ارتی بدهم؟ فرمودی: چه
بشارتی یا رسول الله؟ حضرت فرمود: «من و تو از یک گل آفریده شده ایم و شیعیان ما از
زیادی گل ما خلق شده اند. روز قیامت مردم را به نام مادرشان صدا می زنند به جز
شیعیان تو را که به نام پدرت صدایشان خواهند کرد. چون شیعیان تو همه
حلال زاده اند.»
مهربان بودی و نگران
رسول خدا(ص) به ما گفته بودند که تو هم مثل ایشان پدرمان هستی اما تو نه تنها پدر
امت بودی که مثل مادری نگران که موقع ترک خانه، با نگرانی سفارش همه چیز و همه کس و
همه جا را به فرزندانش می کند و باز هم مرور می کند تا سفارشی را از قلم نیانداخته
باشد، مدام این حرف ها را با ما متذکر می شدی:
* می گفتی ما دوست داریم شما را شفاعت کنیم. ما اهل بیت را در قیامت از شفاعت
خودتان درمانده نکنید.
* مواظب اعمالتان باشید. نکند روز قیامت پیش دشمنان ما رسوا باشید.
* زیاد استغفار کنید. استغفار روزی آور است.
* تا می توانید کار خیر ذخیره کنید. مطمئن باشید که فردا به دستتان می رسد.
* بیشتر کلامتان ذکر خدا باشد. گناه نکنید. بنده وقتی گناه کند روزی اش قطع می شود.
* انواع بلاها را با دعا دفع کنید
* هرماه، سه روزش را روزه بگیرید. ما اهل بیت، دو پنج شنبه که میانشان چهارشنبه است
روزه می گیریم.
* اگر حاجت مهمی دارید، صبح پنج شنبه به دنبال آن بروید. چون رسول خدا(ص) از خدا
خواسته که بامداد پنج شنبه را بر امتش مبارک گرداند.
* از خانه که بیرون می روید آیه الکرسی و اناانزلناه و فاتحه الکتاب را یادتان
نرود. قضای حاجت دنیا و آخرت شما در این آیات است.
* لباس ضخیم بپوشید. لباس نازک دین آدم را نازک می کند
* ایستاده آب نخورید، دردی می گیرید که دیگر درمان نمی شود. مگر آن که خدا عافیتتان
دهد.
* مریض هایتان را با صدقه درمان کنید و از مالتان با زکات محافظت نمایید.
* نکند با هم اختلاف کنید که سبب خروجتان از دین است.
* هروقت از برادرتان لغزشی دیدید بر سر او نریزید که ارشادش کنید، با نرمی به او
بگویید
* چهارپایان را نزنید. آنها هم برای خودشان خدا را تسبیح می کنند.
* لباس نخی بپوشید که لباس رسول خدا(ص) بود.
* بر پیغمبر و آلش صلوات بفرستید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.
* لباس هایتان را زود به زود بشویید که همّ و غم را از بین می برد.
* موهای سفیدتان را نکنید. موی سفید نور است. هر که در اسلام مویش را سفید کند، روز
قیامت همان موی سفید نور او خواهد بود.
* بدون طهارت نخوابید.
* به سمت قبله آب دهان نیاندازید. و اگر سهواً انداختید از خدا آمرزش بخواهید.
* پیش برادر مؤمنتان که می خواهید بروید خودتان را بیارایید
* سحرخیزی باعث تندرستی است و رضای خدا و رحمت اوست و تمسک به اخلاق پیمبران است.
* سیب بخورید. معده تان را پاک می کند.
* رکاب انگشتر مردها چیزی به جز نقره نباشد.
* غذای داغ نخورید. صبر کنید تا سرد شود. آخر رسول خدا(ص) فرموده برکت در غذای سرد
است و غذای داغ برکت ندارد
* امانت را به صاحبش برگردانید حتی اگر صاحبش قاتل پیغمبران باشد.
* بازار که می روید خیلی به یاد خدا باشید.
* مواظب باشید غده هایی را که به گوشت چسبیده نخورید
* کدو بخورید عقل را زیاد می کند
* گلابی دل را روشن می کند و به اذن خدا دردهای آن را آرام خواهد کرد
* پیغمبر دوست داشت قبل و بعد از غذا ترنج میل کند
* انار را با پیه اش بخورید. معده را شستشو می دهد و دل را زنده می کند و وسوسه
شیطان را از بین می برد.
* کاسنی بخورید. هر بامداد یک قطره بهشتی در کاسنی است
* آب باران بنوشید. پاک کننده تن است و بیماری ها را دفع می کند
* بچه هایتان را از چرک و چربی بشویید. شیطان، چرک و چربی را بو می کند و
بچه هایتان در خواب می ترسند. دو تا فرشته آنها هم از این آلودگی در آزارند.
* حج که می روید به کعبه زیاد نگاه کنید
* اگر می خواهید بدانید چه مقامی پیش خدا دارید، ببینید با گناهانتان در چه وضعی
هستید
* با بدگویان ما ننشینید و ما را پیش دشمنانمان علنی مدح نکنید
* هر وقت در سفر بودید و راه را گم کردید یا از چیزی ترسیدید فریاد بزنید و بگویید
یا صالح اغثنی
* به خدا قسم که شتاب بلاها به سمت مؤمن از سیلی که از کوه سرازیر می شود یا از
دویدن استر تندتر است
* از خدا عافیت از سختی بلا را بخواهید و سختی بلا چیزی نیست جز از بین رفتن دین.
* چشم به راه فرج باشید. از رحمت خدا ناامید نشوید. محبوب ترین کارها نزد خدا
انتظار فرج است.7
اما؛ ما و تو ای امام مهربان
آری تو پدر ما بودی و مهربان تر از مادر اما، ما چه فرزندهایی بودیم که می فرمودی:
- به خدا چقدر دوست دارم که حق تعالی مرا از میان شما ببرد و در ریاض رضوان جا دهد
- چرا بدبخت ترین این امت نمی آید تا محاسن مرا از خون سرم خضاب کند؟
- خدایا من از این ها به تنگ آمده ام و این ها از من
- من از این ها ملال یافته ام و این ها از من
- خدایا مرا از این ها بگیر و راحت کن و این ها را مبتلا به کسی کن که مرا به یاد
بیاورند...8
و آن روز لبخندت محو شد
به مسجد رفتی؛ نماز صبح را خواندی؛ مشغول تعقیبات شدی تا آفتاب درآمد. چقدر دلتنگ
به نظر می رسیدی. رو کردی به چند نفری که در مسجد بودند، گفتی به خدا قبل از این ها
کسانی را می شناختم که شب ها را تا صبح به عبادت حق تعالی می گذراندند؛ ساعت ها
برای خدا روی پا می ایستادند و پیشانی شان را برای خدا بر خاک می گذاشتند؛ طوری
عبادت می کردند که انگار صدای شعله های جهنم در گوششان است؛ وقتی پیش آنها از خدا
یاد می کردی از ترس به خود می لرزیدند؛ با همه این اوصاف گمان می کردند که شب را به
غفلت گذرانده اند.
بعد از آن روز هیچ کس لبخند تو را ندید تا روزی که.....9
و قصه ماه و چاه...
می گفتی دنیا! بگرد و ببین علی چه کسی را دوست دارد و دوست های علی را از علی بگیر!
راستی، منظورت فاطمه که نبود؟
چقدر آبادی ساختی. اصلاً مدینه را تو نخلستان کردی
اما تو نیامده بودی که فقط درخت بکاری...
شاید هیچ کس در جهان به اندازه تو چاه نکنده باشد.
اما این همه چاه عمیق
حتی برای یک آه عمیق تو
چقدر کوتاه بودند
امروز آه تو دامن عالم را گرفته است.
پی نوشت ها
1. کافی/ج2/ باب امیرالمؤمنین(ع)/ حدیث1
2. همان/ حدیث 2
3. جلاءالعیون علامه مجلسی/ باب سوم/ فصل اول ص296
4. سیره پیشوایان/ مهدی پیشوایی/ ص27
5. همان/ ص28 و 29
6. جلاءالعیون/ باب سوم/ فصل اول/ ص293
7. تحف العقول/ ماروی عن امیرالمؤمنین(ع) / اربع مأته باب للدین والدنیا / ص95
8. جلاءالعیون/ باب سوم/ فصل دوم/ ص316
9. همان ص 318
Scroll upScroll down