الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین
بولایته علی ابن ابیطالب علیه السلام
میلاد جناب امیر المومنین و امام المتقین واح الرسول و زوج البتول و سیف الله ابی
شبیر و شبر علی بن ابیطالب علیه السلام بر فرزنده گرامی آن حضرت نور دلها امید
قلبها وجود عشق هستی حضرت مولانا و سیدنا ابوالقاسم ،ابالصالح المهدی .عج. و
تمام شیعیان ،یاران و محبین آن امام مبارک و تهنیت باد.
همانگونه که در تاریخ آمده است حضرت علی علیه السلام در کعبه متولد گشت . بر اساس مدارک و اسنادی که از علما و بزرگان اهل تسنن در دست می باشد گواه است که ایشان نیز این واقعه بزرگ تاریخ را قبول دارند . در این جا مواردی از آنها را ذکر می نمائیم:
اخبار متواترى وارد شده که فاطمه بنت اسد امیرمؤمنان على بن ابى طالب ـ کرم الله وجهه ـ را داخل کعبه بزاد. (1)
مؤلف کتاب«التحفة الاثنا عشریة فى الرد على الشیعة» عین همین سخن را گفته است. (2)
على علیه السلام در مکه مشرفه در داخل بیت الحرام (کعبه) در روز جمعه سیزدهم ماه خدا یعنى ماه رجب سال سىام عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت به دنیا آمد... و برخى گفتهاند: ده سال پیش از هجرت... و پیش از او هیچ کس در کعبه متولد نشد، و این فضیلتى است که خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار کرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است. (3)
نیز نظیرهمین را گفته است. (4)
على بن ابى طالب پسرعموى رسول خدا، تیغ آهیخته خداست که در مکه و بنا بر قولى در داخل کعبه به دنیا آمد در روز جمعه سیزدهم رجب الحرام سال سىام عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت، و بنا بر قولى بیست و پنج سال، و دوازده سال پیش از مبعث، و بنا بر قولى ده سال، و پیش از او هیچ کس در کعبه متولد نشد. (5)
على در درون کعبه متولد شد و خداوند روى او را گرامى داشته بود ازاین که به بتها سجده کند، گویى میلاد او در آنجا اعلام عهد جدیدى براى کعبه و عبادت در آن بود، على نزدیک بود که مسلمان به دنیا آید بلکه تحقیقا مسلمان دیده به جهان گشود. و هرگز با پرستش بتها آشنایى نداشت، و او در خانهاىبزرگ شد که دعوت اسلامى از آن آغاز شد. (6)
على را مادرش در درون کعبه ـ که خدایش شرافت دهد ـ بزاد، و این فضیلتى است که خداوند او را بدان مخصوص گردانیده است.(7)
در ضمن کلامى طولانى گفته است: آن حضرت در کعبه متولد شد در زمانى که رسول خدا صلى الله علیه و آله سى سال داشت.(8)
میلاد حضرت در اشعار
آنست نفسی من الکعبة نور مثل ما آنس موسى نار طور
یوم غشى الملأ الأعلى سرور قرع السمع نداء کنداء
....
«جانم نورى را از کعبه مشاهده کرد همانند همان آتشى که موسى از کوه طور دید. روزى که عالم بالا را سرور و شادى پر کرده بود، صدایى مانند صدایى که از وادى مقدس طوى شنیده شد به گوش رسید».
«خورشید درخشان، ماه تابان را بزاد پس تاریکیهاى شبهاى تار از ما برطرف شد، در آن حال ندا بلند شد: مژده باد شما را که کودکى ماه پاره به دنیا آمد که از نور چهرهاش در تاریکیها راه جویند».
«این فاطمه دختر اسد است که لاهوت ابد را درآغوش گرفته و پیش مىآید.
پس همگى در برابر او در زمره ساجدان سرخاکسارى به زمین بسایید که فرشتگان در برابر او سجده کردهاند آن گاه که نور او در آدم تجلى کرد».
«پرده از چهره حق مبین برداشته شد و چهره رب العالمین نمایان گشت و چراغ مشکات یقین آشکار شد و خورشید هدایت درخشید و در نتیجه شب تیره گمراهى به روشنى بدل گردید».
«حکم نفى ابدى از دیدن حق نسخ شد و پروردگارعالمیان چهره خود را به ما نمود، کاش موسى در میان ما بود و مىدید آنچه را که با خواهش فراوان آرزو نمود ولى با دست خالى بازگشت» .
«آیا مادرعلو و والایى دانست که چه مولودى به دنیا آورد؟ یا پستان هدایت دانست که چه طفلى را شیر داد؟ آیا دست عقل دانست که چه کودکى را بر سر دست گرفت؟ حقیقت او بسى والاست و هرگز آنها ندانستهاند که چه آوردهاند» !.
«او سرورى است که بر همه آفریدگان برترى دارد و آن گاه که هیچ موجودى نبود او بود و مقام امامت داشت، خداوند کعبه را از آن رو که زادگاه اوست شرافت بخشیده و این مولود بر خاک آن گام نهاده».
«او در وجود برعالم هستى پیشى گرفته و عوالم غیب و شهود را در نور دیده است. هر چه درعالم هستى است از وجود دست اوست، چرا که او دست خداست و دست خدا بخشنده نعمتهاست».
«او ماه تابان و فرزندانش همه ماههاى تابانند که مادر دهر از آوردن مثل آنها نازا گشته است، او درهمه اوقات سال، کعبه زائران است و هرکه به زیارت درگاه او و طواف و بوسهگاه او موفق شد تحقیقا به رستگارى رسید».
«اى که به هنگام مرگ امید دیدار تو مىرود، هر مرگى که به دیدار تو انجامد زندگى حقیقى است، کاش مرگ من زودتر فرا مىرسید و جامه حیات را به دور مىافکندم تا به دیدار تو که برترین و کاملترین نعمتهاست فایز مىشدم». (9)
جعل الله بیته لعلى
مولدا یا له من علا لایضاها
لم یشارکه فی الولادة فیه
سید الرسل لا و لا أنبیاها
«خداوند خانه خود را زادگاه على ساخت. وه چه مقام والایى که نظیر ندارد»!
«زاده شدن او درکعبه فضیلتى است که هیچ پیامبرى حتى سروران رسولان صلى الله علیه و آله و سلم نیز با او دراین فضیلت شرکت ندارد».
لکم یکن فی کعبة الرحمن مولود سواه إذ تعالى فی البرایا عن مثیل فی علاه
أقبلت فاطمة حاملة خیر جنین جاء مخلوقا بنور القدس لا الماء المهین
...
«در خانه کعبه خدا، جز او مولود دیگرى به دنیا نیامده، زیرا وى برترازآن است که در میان خلایق در والایى نظیرى داشته باشد. و خداوند در آیات محکم قرآن ازاو یاد کرده است، آیا پس از این، شخص گول خورده و نادان درباره او سخنى دارد؟ نمىدانم».
«فاطمه دعا کنان پیش آمد در حالى که ازالطاف خداى لطیف بخشنده درد زاییدن او را به سوىخانه خدا مىکشانید، و او با احشائى دردمند آفریدگار خود را صدا زد. اما چگونه نالید، چگونه زار زد، چگونه آه و ناله کشید؟ نمىدانم».
«جزاین نمىدانم که پاسخ کعبه این بود که لبخندى به او زد و از این لبخند درى در دیوار خانه گشوده گشت. فاطمه داخل شد و صدف مژده شکافت و خرد ناب از آن بیرون جست. من تنها همین را مىدانم و جز این چیزى نمىدانم».
«چگونه بدانم حال آن که او سرى است که خردها در آن سرگشتهاند، و او با آن که امروز پدید آمده ولى از قدیم اصل الاصول بوده است. او مظهر خداست بى آن که اتحاد و حلولى در کار باشد، و غایت ادراک و فهم آن است که بدانم که نمىدانم».
«آن طفل پاکیزه یعنى على علیه السلام دیده به جهان گشود و چه کسى را یاراى آن است که با او در بلندى پهلو زند؟ پس گروهى درباره اوهدایت یافتند و گروهى دیگر به راه ضلالت و حیرت رفتند. آیا گروههایى گمراه شدند که پنداشتند او حقا خداست، یا آن که این جنون عشق بوده است که مجازات ندارد؟ نمىدانم».(10)
دوران کودکى و شیر خوارگى امام على علیه السلام
شما از موقعیت من با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در خویشاوندى نزدیک و منزلت خاصى که با او دارم با خبرید، مرا در کودکى در دامن مىنشاند، به سینه مىچسباند، در بسترخویش درکنارخود جاى مىداد، بوى خوش خود را به مشام من مىرساند و غذا را دردهان من مىگذاشت، او هرگز دروغى از من نشنید و اشتباه و لغزشى در کار من ندید. خداوند ازهنگام کودکى حضرتش بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را قرین او ساخته بود که شب و روز او را به راه مکارم و خویهاى نیکوى عالم مىبرد، و من سایه به سایه او حرکت مىکردم،در هر روزى پرچمى از آن اخلاق بزرگوارانه خویش برایم برمىافراشت و مرا به پیروى مأمور مى داشت. او هرسال مجاورغار حرا مى شد و تنها من او را مى دیدم و جز من کسى او را نمىدید، و در آن روز تنها خانهاى که مسلمان بود خانه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بود که آن حضرت و خدیجه و من در آن می زیستیم ....و پیامبر به من فرمود که تو وزیر من هستى و تو برخیروخوبى قرار دارى. (11)
: از امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود: على علیه السلام پیش از رسالت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم با آن حضرت نور(وحى) را مىدید و صدا را مىشنید، و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به او فرمود: اگر من خاتم پیامبران نبودم تو شریک در نبوت من بودى، حال که پیامبر نیستى وصى پیامبر و وارث اویى، بلکه تو سرور اوصیا و پیشواى پرهیزکارانى. (12)
آن حضرت در روز جمعه سیزدهم ماه رجب، سى سال پس ازعام الفیل در کعبه به دنیا آمد، و جز آن حضرت هیچ کس نه قبل و نه بعد از حضرتش در کعبه زاده نشد، و در آن هنگام پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم سى سال داشت.
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم او را دوست داشت و به تربیتش پرداخت و هنگام غسل او را شستشو مىداد و هنگامى که شیر مىطلبید او را مىنوشانید و هنگام خواب گهواره او را مىجنباند... و مىفرمود: این برادر، ولى، ذخیره، یاور، برگزیده، پناهگاه، داماد، وصى، همسر دختر من و امین و خلیفه من است. پیوسته او را در آغوش مىگرفت و درکوهها و درههاى مکه مىگردانید. (13)
على علیه السلام پیوسته با رسول خدا علیه السلام به سر مىبرد .
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم هنگام ازدواج با خدیجه به عموى خود ابوطالب گفت: من دوست دارم که یکى از فرزندان خود را به من بسپارى تا یاور من باشد و امور مرا کفایت کند و من این لطف شما را سپاس گزارم. ابو طالب گفت: هر کدام را خواهى انتخاب کن.
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم على علیه السلام را برگزید. پس کسى که ریشههایش از چشمه نبوت سیراب شده، درختشسینه نبوت را مکیده، شاخههایش ازچشمه امامت بارور شده، در خانه وحى رشد یافته، در خانه نزول قرآن تربیت گردیده و در دوران زندگى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم با او بوده و تا دم مرگ ازاو جدا نگشته است هرگز با سایر مردم قابل مقایسه نیست، چرا که او از گرامىترین و پاکیزه ترین ریشه خانوادگى برخوردار بوده و معلوم است که رگ و ریشه شایسته بالنده است و شهاب تیز و درخشان نفوذ کننده و آموزش پیامبر کارساز. و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم تربیت او را به عهده نگرفت و ضامن پرورش و تربیت نیکوى او نشد مگر به دو دلیل: یا آن که از روى حدس قوى آینده درخشان او را مىنگریست و یا از طریق وحى الهى مىدانست. اگر روزى حدس قوى بوده معلوم است که تیر حدسش خطا نرفته و پندارش نابجا نبوده است، و اگر به وحى الهى بوده، دیگر منزلتى برتر و حالى دلالت کننده تر از آن بر فضیلت و امامت حضرتش وجود ندارد. (14)
1ـ المستدرک، ج3، ص483.
2ـ ازاحة الخفاء عن خلافة الخلفاء، ص251.
3ـ الفصول المهمة، ص30 .
4ـ کفایة الطالب، ص407 .
5ـ نور الابصار، ص85.
6ـ عبقریة الامام على علیه السلام، ص43.
7ـ نزهة المجالس، ج 2، ص454.
8ـ السیرة الحلبیة، ج1، ص139.
9ـ الغدیر،ج 6،صص30 و 31 با تلخیص.
10ـ الغدیر، ج 6، صص36 ـ 37.
11-نهج البلاغة، ص190.
12ـ شرح نهج البلاغة ابن ابى الحدید،ج 13، ص210، ذیل خطبه 238.
13ـ کشف الحق و نهج الصدق، ص109.
14ـ بحارالانوار، ج 38،ص295.
سلام بر مهدی، جوهر دین و نور یقین، ذخیره الهی و منجی نهائی.
سلام بر مهدی، کعبه مقصود و قبله موعود، سر عظیم و اسم اعظم.
سلام بر مهدی، ستاره طالع و نجم ثاقب، مسیح مسیحها و موعود موعودها.سلام بر مهدی، صاحب شب قدر و عصاره عصر.
سلام بر مهدی، دیده بان خدا و مظهر هدی، وصی اوصیاء و گزیده اولیاء.سلام بر مهدی، علم منصوب و علم مصبوب، پرچم برافراشته و دانش انباشته.
سلام بر مهدی، ارواحنا لتراب مقدمه الفداء.
چه انتظار عجیبی!!
تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی....
عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت...
چه بی خیال نشستیم، نه کوششی نه وفایی...
فقط نشسته وگفتیم....
خدا کند که بیایی....
رجب، ماه صفادادن به دل وطراوت بخشیدن به جان است، ماه توسل ، خشوع ، ذکر، توبه، خودسازی وپرداختن به زنگارهای دل وزدودن سیاهی ها تلخی ها ازجان است. دعای ماه رجب ، اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه وسیله ای است برای این که مابتوانیم دل وجان خودراصفاوطراوتی ببخشیم، سیاهی ها، تاریکی ها وگرفتاریها رااز خوددور کنیم وخودمان راروشن سازیم . این فرصت بزرگی است برای ما ؛ به خصوص برای کسانی که توفیق پیدامی کنند دراین ایام اعتکاف کنند.
حضرت آیت ا...خامنه ای