ادامه مطلب ...
طبق آنچه از مجموع روایات و تواریخ استفاده مى شود:
خلفاء بنى العبّاس با سادات بنى الزّهراء خصوصا امامان معصوم علیهم السلام رابطه حسنه اى نداشتند و چنانچه بهایى به آن ها مى دادند و اکرامى مى کردند، تنها به جهت سیاست و حفظ حکومت بوده است .
مامون عبّاسى همچون دیگر بنى العبّاس ، اگر نسبت به امام رضا علیه السلام احترامى قائل مى شد، قصدش سرپوش گذاشتن بر جنایات پدرش ، هارون الرّشید و نیز جذب افکار عمومى و تثبیت موقعیّت و حکومت خود بود.
مامون در تمام دوران حکومتش به دنبال فرصت و موقعیّت مناسبى بود تا بتواند آن امام معصوم و مظلوم علیه السلام را - که مانعى بزرگ براى هوسرانى ها و خودکامگى هایش مى دانست - از سر راه خود بردارد.
از طرف دیگر اطرافیان دنیاپرست و ششهوتران مامون ، کسانى چون فرزندان سهل بن فضل هر روز نزد مامون نسبت به حضرت رضا علیه السلام سعایت و سخن چینى و بدگوئى مى کردند، لذا مامون تصمیم جدّى گرفت تا آن که حضرت را به قتل رسانیده و از سر راه بردارد.
در این که چگونه حضرت ، مسموم و شهید شد بین مورّخین و محدّثین اختلاف نظر است ، که به دو روایت مشهور در این رابطه اشاره مى شود:
ادامه مطلب ...
پیامک رحلت رسول اکرم(ص)
یا رسول الله! با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته و زمزم، اشک عزا به رخسار مکه مى ریزد.
پیامک رحلت رسول اکرم(ص)
یا رسول الله! مثل تو دیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد، اما با تکرار صلوات بر تو، نور حضورت را در قلب خود احساس مى کنیم.
پیامک رحلت رسول اکرم(ص)
اى خاتم مهربانى و عشق! سلام بر تو که گام هاى مهتابى ات شب هاى جهل بشر را به جاده هاى راستى کشاند!
پیامک رحلت رسول اکرم(ص)
یا رسول اللّه! امروز ماتم سرای دل را به نام تو، سیه پوش کرده ایم و نام مبارک تو را با درود و تحیّت بر زبان جاری می سازیم.
ادامه مطلب ...
یکی از جنایات هولناک معاویه در طول حکومت خود، به شهادت رساندن ریحانه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) امام حسن مجتبی(علیهالسلام) بود و ردّپای این جنایت هولناک در تاریخ، بطور آشکار دیده میشود، جنایت بدین صورت شکل گرفت که معاویه ضمن توطئهای خائنانه و با بهرهگیری از عنصر فاسدی چون دختر اشعث بن قیس(همسر آن حضرت) او را مسموم و به شهادت رسانید، چهره شیطانی و پیمان شکن، و دورویی و نفاق معاویه که در طول حیات سیاسیاش فراوان خود را نشان میداد در ضمن این جنایت نیز روشنتر از همیشه در معرض دید همگان قرار گرفت.
تاریخ، این مطلب را با قوّت هر چه بیشتر به اثبات رسانده است با این حال افراد متعصبی چون ابن خلدون که از آبشخور آلوده بنی امیه سیراب میشدند جریان را بیپایه و ضعیف قلمداد کرده و مینویسد:
آنچه درباره مسموم شدن حسن بن علی(علیهماالسلام) بوسیله معاویه نقل شده روایتی است که شیعه آن را ساخته و پرداخته است «و حاشا لمعاویة ذلک» البته این ناشی از گرایشات خاص دینی ابن خلدون است که او برای دفاع از چهرهای مرموز و نامطلوبی همچون معاویه مفاد تاریخ اسلام را عوض کرده است.
مظلومیت امام در جریان دفن آن حضرت بیشتر جلب توجه میکند هنگامی که اهل بیت میخواستند بر طبق وصیت آن حضرت او را کنار قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله) دفن کنند، قدّاره بندان بنی امیه همراه با یکی از همسران رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عائشه ـ که بارها در مواقع حساس و سرنوشت ساز رو در روی اهل بیت قرار گرفته و جریان حوادث را به نفع افکار نفاق آمیز و کانون مخالفتهای پنهانی و موذیانه ضد اسلام از مسیر اصلی خود منحرف کرده بود ـ به مخالفت برخاستند، در این میان مروان بن حکم ـ رانده شده رسول الله(صلی الله علیه و آله) ـ از میان آشوب گران فریاد برآورد: در حالی که عثمان در دورترین نقطه بقیع بخاک سپرده شد گمان میکنید که اجازه میدهم حسن بن علی(علیهماالسلام) در خانه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دفن شود؟!!معاویه ضمن توطئهای خائنانه و با بهرهگیری از عنصر فاسدی چون دختر اشعث بن قیس(همسر آن حضرت) او را مسموم و به شهادت رسانید، چهره شیطانی و پیمان شکن، و دورویی و نفاق معاویه که در طول حیات سیاسیاش فراوان خود را نشان میداد
پیشتاز آشوب، سوار بر قاطر، ادّعای مالکیت خانه را از طریق ارث نموده و ممانعت خود را تا پای جان از دفن امام در آرامگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اعلان میداشت در صورتی که از خود یکی از روایت کنندگان نحن معاشر الانبیاء لاتورّث بود!!
پس از این کشمکشها ـ که داستان تأسف انگیزی دارد ـ بالاخره شهید مظلوم را در بقیع به خاک سپردند، شهادت امام احتمالاً بین سالهای 49 و 51 اتّفاق افتاده است. در سوگ این ریحانه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر طبق روایاتی که رسیده، مردم مدینه ـ که اکثراً از فرزندان انصار بودند ـ به ماتم نشسته و بازارهای مدینه را بستند عمر بن بشیر همدانی میگوید: از اسحاق پرسیدم: متی ذل الناس؟ چه موقع مردم ذلیل شدند؟ پاسخ داد: حین مات الحسن و ادّعی زیاد و قتل حجر بن عدی؛ پس از شهادت امام حسن(علیهالسلام) و استلحاق زیاد و قتل حجر بن عدی.
برگرفته از مقاله رسول جعفریان، اسوههای بشریت (2) امام حسن مجتبی(علیه السلام)
لحظات غمباری است. حال رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رو به وخامت گذاشته. نزدیکان در کنار بستر ایستادهاند. زهرا (علیها السلام)هم آنجاست. او با چشمانی اشکبار لحظات واپسین حیات پدر را نظاره میکند و ناله سر میدهد و اینگونه با خود شعری از ابوطالب را که در وصف پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است، زمزمه میکند:
"او آبرومندی است که به آبرویش از ابر باران خواسته میشود. او فریادرس یتیمان و نگهبان بیوه زنان است."(1)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که در بستر خویش شاهد این ماجراست، دختر خود را تسلا میدهد و میفرماید:
"دخترم؛ بعد از این تو را به خدا میسپارم. فاطمه جان؛ در سوگ من جامه خود مدرید، صورت نخراشید و فقط آن چه در مرگ پسرم ابراهیم(2) گفتم؛ بگویید: "چشم گریان است و قلب دردناک ولی آن چه خدای را به خشم آورد نگوییم. ای ابراهیم ما همگان در مرگ تو اندوهگین هستیم."(3)
سپس با صدایی که به سختی از سینه بیرون میآید، میفرماید:
"دخترم؛ فاطمهام! هم اکنون این آیه از قرآن را بخوان(4):
«محمد فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمیگردید؟ ...»"(5)
سپس فرمود: "دخترم نزدیک بیا و آن قدر نزدیک بیا که جز تو کسی صدای مرا نشنود."(6) سپس زمزمهای در گوش فاطمه (علیها السلام)فرمود که او گریان شد. مجددا در گوش او زمزمهای دیگر فرمود که در این لحظه فاطمه (علیها السلام)شادان گردید؛ آنچنان که خنده بر لبان مبارکش نقش بست.(7)
ادامه مطلب ...