مهربانم !
ای کسی که نگاهت به پهنای دریاها و قلبت به لطافت گل های بهاری است .
برای تو می نویسم . تویی که عشق را با تو آغاز کردم و عاشقی را با یادت رسوا !
برای تو می نویسم که بودنت بهار و نبودنت خزانی سرد است .تویی که تصور ظهورت ،سینه ی بی رنگه کاغذم
را نقش سرخ عشق می زند.
درکویرقلبم از تو برای تو می نویسم ، ای کاش درطلوع چشمان تو زندگی می کردم تا مثل باران هرصبح برایت
اشکی می ریختم .
صدای مرا بشنو که ازپشت دقیقه ها ی کشدارانتظار می آید . نیک می دانم جرعه ای بیش نیستم درمقابل
چشمه سار عطوفت تو ! چون می خواهم مثل تو باشم و ازفردای بی تو بگریزم .
در قلبم گلستانی ساختم و بر روی تمام گلبرگ های یاس نوشتم:
"اللهم عجل لولیک الفرج"