حســین جــان کربلایت مرا...
گر تومرا رد کنی کجا روم
من که عمری سائل کوی توام
من که غیر تو ارباب ندارم
بر لطف وکرم تو امید دارم
چه می شود براین نوکر خود افتخار دهی
بر پیشانی من حقیر مهر کربلا زنی