ای تو که تمام هستی و آرزو های افق های دورم را زتو می خواهم...آقایم!تویی که تمام مناجات هایم را با اشک های بلوریم روانه دل دریاییت می کنم و با تکه تکه روحم،قلبم را نثار ظهورت می سازم.
آقایم!!چرا نمیایی...آنگاه که سیرسیرک های تمنا،باغچه ی زندگی را به گل بوسه نماز تقدیم کردند و همه با هم برای تعجیلت تسبیح خدا را گفتند...هزاران هزار مرتبه دلم را تکه تکه کردم و تمام ذره هایش را به تو سپردم.می خواهم برای همه ی ما گلی از شکوفه های رنگین دشت محبت بسازی و در کوچه باغ زندگی عطر آن را به تمام جهانیان برسانی.
بلوغ انتظار،دلم را طوفانی کرده و نمی دانم چطور بگویم که عشق تنها واژه ایست که می توان برای وصف تو گفت.
آقایم!از همان بچگی در آخر صلوات هایم می گفتم"و عجل فرجهم"و هنوز نیز این کلام را به صلواتم می افزایم تا شاید روزی تو را ببینیم.
غرق در معنویت با بال های نماز های عشق،به درون آسمان ظهور می روم و دستم را به دل کهکشان کویری می سپارم و تنها برای تعجیلت دعا می کنم...
کلامم ستاره باران "اللهم عجل لولیک الفرج،والعافیت والنصر ..."است و دستانم تهی از محبت است.خاک درون دستم را هر روز با اشک های ایمانم خیس تر می سازم تا بدانی که منتظرم بیایی و دستم را با عشق به تو سرسبز سازم...
امروز با گل یاس همراه می شویم تا فردا به تو گل نرگس بپیوندیم .ولایتت نمادی خواهد بود از انسانیت،مهربانی و درستی...
نمادی از گلبرگ های بوسه بر طراوت و شادابی.
یا صاحب الامر و الزمان....ما منتظریم هرچه زود تر بیا!!