انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

انتظارفرج

باسلام ازاینکه به وبلاگ خودسرزدین متشکرم ازشما خواهشمندم که نظرات خودتون رومنعکس کنید

مقام زن در اسلام و در آئین‏هاى دیگر

مشاهده و تجربه این معنا را ثابت کرده که مرد و زن دو فرد، از یک نوع و از یک جوهرند، جوهرى که نامش انسان است، چون تمامى آثارى که از انسانیت در صنف مرد مشاهده شده، در صنف زن نیز مشاهده شده است، (اگر در مرد فضائلى از قبیل سخاوت، شجاعت، علم خویشتن دارى و امثال آن دیده شده در صنف زن نیز دیده شده است)آنهم بدون هیچ تفاوت، بطور مسلم ظهور آثار نوع، دلیل بر تحقق خود نوع است، پس صنف زن نیز انسان است، بله این دو صنف در بعضى از آثار مشترکه(نه آثار مختصه از قبیل حامله شدن و امثال آن)از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند ولى صرف شدت و ضعف در بعضى از صفات انسانیت، باعث آن نمى‏شود که بگوئیم نوعیت در صنف ضعیف باطل شده و او دیگر انسان نیست.و با این بیان روشن مى‏شود که رسیدن به هر درجه از کمال که براى یک صنف میسر و مقدور است‏براى صنف دیگر نیز میسور و ممکن است و یکى از مصادیق آن استکمالهاى معنوى، کمالاتى است که از راه ایمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل مى‏شود، با این بیان کاملا روشن مى‏شود که در افاده این بحث، بهترین کلام و جامع‏ترین و در عین حال کوتاه‏ترین کلام همین عبارت: "انى لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثى بعضکم من بعض"است و اگر خواننده محترم این کلام را با کلامى که در تورات در این باره وارد شده مقایسه کند برایش روشن مى‏گردد که قرآن کریم در چه سطحى است و تورات در چه افقى!.

در سفر جامعه تورات آمده: من و دلم بسیار گشتیم(من با کمال توجه بسیار گشتم) تا بدانم از نظر حکمت و عقل جرثومه شر یعنى جهالت و حماقت و جنون چیست، و کجا است؟

دیدم از مرگ بدتر و تلخ‏تر زن است که خودش دام و قلبش طناب دام است و دستهایش قید و زنجیر است تا آنجا که مى‏گوید من در میان هزار نفر مرد یک انسان پیدا مى‏کنم، اما میان هزار نفر زن یک انسان پیدا نمى‏کنم.

بیشتر امتهاى قدیم نیز معتقد بودند که عبادت و عمل صالح زن در درگاه خداى تعالى پذیرفته نیست، در یونان قدیم زن را پلید و دست‏پرورده شیطان مى‏دانستند، و رومیان و بعضى از یونانیان معتقد بودند که زن داراى نفس مجرد انسانى نیست و مرد داراى آن هست و حتى در سال 586 میلادى در فرانسه کنگره‏اى تشکیل شد تا در مورد زن و اینکه آیا زن انسان است‏یا خیر بحث کنند!، بعد از بگومگوها و جر و بحثهاى بسیار، به این نتیجه رسیدند که بله زن نیز انسان است اما نه چون مرد انسانى مستقل، بلکه انسانى است مخصوص خدمت کردن بر مردان، و نیز در انگلستان تا حدود صد سال قبل زن جزء مجتمع انسانى شمرده نمى‏شد، و خواننده عزیز اگر در این باب به کتابهائى که در باره آراء و عقاید و آداب ملت‏ها نوشته شده مراجعه کند به عقایدى عجیب بر مى‏خورد.

منبع: کتاب: ترجمه المیزان، ج 4، ص 140

نویسنده: علامه طباطبایى

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد