جو حاکم در دوران حکومتهاى بنىامیه و بنى عباس و نظیر آنها سبب گردید که بسیارى از حقایق اسلامى به دست فراموشى سپرده شود و در میان مسلمانان ترویج نشود و در مقابل بسیارى از چیزها که در مسیر سیاست آنها قرار مىگرفت به وجود آمد و تبلیغ شد. نظیر مساله جبر، خلق قرآن و امثال آنها.
جلالالدین عبدالرحمان سیوطى (1) در حالات « یزید بن عبدالملک بن مروان» که بعد از «عمر بن عبدالعزیز» به حکومت رسید مىنویسد: او چون خلافت را به دست گرفت، گفت: مانند عمربن عبدالعزیز رفتار کنید، اطرافیان او چهل نفر شیخ (عالم دربارى) را پیش او حاضر کردند و همه آنها شهادت دادند که بر خلفا حساب و عذابى نیست! و او بعد از چهل روز از خلافتش ( از عدالت و تقوا به ظلم و بى بند و بارى) برگشت .
ادامه مطلب ...
خدا کند که جوانان زحقّ جدا نشوند
به صحبت بد و بدخواه مبتلا نشوند
سر عقیده خود پاى فشارند چو کوه
بسان کاه زهر باد جابجا نشوند
روز جوان مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خمیده پشت از آن دارند پیران جهانْ دیده
که اندر خاک مىجویند ایام جوانى را
روز جوان گرامی باد
تولد وسن آن بزرگوار
مرحوم مقرم مى نویسد:علىاکبر در روز یازدهم شعبان سال 33 هجرى یعنى دو سال قبل از کشته شدن عثمان به دنیا آمد این موافق است با قول ابن ادریس در سرائر که فرموده: على اکبر در خلاقت عثمان چشم به دنیا گشود.بارالها! چگونه باور کنم نبودنش را وقتی که محبت دستی نوازشگر در تار و پود وجودم ریشه می دواند چگونه باور کنم سکوت دریای چشمهایم را وقتی که قایق مهربانیش بی ناخدا در اوج آسمانها به پیش می رود.
آدینه که می شود قاصدکهای دلم را روانه آستان دوست می کنم تا پیام آور حضور صدفی باشد که یازده مرواید سبز را با خود به همراه دارد. وقتی کسی نیست که درد آشنایم باشد فرشته ای پیدا می شود تا در خلوت شبهای تار تسلی بخش خاطرم باشد. هنوز ستاره ای بی نورم که در انتظار شعاعی از خورشید لحظه شماری می کنم. کویری در انتظار آبم و حتی دریای اشکهایم کویرتف زده وجودم را سیراب نمی کند. از ستارگان آسمان سراغ می گیرم و چون پرنده ای عاشق گمگشته ام را درمیان فرشتگان آسمان می جویم.
می آیی و در فراسوی نگاه منتظرمان، قلبهای کوچک و امیدوارمان را به هم پیوند میدهی و آن روز، روز شادی چشمهای منتظری است که عاشقانه می گریند و به سویت بال و پر می گشایند
با من بگو چگونه از رویش یاس ها بگویم، وقتی که نرگسی های چشمم در انتظار آمدنت سوسو می زنند. هر شب با یاد تو به خواب می روم و صبح در انتظار ... می دانم که می آیی و غبار غم و اندوه هزاران ساله را از قلبهای خسته مان می زدایی و اشکهای زلالمان را از گونه هایمان برمی چینی. می آیی و ضریح گمشده یاسی کبود را نشانمان میدهی و مسیح مریم را با خویش همراه می سازی . می آیی و صندوقچه موسی را برایمان می گشایی و آنگاه در کنار کعبه عشاق سر بر آستان بندگی خدایی می سایی که آمدنت را به منتظران و مستضعفان جهان وعده داده بود. می آیی و در فراسوی نگاه منتظرمان، قلبهای کوچک و امیدوارمان را به هم پیوند میدهی و آن روز، روز شادی چشمهای منتظری است که عاشقانه می گریند و به سویت بال و پر می گشایند.
منبع: سایت عصر ظهور
اوصاف آن حضرت با دقت تمام از زبان پیامبر (ص) و ائمه (ع) بیان شده است .
شاید فلسفه این امر بدان جهت بوده که با ذکر این اوصاف جلوی هر کسی را که
قصد داشته ادعای مهدویت بکند ، بگیرند . چرا که مساله ظهور امام مهدی در
آخرالزمان یکی از ضرورتهای دینی هم شده بود . و از آنجا که فراهم آمدن تمام
این صفات و ویژگیها ، که در روایات اسلامی ذکر آنها رفته ، در شخص مدعی
مهدویت امکان ناپذیر است بنابراین باعث می شود تا دروغ او پیش مردم فاش شود
.
درباره اوصاف آن حضرت چنین آمده است :
1- رسول خدا (ص) اوصاف حضرت مهدی را چنین می فرماید : «مهدی از من است ، او
بلند پیشانی است و دارای بینی باریکی است که میانش اندک برآمدگی دارد .
مهدی از فرزندان من است . چهره اش چون ماه تابان است . چشمان گردی دارد .
رنگش ، رنگ عربی و بدنش ، بدن اسرائیلی است . صورتش مثل دینار (گرد و سرخ)
است . دندانهایش چون اره (تیز و بران) و شمشیرش چون سوزش آتش است».
2- امام علی (ع) نیز در توصیف حضرت قائم چنین می فرماید :
«مهدی دیدگانی مشکی دارد و موهایی پر پشت . او دارای چهره سرخ و پیشانی
نورانی است . صاحب خال و علامت است . عالمی است غیور که اخبار گذشتگان را
داراست . ساحت و درگاهش از همه شما گشاده تر و دانش او را تمام شما افزون
تر و بیش تر از همه شما به جای آرنده صله رحم است . به مرغ (که در آسمان
پرواز می کند) اشاره می کند و در دستش فرو می افتد ، و شاخی (خشک) در زمین
می کارد ، سبز می شود و برگ می آورد».