در راه
تحقّق آنها تلاش کنیم. تا ان شاء الله، با آگاه ساختن مردم جهان، از ظلم و
ستم مستکبران، آشنایی هر چه بیشتر آنان با فرهنگ اسلام و اهل بیت و...،
زمینه ظهور حضرت قائم (عج) را فراهم آوریم.
پیداست، که این امور مهمّ و سنگین، بدون داشتن قدرت و مکنت، تحت لوای
یک دولت قدرتمند، امکان پذیر نیست. بنابراین می بایست، در حفظ نظام مقدس
جمهوری اسلامی و به ثمر رسیدن اهداف آن، به عنوان زمینه ساز قیام حضرت مهدی
ـ علیه السّلام ـ ، تلاش همه جانبه کرد.
مهمترین پایگاه شیعیان
شیفته و عاشقان دل سوختهی حضرت بقیّه الله، اروحنا فداه، مسجد مقدس
جمکران، در شش کیلومتری شهر مذهبی قم است. مطابق آمار، همه ساله، بیش از
دوازده میلیون عاشق دل باخته، از سرتاسر میهن اسلامی و جهان، در این
پایگاه معنوی، گرد میآیند، نماز تحیّت مسجد و نماز حضرت صاحب الزّمان ـ
عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ ، را در این مکان مقدس به جای میآورند، با
امام غایب از ابصار و حاضر در امصار و ناظر بر کردار، رازِ دل میگویند،
استغاثه میکنند، ندای «یابن الحسن!» سر میدهند، از مشکلات مادّی و معنوی
خود سخن میگویند، با دلی خون بار، از طولانی شدن دوران غیبت، شکوهها
میکنند.
آنان که از شناخت عمیقتری برخوردارند، به هنگام تشرف به این پایگاه
ملکوتی، همهی حوائج شخصی خود را فراموش میکنند و همهی مشکلات دست و
پاگیر زندگی را به فراموشی میسپارند و تنها «ظهور سراسر سرور منجی بشر،
امام ثانی عشر، حضرت ولی عصر، روحی و أرواح العالمین فداه، را مسئلت
میکنند؛ زیرا، اگر این حاجت برآورده شود، دیگر مشکلی نخواهد ماند، و اگر
این حاجت روا نشود، حلّ دیگر مشکلات، مشکل اساسی را حل نخواهد کرد.
***
مسجد مقدّس جمکران، روز هفدهم رمضان 373 هجری به فرمان حضرت بقیه
الله، أرواحنا فداه، در کنار روستای جمکران تأسیس شد. تاریخچهی آن ـ به
طوری که در این نوشتار به تفصیل آمده ـ به دست شیخ صدوق (متوفای 381 هجری)
در کتاب مونس الحزین بیان گردیده و کیفیت نماز تحیّت و نماز استغاثه به
حضرت بقیه الله، أرواحنا فداه، در ضمن آن آمده است.
آن چه مسلّم است، این است که این مسجد بیش از یک هزار سال پیش به فرمان
حضرت بقیه الله، أرواحنا فداه، در بیداری، ـ نه در خواب ـ تأسیس گردید و
در طول قرون و اعصار، پناهگاه شیعیان و پایگاه منتظران و تجلیگاه حضرت
صاحب الزمان ـ علیه السّلام ـ بوده است.
علامهی بزرگوار، میرزا حسین نوری، (متوفّای 1320 هجری) در کتاب
ارزشمند نجم ثاقب ـ که به فرمان میرزای بزرگ، آن را تألیف کرد و میرزای
شیرازی، در تقریط خود، از آن ستایش فراوان کرد و نوشت: برای تصحیح عقیدهی
خود،به این کتاب مراجعه کنند تا از لمعانِ انوار هدایتاش، به سر منزل
یقین و ایمان برسند. ـ تاریخچهی تأسیس مسجد مقدس جمکران به شرح زیر آورده
است.
شیخ فاضل، حسن بن محمّد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، در کتاب تاریخ قم
از کتابِ مونس الحزین فی معرفه الحقّ و الیقین ـ از تألیفات شیخ صدوق ـ
بنای مسجد جمکران را به این عبارت نقل کرده است:
شیخ عفیف صالح حسن بن مُثلهی جمکرانی میگوید:
شب سهشنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان 393 هجری، در سرایِ خود خفته بودم
که جماعتی به درِ سرای من آمدند. نصفی از شب گذشته بود. مرا بیدار کردند و
گفتند: «برخیز و امر امام محمّد مهدی صاحب الزّمان، صلوات الله علیه، را
اجابت کن که ترا میخواند.»
حسن بن مثله میگوید: «من، برخاستم و آماده شدم». چون به درِ سرای
رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم. سلام کردم. جواب دادند و خوشامد گفتند و
مرا به آن جایگاه که اکنون مسجد (جمکران) است، آوردند.»
چون نیک نگاه کردم، دیدم تختی نهاده و فرشی نیکو بر آن تخت گسترده و
بالشهای نیکو نهاده و جوانی سیساله، بر روی تخت، بر چهار بالش، تکیه
کرده، پیرمردی در مقابل او نشسته، کتابی در دست گرفته، بر آن جوان
میخواند.
بیش از شصت مرد که برخی جامهی سفید و برخی جامهی سبز بر تن داشتند، بر گرد او روی زمین نماز میخواندند.
آن پیرمرد که حضرت خضر ـ علیه السّلام ـ بود، مرا نشاند و حضرت امام ـ
علیه السّلام ـ مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم بگو:
«تو، چند سال است که این زمین را عمارت میکنی و ما خراب میکنیم. پنج سال
زراعت کردی و امسال دیگر باره شروع کردی، عمارت میکنی. رخصت نیست که تو
دیگر در این زمین زراعت کنی،باید هر چه از این زمین منفعت بردهای،
برگردانی تا رد این موضع مسجد بنا کنند.»
به حسن بن مسلم بگو: «این جا، زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را
از زمینهای دیرگ برگزیده و شریف کرده است، تو آن را گرفته به زمین خود
ملحق کردهای! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشدهای!
اگر از این کار بر حذر نشوی، نقمت خداوند، از ناحیهای که گمان نمیبری بر
تو فرو میریزد.»
حسن بن مثله عرض کرد: «سیّد و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است؛ زیرا، مردم، سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمیپذیرند.»
امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: «تو برو رسالت خود را انجام بده. ما، در
اینجا، علامتی میگذاریم که گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سیّد ابوالحسن،
و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چند ساله را از او
بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق به
ناحیهی اردهال که ملک ما است، بیاورد، و مسجد را تمام کند، و نصفِ رهق را
بر این مسجد وقف کردیم که هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد
کنند.
مردم را بگو تا به این موضع رغبت کنند و عزیز بدارند و چهار رکعت نماز
در این جا بگذارند: دو رکعت تحیّت مسجد، در هر رکعتی، یک بار «سورهی حمد» و
هفت بار سورهی «قل هو الله احد» (بخوانند) و تسبیح رکوع و سجود را، هفت
بار بگویند.
و دو رکعت نماز صاحب الزمان بگذارند، بر این نسق که در (هنگام خواندن
سورهی) حمد چون به «إیّاک نعبد و إیّاک نستعین» برسند، آن را صد بار
بگویند، و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. رکعت دوم را نیز به همین
طریق انجام دهند. تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت بار بگویند. هنگامی که نماز
تمام شد، تهلیل (یعنی، لا إله إلاّ الله) بگویند و تسبیح فاطمهی زهرا ـ
علیها السّلام ـ را بگویند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر
پیغمبر و آلاش، صلوات الله علیهم، بفرستند.»
و این نقل، از لفظ مبارک امام ـ علیه السّلام ـ است که فرمود:
فَمَنْ صَلاّهُما، فَکَاَنَما صَلّی فِى الْبَیْتِ الْعَتیقِ؛ هر کس،
این دو رکعت (یا این دو نماز) را بخواند، گویی در خانهی کعبه آن را خوانده
است.
حسن بن مثله میگوید: «در دل خود گفتم که تو این جا را یک زمین عادی
خیال میکنی، اینجا مسجد حضرت صاحب الزمان ـ علیه السّلام ـ است.»
پس آن حضرت به من اشاره کردند که برو!
چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا کردند و فرمودند: «در گلّهی
جعفر کاشانی ـ چوپان ـ بُزی است، باید آن بز را بخری. اگر مردم پولاش را
دادند، با پول آنان خریداری کن، و گرنه پولاش را خودت پرداخت کن. فردا شب
آن بز را بیاور و در این موضع ذبح کن. آن گاه روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارک
رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و کسانی که مرض صعب العلاج دارند، انفاق
کن که حق تعالی همه را شفا دهد.
آن بز، ابلق است. موهای بسیار دارد. هفت نشان سفید و سیاه، هر یک به
اندازهی یک درهم، در دو طرف آن است که سه نشان در یک طرف و چهار نشان در
طرف دیگر آن است.»
آنگاه به راه افتادم. یک بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: «هفت روز یا هفتاد روز در این محل اقامت کن.»
حسن بن مثله میگوید: «من، به خانه رفتم و همهی شب را در اندیشه بودم
تا صبح طلوع کرد. نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن داستان را
با او در میان نهادم.
همراه علی منذر، به جایگاه دیشب رفتیم. پس او گفت: «به خدا سوگند که
نشان و علامتی که امام ـ علیه السّلام ـ فرموده بود، این جا نهاده است و
آن،این که حدود مسجد، با میخها و زنجیزها مشخّص شده است.»
آنگاه به نزد سیّد ابوالحسن الرّضا رفتیم. چون به سرای وی رسیدیم، غلامان و خادمان ایشان گفتند:
«شما از جمکران هستید؟» گفتیم: «آری». پس گفتند: «از اوّل بامداد، سیّد ابوالحسن در انتظار شما است.»
پس وارد شدم و سلام گفتم. جواب نیکو داد و بسیار احترام کرد و مرا در
جای نیکو نشانید. پیش از آن که من سخن بگویم، او سخن آغاز کرد و گفت: «ای
حسن بن مثله! من خوابیده بودم. شخصی در عالم رؤیا به من گفت:
«شخصی به نام حسن بن مثله، بامدادان، از جمکران پیش تو خواهد آمد. آن
چه بگوید، اعتماد کن و گفتارش را تصدیق کن که سخن او، سخن ما است. هرگز،
سخن او را ردّ نکن.» از خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم.
حسن بن مثله، داستان را مشروحاً برای او نقل کرد. سیّد ابوالحسن، دستور
داد بر اسبها زین نهادند. سوار شدند. به سوی دِه (جمکران) رهسپار
گردیدند.
چون به نزدیک دِه رسیدند، جعفر شبان را دیدند که گلهاش را در کنار
راه به چرا آورده بود. حسن بن مثله، به میان گلّه رفت.آن بز که از پشت سرِ
گلّه میآمد، به سویش دوید. حسن بن مثله، آن بز را گرفت و خواست پولش را
پرداخت کند که جعفر گفت: «به خدا سوگند! تا به امروز، من این بز را ندیده
بودم و هرگز در گلّهی من نبود، جز امروز که در میان گلّه آن را دیدم و هر
چند خواستم که آن را بگیرم، میسر نشد.»
پس آن بز را به جایگاه آوردند و در آن جا سر بریدند.
سیّد ابوالحسن الرّضا به آن محلّ معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار کرد و منافع زمین را از او گرفت.
آنگاه وجوه رهق را نیز از اهالی آن جا گرفتند و به ساختمان مسجد پرداخت و سقف مسجد را با چوب پوشانیدند.
سیّد ابوالحسن الرّضا، زنجیرها و میخها را به قم آورد و در خانهی خود
نگهداری کرد. هر بیمار صعب العلاجی که خود را به این زنجیرها میمالید،
در حال، شفا مییافت.
ابوالحسن محمّد بن حیدر گفت: «به طور مستفیض شنیدم، پس از آن که سیّد
ابوالحسن الرّضا وفات کرد و در محلّهی موسویان (خیابان آذر فعلی) مدفون
شد، یکی از فرزندانش بیمار گردید. داخل اطاق شده سرِ صندوق را برداشت
زنجیرها و میخها را نیافت.»
منبع شناسی مسجد جمکران
منابع تأسیس مسجد مقدّس جمکران به فرمان حضرت صاحب الزّمان، أوراحنا فداه، بر اساس تسلسل زمانی، به شرح زیر است:
1ـ نخستین کسی که این داستان را در کتاب خود آورده، ابو جعفر محمّد بن
علی بن بابویه، مشهور به شیخ صدوق (متوفای 381 هجری) است. ایشان، مشروح آن
را در کتاب مونس الحزین فى معرفه الحق و الیقین درج کرده است.
با توجّه به این که تأسیس این مسجد در عصر شیخ صدوق ـ رحمه الله ـ واقع
شده، و ایشان در قم زندگی میکرد، طبعاً، همهی جزئیات آن را بدون واسطه
از حسن بن مثله، و سید ابوالحسن الرضا و دیگر شاهدان عینی، شنیده و نقل
کرده است.
کتاب مونس الحزین، همانند دهها اثر گرانبهای دیگر شیخ صدوق، در طول زمان، از بین رفته و به دست ما نرسیده است.
2ـ حسن بن محمّد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، صاحب کتاب گران سنگ تاریخ قم، شرح آن واقعه را از کتاب شیخ صدوق نقل کرده است.
کتاب تاریخ قم در عصر شیخ صدوق، به سال 378 هجری، در بیست باب به رشتهی تحریر درآمده است.
3ـ حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی، به سال 865 هجری آن را به فارسی ترجمه کرده است. (الذریعه، ج3، ص276).
4ـ متن عربی کتاب، به دست مولی محمّد باقر مجلسی، (متوفّای 110 هجری)
نرسیده، ولی ترجمهی فارسی آن به دست ایشان رسیده (بحار، ج1، ص42) و احادیث
مربوط به قم را در جلد «السّماء و العالم» از آن روایت کرده است. (بحار،
ج1، ص208ـ221).
5ـ سید نعمت الله جزائری، صاحب أنوار نعمانیّه (متوفّای 1112 هجری)
ترجمهی فارسی آن را دیده و داستان تأسیس مسجد مقدّس جمکران را با خوط
خود،, از آن استنساخ کرده است. (بحار، ج53، ص254).
6ـ شاگرد فرزانهی علّامه مجلسی، میرزا عبدالله افندی، (متوفای 1130
هجری) نسخهای از ترجمهی فارسی آن در بیست باب، در قم مشاهده کرده و گزارش
آن را در تألیف گرانبهای خود آورده و تصریح کرده است که این ترجمه، به
سال 865 هجری، به دستور خواجه فخر الدین ابراهیم، انجام یافته است. (ریاض
العلماء ج1، ص319)