على کورانى
قبل
از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، کشور ایران در تصور غربیها پایگاهى حیاتى،
آن هم در مرز شوروى و در قلب جهان اسلام به حساب مىآمد و از دیدگاه
مسلمانها کشورى اسلامى و اصیل به شمار مىرفت که «شاه» سر سپرده غرب و
همپیمان اسرائیل بر آن حکومت مىکرد و براى خوش خدمتى به اربابانش، کشورش
را دربست در اختیار و خدمت آنان قرار داده بود.
علاوه بر آنچه که
در تصور دیگران بود، در ذهن یک فرد شیعه مانند من، کشورى بود که در آن
مرقد مطهر امام رضا، علیهالسلام، و حوزه علمیه قم وجود داشت، کشورى داراى
تاریخى اصیل و ریشهدار در تشیع و علما و اندیشمندان شیعه و تالیفات
گرانبها، زمانى که به روایات وارده در خصوص مدح و ستایش ایرانیان بر
مىخوریم و آنها را بررسى مىکنیم، به یکدیگر مىگوییم: این روایات مانند
روایتهایى است که مدح و ستایش و یا مذمت اهل یمن، و یا بنى خزاعه را
مىنماید. از این رو هر روایتى که مدح و ستایش و یا مذمت گروهها و
قبیلهها و بعضى کشورها را در بر دارد، نمىتواند بدون اشکال باشد. گرچه
این روایات صحیح و درست مىباشند، اما مربوط به تاریخ گذشته و احوال مختلف
ملتهاى صدر اسلام و قرنهاى اولیه آن است.
این طرز فکر رایجبین
ما بود، که امت اسلامى در حالتى جاهلانه، فرمانبردار سلطه کفر جهانى و
نوکران اوست، در بین ملتها هیچ یک بر دیگرى برترى ندارد و چه بسا همین
ایرانیان مورد بحث، بدتر از سایر ملتها بودهاند، به دلیل اینکه آنان
طرفداران تمدنى کفر آمیز و برترى جوییهاى ملى و نژادى بودهاند که سر
سپردگانى چون شاه و اربابان غربىاش براى ایجاد چنین تز و طرز فکرى و
تربیت مردم ایران، بر همین روش پافشارى مىکردند.
... تا اینکه
پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، مسلمانان را در سطح جهان غافلگیر کرد و
قلبهاى غمگین آنان را چنان از خوشحالى و شادى سرشار نمود که در قرنهاى
گذشته بىسابقه بود، بلکه بالاتر، آنان تصور چنین پیروزى را نداشتند. این
سرور و خوشحالى همه کشورها و ملتهاى مسلمان را در بر گرفت، از جمله مظاهر
خوشحالى مردم، این بود که همهجا صحبت از فضل و برترى ایرانیان و طرفداران
سلمان فارسى بود، بطور مثال، یکى از صدها عنوانى که در غرب و شرق جهان
اسلام منتشر و پخش شد، عنوان و تیتر مجله تونسى «شناخت» بود که در آن
آمده بود: «پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، ایرانیان را جهت رهبرى امت اسلامى
برمىگزیند» این نوشتهها، خاطرات ما را درباره ایرانیان تجدید کرد و
دریافتیم روایاتى که از پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، درباره آنان وارد شده
است تنها مربوط به تاریخ گذشته آنها نبوده، بلکه ارتباط به آینده نیز
دارد...
ما با مراجعه به منابع و تفسیر و بررسى روایات مربوط به
ایرانیان، به این نتیجه رسیدیم که این روایات و اخبار بیش از آنکه مربوط
به گذشته باشد، مربوط به آینده است و جالب اینکه اینگونه روایات در منابع
حدیث اهل سنتبیشتر از شیعه وجود دارد.
چه مىتوان کرد، زمانى که
در روایات مربوط به حضرت مهدى، علیهالسلام، و زمینه سازى حکومت آن
بزرگوار، ایرانیان و یمنیها داراى سهم بسزایى بوده و کسانى هستند که به
مقام ایجاد زمینه مناسب براى ظهور آن حضرت و شرکت در نهضت وى نائل
مىشوند... و همچنین افراد شایستهاى از مصر و مؤمنانى حقیقى از شام و
گروههایى از عراق... نیز از این فیض بهرهمند مىشوند و همینطور سایر
دوستداران آن حضرت که در گوشه و کنار جهان اسلام پراکنده هستند، از این
موهبتبرخوردار مىشوند، بلکه آنان از یاران ویژه و وزرا و مشاورین آن
حضرت، ارواحنافداه، مىباشند.
ما اینک، روایاتى را که پیرامون ایرانیان بطور عموم وارد شده است مورد بررسى قرار داده و سپس به نقش آنان در زمان ظهور مىپردازیم
آیات و اخبار در ستایش ایرانیان
روایاتى که درباره ایرانیان پیرامون آیاتى که تفسیر به ایرانیان شده وارد گردیده است، تحت این نه عنوان است:
الف.
طرفداران سلمان فارسى ب. اهل مشرق زمینج. اهل خراسان د. یاران درفشهاى
سیاه ه. فارسیان و. سرخ رویان ز. فرزندان سرخرویان ح. اهل قلم ط. اهل
طالقان.
البته خواهید دید که غالبا مراد از این عناوین یکى است، اخبار دیگرى نیز وجود دارد که با عبارتهاى دیگرى از آنان یاد کرده است.
1.
در تفسیر قول خداى سبحان: «ها انتم هولاء تدعون لتنفقوا فى سبیلالله
فمنکم من یبخل و من یبخل فانما یبخل عن نفسه والله الغنى وانتمالفقراء و
ان تتولوا بستبدل قوما غیرکم ثم لایکونوا امثالکم». (1)
اینک
شما کسانى هستید که فراخوانده مىشوید تا در راه خدا انفاق کنید، برخى از
شما در انفاق بخل مىورزد و کسى که بخل مىکند و خداوند بىنیاز است و شما
نیازمندید و اگر روگردان شوید خداوند گروهى را غیر از شما جایگزینتان
مىنماید و آنان مثل شما نیستند.
صاحب کشاف نقل کرده که از
پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، درباره کلمه «قوم» که در آیه شریفه آمده
استسؤال شد. سلمان فارسى نزدیک پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، نشسته بود آن
حضرت با دست مبارک خود به ران پاى سلمان زد و فرمود:
«به خدایى که جان من در دست و قدرت اوست، اگر ایمان به کهکشانها بستگى داشته باشد مردانى از فارس به آن دست مىیابند.» (2)
به نقل صاحب «مجمعالبیان» از امام باقر، علیهالسلام، روایتشده که فرمود:
«اى اعراب، اگر روى برگردانید، خداوند گروه دیگرى را جایگزین شمامىگرداند یعنى ایرانیان»
و
صاحب «المیزان» آورده که «درالمنثور» روایتى را عبدالرزاق و عبد بن حمید
و ترمذى و ابن جریر و ابن ابى حاتم و طبرانى در کتاب «اوسط» و بیهقى در
کتاب «دلائل»... از ابوهریره نقل کرده است که وى گفت: پیامبر،
صلىاللهعلیهوآله، این آیه را «و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم، ثم لا
یکونوا امثالکم» قرائت فرمود، عرض کردند یا رسولالله! اینها چه کسانى
هستند که اگر ما رویگردان شویم جایگزین ما مىشوند؟ پیامبر اسلام،
صلىاللهعلیهوآله، با دست مبارک به شانه سلمان فارسى زد و سپس فرمود:
«او
و طرفداران او، به خدایى که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به
کهکشانها داشته باشد مردانى از فارس (ایرانیان) به آن دست مىیابند.» (3)
مانند این روایتبه طرق دیگرى از ابوهریره و همچنین از ابن مردویه از جابر بن عبدالله نقل شده است.
در این روایت دو معنا که همه بر آن اتفاق دارند، وجود دارد که عبارتند از:
1. ایرانیان (فرس) خط و جناح دومى بعد از اعراب، براى بهدوش کشیدن پرچم اسلام مىباشند.
2. آنان به ایمان دست مىیابند هرچند از آنان دور و دسترسى به آن دشوار باشد.
چنانکه در همین روایتسه مطلب قابل بحث است:
اولا:
اینکه خداوند متعال اعراب را تهدید به جایگزینى ایرانیان نموده است، آیا
مخصوص زمان نزول آیه در زمان پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، است و یا اینکه
مربوط به همه نسلهاست، بگونهاى که داراى این معنى باشد: اگر شما (اعراب)
از اسلام رویگردان شوید در هر نسلى که باشد ایرانیان (فرس) را جایگزین شما
مىگرداند؟
ظاهر معنى این است که به حکم قاعده «مورد، مخصص
نمىباشد» این نکته در همه نسلهاى بعدى نیز استمرار دارد و آیات مبارکه
قرآن در هر طبقه و نسلى، نقش خورشید و ماه را دارند (یعنى در نورافشانى
یکساناند) چه اینکه این مطلب در روایات آمده و مفسران نیز بر آن اتفاق
نظر دارند.
ثانیا: حدیثشریف مىگوید مردانى از فارس به ایمان
دستخواهند یافت نه همه آنان، بدیهى است که این خود، ستایشى است نسبتبه
افراد نابغهاى از بین آنها نه جمیع آنها.
اما ظاهر آیه شریف و
روایت این است که هر دو، بطور عام ستایش از «فرس» مىنمایند، چون در میان
آنان کسانى هستند که به درجه دستیابى به ایمان و یا علم مىرسند. بویژه با
ملاحظه اینکه صحبت از گروهى است که بعد از اعراب حامل آیین اسلام هستند،
بنابراین مدح و ستایشى که براى آنان به شمار آمده بدین جهت است که آنها
زمینه مناسبى براى به وجود آمدن نوابغ خود مىباشند و از آنان اطاعت و
پیروى مىکنند.
ثالثا: آیا تاکنون رویگردانى اعراب از اسلام و جایگزین شدن «فرس» به جاى آنان صورت گرفته استیا خیر؟
جواب:
بر اهل دانش و علم، پوشیده نیست که مسلمانان امروز، اعم از عرب و غیر عرب
از اسلام واقعى اعراض نموده و رویگردان شدهاند. بدینترتیب متاسفانه فعل
شرط، در آیه شریفه « ان تتولوا; اگر رویگردان شوید» تحقق یافته و تنها
جواب شرط، یعنى جایگزین شدن فرس به جاى آنان باقى مانده است، در این زمینه
هم با دقتى منصفانه مىتوان گفت که وعده الهى، در آستانه تحقق است.
بلکه،
روایتبعدى که در تفسیر «نورالثقلین» آمده است دلالت دارد که این
جایگزینى، در زمان بنىامیه حاصل شده است، چون زمانى که عربها متوجه مراکز
و مناصب و مالاندوزى شدند، فرس (ایرانیان) به کسب علوم اسلامى روى آورده
و از آنان سبقت گرفتند. از امام صادق، علیهالسلام، منقول است که فرمود:
«قد والله ابدل خیرا منهم، الموالى».
سوگند به خدا که بهتر از آنها را جایگزین فرمود، یعنى عجم را.
گرچه
تعبیر به «موالى» در آن روز شامل غیر فرس (ایرانیان) یعنى ترکان و رومیها
که اسلام آورده بودند نیز مىشده است، اما آنچه مسلم است «فرس» به عنوان
مرکز ثقل، اکثریت آنان را تشکیل مىدادهاند. بویژه با توجه به شناخت امام
صادق، علیهالسلام، نسبتبه تفسیرى که پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، از آیه
شریفه درباره «فرس» فرموده است.
2. در تفسیر گفته خداى سبحان:
«هو
الذى بعث فىالامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم
الکتاب والحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین× و اخرین منهم لما یلحقوا
بهم و هوالعزیز الحکیم». (4)
اوستآنکه برانگیختدر بین درس
نخواندهها رسولى را از خودشان که آیات خدا را بر آنان مىخواند و آنان را
پاک مىسازد و کتاب و حکمتشان مىآموزد اگر چه قبلا در گمراهى آشکارى
بودند و افراد دیگرى از ایشان که به آنان نپیوستهاند و اوستخداى عزیز و
حکیم.
مسلم، در صحیح خود از ابوهریره روایت کرده که گفت: «ما
حضور پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، بودیم که سوره مبارکه جمعه نازل شد و
حضرت آن را تلاوت فرمود تا رسید به آیه «و آخرین منهم لما یلحقوابهم»
مردى از او سؤال کرد، یا رسولالله! اینان چه کسانى هستند که هنوز به ما
نپیوستهاند؟ حضرت پاسخ نفرمود: ابوهریره گفت: سلمان فارسى نیز در بین ما
بود پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، دست مبارکشان را بر سر سلمان نهاد و
فرمود: به خدایى که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به کهکشانها
داشته باشد مردانى از اینها (طرفداران سلمان) به آن دستخواهند یافت».
در
تفسیر على بن ابراهیم، ذیل آیه «و آخرین منهم لما یلحقوا بهم» آمده است
که: «و افراد دیگرى که به آنها نپیوستهاند» یعنى کسانى که بعد از آنان
اسلام آوردهاند. و صاحب «مجمعالبیان» آورده است: آنان همه افراد بعد از
اصحاب هستند تا روز قیامت، سپس گفته است که آنان عجمها و کسانى که به لغت
عربى حرف نمىزنند مىباشند چون پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، به سوى هرکسى
که وى را مشاهده کرده و کسانى که بعدا مىآیند، اعم از عرب و عجم
برانگیخته و مبعوث شده استبه نقل از سعید بن جبیر و نیز امام باقر،
علیهالسلام.
مطلق بودن کلمه «و آخرین منهم» اقتضا دارد که شامل
همه طبقات و نسبهاى بعدى از زمان پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، از عرب و
غیرعرب شود، اما با مقایسه کلمه «امیین» و «آخرین» بهتر است که بگوییم
مراد از «امیین» اعراب و از «آخرین» افرادى از غیرعرب که اسلام مىآورند
مىباشد، چنانکه بعضى روایات اهلبیت، علیهمالسلام، گویاى این مطلب است و
صاحب «کشاف» نیز همین مبنا را پذیرفته است.
بنابراین، پیامبر،
صلىاللهعلیهوآله، که آیه شریف را به «فرس» تفسیر نموده است، در حقیقت
منطبق بر مصداق مهمى براى کلمه «آخرین» و یا مهمترین مصداق، از بین
مصادیق آن مىباشد، گرچه صرف تطبیق، باعث فضل و برترى بیشتر نمىگردد، اما
چون پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، آنان را ستوده به اینکه آنان به ایمان و
علم و یا اسلام هر چند دور و مشکل باشند نائل خواهند شد و از طرفى رسول
خدا، صلىاللهعلیهوآله، در تفسیر هر دو آیه عمدا، عین گفته خود را تکرار
مىکنند و زدن آن حضرت بر شانه سلمان فارسى، دلیل روشنى بر این مدعى است.
بسم الله الرحمن الرحیم
همانا ما کوثر را به تو اعطا کردیم پس برای پرودگارت نماز بخوان وقربانی کن . سوره مبارکه کوثر آیه 2-1
خداوند از خشم فاطمه خشمگین و به سبب خشنودی او خشنود می شود، فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است آن کس که با او دوستی ورزد با من دوستی ورزیده است. فاطمه قلب و روح من است، فاطمه بانوی زنان دو جهان است. پیامبر اکرم (ص)
حضرت فاطمه زهرا (س) روز بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت ، در مکه بدنیا آمد ، ایشان وارث صفات بارز مادر گرامیشان خدیجه بود . در بخشش و بلند نظری وحسن تربیت وارث مادر بزرگوارش ودر سجایای ملکوتی وارث پدر بزرگوارش بود.
*فاطمه (س) در نگاه حضرت مهدی (س)
حضرت مهدی (عج ) که جهان را با ظهور و احکام نورانی خود متحول می کند و عدالت را در تمام زمین حاکم می گرداند فرموده اند که : دختر رسول خدا برای من سرمشق و الگوی نیکویی است . حضرت مهدی (عج ) حضرت فاطمه زهرا را الگو و اسوه خود در رفتار و برنامه حکومتی خود می داند .
فاطمه (س) در اندیشه امام خمینی رحمه الله علیه
حضرت امام خمینی (ره) از فرزندان حضرت زهرا(س) است و در مکتب او پرورش یافته و عمر شریف خویش را در اهداف والای اسلام واهل بیت(ع) سپری نموده است. هم زمانی میلاد امام خمینی و میلاد فاطمه زهرا(س) بر اهمیت این مناسبت، دو چندان، افزوده است. حضرت امام در برخی از پیام ها و سخنرانی های خود به ترسیم و توصیف شخصیت جاودانه فاطمه زهرا(س) پرداخته اند، اما به این نکته نیز باید توجه داشت که آنچه بیان کرده اند تنها اشاره به بخشی از فضایل بی پایان و وصف ناشدنی زهرای مرضیه(س) است، که تبیین همه آن، اصولا از قدرت بشر خارج است.
اینک سخنان حضرت امام را تحت عناوینی چند ، به شما خواننده گرامی تقدیم می داریم:
1 - فاطمه)س) مایه افتخار
دردنیایی که درآن زندگی می کنیم، از گذشته تا حال، انسان ها برحسب دیدگاه خود از جهان و انسان و زندگی، به اشیاء یا اشخاصی افتخار می کرده اند و آنها را مایه فخر و مباهات خود دانسته اند، اما حضرت امام، فاطمه زهرا( س) را مایه افتخار می دانند.
الف( افتخار جهان هستی
روز پر افتخار ولادت زنی است که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است.
"زنی که عالم به او افتخار دارد."
ب) افتخار خاندان وحی
"زنی که افتخار خاندان وحی، و چون خورشیدی بر تارک اسلام می درخشد."
"تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا(ص) به این مولود شریف است."
ج) افتخار پیروان او
"برای زن ها کمال افتخار است که روزتولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است و مسؤولیت."
-2فاطمه (س) تجلی کمال است.
" تمام هویت انسانی در او جلوه گر است. "
" تمام ابعادی که برای زن و برای یک انسان متصور است در فاطمه زهرا(س) جلوه کرده و بوده است. "
"یک انسان به تمام معنی انسان، تمام نسخه انسانیت ، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، ... تمام حیثیت زن، تمام شخصیت زن ، فردا[ روز میلاد] موجود شد."
"تمام هویت های کمالی که در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تمام، در این زن است."
-3 مقامات معنوی حضرت زهرا(س(
الف) " نور او قبل از خلقت بشر آفریده شده است."
"اصولاً رسول اکرم(ص) و ائمه) علیهم السلام) طبق روایاتی که داریم قبل از این عالم ، انواری بوده اند در ظل عرش... و مقاماتی دارند الی ماشاءالله... چنانکه به حسب روایات این مقامات معنوی برای حضرت زهرا(س) هم هست.
ب) موجودی ملکوتی و جبروتی
"او [ فاطمه زهرا] موجود ملکوتی است که در عالم انسان ظاهر شده است، بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شد است."
" معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های ملکی و ناسوتی همه در این موجود است."
ج) مجمع اوصاف انبیاء(ع)
"فردا [ روز ولادت فاطمه زهرا[ همچون زنی متولد می شود که تمام خاصه های انبیاء در اوست."
د) تسبیحات فاطمه زهرا بهترین تعقیبات نماز
"و ازجمله تعقیبات شریفه، تسبیحات صدیقه طاهره (س) است که رسول خدا(ص) ، آن را به فاطمه (س) عطا فرمود. از حضرت صادق (ع) مرویست که این تسبیحات در هر روز، در تعقیبات هر نمازی پیش من محبوب تر است ازهزار رکعت نماز در هر روز.
و) مراوده با جبرئیل، بالاترین فضیلت زهرا(س)
"من راجع به حضرت صدیقه (س) خودم را قاصر می دانم ذکری بکنم، فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده و آن روایت این است که حضرت صادق (ع) می فرماید:
فاطمه (س) بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد.
ظاهر روایت این است که در این 75 روز ، مراوده ای بوده است یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاء عظام درباره کسی اینطور وارد شده باشد... مساله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسأله ساده نیست ، خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، چه ما قائل بشویم به این که قضیه ی تنزل جبرئیل ، به واسطه روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است، او تنزیل می دهد او را و وارد می کند تا مرتبه پایین، یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور می کند که برو و این مسایل را بگو... تا تناسب مابین روح این کسی که جبرئیل می آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا، و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیاء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است... در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند، با این که آنها هم فضایل بزرگی است، این فضیلت را من بالاتر از همه می دانم... و این از فضایلی است که مختص حضرت صدیقه (س) است. "
سخنانی گوهربار در مورد مادر:
بهشت زیر قدمهای مادران است . پیامبر اکرم «ص»
حق مادرت بر تو این است که بدانی او تو را در جایی حمل کرده است که هیچ کس حمل نمی کند و از میوه دلش آن به تو داد که هیچ کس به دیگری نمی دهد . امام سجاد «ع»
خداوند به سپاسگزاری از خود پدر و مادر فرمان داده است از پدر و مادرش سپاس گزاری نکند ، خداوند را سپاس نگفته است . امام رضا «ع»
ما به انسان سفارش کردیم که به پدر ومادرش نیکی کند ، مادرش او را با رنج حمل کرد وبا رنج بر زمین نهاد . سوره مبارکه احقاف ، آیه 15
*برگرفته از سایت www.aviny.com
شکوفایی غنچه نبویدر آسمان مکه و در منزل نزول وحی، شوری برپا بود. فرشتگان وحوریان بهشتی هلهله کنان و تبریک گویان به زمین می آمدند و گرداگرد خدیجه حلقه می زدند و آیه «فتبارک اللّه احسن الخالقین» را زمزمه می کردند. آن شب درهای عرش گشوده شده بود و لیلة القدر خدا و تنزل الملائکه تفسیر شدهْ و از دامان پاک خدیجه، نازدانه نبوی و گل سپید احمدی درخشید. جشن حضوراو که آمد، عشق متولد شد و دل های آسمانیان و زمینیان، سرسبزتر از همیشه گشت. دردانه بوستان عصمت و طهارتْ در بیست جمادی الثانی، زمین و آسمان مکه را نورافشانی کرد. شاه بیت غزل آفرینش، غایت خلقت و میوه باغ رسالتْ خانه محمد صلی الله علیه و آله را با قدوم خود مزیّن نمود. پدر بر دستان کوچکش بوسه زد؛ چرا که او بِضْعَة النبی، همراه و هم راز پدر و ام ابیها بود. تهنیت بادسال روز میلاد اسوه زهد و تقوا، نازدانه آل کسا، اقیانوس علم و حلم، چشمه سار نجابت، صابره عصمت، عصاره بعثت، هم کُفْوِ ولایت، پیوند دهنده حلقه نبوت و ولایت، بارور کننده درخت امامت، کوثر الهی، سمبل ایثار، قصیده پاکی ها، مثنوی عرفان، غزل خوبی ها، مدافع ولایت، ام ابیها، صدیقه کبری، فاطمه زهرا علیهاالسلام بر همه شیفتگان و ره پویان طریقش تبریک وتهنیت باد. القاب مبارکگوهر دردانه نبوی و قرة العین رسول را با القاب بسیاری می شناسند که هر کدام از آن ها، به دلیل ویژگی های خاص آن بزرگوارْ به ایشان نسبت داده شده است. در روایات اسلامی و کتاب های تاریخی، بیش از 104 لقب برای آن حضرت آورده اند؛ از جمله این القاب می توان از زهرا، کوثر، مرضیه، مبارکه، محدثه، انسیه حورا، منصوره و عالمه نام برد. نور آسمانییکی از القاب مبارک و مشهور حضرت فاطمه علیهاالسلام ، زهرا، به معنای نور و درخشندگی است. از امام صادق علیه السلام پرسیدند که چرا فاطمه را زهرا نامیده اند؟ آن حضرت فرمود: زیرا هر گاه فاطمه در محراب عبادت می ایستاد و به عبادت مشغول می شد، نور او بر اهل آسمان می درخشید، همان طور که ستارگان بر اهل زمین درخشیدند. هدیه الهیاز میان القاب بانوی دو سرا، کوثرْ لقبی است که از سوی خداوند به او و پدرش داده شده و به معنای فراوانی و زیادی هر چیزی است. شیخ طبرسی در تفسیر خود می نویسد: گفته اند مراد از کوثر، نسل و ذُرّیه حضرت رسول صلی الله علیه و آله است که از فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر آن حضرت به وجود آمده و تا روز قیامتْ تعدادشان بیرون از شمار است. خداوند این لقب را در جواب مشرکانی که پیامبر را به واسطه نداشتن پسر، ابتر و بدون دودمان می نامیدند، به پیامبر خود عطا فرموده است. سلام بر تو...سلام بر تو ای دختر بهترین مخلوقات، سلام بر تو ای بانوی زنان جهانیان از اولین و آخرین، سلام بر تو ای همسر ولی خدا، سلام بر تو ای خشنود از خدا و پسندیده او، سلام برتو ای حوریه از جنس آدمی، سلام بر تو ای فاضله پاکیزه، سلام بر تو ای پرهیزکار نیکورفتار و سلام بر تو ای هم سخن فرشتگان و ای دانا. اولین بهشتیمنزل گاه صالحان و شایستگانْ بهشت جاویدان است؛ آنان که راه سعادت را شناختند و خودْ راه هدایتی برای سعادت دیگران شدند. اولیای الهی و خاندان عصمت و طهارت، از جمله اینانند و فاطمه فرزند محمد صلی الله علیه و آله ، اولین این بزرگواران است که وارد بهشت می شود. پدر بزرگوارش رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: «اولین کسی که وارد بهشت می شود، فاطمه علیهاالسلام است». روح فداکاریای سمبل ایثار و فداکاری، آن گاه که به محراب می ایستی و با معشوق خود خلوت کرده و راز و نیاز می نمایی و اشکْ سجاده ات را در بر می گیرد و زانوانت از کثرت عبادت ورم کرده و قادر به ایستادن نیست، در پیشگاه یگانه ات دست بردعا می گشایی و دیگران را دعا می کنی و حوایج آنان را از خداوند می طلبی و در جواب فرزند ارجمندت امام حسن مجتبی علیه السلام که می پرسد: مادر چرا ابتدا همسایگان را دعا می کنی؟ می فرمایی: «یا بُنَی اَلْجارُ ثُمَّ الدّارُ؛ پسرم! اول همسایگان و سپس خودمان». بهترین همسرحضرت زهرا علیهاالسلام ، نه تنها دختری مهربان و غم خوار پدر، که همسری شایسته و بهترین شریک زندگی برای علی علیه السلام نیز بود و از هیچ مهر و محبت و ایثاری در مورد همسر خود دریغ نمی ورزید. هرگز از او تقاضا و درخواستی نمی کرد و آن گاه که شویش به او می فرمود: فاطمه جان! چرا از من چیزی نمی خواهی تا برایت مهیا سازم، در جوابش می فرمود: «علی جان! من از پروردگار خود حیا می کنم که چیزی را که تو بر فراهم آوردن آن توان نداری، از تو درخواست کنم». ازدواج آسمانیجگرگوشه رسول خدا، همانند نهالی نورسته در حال رشد و نمو، و در آستانه ازدواج بود. او هم چون پدر ومادر بزرگوارش، به ارزش های انسانی و سجایای اخلاقی آراسته بود. بسیاری از مهاجر وانصار خواهان او بودند و آرزوی خویشاوندی با رسول خدا را داشتند، ولی پیامبر به همه آنان جواب منفی می داد و می فرمود: «کار ازدواج فاطمه با پروردگارش است، نه پدرش. من در این مورد در انتظار فرمان خدا هستم». بعدها پیامبر درباره ازدواج فاطمه فرمود: «فرشته ای از بارگاه خدا بر من فرود آمد که: هان ای محمد! خدای فرزانه بر تو درود می فرستد و می گوید: من در آسمان ها دختر ارجمندتْ فاطمه را به همسری امیرمؤمنان علی علیه السلام درآوردم. تو نیز در زمین او را به ازدواج علی درآور». بهترین مادرسرور بانوان جهان، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام که آراسته به امتیازات معنوی و سجایای اخلاقی است، دختری غم خوار برای پدر، همسری وفادار و فداکار برای شوهر، و مادری نمونه و موفق برای فرزندانش بود. او که خود در دامان وحی تربیت شده بود ومربی ای چون رسول خدا داشت، به همان شیوه و روشْ فرزندانش را تربیت کرد و از نسل او، یازده ستاره تابناک در آسمان عصمت و طهارت درخشیدند که هر کدام از آنان، پرچمدار اسلام و قرآن بودند و نیکوست آن حضرت را ام الائمه یعنی مادر پیشوایان بخوانند. احیاگر شخصیتاسوه زنان عالَمْ در زمانی پا به عرصه گیتی نهاد که مردم حجاز، هیچ گونه ارزش وشخصیتی برای زن قائل نبودند. او خورشیدی بود که در شب یلدای ظلمت و بی عدالتی، روح حیات را در کالبد زنان زمان خود دمید. او انسانیت، شرافت و عزت را برای مردمان به ارمغان آورد. درآن هنگام که داشتن دختر مایه ننگ و خفت و خواری بود، پدر بر دستان او بوسه می زد و از داشتن چنین دختری، بر خود می بالید. عشق پدریفاطمه علیهاالسلام میوه باغ رسالت، نور چشم پیامبر و عزیزترین و محبوب ترین فرد نزد پدربود. فاطمه، میوه دل و روح و روان مصطفی بود وبارها نبی اسلام فرمود: «هر که فاطمه را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. محبت به او، محبت به منْ و خشم او، خشم من است. هر کس او را بیازارد، مرا آزرده است». آخرین کسی که پدر با او خداحافظی می کرد و اولین کسی که در هنگام بازگشت از سفرْ به سراغ او می رفت، فاطمه بود. پدر به او افتخار و مباهات می کرد و بارها بر دستان او بوسه می زد و در حق او می فرمود: «سراسر وجود فاطمه، ایمان و قلب او، سرشار از یقین است». آینه تمام نمای پدرعایشه، یکی از همسران رسول گرامی صلی الله علیه و آله می گوید: «هیچ کس را ندیدم که در کلام و راه و روش، شبیه تر از فاطمه به رسول خدا باشد». بوی بهشتعشق و علاقه پدر به فرزند خود به حدی بود که هرگاه او را می دید، می فرمود: «من بوی بهشت را از وجود فاطمه استشمام می کنم». مادرْ در نگاه فرزندامام مهدی(عج) در نامه ای به یکی از یارانشان نوشته اند: «دختر پیامبر خدا، فاطمه زهرا علیهاالسلام برای من سرمشق و الگوی نیکویی است». او که خود از خاندان وحی و یادگار آخرین پیامبر است، مادرش زهرا علیهاالسلام را الگوی خویش قرار می دهد. چه نیکوست ما نیز به پیروی از این مهمان دل های منتظر، مقتدا و سرمشق خود را فاطمه علیهاالسلام قرار دهیم که نیکوترین پیشوا است. ساده زیستی و قناعتساده زیستی، زهد و قناعتْ از ویژگی های اصلی زندگانی حضرت زهرا علیهاالسلام بود. او، هم در خانه پدر و هم در خانه همسر، این روش را دنبال می کرد و آن را پیشه خود قرار داده بود. روح لطیف و بی آلایش او، از دلبستگی به دنیا و تجملات آن دورش می ساخت. فاطمه علیهاالسلام در تمام عمر، زندگی ساده، با صفا و پر از معنویت را برگزید. معلم نمونهحضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بانوی دو سرا را «عالمه» می نامند؛ چرا که او شاگردانی را تربیت کرده که الگوی دین اسلام و خاندان اهل بیت بوده اند. از جمله این افراد می توان از «فِضّه» خادم حضرت علیهاالسلام نام برد. او که درس آموخته سرای فاطمه علیهاالسلام بود، فراوان از مکتب او آموخت. فضّه، این شاگرد نمونه، حدود بیست سالْ جُز با کلام خدا (قرآن) سخن نگفت. شخصیت حضرت زهرا علیهاالسلام در کلام رهبرمقام معظم رهبری در شأن والای حضرت زهرا علیهاالسلام فرموده اند: «شخصیت زهرای اطهر علیهاالسلام در ابعاد سیاسی، اجتماعی و جهادی، شخصیت ممتاز و برجسته ای است، به طوری که همه زنان مبارز و انقلابی و برجسته سیاسی عالم، می توانند از زندگی کوتاه و پر مغز او درس بگیرند». فدک، میراث نبوییکی از ویژگی های حضرت زهرا علیهاالسلام ، علم بی کران و فصاحت و بلاغت در سخنوری است. ایشان در خطبه زیبایی که از آن به «خطبه فدکیه» یاد می کنند، دریای بی کرانی از نکات سودمند اخلاقی و معارف بلند اسلامی را مطرح می سازند. فاطمه علیهاالسلام در بخشی از این خطبه چنین می فرماید: «خدای تعالی، ایمان را وسیله تطهیر شما از شرک، نماز را برای جلوگیری از تکبر، روزه را برای به ثبوت رساندن مراتب اخلاصْ و حج را وسیله ای برای استوار ساختن بنیان دین، عدالت را سببی برای نزدیکی دل ها، جهاد را برای عزت و سربلندی اسلام، صبر و بردباری را مایه استحقاق پاداش، امر به معروف را برای مصلحت حال عموم، نیکی به پدرو مادر را مسیری برای جلوگیری از خشم الهی و صله رحم را وسیله تأخیر افتادن مرگ و طول عمر قرار داد». پای درس فاطمه علیهاالسلام«من دنیای دنیاپرستان را دوست ندارم». «از دنیای شما سه چیز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا و انفاق در راه خدا». «بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم خو و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند». «لذتی که از خدمت حضرت حق می برم، مرا از هر درخواستی باز داشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم». «جهاد در راه خدا، مایه عزت و جاودانگی اسلام است». «در خدمت مادر باش، زیرا بهشت زیر پای مادران است». اشعار
فؤاد کرمانی
ایوب پرندآور
قاسم رسا |
چهل روز راز و نیاز با خدا، چهل روز دل بریدن از خانه و همسر و زندگی همیشگی و چهل روز میهمان خدا بودن، برای رسیدن تحفه ای از بهشت بود. نوری که خلقت را به نور خود روشن می کرد. محمّد(ص) در سال پنجم بعثت به میهمانی خدا خوانده شده بود. پس از آن چهل روز شیرین، اینک با وعده فرزندی از بهشت به سوی خانه باز می گردد. چشمان خدیجه پس از آن همه تنهایی و انتظار به دیدار محمد(ص) روشن می شود و دلش به شنیدن آن وعده شیرین از شادی و غرور سرشار می شود. در انتظار آمدن آن مولود بی همتا چشم به گذر زمان می دوزد و لب به شکر خدا می گشاید.
خدیجه، زن ثروتمند قریش، با انتخاب همسری فقیر و دور از تجملات دنیوی، امّا آسمانی و از جنس نور، از سوی زنان تاریک دل قریش طرد شده و تنها مانده است. ماه هاست که او تنهایی اش را با گفتگو با فرزندی که هنوز پا به دنیا ننهاده، پر کرده است؛ امّا اینک نیازمند یاری است؛ نیازمند دستی مهربان که به کمکش بشتابد. از زنان قریش یاری می خواهد؛ امّا جز طعنه ها و سرزنش ها چیز دیگری نمی یابد.
به گرمای آرام بخش دعای پیامبر دل می سپارد و به مهر پروردگار دل می بندد تا آنکه خانه اش به نوری سپید روشن می شود. چهار زن بهشتی، چهار زن برگزیده، چهار یار مهربان به یاریش می آیند و فاطمه، طاهره مطهره، چشم به دنیا می گشاید و عالم را از حضور خود متحیّر می کند و از شادی آمدنش مست می سازد.
امروز خورشید وجود فاطمه(س) جهان را روشن ساخت. زمین خاکی لختی از ظلمت مادّی برون آمد و نور آسمانی را در خود دید. فاطمه(س) به دنیا آمد تا کهکشان خلقت برگرد وجودش بگردد. به دنیا آمد تا رحمت الهی تجلی دوباره یابد. به دنیا آمد تا خلقت بی معنا نماند. و انگشتر وجود بی نگین نماند. سلام و درود خدا بر تنها انگیزه خلقت، زیباترین آیه وحی، فاطمه زهرا(س).
سال ها بود که با زنان مانند کنیزی تیره بخت رفتار می شد. اموال باعث افتخار بودند و دختران مایه ننگ. به مردگانی فخر می ورزیدند و دختران را منفور می داشتند. تا تو ای ریسمان محبّت الهی و ای لطیف ترین آیه خلقت، آمدی و رشته ننگ را از وجود رنجور زنان گسستی و افکار جاهلانه موهوم پرستان را دگرگون کردی. چه کرد بوسه پیامبر بر دستان تو در آن روز؟ چه کرد محبّت بی حدّ پیامبر به دخترش با نگاه خشمگین جاهلان و چشم پر امید دخترکان؟ و چه می کند یاد زندگی حیرت انگیز تو با منادیان آزادی زن در جامعه های جاهلی امروز؟! گرامی باد میلاد تو که مایه نجات و ریسمان رستگاری عالمیان شدی.
ای روشن ترین تفسیر آیات خدا، ای سبزترین برگ خلقت، آمدی و مظلومیّت با همه گستردگی اش و با همه عمق دردناکش با تو زاده شد. آمدی و درد و رنج پا به پای تو قدم برداشت. امّا تو، با تمام مظلومیّت و درد و رنج، آمدی تا کلاس عشق خدا بی معلّم نماند، تا زنان شیفته رستگاری بی سرمشق نمانند، تا راه خداجویی و معنویّت بی چراغ نماند، تا وادی عفّت و حیا بی خورشید نماند. جان عالمی به فدای تو ای مظلوم ترین اسوه صبر و عفاف و تقوی.
مدح مادر
ای باغبان بوستان آل طاها، ای مادر یاس های سپید و خوشبو، ای دامن مهربان شاخه های نرگس، خوش آمدی. مبارک آمدی. آمدی تا یاس ها سپیدی بیاموزند و نرگس ها خوشبویی. ای مهربان ترین مادر خلقت، فرزندنت امام عصر(عج) به مادری چون تو می بالد. زیباست سخن او در مدح تو که فرمود: «دختر رسول خدا(ص)، برای من اسوه حسنه و سرمشقی نیکوست». مبارک باد این میلاد فرخنده بر مولایمان صاحب الزمان(ع).
ای زیباترین کلام خدا، ای لطیف ترین آیه خلقت، نکویی به نام تو نامور است و خوبی از تو سرچشمه می گیرد. زیبایی با تو معنا می شود و خیر با تو وجود می یابد. در مدح گوهری چون تو کلام پدرت رسول خدا(ص) گویاتر است که فرمود: اگر خوبی و نیکویی به صورت انسانی متجلی می شد، به حق که آن فاطمه بود، بلکه فاطمه از آن برتر و والاتر است. آری، فاطمه، دختر من، در طینت و شرافت و کرامت، بهترین کس روی زمین است.
امروز، روز میلاد گرامی ترین گوهر وجود فاطمه زهرا(س) و زیباترین روز خلقت است. فرشته ها همه جا را به نور تهنیت و تبریک آذین کرده اند. درهای رحمت خدا گشوده است و درخت وجود جز میوه های شیرین سرور هیچ ندارد. امروز امام عصر(عج) به دستان مبارکش بسته بسته هدیه می بخشد و از آسمان مهر خدا دسته دسته گل اجابت می بارد. حیف است اگر امروز با زمزمه مستانه زمین و زمان هم نوا نشویم و بر خود نبالیم که امروز بوستان وجود از غنچه های رستگاری و سعادت پر است.
امروز در آسمان، هلهله سلام و صلوات پیچیده است. سلام بر فاطمه و پدرش، سلام بر فاطمه و همسرش، سلام بر فاطمه و فرزندانش، و این سلام ها باغ زندگی ها را از رشته های نورانی نجات و ریسمانهای سعادت لبریز ساخته است. به سلامی و صلواتی پر بگیریم و تا بر دوست پرواز کنیم. مولود مبارک این روز گرامی فاطمه زهراست.
امروز چشمه رستگاری جاری شد و بوستان زندگی از آب زلال و حیات بخش ایمان و تقوا پر شد. امروز ما از بانوی عفاف و حیا سرمشق گرفته ایم و به سرانگشت اشاره بانوی عالمیان، فاطمه زهرا(س)، جز به خدا نمی اندیشیم و جز به راه او پا نمی نهیم. در خجسته میلاد دردانه خلقت، با سلاح دشمن شکن ایمان و تقوا و سپر محکم عفاف و حیا ایستاده ایم.
خوش آمدی ای دردانه آفرینش، ای مهربان ترین ابر رحمت، بیا، بیا تا عفاف را معنا کنی. بیا تا عبادت به نمازهای شبانه و خالصانه تو روح بگیرد و تسبیحت، ذکر همیشه بماند. بیا تا ایثار در بخشیدن نانی از سفره افطارت به مسکین و یتیم و اسیر، خلاصه شود. بیا ای سرچشمه همه خوبیها، ای پاک ترین نور، ای شفاف ترین معنی ایمان، ای کامل ترین تبلور انسان. بیا که چه مبارک آمدنیست آمدنت.
امروز روز شادی و شعف است. آنجا که فاطمه باشد و ریسمان مهر او فرش زندگیمان را به عرش سعادت بپیوندد و زلال محبتش بوستان ایمان را آبیاری کند و پرتو کلامش علف های هرز باغ هستی را بسوزاند، جای غم نیست؛ جای سلام است و درود. سلام بر آمدنت. سلام بر چشم گشودنت و سلام بر ماندن دو روزه ات و سلام بر تو که باغبان خوبی هایی.
خوش آمدی ای چراغ فروزان، ای خورشید هدایت، ای آبشار لطف و احسان. خوش آمدی که کلامت به دیدگانمان توان داد تا هرزگان را از خوبان باز شناسیم. هر روز کلام تو را در آینه دلمان به تصویر می کشیم که فرمودی: «پدرم رسول خدا فرمود: بدترین افراد امّت من کسانی اند که در بهره از نعمت ها زیاده روی می کنند و غذاهای رنگارنگ می خورند و لباس های گوناگون می پوشند و در گفتن کلام بی مبالاتند».
در فرخنده روز میلاد دردانه رسول خدا و گوهر بی همتای خلقت، زیباست اگر از زلال کلامش جرعه ای بنوشیم که به نقل از پدرش فرمود: «از بخل دوری کن که درختی است در جهنم و شاخه هایش در دنیا کشیده شده است، چون به شاخه اش آویزان شوی، تو را به جهنم می برد. به سوی بخشش و کرم بشتاب. درختی است از درختان بهشت که شاخه اش به سوی زمین کشیده شده. چون به شاخه اش بیاویزی به سوی بهشت رهنمونت می شود».
کلام فاطمه(س) چون چراغی است که از دریچه دل به درون می تابد و خداجویی و خداپرستی را بیدار می کند. این حبیبه الهی که در عبادت نشان «السابقون السابقون» را بر سینه زده بود و چنان مخلصانه به راز و نیاز با معبود می ایستاد که خدا به او می بالید، درباره عبادت می فرماید: «کسی که خالص ترین عبادت را به سوی خدا روانه کند، خدا بهترین مصلحت را به سوی او می فرستد».
خوش آمدی ای شگفتی خلقت، ای بلندترین کمالات انسانی، ای زیباترین گل بوستان آفرینش. عالم هستی همواره در حیرت وجود تو خواهد ماند. تویی که برای مستمندان سرچشمه مهربانی و صفا و بخشندگی بودی و در دفاع از آنها، اسوه خشم و اقتدار و عزّت. در برابر دردمندان، لطافت گل به پای لطافت قلبت نمی رسید و در حمایت از ولایت، قلب پولادینت یکسره صلابت و قدرت بود. در حجاب عفیف ترین بودی در سخنوری فصیح ترین، مهربان ترین مادر بودی و بهترین پشتیبان همسر. مبارک باد بر خدا آفرینشی چنین.
امروز همه آیینه ها به عطر گل یاس معطّر شدند و در عمق شفافیّتشان از مکارم اخلاق فاطمی لبریز شدند، برای ما که دم از عاشقی این گل خوشبو می زنیم، فرصتی مناسب است تا لختی در این آینه ها بنگریم و فاصله دنیاطلبی را تا اخلاق بهشتی دختر پیامبر دریابیم. دریابیم که خوشی، عطر گل یاس را به خود نمی گیرد. از بیهودگی ها دست بکشیم و خود را به آینه ها نزدیک تر کنیم.
مبارک باد روز میلاد دختر گرامی پیامبر اکرم، فاطمه زهرا(س)، بر همه بانوان مسلمان و با ولایت و بر همه پیروان مکتب گرانقدرش؛ همه آنان که در صدف عفاف و حیا مروارید وجود را پروراندند و قدم به وادی عشق زهرا(س) نهادند. مبارک باد این میلاد فرخنده، بر همه آنان که فاطمه وار، پرورش اسلامی را در روح کودکانشان جاری ساختند و مُهر رستگاری بر قلبهایشان زدند. مبارک باد این میلاد خجسته، بر همه آنان که با عشق گل یاس زندگی کردند.
«فاطمه زهرا(س) فجر درخشانی است که از گریبان آن، خورشید امامت و ولایت و نبوّت درخشیده است. آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن ستاره های فروزان ولایت قرار گرفته است.
همه ائمه(ع) برای مادر بزرگوار خود تکریم و تجلیلی قایل بودند که برای کمتر کسی این همه احترام و تجلیل را از آن بزرگواران می شود دید.»
خجسته باد این عید مبارک و این روز فرخنده؛ روزی که لبخند، لبان پیامبر اکرم(ص) را پر کرد و شادی، قلبش را لبریز ساخت؛ پدری که به دخترش لقب مادر می دهد و پدری که دخترش را موجب شادی قلبش می داند. داستان این عشق از زبان گهربار آن حضرت شنیدنی تر است که فرمود: «فاطمه پاره تن من است، نور چشم من است، میوه دل من است. هرکس او را بیازارد، مرا می آزرد و هرکس او را شاد کند مرا شاد می کند». سلام و درود خدا بر رسول خدا و بر دختر گرامیش.
روح بلند و ملکوتی فاطمه زهرا(س) چنان بود که غبار ظلمانی دنیای زبون هرگز نتوانست دامن آسمانی او را آلوده سازد. زیور دنیا در حسرت یک نگاه آن بانوی گرانقدر، همواره سوخت. امام سجاد(ع) می فرماید: «اسماء بنت عمیس به من گفت: خدمت فاطمه زهرا(س) بودم که رسول خدا(ص) وارد شد. در گردن آن بانو گردن بندی از طلا بود که علی بن ابیطالب(ع) از مال غنیمت برایش خریده بود. رسول خدا(ص) به فاطمه(س) فرمود: ای فاطمه، نکند مردم بگویند که فاطمه دختر محمّد از پوشش زورگویان استفاده می کند. فاطمه(س) گردن بند را درآورد. آن را فروخت. با پول آن بنده ای خرید و آزاد کرد و قلب پدر را با این کار شاد نمود».
درباره مقام والای دختر پیامبر، بانوی زنان بهشت، آنچه با قلم شکسته مان بنویسیم، چون غباری است در آسمان بیکران. باید از زلال دریای معرفت و پیامبر رحمت مدح او را شنید که فرمود: «دخترم فاطمه، سرور زنان سراسر عالم است. هرگاه در محراب خود در برابر پروردگارش، جلّ جلاله، بایستد، نورش برای فرشتگان آسمان درخشش دارد، چنان که نور ستارگان برای زمینیان درخشش دارد و خدا به فرشتگانش می فرماید: ای فرشتگان من، به بنده من فاطمه بنگرید. بانوی بندگان من در برابر من ایستاده است و بدنش از ترس من می لرزد. او با میل خویش به عبادت من روی آورده است. شما را گواه می گیرم که پیروان او را از آتش ایمن گردانیدم».
روز میلاد فاطمه زهرا(س)، روز میلاد همه خوبیهاست. روز جاری شدن زلال ایمان در همه قلبهاست. روز شستشو در چشمه معنویت فاطمی است. روز هدیه اخلاق پسندیده و خوی نیکوست. روز سجده و سپاس خداست؛ سپاس بر آفریدنِ این نور پاک، این سرچشمه رحمت، این نسیم حیات معنوی، این حوریه بهشتی در میان انسان ها. خداوندا، تو را سپاس که عشق او را در قلب ما نهادی. تو را سپاس که دست ما را به ریسمان هدایتش رساندی. مهربانا، نور پرفروغش را همواره بر زندگیمان بتابان. آمین.
سال ها بود که خلقت با همه وسعتش، آمدنت را انتظار می کشید. سال ها بود که آب در انتظار دیدن کسی بود که نَفَسش حیات در کالبد بی روح خلقت می دمد. سال ها بود که آسمان چشم به راه کسی بود که در برابر وسعت سینه اش، ذره باشد. سال ها بود که خورشید منتظر نوری بود که از آن گرما و روشنی بگیرد. تو آمدی، بعد از آن همه انتظار. آسمان و زمین لبریز از نور تو شد. تویی که محورِ آفرینشِ همه خلقتی. تویی که مظهر صفات برتری، تجسم کامل ترین صفات خداوندی. تو آمدی و جهان واله تو ماند و دعاگوی قدمت شد. سلام و درود خدا بر تو ای سرچشمه رحمت الهی!
آن روز که خدا خواست بیافریند، تو را محور همه خوبی ها قرار داد. تو مظهر رحمت خداوندی. اگر آب مایه حیات است، از دم حیات بخش تو جان می گیرد. اگر خورشید نورانی است، به گوشه چشم توست. اگر رحمت خدا جاری است از بی کران وجود تو سرازیر می شود. اگر پروردگار خشم آرد، از زخم دل توست. ای میزان ترازوی عفو و خشم خدا، بر ما باران رحمت و مهرت را ببار.
سحرگاه است. مدینه در خواب است؛ امّا خانه فاطمه(س) روشن است. فاطمه(س) غرق در عشق خدا و محو در راز و نیاز با او، به نماز ایستاده است.
فاطمه ای که ترازوی خشم و رضای خداوندی است، فاطمه ای که خدایش به او می بالد، به نماز ایستاده و از ترس خدا می لرزد، نفس نفس می زند و با چشمان پر اشک او را می خواند. شگفتا از تو ای فاطمه! و شگفتا از آفریننده تو! مبارک باد این آفرینش. مبارک باد این حضور نورانی. مبارک باد این میلاد خجسته.
امروز روز مبارکی است. عید خجسته ایست. روز میلاد نور، وزیدن نسیم حیات، باریدن باران رحمت. بیایید دل هامان را خانه تکانی کنیم. غبار دنیانگری و تاریک پسندی را از دریچه چشم ها برگیریم و پرده های سپید عفاف و حیا بر آن بیاویزیم. دل هامان را با رشته های نورانی عشق به اهل بیت آذین بندیم. سبد سبد گل ایمان و معرفت از گوشه کنار قلبمان بچینیم. سینه هامان را از گل ولای مادی طلبی پاک کنیم و بر آن رنگ روشن تقوا بپاشیم. بیایید در خانه دلمان جشن میلاد بگیریم و به کودکانمان عیدی بدهیم. مبارک باد این عید فرخنده، میلاد فاطمه زهرا(س).
راز و نیاز با خدا از زبان دختر پیامبر که خلوص عبادتش مایه فخر خدا بود، حدیثی جان بخش است. دو متن کوتاه زیر ترجمه و برداشتی است از دعای بعد از نماز حضرت فاطمه زهرا(س):
پروردگارا، هرکه به طلب حاجتی به سوی مخلوقی رود و خود را برای آن آماده سازد، امید لطف و عطا و احسان دارد. مهربانا، اینک من به طلب حاجت از تو آماده شده ام و امید لطف و بخشش دارم. مهربان من، مرا از بخششت محروم مگردان که تو بر طالب حاجت دست رد نمی زنی و گنجینه عطایت از بخشش کاستی نمی گیرد.
الهی، به سوی تو آمده ام به امید نزدیک شدن به تو، نه به پشتوانه عملی صالح و نه به شفاعت مخلوقی جز پیامبرت و اهل بیتش. به سوی تو آمدم به امید عفو بی منتهای تو که ویژه خطاکارانش گرداندی، آنان که همه عمر بر گناه پافشاری کردند و این بسیاری زمان گناه، جلوی عفو و بخشش تو را نگرفت. مولای من، بخشش و احسان، کار همیشگی توست، چنان که گناه عادت من است. پس به حق محمّد و دودمان پاکش، از گناه من در گذر که گناه بزرگ را کسی جز تو ای خدای بزرگ نمی بخشد.
به گفته «امین الدین طبرسى» دانشمند بزرگ ما: «مشهور در روایات شیعه این است که حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) در سال پنجم بعثتبیستم جمادى الاثانى در شهر مکه متولد گردید،و هنگام وفات پیغمبر (صلى الله علیه و آله) هیجده سال و هفت ماه داشته است. (1)
پیشواى محدثین شیعه ثقة الاسلام کلینى درکتاب شریف «کافى» نیز مىنویسد: ولادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) پنجسال بعد از بعثت آن حضرت اتفاق افتاد. (2)
مؤلف «کشف الغمه» على بن عیس اربل دانشمند مطلع به نقل از «ابن خشاب بغدادى، متوفى به سال 567 ه در کتاب «تاریخ موالید و وفیات اهلبیت عصمت» به اسناد خود از امام محمد باقر (علیه السلام) روایت مىکند که فرمود: «فاطمه علیها السلام پنجسال بعد از آشکار شدن نبوت پیغمبر و نزول وحى، متولد گردید، در وقتى که قریش خانه کعبه را مىساختند. و چون آن حضرت وفات. یافت هیجده سال و هفتادو پنج روز از سن مبارکش مىگذشت. (3)
از آنجا که قریش پنجسال قبل از بعثتبه تعمیر خانه خدا پرداختند، احتمال مىرود که راوى، کلمه «قبل از آشکار شدن نبوت پیغمبر » را به (بعد) اشتباه گرفته باشد،و چنانکه بعضى گفتهاند سن حصرت هنگام وفات 23 سال بوده، ولى دردنباله حدیث که تصریح مىکند حضرت 18 سال بوده، ولى در دنباله حدیث که تسریح مىکند حضرت 18 سال و 75 روز داشته این احتمال را سست مىگرداند. مگر اینکه بگوئیم این نتیجهگیرى هم از راوى بوده است.
سن حضرت زهرا (علیها السلام) را تا 28 سال هم گفتهاند ولى مشهور همان قول اول است که مسطور گردید.
البته باید توجه داشت که در حدیث معتبر پیغمبر فرموده است: رشد دخترم فاطمه، هر سال آن به اندازه رشد دو سال دختران دیگر بوده است، و با این توصیف ازدواج حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) با على (علیه السلام) در سن 9 سالگى که از لحاظ تناسب اندام و عقل و درایت در حد دختر 18 ساله بوده هیچ اشکالى ایجاد نمىکند، بخصوص که از زندگانى کوتاه آن حضرت و شخصیت ممتازش به خوبى پیدا است که او دختر استثنائى بود، و سایر دختران را نمىتوان به آن وجود مقدس مقایسه نمود.
شیعه و سنى روایت کردهاند که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) بارها دخترش فاطمه زهرا (علیها السلام) را در حضور مهاجر و انصار «بانوى بانوان جهان از آغاز خلقت تا پایان روزگا» و «بهترین زنان جهان» و «بهترین زن بهشتى» خواند. (4) و این بزرگترین افتخارى است که به نقل شیعه و سنى نصیب یک زن در عالم شده است.
و هم در احادیث فریقین آمده است که هر وقتحضرت زهرا (علیها السلام) به حضور پدرش پیغمبر خدا مىرسید، حضرت به احترام او برمىخاست، و دست او را مىبوسید.
عایشه همسر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) مىگوید: «هرگاه فاطمه وارد مىشد بر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) حضرت از جا برمىخاست و سر او را مىبوسید، و در جاى خود مىنشانید.
در کششف الغمه از کتاب «معالم العتره» حافظ عبدالعزیز جنابذى دانشمند بزرگ عامه نقل مىکند که عایشه گفت: هیچ کس را در گفتار شبیهتر از فاطمه به پیغمبر ندیدم. هرگاه وارد مىشد بر پیغامبر(صلى الله علیه و آله) حضرت به احترام وى برمىخاست ودست او را مىگرفت و مىبوسید، و در جاى خود مىنشانید.
و هم عایشه مىگوید: هر وقت پیغمبر به شوق بهشت مىافتاد فاطمه را مىبوسید و مىبوئید و مىفرمود: بوى بهشت را از فاطمه استشمام مىکنم. و مىافزود: فاطمه سرآمد زنان بهشت است. فاطمه انسانى آسمانى است.! (5)
پىنوشتها:
1- ( اعلام الورى، باب فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها)
2- ( اصول کافى، ج 1 ص 457)
3- ( کشف الغمه فى معرفةالائمة ج 1 ص 449)
4- ( اما ابنتى فاطمة فهى سیدة نساء العالمین،من الاولین و الاخرین،فاطمة خیر نساء العالمین، فهى حوراء انسیة و خیر نساء اهل الجنة.)
5- ( نگاه کنید به اعلام الوراى طبرسى - باب ششم، و کشف الغمه اربلى، باب فضائل فاطمه زهرا علیها السلام، و فضائل الخمسه، من الصحاح السته.)
منبع:
تاریخ اسلام صفحه 171
على دوانى