آیت الله جوادی آملی
پیرامون شب قدر و سِرّ تبرّع(در اوج بودن) و برجستگی آن و راز تعدّد و کثرت، و رمز تنوع و تحوّل آن و نکته خفا و ابهام، و معنای قَدر و ارزش آن و تأثیر ادراک شب قدر، و نیز برخی دیگر از شئون آن به طور اجمال نکاتی بازگو میشود.
یکم:
یکم: گرچه هر موجود طبیعی در مخزن غیب الهی دارای وجود عقلی است که
از آن نشئه تجرّد معقول به مرحله تجسّم محسوس تنزّل مییابد: ﴿إنْ من شیء إلاّ عندنا خزائنه وما ننزّله إلاّ بقدرٍ معلوم﴾[۱] و شب قدر نیز از این اصل کلی مستثنی نیست، لذا میتواند دارای ارزش نَفْسی باشد، لیکن اَرْج ظاهری آن به حُرْمت مُتَزمِّن)شی زمانمند) آن است که در این زمان خاص نزول یافت و آن قرآن کریم است، همان طور که ارزش مکان به متمکّن(شی مکاندار) آن است؛ لذا خداوند سرّ سوگند به بَلَد مکه را، تمکن و استقرار رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم که در آن متمکّن بود اعلام داشته و چنین فرموده است: ﴿لا ُقسم بهذا البلد٭ وأنت حلٌّ بهذا البلد﴾[۲] بنابراین، یکی از اسرار براعت و برجستگی لیله قدر نزول قرآنِذوالقدر در آن خواهد بود.
معنای قدر و منزلت شب قدر که بیش از ارج هزار ماه است هرگز به معنای ارزش اعتباری در برخی از دانشهای باید و نباید اعتباری، نخواهد بود، بلکه به معنای ارج وجودی و شدّت درجه هستی است که ارزش دانشهای بود و نبود است نه باید و نباید.
دوم:
چون راز براعت زمان همانا حُرمت مُتَزمّن است و تقدیر بر امور از طرف خداوند سبحان دارای حرمت ویژه است و تقدیرامور نیز دارای مراتب گوناگون است و هر مرحلهای از آن در زمان خاص ظهور میکند لذا تمام آن زمانهای مخصوص از برجستگی والا برخوردار میشوند و به عنوان نمونه میتوان، نیمهماه شعبان و نوزدهم و بیستویکم و بیستوسوم ماه مبارک رمضان و نیز برخی دیگر از شبهای وتْر آن را یاد نمود که امور گیتی در این مراحل، جریان تَنْسِیق(نظم و نسق یافتن) خود را بازمییابند. البته آن حرمت خاصی که برای شب قدر به پاس نزول قرآن است فقط در شبهای ماه مبارک رمضان خواهد بود.
سوم:
برای اینکه تمام روزها و شبهای سال، فیض ظرفیّت چنین رخداد مبارک را ادراک کنند لذا تقدیر امور و نیز تنزل معانی قرآن و مفاهیم عالی آن برابر ماههای قمری توزیع شده است تا با تنوع و تحوّل همراه باشد و تمام شبهای سال از جهت گردش جام تقدیر و کأس تنزیل و مُناوَله آن بهرهمند گردند و فیض سیّال الهی راکد نگردد، و اگر برابر سال شمسی تنظیم میشد، چنین اِداره کأسی و چنان مُناوَلهای در کار نبود.
چهارم:
به منظور فحص بالغ و مراقبت مستمّر و اجتهاد مداوم در سنگر جهاد اکبر، لیله قدر مختفی و روز قدر مخفی شد؛ زیرا ماءالحیاة در هر کوی و برزنی ارزان عرضه نمیشود و تاریکی ظلمات از یک سو و جستجوی همرهیهمراهی چون خضر(علیهالسلام) از سوی دیگر و تحمل خطرهای گوناگون از سوی سوم مقداری از بهای چنین کالای سترگ است که تا تأدیه نشود دامن آن به کف نمیآید.
پنجم:
معنای قدر و منزلت شب قدر که بیش از ارج هزار ماه است هرگز به معنای ارزش اعتباری در برخی از دانشهای باید و نباید اعتباری، نخواهد بود، بلکه به معنای ارج وجودی و شدّت درجه هستی است که ارزش دانشهای بود و نبود است نه باید و نباید. البته چنان ارج وجودی که در حکمت نظری مطرح است پشتوانه تدوین قوانین ارزشی باید و نباید فقهی خواهد بود لذا امتثال دستورهای دینی وسیله مناسبی برای تکامل وجودی روح است.
ششم:
چون ارزش زمان به مُتَزمِّن است هر اندازه سالکِ واصل، شاهد معنای تقدیر الهی از یک سو و شاهد معارف قرآن کریم از سوی دیگر باشد به همان اندازه شرافت وجودی لیله قدر را تحصیل میکند، یعنی همان طور که درجات بهشتِ جاودان به عدد آیات قرآن کریم است، مراحل لیله قدر و درجات وجودی آن نیز در گرو ادراک صحیح حقیقت تقدیر امور الهی از یک سو و معرفت درست معالی و معانی قرآن کریم از سوی دیگر خواهد بود؛ حتی اگر شب قدر مصون از تعدّد عَرْضی و کثرت همتایی باشد؛ زیرا تعدّد مراتب طولی آن محفوظ است.
هفتم:
محصول معرفت صحیح مُتَزمِّن و حاصل ادراک درست زمان سبب شدّت وجودی سالک عارف میگردد که با آن، طی زمان و زمین میسورش خواهد شد، نمونههای فراوانی در قرآن و سنّت معصومین(علیهم السلام) و در تاریخ پیروان راستین قرآن و عترت مشهود است که جریانِ صحابی حضرت سلیمان در آوردن تخت ملکه سبأ از فاصله دور در کمتر از چشم گرداندن ﴿قال الّذی عنده علم منالکتاب أنا اتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک﴾[۳] از این قبیل است.
جناب شعرانی(رضواناللهتعالیعلیه)در پایان کتاب «الیواقیت والجواهر فی بیان عقائد الأکابر» که تلخیص «فتوحات مکیه» ابنعربی است میگوید:
این کتاب را با سپاس الهی در کمتر از یک ماه تألیف کردم و برای همه مباحث آن فتوحات را مطالعه میکردم… و هر روز بیش از دوبار همه مجلدات آن را از نظر میگذراندم .[۴]
آشنایان به گستردگی آن کتاب عظیم فخیم میدانند که مطالعه آن بدون طی زمان، عادتاً میسور نیست.
لازم است توجه شود آنچه به عنوان نمونه یاد شد راجع به شدّت درجه وجودی شاگردان انبیا و امامان معصوم(علیهم السلام) بوده وگرنه مقام وجودی آن ذوات نوری به مراتب بیش از اینها است.
شیخ اشراق و «اجمال در عین کشف تفصیلی»
شیخ اشراق(قدّس سرّه) در پایان کتاب «حکمة الاشراق» میگوید:
خلاصه آنچه که من در این کتاب نوشتهام، شبی از سوی خدای سبحان به من افاضه شد و من آن را آموختم و سپس در طی مدّتی مدید، در این کتاب مبسوط نگاشتم .[۵]
کتاب حکمة الاشراق سهروردی به تعبیر خودش و نیز به تعبیر مرحوم صدرالمتألّهین، قرة العیون اصحاب معارف در مبدأ و معاد است.
او میگوید خلاصه این مطالب را خدای متعالی، یک شبه به من آموخت. پس میشود که یک شبه ره چندین ساله را پیمود و البتّه هیچ کس مانند رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم ره شش هزار و اندی آیه را یک شبه طی نکرد.
آیات قرآن کریم، خلاصه جهان تکوین است و هیچ حقیقتی در عالم نیست که قرآن، حاوی آن نباشد و به آن نظر نداشته باشد، خواه بر اساس دلالت ظاهر و خواه بر مبنای دلالت باطن. نه تنها شیخ اشراق، بلکه عدّه دیگری از عرفا و حکمای الهی و اسلامی نیز به این فیض رسیدهاند. آنها که شاگردان ویژه انبیا و اولیایند، گاهی نسیم نفحات الهی به مشام جانشان میرسد، لیکن گرچه خوش میدرخشد، ولی دولت مستعجل است ودوامی ندارد.
اگر رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم یک شبه راه قرآن را پیمود و خزینه الهی را بازدید کرد، شاگردان آن حضرتصلی الله علیه و آله و سلم نیز با پیمودن راه آن انسان کامل و بزرگ میتوانند بسیاری از معارف قرآنی و جهان بینی را یک شبه بفهمند و بیابند. این راه به روی انسانهای سالک بسته نیست، لیکن شرطش آن است که:
بدادم عقل را ره توشه از می ٭٭٭٭ به شهر هستیاش کردم روانه
برای اینکه تمام روزها و شبهای سال، فیض ظرفیّت چنین رخداد مبارک را ادراک کنند لذا تقدیر امور و نیز تنزل معانی قرآن و مفاهیم عالی آن برابر ماههای قمری توزیع شده است
اگر این خودِ ظاهری به میخانه رفت و لعل ناب بجوش آمد و انسان، از راه دل سفر کرد و در معرفت نفس کوشید، میتواند شب قدری داشته باشد و بخشی از انوار الهیّه را اجمالاً بیابد که تفصیلش کتابی باشد.
همانطور که اصل حقیقت قرآن بدون حجاب، مشهودِ پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم و نیز کسی که به منزله جان پاک آن حضرت است میباشد و برای انسانهای عادی در حجابهای لفظ و مفهوم ذهنی و وجود مثالی یا برتر از آن ظهور میکند، روزی نیز که تأویل قرآن محقّق میگردد وبهشت که درجات آن به عدد آیات قرآن است، به چهره اولیای الهی گشوده میشود، حقیقت اهل بیت(علیهم السلام) که همان حقیقت قرآن است و هرگز از یکدیگر جدا نمیگردند، بدون حجاب، برای خودشان روشن است و در پرده حجابهای گوناگون، برای سایر اهل بهشت که در معنا اهل قرآن بودهاند ظهور میکند.
شاید از همین جهت است که شعرانی در «یواقیت» از محیالدین و شیخ ابنابی منصور نقل میکند که اصل شجره طوبی در منزل امام علی بن ابی طالب(علیهالسلام) است چون درخت طوبی حجاب مظهر نور فاطمه زهرا(علیهاالسلام) است و هیچ خانه و مکان و درجهای از درجات بهشتهای هشتگانه نیست مگر آنکه در آنجا، فرعی از شجره طوبی است.
___________________
۱ ـ سوره حجر، آیه ۲۱/
۲ ـ سوره بلد، آیات ۱ و ۲/
۳ ـ سوره نمل، آیه ۴۰/
۴ ـ ص ۲۰۱/
۵ ـ حکمةالاشراق، ص ۴۰۳، نقل به مضمون.