زینب که جلوه ای ز خدای معظم است
نور دو دیدگان نبیِ مکرم است
زینب که زینت اَب شده نام مطهرش
دخت علی عالی اعلای اعلم است
زینب که جلوه ای ز خدای معظم است
نور دو دیدگان نبیِ مکرم است
زینب که زینت اَب شده نام مطهرش
دخت علی عالی اعلای اعلم است
من غلامی ز غلامان توام یا زهرا
مستمندی به سر خان توام یا زهرا
از زمانی که به خود آمده ام فهمیدم
خاطر آشفته و حیران تو ام یازهرا
نام زینب منتهای صبر و ایثار و غم است
در حریم عشق تنها دخت زهرا مَحرم است
آسمانِ بندگی را نور می بخشد حسین
زینب است، آیینه ای که نور دل را همدم است
عزت کرب و بلا از اعتبار زینبه
گردش چرخ و فلک روی مدار زینبه
زن مگو که مردا از مردی اون کم میارن
دختری صبور باشه اسمشو زینب می زارن
زینب که خوانده اند عرب ها عقیله اش
فرزند سرور همه نسوان عالم است
کن فیکون کند همه عالم به یک دمش
چونکه به اذن حضرت حق صاحب دم است
دریا به نزد عزت زینب چو قطره ای
قطره زیاده باشد و اندازۀ نم است
عفت که ذره ای ست ز شمس عفاف او
هر چه بگویم از شرفش باز هم کم است
زینب است، آیینه ای که نور دل را همدم است
لال، آن راوی که گفته مانده زینب بی حجاب
معجر ناموس حق چون عرش خالق محکم است
فاطمه تفسیر کوثر بود و او کوثر سرشت
علامه بدون معلم و پیر عشق
شاگرد درس عصمت او نیز مریم است
زیباترین فرشته عرش خدا بود
انگشتر زمین و زمان را چو خاتم است
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
ای زینب مدینه و زهرای کربلا
گفتیم آسمانی و دیدیم برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم بهتری
زینب که جلوه ای ز خدای معظم است
نور دو دیدگان نبیِ مکرم است
زینب که زینت اَب شده نام مطهرش
دخت علی عالی اعلای اعلم است
من غلامی ز غلامان توام یا زهرا
مستمندی به سر خان توام یا زهرا
از زمانی که به خود آمده ام فهمیدم
خاطر آشفته و حیران تو ام یازهرا
نام زینب منتهای صبر و ایثار و غم است
در حریم عشق تنها دخت زهرا مَحرم است
آسمانِ بندگی را نور می بخشد حسین
زینب است، آیینه ای که نور دل را همدم است
عزت کرب و بلا از اعتبار زینبه
گردش چرخ و فلک روی مدار زینبه
زن مگو که مردا از مردی اون کم میارن
دختری صبور باشه اسمشو زینب می زارن
زینب که خوانده اند عرب ها عقیله اش
فرزند سرور همه نسوان عالم است
کن فیکون کند همه عالم به یک دمش
چونکه به اذن حضرت حق صاحب دم است
دریا به نزد عزت زینب چو قطره ای
قطره زیاده باشد و اندازۀ نم است
عفت که ذره ای ست ز شمس عفاف او
هر چه بگویم از شرفش باز هم کم است
زینب است، آیینه ای که نور دل را همدم است
لال، آن راوی که گفته مانده زینب بی حجاب
معجر ناموس حق چون عرش خالق محکم است
فاطمه تفسیر کوثر بود و او کوثر سرشت
علامه بدون معلم و پیر عشق
شاگرد درس عصمت او نیز مریم است
زیباترین فرشته عرش خدا بود
انگشتر زمین و زمان را چو خاتم است
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
ای زینب مدینه و زهرای کربلا
گفتیم آسمانی و دیدیم برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم بهتری