مهدی صاحب الزمان بهر بابا نوحه گر شد
یوسف زهرا ببین غرق ماتم خونجگر شد
گلشنِ زهرا خزان
اشکِ مهدی شد روان
سامرا ماتم سرا شد
سامرا غرق عزا شد
در زمین و آسمانها
مجلس ماتم به پاشد
درون حجره امامی است خون جگر گشته
دچار داغ و گرفتار درد سر گشته
ببین که لحظه ی راه رفتن این آقا
شبیه مادر تو دست بر کمر گشته
از ما زمنیان به شما اسمان سلام
مولای دلشکسته امام زمان سلام
این روزها هزار ودوچندان شکسته ای
حالا کجای روضه بابا نشسته ای
آسمان ماتم گرفته از جفا یابن الحسن
سر کشیده ساقی آن جام بلا یابن الحسن
بر دل یاران غمی ناگفتنی بنشسته است
غرق ماتم گشته شهر سامرا یا بن الحسن
سوزد از زهرِ جفا پیکرِ او وامصیبت
مهدیش گریه کنان در برِ او وامصیبت
سامرا ماتمسراست
قلبِ مهدی در عزاست
می شود در این حریم
مهدی زهرا یتیم
می نشیند در غم و
محنت و سوگی عظیم
یا امام عسگری
بی پناه و لشگری
دگر تمام امیدهای زندگی مهدی
برای باب غریب تو بی ثمر گشته
همین مه شبِ قامت هلال، هر چشمش
برای ظلم مدینه چقدر، تر گشته
کشته شد نورِ دلِ آل خاتم تسلیت باد
شد اباصالح یتیم اهلِ عالم تسلیت باد
شد عزای دیگری
از فراق عسگری
نسل پاک فاطمه
یادگار حیدری
گشته در این سرزمین
یوسف زهرا حزین
بهر تشییع می رسد
حضرت روح الامین