در این روزها، نویسندگان زیادی اقدام به مشخّص کردن زمان ظهور امام زمان (عج) کردهاند. این خود، نشاندهنده اشتیاق و لحظهشماری مردم برای زودتر تحقّق یافتن بشارتهای نبوی (صلی الله علیه و آله) است که طبق آن، صفحات تاریخ دگرگون میشود و جهت حرکت بشریّت را از ستم و بیعدالتی به سمت عدالت و دادپروری تغییر میدهد. این کار، یا از عشق زیادشان به حضرت بقیّـه الله (عج) سرچشمه میگیرد یا از نا آگاهی آنها از حقایق واقعی.
حقیقتی که باید بدان توجّه داشت، این است که ائمه اهلبیت (علیه السلام) با وجود آنکه بسیار، از امام مهدی (عج) سخن گفته و ویژگیهای دوران ایشان و نشانههای ظهورش را برشمردهاند، امّا از بیان زمان ظهور خودداری کرده و حتّی مردم را از مشخّص کردن زمان خاصّی برای ظهور ایشان، نیز نهی کردهاند. امامان (علیهم السلام) به ما دستور دادهاند، هر کس را که از زمان ظهور خبر میدهد، تکذیب کنیم، زیرا زمان ظهور یکی از اسرار الهی است که خداوند بزرگ، با حکمتی، آن را از مردم پوشیده و پنهان نگاه داشته است.
تعیینکنندگان وقت ظهور هیچگونه ایرادی برای تعیین زمان ظهور نمیبینند، نه حرمتی و نه هیچگونه نهیای. آنها میگویند:
1. احادیث و روایات شریفهای که تعیین زمان ظهور را نهی میکنند، عام و مطلق نیستند، بلکه منظور آنها تکذیب کسانی است که توقیت را به اهلبیت (علیه السلام) نسبت میدهند و درحقیقت، توقیت منسوب به ایشان (علیه السلام) به دروغ را نهی کرده است. یعنی کسانی که زمانی برای ظهور تعیین میکنند، صرفاً اگر آن زمان و گفته خود را به اهلبیت(علیه السلام) نسبت دهند، دروغگو هستند، زیرا امامان (علیه السلام) در گذشته، زمانی برای آن مشخّص نکردهاند و در آینده نیز زمانی را تعیین نمیکنند.
2. روایتی وجود دارد که ثابت میکند ائمّه اهلبیت (علیه السلام) زمان ظهور را بیان کردهاند،خداوند بداء پیش آورده و زمان ظهور را تغییر داده است. به عنوان مثال، در روایتی آمده است: «ابوحمزه ثمالی گفت: از امام محمّد باقر شنیدم، فرمود: ای ثابت، خداوند، زمان این امر را در سال 70 هجری تعیین کرده بود، زمانی که حسین (ع) کشته شد، امّا غضب خداوند شدّت یافت و آن را به سال 140 به تأخیر انداخت، هنگامی که ما در مورد آن با شما سخن میگوییم شما آن را منتشر و فاش میکنید و پرده و نقاب را برمیدارید و به همین دلیل، خداوند پس از آن، زمانی را معین نفرموده است. ابوحمزه میگوید: در مورد آن با امام جعفر صادق (علیه السلام) سخن گفتم و ایشان فرمود: «درست است، اینگونه بوده است».1 این روایت روشن و صریح است و همانگونه که ماجد المهدی میگوید، اگر توقیت و تعیین زمان ظهور، حرام یا ممنوع بود، آیا امکان دارد معصومی مرتکب فعل حرام و ممنوع شده باشد؟
3. روایات زیادی از اهلبیت (علیه السلام) نقل شده که مردم را از نامگذاری یا نام بردن امام زمان (عج) نهی میکند و از
روایات مختلف درمییابیم که حتّی بردن نام امام مهدی(عج) نیز ممنوع و نهی شده و از نظر شرعی حرام است.2 جدا از این، یک روایت وجود دارد که افرادی را که در میان مردم نامی بر او میگذارند لعن کرده است. با توجّه به این مطالب، باید گفت همه ما ملعون هستیم زیرا ما شب و روز نامهایی را برای ایشان به کار میبریم. در گردهمآییها، بر منبر مسجدها و حسینیهها و در اینترنت، چه کسی از ما نام شریف ایشان را نمیداند؟!
حال، ما چگونه میتوانیم این احادیث را با احادیث و روایات زیادی از اهلبیت (علیه السلام) که نام امام مهدی (عج) را ذکر کردهاند، در کنار هم بگذاریم؟ و حتّی یک حدیث اهلبیت از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل کردهاند که نام دوازده امام بعد از خودشان را ذکر کرده است. با خواندن این حدیث متوجّه میشویم که نام امام مهدی (عج) «محمد» بن امام حسن عسکری است و با توجّه به این، توقیت را نیز میتوان از این باب دانست و آن را جایز شمرد.
4. شیخ کلینی در کتاب «الکافی» هشت باب را به صاحبالزّمان (عج) اختصاص داده که ششمین باب تحت عنوان «مکروه بودن توقیت» است. کلینی در این باب، دو خبر از امام باقر(علیه السلام) و پنج خبر از امام جعفر صادق(علیه السلام) در نفی مسئله توقیت ظهور امام ذکر کرده امّا چرا تعیین زمان ظهور را مکروه دانسته است، نه حرام؟ ماجد المهدی سؤال میکند: چرا شیخ کلینی این باب را تحت عنوان مکروه بودن توقیت آورده نه حرام و ممنوع بودن توقیت؟
برخی ادّعا میکنند که تعیین زمان ظهور امام (عج) امکانپذیر است. با پژوهش و بررسی ادلّه شرعی و عقلی، در مییابیم که نهی توقیت از جمله اموری است که در بسیاری از اخبار و روایات بر آن تأکید و توصیه شده است که اعلام زمان ظهور، امری الهی است. از برخی اخبار اینگونه دریافت میشود که هر کس زمانی برای ظهور آن حضرت معین کند، در حقیقت در علم خداوند شریک شده است امّا باید دانست، حکمت الهی چنین اقتضا کرده که زمان ظهور ناشناخته و نامعلوم و از مردم پوشیده باشد؛ همانند امور دیگر مانند شب قدر یا زمان مرگ. علّت نهی توقیت یا تعیین و مشخّص کردن روز ظهور، به وجود حکمتی الهی و اسرار زیادی باز میگردد که سیره و زندگینامه ایشان را در بر گرفته است، مانند مسئله غیبت. با توجّه به این، از نظر نگارنده راز اصلی توقیت، این است که از امور غیبی است.
تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
1. غیبت نعمانی، ص 197، غیبت طوسی، ص 287، المعجم الموضوعی لأحادیث المهدی، ص 767.
2. سیّد محمّد حسینی شیرازی در کتاب خود تحت عنوان الامام المهدی(ع) گفته است: گفته شده ذکر نام ایشان در زمان غیبت جایز نیست، امّا سخن غیر متیقنی است زیرا شرایط سیاسی زمان امام عسکری(ع) و پس از آن، اجازه ذکر نام شریف ایشان را نمیداد زیرا عبّاسیان و امثال اینها، تلاش میکردند ایشان را از یادها ببرند و ایشان را به قتل برسانند و تصوّر میکردند میتوانند نور خداوند را خاموش کنند. امّا ظاهراً ذکر نام ایشان در این زمان جایز است. هرچند تمام حکمتهای عدم ذکر نام ایشان در آن زمان برای ما روشن نشده است جدا از این، در مورد حرمت نامگذاری و حرمت ذکر نام شریف ایشان نیز اختلاف نظر وجود دارد. در دوران متأخر، مشهور این است که ذکر نام ایشان جایز است و حرمت نامگذاری مربوط به زمان غیبت صغرا است و آن هم علل داشته که ما آن را ذکر کردیم. به نظر ایشان، آنگونه که در موسوعه الفقه، ج 93، کتاب المحرمات، ص 198 آمده: تسمیّه امام غایب(ع)، به نام محمد، ظاهراً نام بردن از ایشان با این نام حرام نیست، قول به حرام بودن آن مشکل است هر چند احتیاط در ترک آن است.
مجتبی الساده، مترجم: سیّد شاهپور حسینی
ماهنامه موعود