شب عاشوار بعنوان آخرین شب زندگانی امام حسین(ع) و یاران وفادارش، برای آنان بسیار با ارزش و مغتنم بود. آنان از این شب، بیشترین و بهترین بهره های معنوی و عرفانی را تحصیل کرده و تا بامدادان روز عاشورا به راز و نیاز، مناجات، نماز و قرائت قرآن پرداختند و روح و روان خود را با تهجد و شب زنده داری صیقل داده و برای شهادت در راه خدا آماده کردند.
امام حسین(ع) پس از اطمینان از عدم حمله دشمن در عصر روز نهم محرم و در شب
عاشورا، فرصتی یافت تا با یاران خود به گفتگو پرداخته، امور سپاه را تنظیم،
به عبادت و تهجد پرداخته و برای روز بعد خود را از هر جهت آماده کند.
خطبه امام حسین(ع) و اتمام حجت با یاران
یکی
از وقایع شب عاشورا خطبه امام حسین(ع) است. امام حسین(ع) در شامگاه روز
تاسوعا، یاران را در خیمه ای بزرگ گرد آورد و برای آنان خطبه ای خواند و در
بخشی از آن فرمود: "... من یارانی باوفاتر و بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم
و خویشاوندانی نیکوکارتر و به حقیقت نزدیکتر از خویشاوندان خود نمی شناسم،
خدا شما را از جهت من، پاداش نیک عطا فرماید.
یاران من! بدانید یک
امشب، بیشتر در این جهان به سر نخواهیم کرد و فردا از این مردم، جان به
سلامت نخواهیم برد. من به شما اجازه می دهم که همگی از این سرزمین بیرون
روید ، من بیعت خود را از شما برداشتم و اینک تاریک است و شما می توانید با
کمال آسودگی خود را از چنگال دشمن برهانید."
پس از سخنان آن حضرت،
حاضران در مجلس از جمله برادران، فرزندان، برادرزادگان و عموزادگان آن
حضرت، یکی پس از دیگری داد سخن داده و عرض کردند که ما هرگز چنین نخواهیم
کرد و تا زنده ایم تو را تا آخرین قطره خونمان یاری خواهیم کرد.
پیش
از همه، برادرش حضرت عباس(ع) سخن گفت و وفاداری و پایداری خویش را ابراز
داشت. سپس سایر یاران امام حسین(ع) به وی اقتدا کرده و هر کدام به نوعی
وفاداری خویش را اعلام و از تنها گذاشتن آن حضرت و رفتن از سرزمین کربلا
امتناع کردند.
سفارشهایی به خواهر
یکی دیگر از اقدامات امام حسین در شب عاشورا سفارشهایی به خواهرش زینب کبری (س) بود .
حضرت
زینب(س) هنگامی که متوجه حالات امام حسین(ع) شد و یقین کرد که وی از دنیا
قطع امید کرده و آماده لقای الهی شده است، بسیار نگران و سراسیمه شد و به
نزد آن حضرت رفت و عرض کرد: ای کاش مرگ مرا در می یافت و به زندگی ام پایان
می داد و من شاهد چنین روزی نبودم. امروز گویا مادرم فاطمه زهرا(س)، پدرم
حضرت علی(ع) و برادرم حسن مجتبی(ع) از دنیا رفته اند. ای یادگار گذشتگان و
سرپرست بازماندگان! تو چرا؟
امام حسین(ع) خواهرش را دلداری داد و به
وی فرمود: خواهرم! متوجه باش که شیطان، حلم و بردباریت را از تو نرباید.
خواهرم! آرام باش و از خدا بپرهیز و به اراده او خوشنود باش و بدان که اهل
زمین می میرند و آسمانی ها باقی نمی مانند و غیر خدا هر چه هست، از بین می
رود و جز ذات پاک باری تعالی که موجودات را آفرید و مردم را مبعوث می سازد و
یکتای بی همتا است، هیچ چیز دیگری برقرار نخواهد ماند. جدم رسول خدا(ص)،
پدرم، مادرم و برادرم که از من بهتر بودند، همگی رفتند. بر من و هر مسلمانی
لازم است از آنان پیروی کرده و به راه آنان برویم.
آن حضرت، با بیانی شیوا و آرام بخش، خواهرش را تسلی داد و بر قوه صبر و حلمش افزود و برای همیشه وی را آرام کرد.
تنظیم امور خیمه گاه
امام
حسین(ع) که تجربیات ارزنده ای از نبرد با دشمنان داشت، با همان یاران اندک
خود، تمام جوانب جنگ و دفاع بایسته را در نظر داشت و از پیش برای آن
تصمیمات لازم را اتخاذ می کرد. آن حضرت برای دفاع بهتر و روان تر در برابر
تهاجم احتمالی دشمن، دستور داد خیمه ها را به یکدیگر نزدیک کرده و با طناب
های محکم آنها را به هم پیوند دهند و در اطراف خیمه ها خندقی حفر کرده و آن
ا را از خار و هیزم انباشته کنند، تا در هنگام هجوم دشمن از سه طرف آنان
را با خندق هایی شعله ور مواجه کرده و از یک طرف با نیروهای تدافعی خویش در
برابر دشمن ایستادگی کنند.
این تصمیم و تدبیر آن حضرت، بسیار اثر
بخش و کارساز بود. زیرا بارها دسته هایی از اراذل و گروه های جنایت پیشه
سپاه عمر بن سعد، قصد هجوم به خیمه گاه امام حسین(ع) را کردند ولی با
انبوهی از آتش مواجه شده و از ادامه کار خود منصرف گردیدند.
عبادت و تهجد
شب
عاشوار بعنوان آخرین شب زندگانی امام حسین(ع) و یاران وفادارش، برای آنان
بسیار با ارزش و مغتنم بود. آنان از این شب، بیشترین و بهترین بهره های
معنوی و عرفانی را تحصیل کرده و تا بامدادان روز عاشورا به راز و نیاز،
مناجات، نماز و قرائت قرآن پرداختند و روح و روان خود را با تهجد و شب زنده
داری صیقل داده و برای شهادت در راه خدا آماده کردند.
....................................
الارشاد (شیخ مفید)، ص 442؛ لهوف سید بن طاووس، ص 109